به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، باشگاه تراکتور پس از قرار گرفتن در مسیر نتیجه گیری ضعیف دستخوش تغییرات گستردهای شد و مدیرعامل و سرمربی خود را کنار گذاشت.
باشگاه تراکتور به عنوان یکی از متمولترین باشگاههای حال حاضر فوتبال ایران در حالی پای به رقابتهای لیگ برتر گذاشت که با حضور مصطفی دنیزلی روی نیمکتش، هواداران خود را به مراد دلشان رسانده بود و با داشتن ستارههای گرانقیمت، یکی از مدعیان اصلی قهرمانی به شمار میرفت. در این میان، اما یکسری مشکلات فنی و مدیریتی را از همان ابتدا در باشگاه تراکتور شاهد بودیم و بسیاری از کارشناسان نیز با تاکید بر این مشکلات، زنگ خطر را برای این باشگاه پرهوادار به صدا در آورده بودند.
پس از کسب نتایج خوب در هفتههای ابتدایی، تراکتوریها در یک مسیر قابل قبول قرار گرفت و دل هواداران را به دست آوردند. تنها یک شکست کافی بود تا شیرازه باشگاه تراکتور از نظر فنی و مدیریتی از هم پاشیده و شرایط به اندازهای نابسامان شود که شاهد برکناری سرمربی و مدیرعامل این باشگاه باشیم.
تغییراتی که در باشگاه تراکتور صورت گرفت، بار دیگر نبود ثبات را در این باشگاه به نمایش گذاشت. نبود ثباتی که تنها ناشی از ناکارآمدی افراد برکنار شده نیست.
باشگاه تراکتور در سالهای اخیر به طور معمول نفراتی را به عنوان مدیرعامل به خود دیده که کمترین تجربه و علم فوتبال داشتند. با فاکتور گرفتن از چند مورد، سایر مدیران تراکتور با حضور در راس مدیریت این باشگاه، بیش از آن که از تواناییهای مدیریتی خود برای منافع باشگاه بهره ببرند، از حضور خود در مدیریت باشگاه در جهت کسب تجربه استفاده کردند. این در حالی است که باشگاه بزرگی، چون تراکتور، محلی برای کسب تجربه نیست.
این تیم با دارا بودن میلیونها هوادار در سراسر ایران، یکی از قطبهای فوتبال کشور به شمار میرود و نتایجش تاثیر بسزایی در شرایط اجتماعی هوادارانش دارد. انتخابهایی که در سالهای اخیر در پست مدیریت باشگاه تراکتور صورت گرفته اند، یکی از مهمترین عوامل بی ثباتی در این باشگاه به شمار میروند. دلیل این موضوع نیز به طور کامل روشن است، چون زمانی که یک فرد بدون داشتن تجربه و توانایی کافی، پستی را تحویل میگیرد، نباید انتظاری به غیر از شرایط کنونی که باشگاه تراکتور به آن دچار شده داشت. این یعنی فرد یاد شده محکوم به کنار گذاشته شدن است و بیش از اینکه او را مقصر بدانیم، باید انتخاب کنندگانش را مورد نقد قرار دهیم.
پیش از خصوصی شدن تراکتور، اتفاقات بسیاری حول این باشگاه رخ داد که بررسی و تحلیل آنها میتوانست یک کاتالوگ مدیریتی جامع را در اختیار مالک جدید این باشگاه قرار دهد. شرایط فعلی تراکتور به گونهای است که به نظر میرسد به مانند سالهای پیش از خصوصی سازی، عبرت از تاریخ، همچنان فاکتوری فراموش شده در باشگاه تراکتور به حساب میآید. تراکتور از زمانی که به زنوزی واگذار شد دچار تغییر و تحولات فراوانی در مدیریت و کاد فنی خود شده است. آنها در ۲ سال گذشته ثباتی در صندلی مدیریت و نیمکت خود نداشتند و تاکنون شاهد روی کار آمدن ۵ مدیرعامل و ۴ سرمربی بودهاند. البته با توجه به کنار گذاشته شدن پنجمین مدیرعامل و چهارمین سرمربی، در آیندهای نه چندان دور، شاهد معرفی ششمین مدیرعامل و پنجمین سرمربی این باشگاه در عرض ۲ سال اخیر خواهیم بود.
بی شک این موضوع بیانگر بی توجهی تراکتوریها به اتفاقاتی است که پیرامون باشگاهشان رخ میدهد. تصمیمات اتخاذ شده در بحث کلانی، چون مدیریت یک باشگاه، باید با در نظر گرفتن جوانب بسیاری صورت گیرد، اما در باشگاه تراکتور به طور عملی چنین چیزی را شاهد نیستیم. در حالی که پس از تجربههای تلخ فصل گذشته، انتظار میرفت که یک مدیر ورزشی با تجربه و کاربلد را روی صندلی مدیریتی باشگاه تراکتور در لیگ نوزدهم ببینیم، سرخ پوشان تبریزی از مدیرعاملی رونمایی کردند که کمترین تجربه را در ورزش داشت.
اگر به خبر مربوط به انتخاب صادقیان مراجعه کنید با این جملات مواجه خواهید شد: " صادقیان در بین مدیران صنعتی شناخته شده و آخرین شغلش مدیریت شرکت بزرگ هپکوی اراک بوده است. او که از مدیران مورد اعتماد مالک تراکتور است، علاوه بر سوابقی که به آنها اشاره شد، عضویت در هیئت مدیره هواپیمایی آتا، شرکت ایرانخودرو و ارس خودرو دیزل (آمیکو) را در نیز در کارنامه دارد و از مدیران موفق آذربایجان شرقی به شمار میرود. " مواجه با چنین رزومه ای، هیچ علم ورزشی و مدیریتی را نیاز ندارد برای اینکه یک پیش بینی ساده انجام دهیم. پیش بینی که طی هفتههای اخیر به اوج خود رسیده و در نهایت نیز شد آن چه که باید میشد.
محمدرضا زنوزی به عنوان مالک باشگاه تراکتور با حضور خود در این باشگاه از نظر مالی یک دگرگونی اساسی ایجاد کرد و این باشگاه را از بدهیهای میلیاردی نجات داد. سرازیر شدن ستارههای سرشناس و گرانقیمت به تراکتور از دیگر اقدامات زنوی بود. در این بین، اما یک موضوع مهم همواره ذهن خیلیها را به خود درگیر کرده که در میدان عمل، مدیرعامل باشگاه تراکتور دقیقا چه وظایفی را بر عهده دارد؟ زمانی که برای انتخاب سرمربی، مجموعه باشگاه در انتظار مذاکرات مالک باشگاه هستند و طی مصاحبههای متعدد از مذاکراتی که اخبار آن در رسانهها منتشر میشود، ابراز بی اطلاعی میکنند و در نهایت نیز با تصمیم مستقیم مالک، سرمربی تیم انتخاب میشود، نقش مدیرعامل در باشگاه تراکتور کاملا پوشالی به نظر میرسد.
البته تنها در انتخاب سرمربی نیست که چنین تصوری در اذهان شکل میگیرد بلکه در جذب قریب به اتفاق بازیکنان سرشناسی که در ۲ فصل اخیر به تراکتور پیوسته اند، مدیرعامل وقت باشگاه، کمترین نقش ممکن را داشته است. انتخاب، ایجاد ارتباط، مذاکره و توافق نهایی همگی از سوی مالک باشگاه صورت گرفته و تنها در برخی از موارد شاهد عکس یادگاری بازیکن جدید در کنار مدیرعامل بوده ایم. این اتفاقات در سایر ابعاد مدیریتی باشگاه نیز رخ میدهد، اما نقل و انتقالات جایی است که به راحتی میتوان نقش اول یک باشگاه را تشخیص داد.
چنین وضعیتی یک تئوری مهم را به وجود میآورد. تئوری که طبق آن به نظر میرسد که تراکتوریها در این ۲ سال اخیر بیشتر به دنبال مدیرانی بوده اند که نقش یک مطیع را ایفا کرده و در فاز اجرایی اختیارات چندانی را نداشته نباشند. این تئوری زمانی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که به فصل گذشته بازگشته و استعفای صادق درودگر را مورد بررسی قرار دهیم. یکی از معدود مدیران ورزشی تراکتور در چند سال اخیر، درودگر بود که مدت بسیار کوتاهی را به عنوان مدیرعامل در این باشگاه حضور داشت و به صورت ناگهانی شاهد استعفای او بودیم.
البته درودگر هیچ گاه به صورت مستقیم به دلایل اصلی خروج ناگهانی و زود هنگامش از باشگاه تراکتور اشاره نکرد، اما از همان صحبتهای غیر مستقیم این مدیر و البته مطالب به دست آمده از منابع آگاه میتوان به خوبی به این موضوع پی برد که تنها مدیرعامل ورزشی باشگاه تراکتور در سالهای اخیر زمانی که دید به عنوان مدیرعامل، از اختیارات قانونی برخوردار نیست قید کار را خیلی زود زد. این در حالی است که تعداد زیادی از مدیران تراکتور چنین شرایطی را برای مدیریت خود با جان و دل پذیرفته بودند و هیچ اعتراضی هم به آن نداشتند.
همان گونه که اشاره شد باشگاه تراکتور پس از خصوصی سازی تا به این لحظه ۵ مدیرعامل به خود دیده که به زودی ششمین نفر را نیز خواهیم دید. در زمینه سرمربی نیز این تیم ۴ مربی را طی ۲ سال اخیر روی نیمکت خود دیده که به زودی پنجمی را نیز به خدمت خواهد گرفت. بی ثباتی عارضهای است که از راس تا قعر هرم، باشگاه تراکتور را در برگرفته است و این موضوع را حتی در زمینه فنی نیز شاهد هستیم. سرخ پوشان تبریزی تا این لحظه، هنوز به ترکیب ثابت ۱۱ نفره در لیگ نوزدهم دست پیدا نکرده اند و در هر بازی شاهد به زمین فرستاده شدن ترکیبی متفاوت هستیم.
در حالی که ورزش حرفهای از مدیریت گرفته تا داخل زمین، ثبات را یک عامل کلیدی برای موفقیت میداند، باشگاه تراکتور به طور کامل با این واژه بیگانه بوده و مدام از این بابت ضربه میخورد. مدیرعامل باشگاه که به طور معمول یک فرد غیر ورزشی است، پس از چند ماه آزمون و خطا زمانی که آرام آرام با شرایط آشنا میشود، از کار برکنار میشود. کارکنان باشگاه تا خود را در پست جدید پیدا میکنند، با برکناری مدیرعامل، از مجموعه کنار گذاشته میشوند. سرمربی تیم هم تا پیش از رسیدن به شناخت کامل و ایده آل از سمت خود برکنار میشود. پشت بند این اتفاق، بازیکنان تیم در حالی که پس از ماهها تمرین و تلاش کم کم با افکار سرمربی تیم شده و به اصطلاح فوتبالیها بازی کردن برای مربی مورد نظر را یاد میگیرند، با تغییر سرمربی و روی کار آمدن سرمربی جدید رو به رو میشوند. به هر حال طبق ضرب المثل معروف " این همان لیوان یخی است که با پر کردن ناگهانی آن با آب جوش، ترک برداشته و میشکند. "
انتهای پیام/
نیاز هست حتی این موضوع در کشور به عنوان یه طرح ملی و فرامنطقه ای دیده بشه و بودجه و ردیف و برنامه و چیدمان دقیقی صرف آن بشه. مهم یه چیز هست اونم به دید سیاسی منظر نگردد و به فکر توسعه کشور و رفاه مردم و تولید ثروت باشن و این را بدانیم همه جای ایران وطن من است و بایست دست در دست هم دهیم کنیم کشور را آباد. و اگر در منطقه ای پتانسیلی وجود داره بایست استفاده برد
اوضاع و احوال از این بدتر هم میشه