به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، خرداد که به نیمه می رسد یادآور حماسه ی خونین در دفتر تاریخ انقلاب اسلامی ایران است ، نماد وفاداری مردمی که تا پای جان در مسیر ولایت ایستادند،گرامی باد یاد شهیدان و ایثار گران این حماسه ی همیشه جاوید.
۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ روایت خون هایی است که به پای نهال نوپای نهضت اسلامی ریخته شد تا در بهمن ۵۷ با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به ثمر نشست.
سرآغاز قیام ملتی که با لبیک به رهبر فرزانه خود، بیداری اسلامی در برابر طاغوت و استکبار را نوید داد و ارادههای خویش را برای در هم شکستن کاخ فرعونیان رژیم ستمشاهی مستحکم ساخت.
برای شکل گیری حماسه تاریخ ساز پانزده خرداد بسترها و زمینه های مختلفی فراهم شد این قیام نیز مانند قیامهای دیگر علل متعددی داشت،که در ادامه می خوانید.
جان. اف. کندی، با شعار اجرای اصلاحات در اواخر سال ۱۳۳۹ در آمریکا روی کار آمد و بلافاصله دستورالعمل اجرای اصلاحات را برای حکومت ایران فرستاد. اما محمدرضا پهلوی به دلیل نفوذ غیر قابل انکار آیت الله بروجردی در ایران که مرجعیت مطلق را داشتند اجرای اصلاحات مورد نظر آمریکاییها را تا حدودی به تعویق انداخت.
با ارتحال آیت الله بروجردی مرجع بزرگ تقلید شیعیان در فروردین ۱۳۴۰ شاه تصور میکرد که زمینه برای جانشینی مرجع یا مراجع تقلید به جای وی وجود ندارد، از این رو فرصت را برای اجرای اصلاحات مورد نظر آمریکا مناسب دید،شاه تلاش میکرد تا پایگاه مرجعیت دینی از قم به نجف انتقال یابد.
قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱ از سوی هیئت دولت تغییر کرد که بر اساس آن شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد و به زنان هم حق انتخاب شدن و انتخاب کردن داده شده بود، شاه که قصد داشت آخرین تیر خلاص را بر استقلال نیمبند ایران وارد آورد اما با کوهی پرصلابت چون امام خمینی رو برو بود.
شاه در پوشش این لوایح اهداف متفاوتی را دنبال میکرد او میخواست روحانیت را که سدی در برابر نفوذ سلطه بیگانگان در ایران به شمار میآمد در یک زور آزمایی کنار بزند، مطبوعات رسمی کشور هم با تیترهای درشت به انعکاس تصویب لوایح و اخبار مربوط به آن پرداختند.
تصویب این لایحه اعتراض علما و مردم را برانگیخت، امام خمینی با تشریح نقشههای استعمار و توطئههای آنها در سخنرانیهای خود اعلام خطر کرد که اسلام ، استقلال مملکت و اقتصاد در معرض توطئه صهیونیستها است.
ایشان با ارسال تلگراف مستقیم به نخست وزیر و ارسال نامه برای شخصیتهای سیاسی و روحانی شهرها، تحرکی گسترده انجام دادند که بسیج مردمی علیه دولت و رژیم پهلوی برپا شد. با تلاش ها و پیگیریهای امام و مراجع قم و پشتیبانی مردم، سرانجام دولت را وادار به عقب نشینی و لغو تصویب نامه در آذر ۱۳۴۱کرد.
بعد از لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی شاه در اثر فشار آمریکا در ۱۹ دی ۱۳۴۱ و در سالروز تصویب اصلاحات ارضی اعلام کرد قصد دارد اصول شش گانه به اصطلاح انقلاب سفید را به نظر خواهی بگذارد.
۱. الغای رژیم ارباب رعیتی ۲. ملی کردن جنگلها در سراسر کشور ۳. فروش سهام کارخانجات دولتی ۴. سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی و صنعتی ۵. اصلاح قانون انتخابات ۶. ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری. این اصول که شاه به آنها نام انقلاب سفید داده بود، در حقیقت همان اصلاحاتی بود که آمریکا به کشورهای توسعه نیافته اعلام کرده بود، اصول فوق، با جملاتی زیبا و سنجیده معرفی شده بود که مخالفت با آن ها، مخالفت با مصالح ملی محسوب می شد.
دراین هنگام امام خمینی با آگاهی از اهداف شاه نشستی با حضور مراجع و علمای قم ترتیب دادند، در این نشست تصمیم بر آن شد برای اطلاع بیشتر درباره هم پرسی و اهداف آن از شاه توضیح بخواهند،آیت الله روح الله کمال وند به نیابت از مراجع به دیدار شاه رفت ،شاه به جای پاسخ به سوالات مراجع زبان به تهدید گشود.
محمد رضا در این دیدار گفت: اگر آسمان به زمین بیاید باید این برنامه اجرا شود شما به جای مخالفت مانند روحانیون دیگر کشورها دعاگوی شاه کشورتان باشید !
با انتشار اعلامیه امام نسبت به غیرقانونی بودن همه پرسی، مردم تهران قم و دیگر شهرها به خیابان ریختند،بازار در تهران تعطیل شد، رژیم برای کنترل اوضاع تهران را اشغال نظامی کرد.
در چهارم بهمن ۱۳۴۱ شاه به قم رفت تا با سخنرانی ثابت کند علما در مخالفت با اصول شش گانه متحد نیستند، علما استقبال از شاه را تحریم کردند، قم تعطیل شد، شاه هم به روحانیت و اسلام اهانت کرد.
به جز عدهای که از تهران آمده بودند و تعداد اندکی از مردم قم، کسی در سخنرانی شاه حاضر نشد.
شاه از شدت خشم حتی وارد حرم نشد و در سخنان خود روحانیت را ارتجاع سیاه خواند و آنان را خائنتر از حزب توده و کمونیستها شمرد. او به زعم خود میخواست به جامعه روحانیت پاسخ دهد و آنان را تهدید و ارعاب نماید. این سخنان، صفوف مخالفان رژیم را فشردهتر کرد و اختلاف شاه و روحانیون را آشتی ناپذیر گردانید.
در چنین شرایطی شاه با فشار همه پرسی فرمایشی خود را در ۶ بهمن 41 برپا کرد و و رئیس جمهور آمریکا و ملکه انگلیس این رفراندوم را به وی تبریک گفتند.
علم هم تصویب این لایحه لغو شده را به صورت ماده اصلاحی قانون انتخابات به اجرا گذاشت و امام اعتراض کرد و آن را از نظر قانون اساسی بی اعتبار دانست.
با نزدیک شدن به نوروز ۱۳۴۲ حضرت امام در اعتراض به سیاستهای رژیم پهلوی اعلام عزای عمومی کرد، مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین ۱۳۴۲ شمسی هم زمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) شاهد حادثه تلخ و غمباری بود، نیروهای ساواک و کماندوهای شاه در لباس غیر نظامی به مدرسه فیضیه حمله کردند و عدهای از روحانیون را به شهادت رساندند و یا زخمی کردند حجرهها را شکستند و قرآنها و کتابها پاره کردند و به بیرون ریختند.
امام خمینی در پی این حادثه خونین گفت:دستگاه حاکم با این جنایت خود ماهیت خود را بیش از پیش رسوا ساخت.
در ۱۳ خرداد ۴۲ مقارن با عاشورای حسینی، امام خمینی به مدرسه فیضیه قم رفت تا درباره مسائل سیاسی روز سخنرانی کند گزارش مامور ساواک که در محل حضور داشت حمایت از امام را به خوبی نشان میدهد وی مینویسد: در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت چنان صلوات فرستاد که شعاع آن تا دو کیلومتر شنیده میشد.
بخش عمدهای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت، در همین سخنرانی بود که امام خمینی با صدای بلند خطاب به شاه فرمود:
ای آقای شاه!ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند! اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاه اسرائیلی است؟آقا نکن اینطور، بشنو از من، بشنو از روحانیون. اینها صلاح ملت را میخواهند اینها صلاح مملکت را میخواهند. ما مرتجع هستیم؟
یک روز پس از سخنرانی ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد سال ۴۲) ساواک، خانه ساده حضرت امام در قم را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و به زندان قصر تهران منتقل نمودند.
ظهیری، پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، با بیان این که هر کجا نهضت عظیمی شکل گرفته، روحانیت راستین در پیشاپیش آن نهضتها در حرکت بوده گفت:روحانیت همواره در طول تاریخ در حرکت جامعه نقش مؤثر و خلاقی داشته است.
وی افزود:بعد از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، رژیم شاه برای خنثی نمودن حرکت اسلامی مردم، امام را تبعید کرد و سعی فراوان داشت تا فرد یا تشکیلاتی را جایگزین خلاء وجودی امام بکند؛ تا به این وسیله بتواند از یکسو با ظاهر اسلامی و عوامپسند، نظر تودهها را از امام منحرف سازد و از سوی دیگر این فرد یا تشکیلات خطر چندانی برای حکومت ایجاد نکند.
این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: انقلاب اسلامی بر پایه یک نظام گفتمانی و اسلام شیعی شکل گرفت که در این گفتمان رابطه بین عالمان دینی و مردم مبتنی بر تقلید و مقلد بود.
وی در ادامه افزود: تجربه تاریخی نشان داده بود از نهضت تنباکو تا کنون بیشتر جنبشهایی که در ایران علیه رژیمهای قاجاری و پهلوی اتفاق افتاد، نقش علما بسیار برجسته بود.
ظهیری عنوان کرد: بعد از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، رژیم شاه برای خنثی نمودن حرکت اسلامی مردم، امام را تبعید کرد و از سال ۵۶ به نوعی اعتراضات عمومی به رژیم شکل گرفته بود از این رو حمله به جایگاه روحانیت در دستور کار رژیم ستم شاهی قرار گرفت.
پس از خبر دستگیری امام خمینی، مردم قم به سوی منزل امام حرکت کردند و به اتفاق فرزند ایشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (ع) حرکت کردند.شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید.
مردم تهران هم چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابانها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفنپوش ورامین، دهقانان کَنْ و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد.
با خبر دستگیری امام در پانزده خرداد موجی عظیم از اعتراضات مردمی در تهران و ورامین مشهد قزوین کاشان شیراز تبریز و اصفهان و چند شهر تظاهرات به راه افتاد علم دستور کشتار بی رحمانه صادر کرد در تهران و قم دامنه اعتراضات گسترده بود.
انبوه جمعیت بازاری، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را در حال زوال میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملّت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
رژیم شاه دو روز بعد از نهضت پانزده خرداد، به روشهای گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و از جمله رسانههای گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند؛ قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامیدند و آن را به خارج از مرزها و کسانی همچون جمالعبدالناصر نسبت دادند.
سستی ادعاهای شاه بر هیچ کس پوشیده نبود.قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت، با همه این تلاشها و ادعاهای پوچ و بیاساس، شعله قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روز به روز روشنتر میشد.
رژیم شاه در آغاز سال۱۳۴۳ با این تصور که شدت عمل در ماجرای قیام ۱۵ خرداد مردم مبارز را متنبه کرده است، در شامگاه ۱۶ فروردین ۴۳ بدون اطلاع قبلی، امام خمینی آزاد و به قم منتقل می شود. به محض اطلاع مردم، شادمانی سراسر شهر را فرامی گیرد و جشن هایی پرشور در مدرسه فیضیه برپا می شود. سه روز از آزادی امام نمی گذرد که طی یک سخنرانی اعلام می کنند:امروز جشن معنی ندارد. تا ملّت عمر دارد، غمگین در مصیبت پانزدۀ خرداد است.
حاتمی راد،تحلیلگر مسائل سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم؛ با بیان این که پانزده خرداد تنها یک روز نیست بلکه یک تاریخ پرعظمت است گفت: قیام دارای ابعاد ضد استعماری و ضد استبدادی بود که توانست تودههای مردم را در صحنه مبارزه علیه رژیم بسیج کند و منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد.
این تحلیلگر سیاسی ادامه داد:قیام ۱۵ خرداد جنبشی است ماندگار که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی گام های خود را راسخ تر برداشت.
حاتمی راد ادامه داد: قیام برخاسته از خاستگاه مذهبی و ملی علیه استبداد و استعمار و در جهت حفظ حریم مرجعیت و روحانیت شکل گرفت و باعث گسترش نفوذ مرجعیت دینی شیعه شد.
وی ادامه داد: بزرگترین دستاورد این قیام تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که ریشه در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ دارد.
حاتمی راد عنوان کرد:قیام پانزده خرداد، به جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران و رژیم های دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و و اسلام ناب محمّدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید.
عروج امام در آستانه ١٥ خرداد رخ داد و با این حادثه عظیم پیوند خورد. ایشان سالها پیش از رحلت خویش سروده بود: از غم دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم شادیام داد، غمم داد و جفا داد و وفا با صفا منت آن را که به من داد کشم عاشقم، عاشق روی تو، نه چیز دگری بار هجران و وصالت به دل شاد کشم در غمتای گل وحشی من،ای خسرو من جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم مُردم از زندگی بی تو که با من هستی طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم سالها میگذرد، حادثهها میآید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم.
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم، این بیت امام اشاره به این دارد که بذر نهضت اسلامی در پانزده خردادکاشته شد و از همان تاریخ ایشان منتظر فرج و پیروزی بودند تا سرانجام این درخت پر ثمر در ۲۲ بهمن ۵۷ به بار نشست.
با وجود گذشت سال ها از عروج ملکوتی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران، ملت ایران همچنان استوار و سرافراز بر تحقق آرمانهای شهدای قیام ۱۵ خرداد پرصلابت حرکت میکند.
تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی یادآور بصیرت مردمی است که از دیروز تا امروز در حمایت از ولایت فقیه لحظهای تردید نکردند،اکنون که پنجاه و شش سال از این قیام تاریخ ساز میگذرد مردم با بصیرت هر چه تمامتر پای آرمانهای نظام اسلامی ایستاده اند و نشان دادند در حمایت از مرجعیت دینی خود تا پای جان میایستند و این خود رمز ماندگاری انقلاب اسلامی است.
گزارش از زهره شعبانی
انتهای پیام/ش