منظومه «ظهر روز دهم» از آثار مرحوم قیصر امین پور با محوریت قهرمانی‌های حضرت قاسم (ع) برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است.

«ظهر روز دهم»؛ راویتی متفاوت از قهرمانی‌های حضرت قاسم (ع) در روز عاشورابه گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، پیوند واقعه‌ عاشورا با روح فرهنگ و اندیشه ایرانی، شعر آیینی عاشورایی را از اعتبار و اهمیت فراوانی برخوردار کرده است. واقعه‌ کربلا و مسائل آیینی عاشورایی از محورهای اصلی شعر قیصر امین‌پور است از این رو او را در زمره برجسته‌ترین شاعران آیینی عاشورایی می دانیم.

قیصر امین‌پور شعر عاشورایی را از افراطی‌گری و قیاس و کلیشه  دور کرده  و به اصلاح جریان نوگرایی در شعر آیینی عاشورایی پرداخته است.

او با حفظ حریم و حرمت واقعه‌ کربلا، برکنار از ارائه تصویرهای تکراری و کلیشه‌ای، تصویرهایی نو را که حاصل تجربیات شاعرانه خود اوست ارائه کرده است همچنین با رویکرد عقلانی انتقادی و زیباشناختی، گفتمان علمی دانشگاهی را به حوزه شعر آیینی عاشورایی کشانده و ضمن پرهیز از عامه‌گرایی، با ارائه شعر ناب در این حوزه، در تغییر رسالت هنری این نوع شعر کوشیده و آن را دستخوش تحولی چشم‌گیر و ماندگار کرده است.

منظومه «ظهر روز دهم» يکی از آثار مرحوم قيصر امين پور است که انتشارات سروش آن را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. اين کتاب، ماجرای قهرمانی های حضرت قاسم(ع) را روايت می کند.این کتاب  قهرمانی های حضرت قاسم(ع) فرزند 12 ساله امام حسن(ع)  را در کربلا روایت می کند.

گفته می شود در واقعه کربلا، نه يا ده کودک شهيد شدند که حضرت قاسم(ع) يکی از آن هاست که در کنار عموهايش امام حسين(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) جنگيد.

مرحوم «قيصر امين پور» اين منظومه را در سال1364 سرود و  برای نخستين بار در سال 1373 منتشر شد.اين منظومه در جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزيده شده است.

در این کتاب می خوانیم: 
«شور محشر بود
نوبت يک يار ديگر بود
باز ميدان از خودش پرسيد;
«نوبت جولان اسب کيست؟»!
دشت، ساکت بود
از ميان آسمان خيمه های دوست
ناگهان رعد گران برخاست
اين صدای اوست!
اين صدای آشنای اوست
اين صدا از ماست!
اين صدای زاده ی زهراست.
«هست آيا ياوری ما را؟»!
کودکی از خيمه بيرون جست
کودکی شور خدا در سر
با صدايی گرم و روشن
گفت:
«اينک من،
ياوری ديگر»
آسمان، مات و زمين، حيران
چشم ها از يک دگر پرسان
«کودک و ميدان؟»!
کار کودک خنده و بازی ست!
در دل اين کودک اما شوق جانبازی است!
پچ پچی در آسمان پيچيد:
کيست آن مادر، که فرزندی چنين دارد؟!
و صدای آشنا پرسيد:
«آی کودک، مادرت آيا خبر دارد؟»!
کودک ما گرم پاسخ داد:
مادرم با دست هاي خود
بر کمر، شمشير پيکار مرا بسته ست»!


انتهای پیام/ 

برچسب ها: ادبیات ، معرفی کتاب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار