به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ماهان ۱۲ ساله کمسن و سالترین قربانی اسیدپاشی است و بیخبر از همه جا توسط مردی ۲۳ ساله در همسایگی محل زندگی شان مسیرزندگیاش برای همیشه تغییر کرد.
سوالها را اینطور از پدر ماهان شروع میکنیم.
از روز حادثه بگویید. از اتفاقی که برای فرزندانتان افتاد؟
پسرم دوازده سال داشت که این اتفاق افتاد. سال گذشته یک روز مثل همیشه به مدرسه رفت و بعد از چند دقیقه زنگ خانه را چند بار پشت هم زدند وقتی در را باز کردیم رنگ صورت پسرم برگشته بود و میگفت نفت ریختند تو صورتم. او را به بیمارستان رساندیم و فهمیدیم با اسید سوخته است. در این یک سال چندین بار جراحی شده. یک طرف صورت، دور چشم، قسمتی از سر و پشت بدنش آسیب دیده است.
چه کسی و به چه علتی این کار را انجام داد؟
یکی از افرادی که در محله ما خانه و مغازه دارد و در واقع همسایه ما هستند با پسرم جر و بحث کرده بود و یک روز که پسرم به مدرسه میرفته او این کار را انجام داده و به قول خودش انتقام گرفته است. من از پسرم سوال کردم، گفت ما دعوا کرده بودیم و به هم بد وبیراه هم گفتیم، ولی شرایطی نبود که بخواهد کینه داشته باشد و دست به این کار بزند. این آقا ۲۳ سال دارد. من به او گفتم بچه من اگر بی ادبی کرده بود، به من میگفتی او را جلوی خودت تنبیه میکردم نه این که سر خود چنین کار وحشتناکی انجام بدهی.
در حال حاضر در چه شرایطی است؟
در زندان است و ما رضایت نمیدهیم و درخواست قصاص داد ایم. البته هنوز حکمی داده نشده. خانوادهاش هم هیچ تلاشی برای رضایت گرفتن نمیکنند.
شرایط روحی پسرتان و خواهر و برادرش چگونه است؟
خدا رو شکر روحیه پسرم بسیار عالی است. در محله با دوستانش بازی میکند و همه رابطه خوبی با او دارند. خواهرش کوچکتر است و مشکلی ندارد، اما ابتدا برای برادرش خیلی سخت بود. او سال آخر دبیرستان بود و نمیتوانست شرایط برادرش را بپذیرد و او را در عذاب ببیند، ولی وقتی که روحیه و پذیرش او را دید کم کم آرام شد. اما من و مادرش هنوز نتوانستیم با این شرایط کنار بیاییم، نمیتوانیم پسرمان را با این شرایط ببینیم، جلوی او و خواهر و برادرش حرفی نمیزنیم و به روی خودمان نمیآوریم، ولی من بیشتر شبها نمیخوابم و تا صبح راه میروم و همسرم وقتی بچهها نیستند، مدام گریه میکند، وقتی در فکر هستیم او سر به سر مان میگذارد تا روحیه ما عوض شود.
جراحیهای فرزندتان در چه مرحلهای است؟
هر چه داشتیم فروختیم البته فدای سر پسرم، ولی کافی نیست و نمیتوانیم از پس هزینهها بربیاییم. افرادی مثل پسر من بارها و بارها باید جراحی کنند مخصوصا افرادی که در حال رشد هستند، باید تعداد بیشتری جراحی انجام دهند. هیچ سازمان و ارگانی هم به ما کمک نمیکند، میگویند ضارب دارین او باید بدهد! اگر از او بخواهیم بگیریم که باید رضایت بدهیم و این را نمیخواهیم در ضمن با بخشیدن ما شرایط برای بقیه بدتر میشود. وقتی کسی که این کار را انجام میدهد، مجازات نشود راه برای بقیه باز میشود
چه خواستهای دارید؟
کسی، سازمانی، ارگانی به داد ما برسد. ما با ظلمی که در حقمان شده نمیتوانیم تنها از پس آن بربیاییم. هزینهها بالاست و ما مگر چقدر میتوانیم از دیگران قرض یا کمک بگیریم، هر کس به اندازه خودش مشکل دارد و نمیتولند به دیگران کمک کند. این عملها را زیبایی حساب میکنند، آخر مگر ترمیم سوختگی زیبایی ست. شما نمیدانید سوختگی با اسید چقدر سخت و دردناک است. هر چند ماه یک بار باید جراحی شود و مراقبت بعد از عمل، خیلی سخت و دردناک است.
ارتباط فرزندتان با مدرسه و اجتماع چگونه است؟
خیلی خوب. نه در محیط مدرسه مشکل دارد نه با دوستانش، درسش هم خوب است. همیشه میگوید، میخواهم جراح پلاستیک شوم تا به افرادی مثل خودم کمک کنم.
حرف آخر؟
تا قانون تغییر نکند این جرم باقی میماند. فقط زندان دارد به ندرت کسی حکم قصاص گرفته و کسانی هم که موفق به گرفتن حکم شدند، اجرا نشده. هیچ کس حق ندارد خودش دیگری را مجازات کند آن هم به این شیوه وحشیانه. اگر به کسی چاقو بزنی یا شلیک کنی بعد از مدتی خوب میشود، ولی افرادی مانند پسر تا آخر عمر باید عذاب بکشند و تمام زندگی شان تحت تاثیر این جنایت تغییر میکند و در واقع نابود میشود. حرفم این است به داد افرادی مثل پسر من برسید.
منبع:مهر
انتهای پیام/