به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، محال است بدون برخورداری از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی بتوانید به یک رهبر و مدیر موفق و عالی تبدیل شوید.
البته نباید برداشت اشتباهی از این حرف داشته باشید، منظور از مهارت ارتباطی این نیست که سخنگوی خوبی باشید. این دو ویژگی کاملا با هم تفاوت دارند. ویژگیهای فردی که روابط ارتباطی خوبی دارد را در هیچ کلاس و مدرسهای به ما نمیآموزند. از همان دوران مدرسه یادمان دادهاند که چگونه روی کلمات، ارائه آنها، دستور زبان، معنی و … تمرکز کنیم. به این معنی که بیشتر تمرکزمان روی خودمان است.
اما در این مطلب نمیخواهیم این مسایل را تکرار کنیم. بلکه در نظر داریم به ویژگی خاصی برای رهبری بپردازیم که در هیچ کتابی آموزش داده نمیشود. این خصلت چیست؟ توانایی توسعه اشتیاق برای آگاهی خارجی است که بهترین مدیران ارتباطی را از افراد عادی جدا میکند. برقراری ارتباط سازنده نیز به عنوان کلید اصلی موفقیت بشمار میرود.
با یک بررسی سطحی در ویژگیهای رهبران برجسته و موفق جهان متوجه خواهید شد که آنها مهارتهای بسیاری برای ارتباط برقرار کردن دارند. به این صورت که اگر حرفی را بیان کنند بدون شک آن را به شیوهای اجرا و عمل خواهند کرد که بر احساسات و انگیزههای درونی شما تاثیر عمیق داشته باشد. یعنی با حرفهایشان آرزوهای درونی شما را قلقلک میدهند.
رهبران موفق بر این باور هستند که اگر سخنان آنها در دل شنونده نفوذ نکند، تاثیری هم روی آنها نخواهد داشت و در نتیجه آنها نمیتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.
احتمالا تعجب نمیکنید اگر بگوییم رهبران بزرگ جهان زمان زیادی از روز خود را به ارتباطات میانفردی صرف میکنند؛ و حتما شوکه نمیشوید که بدانید بسیاری از مشکلات سازمانها و ادارات در نتیجه ارتباطات ضعیف و ناقص ایجاد میشود.
مهارت برقراری ارتباطهای موثر از جمله عناصر کلیدی موفقیت حرفهای است و فرقی هم نمیکند که میان فردی، میان گروهی، درون گروهی، سازمانی یا … باشد.
با اینکه پرورش مهارتهای ارتباطی موثر و صحیح بسیار آسانتر از چیزی است که تصور میشود، اما در مواقع بحران و هنگام رویارویی با مشکلات نمیتوان به راحتی از این فرصت بهره گرفت.
بهترین ارتباط برقرارکنندهها، شنوندههای بسیار خوبی هستند و در مشاهدات خود تیزبینی زیادی دارند.
این افراد میتوانند حالتهای روحی افراد را بر اساس احساسات، ارزشها، رفتارها و نگرانیهایشان به خوبی درک و بر اساس یافتههای خود رفتار کنند.
این مهارت یعنی شما زمانی یک ارتباطبرقرارکننده خوب خواهید شد که به طور ۱۰۰ درصد نیازها و انتظارات فردی که با او ارتباط برقرار کردهاید را بشناسید و آنها را برآورده کنید.
برای رسیدن به این درجه از شهود و توانایی میتوانید از ۱۰ روشی که در زیر نوشتهایم کمک بگیرید.
ارتباط میتواند به رفع ابهامات، بهره وری و خلق کار گروهی سازنده بیانجامد و در عین الهام بخش نیز باشد. ارتباط نامناسب و ناموفق، از سوی دیگر، نتایجی کاملا متضاد را به همراه دارد. همین کیفیت برقراری ارتباط است که مدیران برجسته را از سایر مدیران متمایز میکند.
در بیشتر مواقع مردم با فردی که به او اعتماد ندارند، همکلام نمیشوند. هنگامی که فردی به مدیر یا رهبر خود اعتماد داشته باشد، بدون هیچ شکی برای او زمان میگذارند و برای محقق کردن اهداف او حتی خطر هم میکند.
اما اگر رهبر فردی بدنام باشد هرگز برای او ارزشی قائل نخواهند بود.
باید بدانید که با طلب کردن نمیتوانید اعتماد مردم را جلب کنید. برای این کار باید رفتار درستی داشته باشید. برای جلب اعتماد باید با انجام کارها، تفکرات و تصمیمات درست وارد شوید. به خاطر داشته باشید بسیاری از مردم هنگامی که به فردی اعتماد دارند، خیلی چیزها را به فراموشی میسپارند.
ارتباطات گروهی را به یک معضل و مشکل تبدیل نکنید؛ و سعی کنید مکالمات دو طرفه داشته باشید نه یک طرفه.
باید در اینجا یک حقیقت مهم را به شما یادآوری کنیم: «برای مردم مهم نیست شما چقدر میدانید و چه مهارت و دانشی دارید، بلکه مساله مهم برایشان این است که شما تا چه اندازه به آنها اهمیت میدهید.»
اگر میخواهید قدیمی رفتار کنید، بروید در اتاق خود و در را به روی کارمندان ببندید و دسترسی آسانی هم نداشته باشید. اما اگر میخواهید یک رهبر موفق و امروزی باشید، با کارمندان خود در تماس و ارتباط مستقیم باشید.
اگر ارتباط مستقیم و نزدیکی با مردم نداشته باشید چگونه میتوانید خواستهها و انتظارات آنها را درک کنید و متوجه شوید چه در ذهنشان میگذرد.
ثابت شده که شنونده خوب بودن یکی از ویژگیهای مدیران موفق است.
صریح بودن بسیار بهتر از نامفهوم بودن است. همیشه سعی کنید رابطه شفاف و مشخصی با دیگران داشته باشید. سادگی و صراحت بسیار پسندیدهتر از پیچیدگی و مرموز بودن است.
زمان هیچ وقت به اندازه امروز مهم نبوده است. رهبران موفق به خوبیدانند چگونه در کوتاهترین زمان به درستترین نقطه برسند؛ و برایشان مهم است که همین انتظار را نیز از دیگران داشته باشند.
بدون درک ارزش خلاصهگویی و شفاف صحبت کردن نمیتوانید نظر مردم را به خود جلب کنید و احتمال دارد آنها شما را کنار بگذارند.
هدف شما باید چیدن شاخ و برگ اضافه کلام باشد تا حرفهایتان ارزشمند شوند و دیگران روی آنها حساب کنند.
افرادی که توانایی ارتباطی خیلی خوبی دارند نه تنها حین ارتباط با دیگران روی یادگیری و جمع آوری اطلاعات تمرکز میکنند، بلکه برای انتقال ایدهها، تنظیم نیازها، فعالیتهای الهامبخش و مطرحکردن چشم اندازهای خود نیز تلاش میکنند.
شما به عنوان مدیر یا رهبر باید سعی کنید روی نیازها و خواستههای نیروهای خود تمرکز کنید تا برنامه کاری. به این صورت دید متفاوتی پیدا خواهید کرد و بدون شک موفقیت بیشتری برایتان به ارمغان خواهد آورد.
مشکل اصلی ذهنهای بسته این است که توان درک موقعیتهای جدید را ندارند.
یک مدیر موفق هرگز تلاش نمیکند افرادی که با او اختلاف نظر را دارند را واردار کند با او موافق باشند بلکه سعی میکند تا تفکرات و انتظارات خود را برایشان توضیح دهد تا کاملا درک کنند.
جای تعجب دارد که چرا برخی از رهبران و مدیران از نظرهای مخالف خود تا این اندازه هراس دارند! رو به رو شدن با افراد مخالف شما را به چالش میکشد و در نتیجه باعث پیشرفت شما میشود. باید سعی کنید در برابر مسایل روشنفکرانه و با ذهن باز رفتار کنید و واکنش نشان دهید.
مدیران موفق از اعتراف به اشتباه نمیهراسند. این گروه از مدیران نه تنها در ارایه بازخورد تاثیرگذار موفق هستند بلکه با روی باز نظرات دیگران را میپذیرند.
یک رهبر موفق میداند چه زمانی مکالمه را آغاز کند، کی آن را پایان ببخشد یا چه زمانی سکوت کند. اگر فقط حرف بزنید و نظرات دیگران را گوش نکنید، نمیتوانید در کار و تحقق اهداف خود موفق شوید.
بهترین روش ارتباط برقرارکردن این است که دو برابر بیشتر از حرف زدن، شنونده خوبی باشید. یعنی متکلم وحده نباشید و مثل سخنران بالای منبر نروید. به دیگران اجازه صحبت کردن بدهید. مردم علاوه بر آنکه دوست دارند بدانند که شما به آنها گوش میدهید، واقعا به دنبال این هستند که حرف آنها را بشنوید.
وقتی به این درک در زندگی برسید، متوجه خواهید شد موفقیت در گرو زیاد حرف زدن نیست بلکه در تمیز کردن گوشها و یک شنونده خوب بودن است.
رهبران بزرگ دنیا هرگز اجازه نمیدهند خودپسندی آنها چکی را امضا کند که استعدادشان توان پاس کردن آن را ندارد.
وقتی صداقت و بیطرفی با همدلی و توجه همراه میشود و خصلتهای متکبرانه و غرور کنار گذاشته میشوند، اتفاقهای خوبی رخ میدهد. روابط همدلانه همیشه صراحت و اعتبار برای فرد به ارمغان میآورد و درست برعکس، افرادی که نفس حساس و آسیبپذیر دارند همیشه خود را پشت نقاب مخفی میکنند. این قانون رابطه درست، کمک میکند تا عصبانیت به دوستی و شک به صداقت تبدیل شود.
مدیری موفق است که بتواند از میان حرفهای بیان نشده نیاز اصلی کارمندان خود را درک کند. وقتی به این توانایی برسید که دهانتان بسته باشد و گوشهایتان تیز، به درجهای از درک خواهید رسید که خودتان هم متعجب میشوید.
برای موفقیت در کار و برقراری ارتباط موثر باید بتوانید افکار دیگران را بخوانید.
اگر پذیرای نظرات دیگران باشید فرصت نوآوری را نیز بیشتر به دست خواهید آورد. اگر قصد دارید یک تیم را رهبری کنید، فراموش نکنید که سیاست درهای باز از اهمیت خاصی برخوردار است. باید محیطی را خلق کنید که تمام اعضا تیم با ابراز عقیده در آن محل احساس آرامش داشته باشند.
مدیران موفق به جای عصبانی شدن، در کمال آرامش بازخورد لازم را در مواقعی که امکان اقدام وجود دارد به کارمند خود ارایه میدهند.
تکنیکهای بیان خود را حول محور موضوع موردنظر تقویت کنید. اگر اِشراف کامل به موضوع نداشته باشید و نتوانید با مهارت و خبرگی در مورد آن حرف بزنید، کمتر کسی برای بیانات شما ارزش و اعتبار قایل خواهد شد.
مردم به شنیدن صحبتهای فردی که خودش درست نمیداند چه میگوید، علاقهای ندارند. نحوه بیان مساله از اهمیت بسیاری برخوردار است. برخی مواقع پیش میآید که فرد به شما میگوید «اما شما اینگونه نگفتی». به همین منظور باید در نوع بیان خود نیز مراتب احتیاط و هوشمندی را رعایت کنید. سعی کنید طوری سخن بگویید که روی دیگران تاثیر بگذارد و همیشه «چرایی» و «چگونگی» موضوع را به طور کامل توضیح دهید تا جای هیچ شکی باقی نماند.
یک سخنگو و ارتباط برقرار کننده خوب میداند چگونه سخن بگوید که در مقابل ۱۰ هزار جمعیت، احساس کند برای ده نفر سخنرانی میکند و آنها نیز همین حس را داشته باشند که فرد مستقیما آنها را مورد خطاب قرار داده است.
دانستن این مساله و سعی در انجام این قاعده، کلید موفقیت در ارتباط برقرار کردن با دیگران است. وقتی روشهای درست صحبت کردن و بیان نظرات خود را بدست بیاورید، اعتماد دیگران را جلب خواهید کرد و این یعنی موفقیت.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/