به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همسایگان اسلامآباد گمان میکردند پیروزی حزب عمرانخان قهرمان کریکت پاکستان در انتخابات پارلمانی و انتخابش به نخستوزیری، آغاز دوران جدیدی از تعامل و ارتباطات دوجانبه مستحکم است. برای عمرانخان روابط با همسایگانش به قدری دارای اهمیت بود که او ۲۲ مردادماه و چند روز مانده به مراسم تحلیف، اعلام کرد تهران مقصد نخستین سفر خارجیاش است. اما ۴۰ روز بعد او بدون اینکه به تهران بیاید، در اولین سفر خارجیاش به عربستان سعودی سفر کرد تا مشخص شود در همچنان بر پاشنه سابق میچرخد و در پاکستان خیلی از امور برخلاف آنچه نخستوزیر میخواهد، اتفاق میافتد. از سال ۱۹۴۷ که پاکستان به استقلال رسیده، ارتش و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی در سیاستگذاریهای این کشور در عرصه داخلی و بینالمللی نقش ویژهای ایفا کردهاند.
بیشتربخوانید: پشت پرده تحولات داخلى عربستان/ خاشقجى در جنگ قدرت پسر عموها چه نقشى داشت؟
نظامیان در این کشور تقریبا در تمام شئون از سیاست تا اقتصاد دخالت دارند و تاکنون سه بار کودتا کردهاند. برای ارتش کشور فقیری همچون پاکستان که یکسوم بودجهاش صرف امور نظامی و هزینههای جاری ارتش میشود، بیش از همسایگان، کشورهایی اهمیت دارند که کمکهای میلیارد دلاری به اسلامآباد میکنند، زیرا بدون این کمکها، تامین بودجه ارتش که گسترهای به وسعت یک دولت دارد، دچار مشکل خواهد شد. سفر عمرانخان به عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز بر همین اساس صورت گرفت. در ریاض عمرانخان توانست، یک بسته کمک مالی سه میلیارد دلاری به همراه یک بسته دیگر سه میلیارد دلاری برای خرید نفت دریافت کند. ابوظبی نیز یک بسته حمایتی ۶.۲ میلیارد دلاری شامل سه میلیارد دلار پول نقد و ۳.۲ میلیارد دلار نفت با بازپرداخت بلندمدت به این کشور داد.
ریاض و ابوظبی بر چه اساسی به اسلامآباد اینچنین سخاوتمندانه کمک کردهاند؟ پاسخ این سوال را از تحولات اخیر در مرز مشترک ایران و پاکستان میتوان دریافت. کمتر از یک هفته پس از اعلام کمک میلیاردی ریاض به اسلامآباد، دور جدیدی از ناامنی مرزهای جنوب شرقی ایران را در برگرفت. در ۶ مهرماه، سپاه پاسداران توانست یک تیم تروریستی وابسته به گروهک جیش الظلم را در منطقه سراوان شناسایی و منهدم کند. در این عملیات، چهار تروریست به هلاکت رسیدند و دو نفر زخمی شدند و سایر اعضای گروه به خاک پاکستان فرار کردند. کمتر از سه هفته بعد در ۲۳ مهرماه، این گروهک تروریستی با همکاری عوامل نفوذی ۱۲ نیروی مرزبانی را در مرز میرجاوه ربودند و به داخل خاک پاکستان منتقل کردند. دو هفته پیش نیز تروریستها با عبور از مرز پاکستان، به یک پایگاه بسیج حمله و یک نفر را شهید کردند. یک مجروح این حادثه نیز روز گذشته به شهادت رسید. چهارشنبه هفته گذشته نیز یک عامل انتحاری گروهک تروریستی با خودروی حامل مواد منفجره، به اتوبوس نیروهای سپاه پاسداران حمله کرد که در جریان این حمله ۲۷ نیروی سپاه به شهادت رسیدند.
اما این را که چگونه کمکهای مالی عربستان و امارات منجر به ناامنی در مرزهای جنوب شرقی ایران شده است باید در اظهارات چند سال گذشته و طرح جدید دولت آمریکا برای توسعه ناامنی به مرزهای ایران و مهار قدرت منطقهای ایران مربوط دانست. پس از اعدام عبدالمالک ریگی، سرکرده گروهک تروریستی جندالشیطان، سرویسهای امنیتی برخی کشورها با سازماندهی مجدد برخی اعضای این گروهک، «جیشالظلم» را تشکیل دادند تا از این طریق اقدامات تروریستی در ایران تداوم داشته باشد. آبان سال ۹۲ یک پایگاه خبری فرانسوی گزارش داد که عربستان با همکاری سرویسهای اطلاعاتی پاکستان، از گروهکهای مسلح بهویژه جیشالظلم برای ناامنی در ایران حمایت میکند. پایگاه خبری فرانسوی Intelligence online صراحتا از شاهزاده بندر بن سلطان، رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودی در این پرونده نام برد و نوشت: «بندر بن سلطان رئیس دستگاه اطلاعاتی سعودی افزایش فعالیت خود در منطقه بلوچستان ایران را از جنبه حمایت از یک گروه بنیادگرای مخالف ایران با هدف برهم زدن ثبات این کشور آغاز کرده است. بندر بن سلطان از دستگاه اطلاعاتی پاکستان (ISI) خواست تا عناصر جیشالظلم را درخصوص جنگهای چریکی آموزش داده و سلاح لازم را برای اجرای حملات در داخل ایران در اختیار آنها قرار دهد.»
در این پروژه سرویسهای اطلاعاتی پاکستان، وظیفه آموزش به اعضای جیشالظلم را برعهده گرفتند، ولی حاضر به تامین سلاح و مهمات برای آنان نشدند. بر همین اساس سعودیها خود اقدام به ارسال تجهیزات به پاکستان کردند. خبر ارسال این تجهیزات را اواخر فروردین سال ۹۵، «العالم» به نقل از روزنامه اینترنتی «الان» داد. این روزنامه کویتی نوشت: «پس از عیادت شماری از شاهزادگان از «عبدالرحمن بن عبدالعزیز آلسعود» در بیمارستانی در ریاض، شاهزاده «ترکی بن ناصر بن عبدالعزیز» از نگرانی شاهزاده «مقرن بن عبدالعزیز» (ولیعهد سابق سعودی) درباره تسلیح گروههای مخالف ایران از سوی کشورش و پیامدهای معکوس این کار بر منافع عربستان خبر داد. ترکی بن ناصر بن عبدالعزیز بر اساس آنچه مقرن بن عبدالعزیز به نقل از منابع نظامی به او گفته، اظهار داشت عربستان سعودی به گروههای مسلح مخالف ایران مقادیر بسیاری سلاح داده است. وی خاطرنشان کرد: «انتقال این محمولههای سلاح طی پنج مرحله و به وسیله هواپیماهای سی۱۳۰ صورت گرفته و سلاحها به فرودگاه دالبندین در منطقه بلوچستان پاکستان منتقل شده است.»
چند ماه بعد از افشای این خبر و پس از وسعت فعالیتهای سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی در مرزهای جنوب شرق ایران، وزیر اطلاعات در شهریور سال ۹۵ جزئیات جالبی از حمایتهای مالی عربستان سعودی از تروریستها را اعلام کرد. سید محمود علوی گفت: عربستان سعودی تیمهایی را برای عملیات تروریستی در ایران به استخدام خود در آورده است. بر اساس آنچه او گفت: یکی از تشکلهای اطلاعاتی سعودی ۱۲ تیم ۱۰ نفره را تشکیل داده است و برای هر عملیات ۵۰۰ هزار دلار اختصاص داده و ماهانه برای هر فرد دو تا سه هزار دلار را در نظر گرفته و در صورت کشته شدن این افراد ۱۰ هزار دلار به خانواده آنها پرداخت میکند. این گروهکها در قالب تیمهای کوچک ۱۰ نفره ساماندهی شدند تا در صورت دستگیری و انهدام یک گروه، از توان عملیاتی سایر گروهها برای عملیات کاسته نشود.
هفت ماه پس از این اظهارات وزیر اطلاعات، در اردیبهشت سال ۹۶ محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی در اظهاراتی کمسابقه و مداخلهجویانه گفت که «منتظر نمیمانیم تا عربستان به میدان جنگ تبدیل شود، بلکه جنگ را به خاک ایران خواهیم کشاند.»
این اظهارات ولیعهد سعودی چند ماه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا و مواضع تند وی علیه ایران و توافق هستهای با کشورمان صورت گرفت. ترامپ که در جریان رقابتهای انتخاباتی صراحتا از پاره کردن برجام در صورت پیروزی در انتخابات سخن میگفت، پس از ورود به کاخ سفید، پروژه فشار بر ایران را در دستور کار خود قرار داد. او برای افزایش فشار بر ایران، با تغییر در دستگاه سیاستخارجی خود، مایک پمپئو و جان بولتون جنگطلب را به خدمت گرفت تا ضمن خروج از برجام، فشار همهجانبهای را با هدف تغییر رژیم در ایران در دستور کار قرار دهد. بولتون و پمپئو مدعی بودند که امکان فروپاشی ایران وجود دارد و بر همین اساس این کشور با همکاری امارات، عربستان و رژیم صهیونیستی، از تمامی ابزارهای خود برای دستیابی به این هدف استفاده کردند. در نگاه بولتون و وزارت خارجه آمریکا، ایجاد مجموعه بحران در ایران از طریق مرزهای مشترک ایران با اقلیم کردستان و پاکستان، بهترین بستر برای افزایش فشار بر ایران است.
پیش از این در گزارشی با عنوان «اتاق عملیات واشنگتن در اربیل» نوشت که استفاده از گروهکهای تروریستی راهبرد قدیمی آمریکا و متحدانش علیه تهران بوده، اما با تغییر دولت و روی کار آمدن جنگطلبان، با ضریب بالاتری دنبال شده است. بر اساس این گزارش، سال ۹۴ و پس از حضور ایران در سوریه و تغییر معادله میدانی در این کشور، ایالاتمتحده آمریکا و عربستان سعودی توطئهای مشترک را طراحی کردند تا تهران را وادار به عقبنشینی از مواضع خود در سوریه کنند. پایگاه معتبر آمریکایی گلوبالریسرچ -که پشتپرده اتفاقات مهم از جمله ۱۱ سپتامبر و برخی همکاریهای پنهان نظامی در دنیا را فاش میکند- نقش آمریکا در این توطئه را «هدایت پنهان» با شدت بسیار زیاد برای جنگی مرکب و چندبعدی علیه تهران عنوان کرده است. اما عربستان سعودی نقش پررنگتری در این میانه داشت. کنسولگری عربستان در اربیل جلسات متعددی با هدف منسجم کردن تروریستهای ضدایرانی این منطقه برگزار کرد. سعودیها در این دیدارها امکانات لازم را در اختیار تروریستها قرار دادند و آنان نیز سلسله عملیاتهایی را برای نفوذ در ایران از مرزهای شمال غرب کشور صورت دادند.
در کنار مرزهای شمال غرب، آمریکا و متحدانش به دنبال تشکیل یک اتاق عملیات فرماندهی فعالیتهای تروریستی ضدایران در مرزهای بلوچستان بودند. تیرماه سال جاری خبر این تلاشها را روزنامه لبنانی «الاخبار» داد و نوشت که «آمریکاییها و سعودیها تلاش دارند اتاق عملیات توطئه و تحریکات مرزی نظیر اتاق الموک در اردن و ترکیه را از مرزهای سوریه به ایران انتقال دهند که شاید بتوانند از طریق ایجاد کانونهای فرسایش توسط تحریک بلوچهای ایران، جنگ جدیدی را از بلوچستان پاکستان ضدایرانراه بیندازند.» اتاق الموک، اتاق عملیات نظامی بود که جز در صورت موجودیت آن در امان پایتخت اردن و انطاکیه در اسکندرون، امکان استمرار جنگ سوریه وجود نداشت. از تیر سال جاری آمریکا، عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی تلاش کردند نسخه پاکستانی این اتاق عملیات را در مرزهای ایران تشکیل دهند. برنامهریزی و تامین مالی و تسلیحاتی عملیات نظامی از اراضی پاکستان ضدایران با استفاده از گروههای مسلح تروریستی نظیر جیشالظلم از اهداف تشکیل اتاق عملیات ضدایران معرفی شده است. بر اساس گزارشها و اطلاعات موجود، سعودیها از سال گذشته حمایتهای مالی خود از شبکه مدارس و آکادمیهای دینی وهابی در اقلیم بلوچستان را افزایش دادهاند تا بتوانند از رویکردهای وهابی بهعنوان پشتپرده و بسترساز حمایت از اقدامات تروریستی ضدایرانی استفاده کنند. هرچند در آن زمان گفته شد پاکستان با تشکیل این اتاق عملیات مخالفت کرده است، اما تحرکات گروهکهای تروریستی احتمال تشکیل پنهانی این اتاق را تقویت کرده است.
افزایش عملیات در مرزهای شرقی ایران در حالی است که قدرت سخت ایران در شمال غرب و هدف قرار دادن پایگاههای تروریستها در اقلیم کردستان، گروهکهای تروریستی این منطقه را ناچار به آتشبس تحمیلی کرده است. به نظر میرسد با توجه به همکاری سرویسهای اطلاعاتی پاکستان با تروریستها، ایران باید راهبرد خود در شمال غرب را در جنوب شرق نیز به کار گیرد. اظهارات اخیر فرمانده کل سپاه پاسداران و تهدید پاکستان به پاسخ به این اقدامات، بر اساس همین راهبرد صورت گرفته است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/