روحانی از پایین‌ترین سطح سرمایه اجتماعی در میان روسای جمهور گذشته برخوردار است/ باتوجه به عملکرد دولت و مجلس دیگر کارنامه قوی نداریموزیر تعاون دولت اصلاحات گفت: باتوجه به عملکرد دولت و مجلس دیگر کارنامه قوی نداریم که مانند سال ۹۶ بگوییم آقای روحانی چنین عملکردی داشت و این خطرات را از کشور دور کرد چرا که همان خطرات متوجه کشور به نوعی دیگر است و تحریم‌ها ادامه دارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت‌وگوی خبرنگار ما با علی صوفی وزیر تعاون  دولت اصلاحات را در ادامه می‌خوانید.

در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب هنوز بسیاری از مطالبات مردم در حوزه‌های مختلف تحقق نیافته و همین موضوع موجب عدم اعتماد مردم شده است. ارزیابی شما از شرایط جامعه در ساحت مختلف چیست؟

در ابتدای پیروزی انقلاب سرمایه اجتماعی دولت در بالاترین حد قرار داشت و مردم به مسئولان اعتماد کامل داشتند و حاضر بودند تا در این راه حتی جانفشانی هم بکنند که در هشت سال دفاع مقدس شاهد جانفشانی‌های مردم و دستاورد‌های سرمایه اجتماعی بود و دوباره مردم این موضوع را نشان دادند، اما به تدریج این موضوع در میان مردم فروکش کرد. هنگامی که مردم احساس کردند که میان آن‌ها و مسئولان فاصله وجود دارد و دیگر حرف مسئولان را متوجه نمی‌شدند چرا که عملکردشان دیگر مانند گذشته نبود و رویکردشان مردمی نبود و حتی می‌توان گفت: مقداری هم به مسائل مردم بی‌اعتنا بودند و این پدیده پس از جنگ به ویژه پس از رحلت امام کم‌کم ادامه پیدا کرد. برنامه‌های اقتصادی دیگر به ویژه سیاست‌های اقتصادی که دولت در زمان آیت‌ا... هاشمی پیش گرفت که تحت عنوان سیاست تعدیل اقتصادی گرانی‌هایی در زمینه کالا‌هایی که نیاز مردم بود رخ داد.


بیشتر بخوانید: بالاگرفتن دعوای اصلاح‌طلبان با دولت/از تمجید روحانی تا شانه خالی کردن از مسئولیت


در این دوره شما در چه حوزه‌ای فعالیت داشتید؟

در آن زمان من استاندار بوشهر بودم و ارتباط نزدیکی با مردم داشتم. یاد دارم که گزارشات روزانه اقتصادی را به ستاد بسیج اقتصادی ارسال می‌کردیم که این گزارشات در برگیرنده کالا‌های اساسی در شهرستان‌ها و استان‌های تحت مسئولیت‌مان بود. در زمان هاشمی‌رفسنجانی هم که استاندار کهگیلویه و بویراحمد بودم طی دو الی سه سال ابتدایی ادامه داشت، اما بعدا دیگر این گزارشات را درخواست نکردند. آن گزارشات به طور کامل نشان می‌داد که روند افزایش قیمت‌ها شدید و افسارگسیخته است و اقشار مستضعف جامعه به شدت آسیب می‌بینند.

پس در زمان دولت هاشمی‌رفسنجانی هم کشور با مشکلات اقتصادی رو‌به‌رو شده بود.

بله، در همان زمان بود که اوضاع اقتصادی کشور بهم ریخت و مردم از لحاظ معیشتی دچار مضایق شدید شدند که در نتیجه شاهد تنش‌های اجتماعی بودیم این تنش‌ها را یاد دارم در شهر‌هایی از جمله شیراز، اراک، مشهد، قم و دیگر شهر‌ها وجود داشت.

تا پیش از آن در کشور ناآرامی وجود داشت؟

برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که شاهد تظاهرات اعتراضی مردم بودیم که تا آن زمان سابقه نداشت. این موضوعات نشان از آن بود که مردم امیدشان را از دست دادند و آن‌ها دچار یک نوع عصیان شده و دیگر امیدشان تبدیل به یأس شده بود. در سال ۷۴ و در اوج گرانی‌ها و قیمت ارز بود که تورم هم بسیار رشد کرده بود؛ بنابراین آقای هاشمی‌رفسنجانی مجبور شدند تا سیاست‌های اقتصادی را کنار بگذارند. در این قسمت آغاز فاصله میان مردم و مسئولان به وجود آمد که نشان‌دهنده بروز بحران اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. خوشبختانه این بحران اجتماعی در سال ۷۶ تبدیل به یک حماسه شد یعنی حماسه انتخاب رئیس دولت اصلاحات یا حماسه دوم خرداد. در آن زمان مردم از میان دو کاندیدا به رئیس دولت اصلاحات رأی و او را انتخاب کردند. در اینجا آغاز یک حرکت اجتماعی و یک حرکت سیاسی از سوی مردم رقم خورد که توانستند یک رویکرد خاصی به صندوق‌های رأی بدهند یعنی مردم بعد از آن اعتراضات اجتماعی به سوی صندوق‌های رأی آمدند. گرچه آقای هاشمی که در آن زمان انتخابات را برگزار کرد گرایشش به رئیس دولت اصلاحات بود و این موضوع را هم نشان داده بود، بنابراین در اینجا یک پدیده جدیدی ظهور کرد به نام حماسه دوم خرداد که مقداری غیرمترقبه و دور از انتظار بود، چراکه تصور نمی‌کردند مردم چنین عکس‌العملی از خود نشان دهند.

در آن زمان مردم چرا چنین حرکتی کردند؟

این موضوع نشان دهنده آن بود که این سرمایه اجتماعی آسیب دیده است و با ورود دولت اصلاحات مجددا در حال بازسازی است. در دوران هشت ساله رئیس دولت اصلاحات و عملکردی که او از خود به جا گذاشت همگی شاهد این موضوع بودید که شاخص‌های منفی به مثبت تبدیل، کاهش شدید تورم، رشد چشمگیر اشتغال، رشد سرمایه‌گذاری و اقتصادی از این دست اتفاقات بود که تمام این شاخص‌ها همگی نشان از بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی بود که از نظر سیاسی مردم امیدوار بودند. امیدواری مردم تنها تا سال ۸۴ ادامه داشت، چرا که با روی کار آمدن آقای احمدی‌نژاد این فاز سیاسی مثبت به تدریج تبدیل به فاز امنیتی شد و مجددا سرمایه اجتماعی به شدت آسیب دید. اما با تمام این موضوعات مردم در سال ۹۲ به صندوق‌های رأی و آقای روحانی روی آوردند البته که اوضاع در آن زمان ترمیم و بهبود یافت و به همین جهت مردم مجددا در سال ۹۶ دست به حماسه جدیدی زده و در انتخابات ۹۶ حماسه‌ای خلق کردند، اما هنوز یک سال از این حماسه نگذشته بود که اوضاع برعکس شد. با توجه به شرایط عملکردی که دولت آقای روحانی داشت متاسفانه می‌توان گفت که آقای روحانی از پایین‌ترین سطح سرمایه اجتماعی در میان روسای جمهور گذشته برخوردار است و دوباره شاهد اعتراضات اجتماعی خیابانی مردم در سال گذشته بودیم و هم اینکه بالاخره اوضاع بین‌المللی بهم خورد و چشم‌اندازی که در حال حاضر شاهد آن هستیم چشم‌انداز روشنی نیست.

با توجه به عملکرد ضعیف دولت طی دو سال گذشته، احزاب باید چگونه امید را به مردم بازگردانند، یا به معنای دیگر وظیفه احزاب با توجه به حمایتی که از دولت داشتند، چیست؟

مهم‌ترین ویژگی اصلاح‌طلبان، رویکرد مردمی‌شان است یعنی اصلاح‌طلبان تمام قدرت و پشتوانه‌شان مردم هستند. به ویژه در جریان انتخابات حضور مردم در پای صندوق‌های رأی برگ برنده اصلاح‌طلبان است و هرچه حضور مردم در انتخابات بیشتر باشد شانس پیروزی اصلاح‌طلبان به همان نسبت بالا می‌رود و به عکس اصولگرایان شانس‌شان کاهش پیدا می‌کند و این مهم‌ترین امتیاز اصلاح‌طلبان است. دومین ویژگی اصلاح‌طلبان آن است که همگی تأمل کرده و نظرشان را مطرح می‌کنند و آنگونه نیست که در انتظار رهنمود‌های یک فرد خاص باشند، گرچه رئیس دولت اصلاحات هم حضور دارند، اما اینگونه نیست که اصلاح‌طلبان در انتظار نظر یا تأملات رئیس دولت اصلاحات باشند بلکه تمام احزاب و افراد اصلاح‌طلبان تأمل و انتقاد کرده و نظرات خود را بیان می‌کنند که در نهایت به صورت جمعی یک تصمیمی را اتخاذ کرده و با نظر رئیس دولت اصلاحات آن تصمیم اعلام می‌شود و همگی از او تبعیت می‌کنند. به همین جهت اصلاح‌طلبان یک نوع استقلالی را نسبت به یکدیگر دارند و احزاب اصلاح‌طلب هم همین گونه هستند. در حال حاضر ممکن است احزاب یا شخصیت‌های اصلاح‌طلب نظرات و راهکار‌های مختلفی را ارائه دهند کما اینکه در حال حاضر این موضوع وجود دارد به این معنا که احزاب مختلف اصلاح‌طلب حضور داشته و نظرات مختلفی را ارائه می‌دهند.

از حالا بسیاری از اصلاح‌طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری نظرات مختلفی را مطرح می‌کنند.

بله، بسیاری از احزاب و افراد اصلاح‌طلب برای انتخابات ۱۴۰۰ اعلام نظر و آن را مطرح می‌کنند که به طور مثال کاندیدای اصلاح‌طلب نخواهیم داشت و یا اینکه آقای لاریجانی را مطرح می‌کنند که از ایشان حمایت خواهیم کرد و برخی از احزاب اصلاح‌طلب هم برعکس است و برخی از شخصیت‌ها هم اساسا رویکردشان اینگونه است که ما دیگر باید از قدرت کناره‌گیری کنیم و قبلا هم این نظرات مطرح می‌شد که معنای کناره‌گیری از قدرت آن است که رابطه‌مان را در میان مردم بازسازی کنیم. این‌ها دو وجه متضاد از اظهارنظر‌هایی است که تاکنون احزاب و شخصیت‌های اصلاح طلب بیان کردند. این بینابین هم نظرات دیگری وجود دارد. یکی از آن است که احزاب اصلاح‌طلب که به صورت فردی و به صورت جمعی مانند شورای عالی سیاستگذاری که معمولا تاثیرگذار هستند در سیاست‌های انتخاباتی قطعا باید استراتژی‌شان با توجه به واقعیت‌های جامعه و ناامیدی مردم از مشارکت در انتخابات و ناکارآمدی که نهاد‌های انتخابی از خود بروز دادند و هرکدام به نوعی چه دولت و چه مجلس و چه حتی شورای شهر هر کدام از این‌ها ناکارآمدی که از خود نشان دادند و موجب یأس و دلسردی مردم شده و موجب رویگردانی آن‌ها از صندوق‌های رأی و مشارکت در انتخابات بود که در حال حاضر اصلاح‌طلبان استراتژی رقیب‌هراسی را که از سال ۹۲ در پیش گرفته بودند و تا سال ۹۶ پیروزمندانه آن را ادامه داده و مردم از آن استقبال کردند، دیگر نمی‌توانند ادامه دهند و شرایط جامعه هم با توجه به موارد مذکور یعنی رویگردانی مردم از صندوق، از حالت استراتژی رأی‌گیری به استراتژی رأی‌دهی باید تغییر کند.

استراتژی اصلاح‌طلبان در سال ۹۶ رأی‌گیری بود، این موضوع تا چه اندازه با موفقیت رو‌به‌رو شد؟

در سال ۹۶ استراتژی آن‌ها سازماندهی برای رأی‌گیری بود، اما در حال حاضر مردم آماده برای رأی دادن وجود ندارد و بنابراین خود به خود آن استراتژی منتفی بوده و واقعی نیست و با شرایط موجود نمی‌خواند. با توجه به عملکرد دولت و مجلس دیگر کارنامه قوی نداریم که مانند سال ۹۶ بگوییم آقای روحانی چنین عملکردی داشت و این خطرات را از کشور دور کرد چرا که همان خطرات متوجه کشور به نوعی دیگر است و تحریم‌ها ادامه دارد و شرایط اقتصادی خوب نیست. مجلس و دولت نتوانستند کاری انجام دهند تا مردم را امیدوار نگاه دارند. استراتژی رأی‌گیری با رأی‌دهی به آن معناست که احزاب اصلاح‌طلب باید مردم را امیدوار کنند و در همین راستا اصلاح‌طلبان باید ضمن انتقاد از وضع موجود و به ویژه از دولت و مجلس، سیاست‌هایی را اتخاذ کنند که مورد قبول مردم باشد یا برنامه‌هایی را اعلام کنند که مردم را به آینده امیدوار کنند تا احساس شود این برنامه‌ها عملیاتی است.

برخی انتقادات به اصلاح‌طلبان درباره سهم‌خواهی آنان از دولت است.

بزرگترین سدی که اصلاح‌طلبان باید از آن عبور کنند سهم‌خواهی و قدرت‌طلبی است که متاسفانه در برخی از احزاب از سال ۹۲ به بعد به ویژه در سال ۹۶ بسیار ظهور و بروز پیدا کرد و به کشمکش‌هایی هم انجامید. برخی از احزاب اصلاح‌طلب هستند که آن‌ها همچنان که در قانون احزاب آمده که باید احزاب به دنبال کسب قدرت یا مشارکت در قدرت باشند در تلاش هستند، اما مشارکتشان در قدرت نتیجه مثبتی نداشته تا آمده و مطرح کنند که ما آمدیم و در اینجا قدرت را در دست گرفتیم و شاخص‌های عملکردی مثبتی هم بتوانند ارائه دهند، اما در آنجا هم چیزی بروز نکرد و از نگاه مردم این موضوع هم منفی تلقی شد.

چه کاری از احزاب ساخته است؟

به هر حال احزاب باید آمده و مقداری بیشتر از دیگران به سوی مردم گرایش پیدا کنند و مسائل را ریشه‌یابی کنند و بی‌پرده و بی‌پروا ریشه‌ها را بیان کنند، البته فارغ از سطحی‌نگری و اینکه سه قوه وجود دارد و این‌ها الان چه سهمی در این اوضاع دارند و این‌ها در حال حاضر وضعیت‌شان در جامعه چگونه است یا اینکه ما یکسری برنامه‌هایی داشتیم مانند چشم‌انداز ۲۰ ساله، سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی، چرا که این دو بسیاری از برنامه‌های کلان و تعیین‌کننده‌ای بود و بسیار می‌توانست تحول‌آفرین باشد و دستاورد‌هایی که دولت اصلاحات را دارا بود را همچنان تداوم و بهبود بخشد و بتواند رشد سرمایه‌گذاری ۸ درصدی که پیش‌بینی شده بود طی ۴ برنامه پنج ساله برسیم که در حال حاضر در سومین آن هستیم و بعد از آن یک برنامه پنج ساله تنها باقی مانده است، اما متاسفانه تمام برنامه‌ها در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد برعکس انجام شد، چراکه برنامه چهارم را او کنار گذاشت و برنامه پنجم هم به همین صورت و در حال حاضر برنامه ششم در شرایطی که دولت آن را پیشنهاد داده آن را قبول ندارد و این موضوع می‌توانست استمرار پیدا کند یعنی اگر به سیاست‌های کلان ابلاغ‌شده از سوی مقام معظم رهبری در رابطه با تعیین چشم‌انداز ۲۰ ساله که با تلاش بسیار زیاد دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس، این اقدام بزرگ و امیدبخش و تحول‌آفرین صورت گرفت پس از سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی همزمان تعیین و ابلاغ شد و سپس قانون تهیه شد اگر این موضوع ادامه پیدا می‌کرد امروز وضع‌مان برعکس این بود که در حال حاضر در آن قرار داریم.

این موضوع را باید چه کسی ادامه می‌داد؟

سه قوه باید در آن زمان دست به دست هم می‌دادند تا زمینه اجرای برنامه‌های پنج ساله و اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی را فراهم می‌کردند که انجام ندادند. این موضوعات باید توسط اصلاح‌طلبان و مردم بیان شود و مردم باید در جریان قرار بگیرند و این افراد باید پاسخگو باشند و اصلاح‌طلبان نباید از مطالبات اساسی که مردم از این دولت، مجلس و قوه قضائیه دارند دست بردارند. اصلاح‌طلبان نباید کنار نشسته و نظاره‌گر باشند، اصلاح‌طلبان مسئول هستند، چون از مردم درخواست کردند که بیایند و به این دولت و مجلس رأی دهند. احزاب اصلاح‌طلب باید به شدت رویکرد نقادانه‌ای نسبت به سه قوه داشته باشند و اوضاع را برای مردم تبیین کنند و مردم بدانند مشکل در کجاست و این موضوع حداقل کاری است که اصلاح‌طلبان می‌توانند در رابطه با مطالبات بحق مردم انجام دهند. اگر انتظار داشته باشند که مردم به آن‌ها روی بیاورند دوباره می‌توان امیدوار بود که بله این اتفاق بیفتد، اما در غیر این صورت تمام موضوعات با یکدیگر از میان خواهد رفت یعنی مردم یک طرف و کل حاکمیت هم طرف دیگر خواهند ایستاد و این حاکمیت شامل احزاب هم خواهد بود.

آیا مردم دوباره به اصلاح‌طلبان اعتماد خواهند کرد؟

به نظر من انتخابات مجلس سال آینده هم می‌تواند تاثیرگذار باشد و هم اینکه محکی باشد برای ۱۴۰۰ یعنی اگر مردم با وجود تمام این تبلیغات سوئی که وجود دارد، بتوانند انتخابات ویژه‌ای را رقم بزنند به‌خصوص در کلانشهر‌ها که انتخابات به صورت لیستی است مانند تهران و شهر‌های بزرگ، اگر آن انتخابات لیستی اصلاح‌طلبان بتوانند نظر مردم را جلب کنند و مخصوصا اعتماد کنند به نظر لیدر اصلاحات و پای صندوق‌های رأی بیایند، هم مجلس خوبی خواهیم داشت و هم نویدی خواهد بود برای ایجاد امید برای ۱۴۰۰.

اصلاح اصلاح‌طلبی آیا با تغییر اشخاص ممکن است؟

تا الان اصلاح‌طلبی حول شخص رئیس دولت اصلاحات تعریف شده و جریان پیدا کرده و مردم با اعتماد به ایشان و لیستی که اصلاح‌طلبان ارائه کردند، اقبال نشان دادند. البته بعد از پایان کار دولت اصلاحات این عملکرد مثبت تکرار نشد. پس از آن آقای احمدی‌نژاد سر کار آمد و بعد از آن هم اصلاح‌طلبان برای انتخابات تهران نتوانستند لیست ببندند، اما لیست را به نام رئیس دولت اصلاحات معرفی کردند. مردم رأی ندادند و به‌تدریج با عملکرد دولت آقای احمدی‌نژاد متوجه شدند که چه گوهر گرانبهایی را از دست دادند؛ بنابراین به تدریج به رئیس دولت اصلاحات روی آوردند و الان ایشان بالاترین جایگاه را در بین مردم دارند.

منبع: روزنامه آرمان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.