به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محمدحسین خوشوقت مدیرکل مطبوعات و رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی یک گفت و گو به مواردی از جمله نگرش آیت الله عزیز خوشوقت نسبت به محمود احمدی نژاد می پردازد که در ادامه قسمتهایی از این مصاحبه را از نظر می گذرانید.
این که آقای احمدی نژاد مدعی بود آیت الله خوشوقت در انتخابات ریاست جمهوری از ایشان حمایت کرده است واقعیت داشت؟
احمدی نژاد هم در دوره ای که شهردار بود با معاونین خود هر چند یک وقت بار برای درس اخلاق خدمت پدر می آمدند. فرد بسیار زحمت کشی هم بود. خادم مردم بود. زحماتی که برای مردم می کشید خیلی عیان بود. پدر هم این ها را می دیدند و تاییدش می کردند.پدر با مظاهر اشرافیت خیلی مخالف بود و از این که مسوولی از موقعیت اجتماعی و سیاسی خود سواستفاده کند و رانت خواری کند و بعد از رسیدن به قدرت مردم را فراموش کند خیلی ناراحت می شد. احمدی نژاد هم ظاهر خیلی خوبی از نظر مبارزه با اشرافیت داشت.
احمدی نژاد با چه کسانی در جلسات درس اخلاق مرحوم پدر شرکت می کرد؟ این جلسات خصوصی بود؟
بله. برای احمدی نژاد و همراهانش تشکیل می شد. به غیر از معاونان، بعضی از کسانی که امروز به جبهه پایداری هم معروفند همراه ایشان می آمدند.من از همان اواسط دوره اول احمدی نژاد با مرحوم پدر خیلی خاضعانه و خاکسارانه گاهی اوقات بحث می کردم که حاجاقا این جریان دارد از نام شما سوءاستفاده می کند. این جریان آن چیزی که می گوید نیست و کارهای دیگری دارد می کند.اما چون مشی پدر بر این بود که تا یقین پیدا نمی کرد قضاوتی نمی کرد صبر کرد تا اطلاعاتش کامل شود.
در اواسط دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد من یکبار با پدر صحبت کردم. دیدم از اقدامات احمدی نژاد خیلی ناراحتند.از ایشان سوال کردم آقا جان شما تصور می کنید آقای احمدی نژاد از ابتدا همینی بوده است که الان بروز داده است و قبل از آن ریاکارانه رفتار کرده و حالا دستش رو شده است یا این که احمدی نژاد اول خوب بود و الان منحرف شده است ایشان فرمودند من برداشتم این است که ایشان از اول همین بود و ما فریب خوردیم.
بعد از درگیری که آقای احمدی نژاد با رییس قوه قضاییه بر سر بازدید از زندان اوین پیدا کرد که درگیری این دو رییس قوه به رسانه و مطبوعات کشیده شد. مقام معظم رهبری صحبتی فرمودند که کوتاه بیایید و ماجرا را تمام کنید.آقای لاریجانی نامه ای به مقام معظم رهبری نوشت که سمعا و طاعتا اما آقای احمدی نژاد تا 3 روز هیچ نامه ای ننوشت. سه روز بعد یک نامه ای به مقام معظم رهبری نوشت که نامه خیلی سنگین و خارج از پروتکلی بود. در آن نامه سه چهارخطی استناد به قانون اساسی کرد که من قانونا می توانم بروم از زندان اوین بازدید کنم و آخر نامه هم نوشته بود عزت زیاد.
من فردای روزی که این نامه پخش شد خدمت پدر رفتم و از ایشان سوال کردم: این نامه را ملاحظه فرمودید؟
پدر گفتند: بله.
گفتم: من تصورم این است که آقای احمدی نژاد بوی بنی صدر گرفته است. پدر سری تکان دادند و لبخندی زدند و فرمودند: بابا جان! بنی صدر هر چه بود لات نبود و رعایت ادب را می کرد.
به هر حال نظرشان کاملا نسبت به آقای احمدی نژاد برگشته بود.
آن جریان زلزله تهران چه بود؟ احمدی نژاد مدعی شده بود عالمی به من گفته است به زودی زلزله ای عظیم در تهران می آید؟
آقای احمدی نژاد بدون این که نام ببرد منظورش از آن عالم پدر من بود. من در این باره با مرحوم پدر صحبت کردم و گفتم آقای احمدی نژاد چننی ادعایی کرده است آیا شما به ایشان چنین مطلبی را فرموده اید؟
پدر گفتند: نه. من مضمون یک روایت از امام صادق(ع) را بیان کردم . من پیش بینی زلزله نکردم. زلزله را کسی نمی تواند پیش بینی کند. و چون گناه دارد در جامعه شایع می شود باید نگران بود.
ظاهرا عده ای از سکنه تهران این ادعای احمدی نژاد را جدی گرفته بودند؟
بله. عده ای می رفتند و شبها در پارک ها می خوابیدند. این ادعای احمدی نژاد خیلی بد بود. این بازی با اعتقادات مردم است. انشاالله که آقای احمدی نژاد از روی جهل این حرف ها را زده است.
منبع:پروژه تاریخ شفاهی ایران خبرگزاری جمهوری اسلامی
انتهای پیام/