به گزارش حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دولت بختیار از پرواز انقلاب جلوگیری کرد. همراهان امام خمینی برای اجاره هواپیما با شرکتهای هواپیمایی وارد مذاکره شدند. آنها «حاضر نمیشدند که قبول ریسک نموده و حامل امام و همراهان به سوی ایران بشوند». سرانجام شرکت ایرفرانس با شرایطی این مسافرت را قبول کرد.
شرکت ایرفرانس دومشکل داشت: عدم تأمین از سوی دولت ایران و عدم آمادگی فرودگاه تهران به دلیل تعطیلی چند روز گذشته و ادامه اعتصاب. مسئولین کمیته استقبال با مسئولین سازمان هواپیمایی کشوری وارد مذاکره شدند تا فرودگاه را از هر جهت برای فرود هواپیمای امامخمینی مهیا سازند. از طرف دیگر مسئولین کمیته با دولت نیز مذاکراتی به عملآوردند و دولت رسماً موافقت خود را به شرکت ایرفرانس اعلام کرد. کمیته استقبال با صدور اطلاعیه اعلام کرد: «دولت با فرود آمدن هواپیمای ایرفرانس حامل حضرتآیتالله العظمی امام خمینی موافقت نمود».
شرکت ایرفرانس پس از تضمین کافی، بلیط چهارصد نفر از همراهان امام خمینی را صادر کرد؛ امّا در آخرین لحظات دست به یک عمل احتیاطی زد و نیمی از بلیطهای مسافرین را پس گرفت تا به جای آنها سوخت اضافی بزند که در صورت موفق نشدن بهفرود، بتواند به پاریس برگردد.
آخرین دیدار امام با پلیس فرانسه
امام خمینی در عصر روز یازدهم بهمن با پیامی به ملت و دولت فرانسه از مهماننوازی آنها تشکر کردند. امام خمینی در آخرین ساعات آخرین روز، رئیس پلیس نوفللوشاتو را نیز به حضور پذیرفتند. وی به همراه گارد حفاظت خدمت امام رسید. رئیس پلیس نطقی ایراد کرد و افزود: «از برکت وجود شما در نوفللوشاتو با شخصیتهایی آشنا شدیم و بزرگانی را ملاقات کردیم که هرگز در دوران عمرمان فکر نمیکنیم دیدار آنان برایمان امکان داشت.» امام خمینی نیز متنی را به عنوان تشکر از زحمات پلیس آماده کرده بودند که به زبان فرانسه ترجمه شد و پس از قرائت به آنان تسلیم شد.
از سوی ساکنان نوفللوشاتو نیز یک شیشه حاوی خاک فرانسه به امام خمینی هدیه شد. داستان از این قرار بود که در آخرین لحظات که امام در حال آماده شدن برایحرکت به سوی فرودگاه بودند دو دختر فرانسوی جلو اقامتگاه امام خمینی آمدند و با آقای فردوسیپور صحبت کردند و وقت ملاقات با امام خواستند. وی عذر آورد که امام در حال جمع کردن اثاثیه هستند. آنها یک شیشه محتوای خاک که لاک و مهر شده بودند به وی دادند تا به امام برساند و دو عکس با امضای امام برای آنها بیاورد. آنها توضیح دادند که رسم مردم فرانسه این است که کسی را که خیلی دوست دارند هنگام خداحافظی نفیسترین چیز یعنی خاک فرانسه را هدیه میکنند. امام خمینی نیز در پاسخ آنها دو عکس امضا کردند و برای آنها ارسال نمودند.
امام خمینی در آخرین نماز جماعت مغرب و عشا در جمع دوستان و هواداران خود حاضر شدند و پس از نماز گزاردن به یکی از وعاظ گفتند تا برای آنهایی که موفق بههمراهی با پرواز امام نشدهاند صحبت کند و بگوید: «این سفر، سفر خطرناکی است. معلوم نیست ما به سلامت به ایران برسیم. شاید این پرواز را در هوا یا زمین بزنند. شما نگران نباشید، اصرار نکنید با من باشید. بگذارید من بروم اگر خطری بود برای من باشد». پس از سخنرانی مفصل سخنران و نقل سخنان امام، گریه و زاری از هر سو بلند شد و هر کس با زبانی میگفت: اگر برای شما خطری هست ما پیشمرگ شماییم. امام برای همه دعا کردند و سرانجام برای باقی ماندگان نیز پرواز دیگری تهیه شد.
امام خمینی پس از ساعتی از شب گذشته به سوی فرودگاه دوگل در حومه پاریسحرکت کردند. پلیس فرانسه تشریفات را در حد امکان رعایت کرد. پنج هزار نیروی ژاندارم، پلیس و نیروهای مخصوص در دو طرف جاده نوفللوشاتو تا فرودگاه مستقر شده بودند.
صدها نفر ایرانی در فرودگاه دوگل حاضر شده بودند تا امام خمینی را بدرقه کنند. آنها یکسره شعار میدادند؛ فرودگاه با دهها عکس از امام خمینی تزئین شده بود و عدهای مشغول خواندن سرودهای انقلابی بودند. حدود ساعت ۱۱ به وقت محلی امامخمینی سوار بر هواپیما شدند و به دنبال او پنجاه تن از همراهان و صد و پنجاه خبرنگار سوار شدند. ساعت حدود یک به وقت فرانسه (۳:۳۰ به وقت تهران) هواپیمای حامل امام از فرودگاه شارل دوگل به پرواز درآمد.
هواپیمای امام خمینی غرشکنان از فرودگاه شارل دوگل به سوی آسمان پرواز کرد. امام خمینی که از تلاشهای آخرین روز پاریس خسته بودند پس از لحظاتی نماز شب را در طبقه دوم به جای آوردند و سپس در کف هواپیما خوابیدند. مهماندار هواپیما که از آرامش امام خمینی تعجب کرده بود نقل کرد که آیتالله اندکی بعد از سوار شدن به هواپیما، به طبقه بالای هواپیما رفت نمازش را خواند و بعد روی دو پتو خوابید. خبرنگاران با همراهان امام مصاحبه میکردند هر کس سخنی میگفت، یکی احساسات خود را بیان میکرد، دیگری احتمال برگرداندن یا سرنگونکردن هواپیما را میداد، همگی در یک چیز همانند بودند و آن نگرانی.
پس از طلوع فجر امام خمینی به نماز ایستادند و یاران نیز به او پیوستند و نماز صبح را با جماعت در هواپیما اقامه کردند. ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امامخمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبان خویش نقش بستند.
انتهای پیام/