به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۲ اردیبهشت، سالروز ترور شهید مطهری به نام روز معلم نامگذاری شده است. در ادامه چند داستان کوتاه را که حاکی از سبک زندگی ایشان است با هم خواهیم خواند.
بیشتربخوانید : استاد مطهری معلم واقعی انقلاب بود
از گفتن «نمیدانم» واهمهای نداشت
حجت السلام و المسلمین دکتر محمد مطهری پسر شهید مطهری، تعریف میکند: به یاد دارم یک بار در مدرسه تعدادی سوال درباره تاریخ اسلام به ما دانشآموزان دادند. سوالات بالاتر از معلومات یک دانشآموز کلاس پنجمی بود و به ما گفته شد که از بزرگ ترها کمک بگیرید. سوالات را به پدرم دادم. ایشان گفتند برو و مثلاً فردا بیا تا جوابشان را بنویسم. من فردا که رفتم جوابها را از ایشان بگیرم، دیدم جلوی دو تا از سوالها خالی است. گفتم: شما فراموش کردهاید این دو تا را جواب بدهید؟ گفتند: «نه، من جواب اینها را نمیدانم.» برای من در آن سن و سال قابل هضم نبود که ایشان درباره یک سوال درخصوص اسلام، بگویند من نمیدانم. البته سوالات خیلی جزئی بود، اما ایشان میتوانستند خیلی راحت بدون این که دروغ بگویند، به ندانستن خود اذعان نکنند. مثلا این که بگویند فرصت کافی نداشتند یا باشد برای فردا.
استفاده از وقتهای کوتاه برای مطالعه
مسئله دیگر در سلوک علمی ایشان، «استفاده از وقتهای کوتاه برای مطالعه» است. یکی از شاگردان ایشان در دانشکده الهیات میگفت: «وقتی سر کلاس میرفتیم، میدیدیم، ایشان قبل از ما در کلاس هستند و کتابی را باز کرده و مشغول مطالعه هستند. این البته راهی برای ترویج فرهنگ مطالعه هم هست. این آموزش مطالعه به دیگران را مقایسه کنید با این که با توصیه زبانی مرتبا تکرار کنیم که مطالعه مهم است و وقت خود را تلف نکنید.»
علاقه به نشر معارف اسلامی
دکتر سیدمحمد باقرحجتی، درباره علاقه و اهتمام شهید مطهری به آموزش علوم اسلامی و ترویج معارف اهل بیت (ع) چنین میگوید: «تنها استادی که در مدرسه مروی سراغ داشتم که قبل از اذان صبح به مدرسه میآمد و نماز صبح را در مدرسه میخواند، ایشان بودند. قبل از اذان ازمنزل راه میافتاد و نماز را در مدرسه میخواند. یک استکان چای میخورد و درسش را شروع میکرد و این درس همینطور ادامه داشت، شاید تا ساعت هشت یا ۹. علاقه ایشان به نشر علم و اندیشه اسلامی، از همین جا ثابت میشود که ایشان بدون اینکه چشمداشتی به مزد یا اجرت در این باره داشته باشند، با این که منبع معاش نداشتند و در رده طلاب یک حقوق ماهیانه دریافت میکردند، نه در رده مدرسان، این چنین به تدریس عشق میورزیدند.»
کمک به محرومان در حد توان
استاد مطهری در حد توان به افراد نیازمند کمک میکردند. یکی از کارمندان دانشکده الهیات میگوید: «یک روز در یک خیابان فرعی کم عرض میرفتیم. تقریبا وسطهای خیابان بودیم که دیدیم پدری فرزندش را به دوش میکشد. آقای مطهری گفتند: «فلانی نگه دار». استاد پرسیدند: «پدر چرا بچه ات را به دوش میکشی؟ چه شده است؟ ناراحتیاش چیست؟» مرد گفت: «بچهام مریض است و پیش هر دکتری که میبرم، جوابم میکند. پول هم ندارم که او را در بیمارستان بستری کنم. کسی را هم ندارم.» استاد اشاره به من کردند و گفتند: «فردا صبح همین آقا میآید به منزل شما. حالا برویم منزل را نشان بده.» صبح فردا استاد به من گفتند: «آقای فلانی! شما اول برو دنبال آن ماموریت دیروزی، من خودم میروم.»
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/