یک روانشناس درباره چگونگی برخورد والدین با نوجوانان دچار افسردگی و ناامیدی توضیحاتی داد.

آزیتا امین الرعایا روانشناس و مشاور در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی با‌شگاه خبرنگاران جوان، درباره چگونگی برخورد با نوجوانانی که احساس ناامیدی دارند، اظهار کرد: نوجوانی دوره‌ای از رشد است که با بلوغ آغاز می‌شود و مرحله گذر از کودکی به بزرگسالی است.

این روانشناس بیان کرد: این دوره از سنین ۱۱-۱۲ سالگی آغاز و تا ۱۸-۱۹ سالگی هم ادامه می‌یابد و با تغییرات جسمی، اجتماعی و روانشناختی همراه است. 

وی افزود: نوجوانی یکی از بحرانی ترین و پر تنش ترین دوران زندگی محسوب می‌شود، چراکه در این مرحله از زندگی تحولات جسمانی، دگرگونی‌هایی در احساسات، تمایلات، عواطف و تخیلات افراد به وجود می‌آید که در این راستا می‌توان به عدم تعادل و بی ثباتی، زودرنجی، نگرانی، ناامیدی و افسردگی اشاره کرد.

امین الرعایا با اشاره به اینکه یکی از شایع‌ترین و ناتوان کننده ترین مشکلات در نوجوانی افسردگی است، اضافه کرد: آمار تقریبی نشان می‌دهد که میزان شیوع افسردگی در میان نوجوانان ۴ تا ۸ درصد است، همچنین عوامل روانی-اجتماعی بسیاری باعث افسردگی در دوره نوجوانی می‌شوند. 

این روانشناس درباره علائم افسردگی در دوره نوجوانی، گفت: کندی روانی-حرکتی، احساس بی ارزشی و ناامیدی و عدم اعتماد به نفس، دوری از روابط اجتماعی، بی علاقگی و بی انگیزگی نسبت به فعالیت‌ها، خستگی و کمبود انرژی، خشونت، پرخاشگری و تحریک پذیری، عدم تمرکز و تصمیم گیری همراه با بروز علائم اضطرابی، تغییر اشتها، فرار از مدرسه و یا خانه، عملکرد تحصیلی پایین، سوءمصرف موادمخدر، بدبینی به آینده، احساس گناه و افکار مرگ و خودکشی از جمله این علائم هستند.

وی با بیان اینکه بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز و ناسالم در نوجوانان ممکن است ناشی از افسردگی باشد، افزود: افسردگی در نوجوانی می‌تواند بسیار خطرناک باشد، زمانی که علائم فوق را مشاهده می‌کنید حتما از خدمات روانشناسی و روانپزشکی برای درمان استفاده کنید.

امین الرعایا درباره اقداماتی که باید والدین در این رابطه انجام دهند، عنوان کرد: روانشناسان معتقدند که روابط خانواده‌هایی که والدین در آن‌ها فضای بیشتری برای ظهور استقلال و هویت فردی نوجوان خود ایجاد می‌کنند و حمایت مداوم و تأیید لازم را برای او فراهم می‌آورند زمینه ساز سلامت روانی آن‌هاست.

این روانشناس ادامه داد: همراهی والدین و حمایت آن‌ها می‌تواند کاهش افسردگی در دوره نوجوانی را به همراه داشته باشد.

وی با بیان اینکه خانواده می‌تواند پناهگاه امنی برای یک نوجوان ناامید و افسرده باشد، بیان کرد: با نوجوانتان با مهربانی رفتار کنید و به او اجازه دهید که احساسات و افکارش را با شما در میان بگذارد، هرگز او را مسخره نکنید و با صمیمیت و محبت به صحبت‌های او گوش کنید.

امین الرعایا با اشاره به اینکه از نصیحت کردن و فرمان دادن و دعوا کردن با وی خودداری کنید و به صحبت‌های او گوش کنید، گفت: بفهمید که چه چیزهایی ذهن او را درگیر کرده است و به عبارتی وی را درک کنید.

این روانشناس با بیان اینکه والدین باید نوجوانتان را تشویق کنید تا مهارت‌های مورد علاقه‌اش را یاد بگیرد، گفت: ورزش، هنر و موسیقی در درمان افسردگی نوجوانان بسیار موثر است. موضوع بسیار مهم تر «فعال سازی رفتاری» است به گونه‌ای که برای آنان برنامه‌ای را در نظر بگیریم و آن‌ها را وادار به حرکت و تحرک کنید، اما انرژی زیادی از آن‌ها نگیرید، لازم است به آن‌ها اطمینان دهید که کاملاً طبیعی است که گاهی برخی چیزها را به خوبی یاد نگیرند و تنها چیزی که برای آموختن نیاز دارند، زمان و تمرین بیشتر است.

وی افزود: موفقیت فرزندتان در یک زمینه کوچک را بزرگ کنید، این تشویق به او کمک می‌کند که استعدادش را بشناسد و تلاش بیشتری برای کسب موفقیت‌های بیشتر کند، همچنین از پیشداوری و قضاوت بی موقع خودداری کنید.

امین الرعایا با اشاره به اینکه با نوجوانتان در مورد موضوعاتی مانند انتخاب یک برنامه روزمره، دوست یابی (تشویق به برقراری ارتباط اجتماعی) و مسائلی نظیر سیگار کشیدن، استعمال موادمخدر و مسائل جنسی تا حدی که امکان دارد و می‌تواند برای آن‌ها مفید باشد صحبت کنید، ادامه داد: دورادور او را تحت نظر داشته باشید و با دوستانش آشنا شوید.

این روانشناس بیان کرد: هر زمانی که نوجوانتان به شما نیاز دارد، حتی اگر خسته هستید اجازه دهید با شما حرف بزند و مسائلش را به شما بگوید، به طوری که بداند همیشه در کنارش هستید و از او حمایت می‌کنید و او را برای مدت طولانی منتظر نگذارید.

وی با تأکید بر اینکه خواب کافی و تغذیه سالم برای وی ضروری است، گفت: استفاده از تلفن همراه را برای نوجوانتان محدود کنید و در صورت دیدن علایم افسردگی در فرزند خود حتما از خدمات حرفه‌ای روانشناسی و روانپزشکی کمک بگیرید.

این روانشناس با بیان اینکه افسردگی در دوره نوجوانی، خطر داشتن افسردگی در بزرگسالی را دو برابر می‌کند، تصریح کرد: اگر فرزند نوجوان شما به توصیه پزشک داروهای ضد افسردگی استفاده می‌کند، بیشتر از وی مراقبت کنید، همچنین صبور باشید و در فرآیند درمان شرکت کنید.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
Taraneh
۲۲:۲۲ ۰۱ فروردين ۱۴۰۱
جالبه واقعا!
Iran (Islamic Republic of)
ملودی
۱۱:۲۲ ۱۷ بهمن ۱۴۰۰
سلام. من یه دختر ۲۳ ساله هستم. دانشجوی رشته بانکداری هستم. من در دوران مهدکودک با یه پسری دوست بودم، حالا چون بچه بودیم دوستیمون در حد بازی بود. مادر من با آشناهای اون پسر اشنایی داشت و داره.در واقع دوست. الان اون پسره ۲۴ سالشه.دانشجوی رشته زیست جانوری. هنوزم منو فراموش نکرده. من بعد ۱۱/۱۲ سالگی دیگه زیاد به اون پسره اهمیت نمیدادم. ولی اون هنوز به من اهمیت میداد.وقتی هم به ما چند روز پیش سر زدن پسره تا منو دید گفت: آی قربونت برم تو باید ملودی باشی. منو که شناختی؟ من مازیارم(اسمش مازیار هست که همه مون متین صداش میکنیم. ولی اسم اصلیش مازیار) بعدش کلا اونروز همش به من اهمیت میداد. هی میگفت توروخدا شمارتو داشته باشم. ولی من بهش شمارمو ندادم. شمارمو به دختر خاله هاش دادم. گفتم لطفا شمارمو به هیچ پسری ندید.اونا قبول کردن. بعد دخترخاله هاش به من گفتن پسره خیلی از اونا شمارمو میخواست. ولی اونا قبول نکردن و ندادن. دوباره بعد چند روز ما به اونا سر زدیم (چون به هرحال گفتم یجورایی آشناییم) پسره منو دید نزدیک بود بهم دست بده که من نذاشتم. وادارم میکرد دست بده و بغل کنه. گفتم عادت ندارم به آقایون نامحرم دست بدم. مادر اون پسره یه گردنبند از شوهرش(بابای اون پسره) داشت. الان به پسره رسیده که چون پسره میدتش به دختری که دلش میخواد. اون گردنبند رو داد به من. من قبول نکردم. هعییی منو مجبورم میکرد قبول کنم. گفت بخاطر من قبول نمیکنی بخاطر مادر خدا بیامرزم قبولش کن. من قبولش کردم. از من قول گرفت اصلا گردنبندو در نیارم. منم قول دادم. در کل این پسره همش به من اهمیت میده. من اصلا خیلی پشیمونم که تو همون بچگی باهاش دوست شدم. دیروزم یه پیام از گوشی دختر خالش اومد: سلام ملودی. خوبی؟ من متینم. یواشکی گوشی دخترخالمو برداشتم که بهت پیام بدم. ملودی جون داری میخونی. پس چرا جواب نمیدی؟ جواب بده. جان عزیزت جواب بده» ولی من جوابی بهش ندادم. ولی از ته دلم اون پسره رو دوست دارم. میدونم به من علاقه داره. خودم یبار از خالش شنیدم که میگفت: متین بعد پایان تحصیلاتش و بعد پیدا کردن شغلش قصد ازدواج داره.» من با این جمله میتونم مفهوم صحبتم رو بیان کنم که چرا با اینکه دوستش دارم ولی بهش اهمیت نمیدم. دلیلش اینکه نمیخوام تا اون زمان که (از اون گردنبند متوجه شدم بهم علاقه داره.چون وصیت نامه مادرش این بود که برسه به دختر مورد علاقه پسرم) بیاد خواستگاریم بهش اهمیت بدم. چون به هرحال فعلا مونده تا سه چهارسال بعد که هم تحصیلات من تموم بشه هم تحصیلات اون پسره.هردومون ترم آخر کارشناسی هستیم. پس نمیخوام فعلا اهمیت بدم. حتی شمارمو پیدا کرده پیام میده. تهدیدم کرده اگه بلاکش کنم شمارمو تو گوگل پخش میکنه. به همین دلیل بلاکش نکردم. توروخدا یه راهنمایی کنید. به مشاوره احتیاج دارم. ممنون. اخه بخدا خیلی افسرده شدم
Iran (Islamic Republic of)
روانی بدبخت
۱۴:۲۱ ۲۳ آذر ۱۴۰۰
کلا من از همه بدبخت ترم دیگه واقعا دارم به ته
خودکشی میرسم
Iran (Islamic Republic of)
فرد ناامید
۱۰:۳۶ ۰۹ آبان ۱۴۰۰
منم همش احساس گناه و همش ب فکر مرگ و احساس بی ارزشی و پوچ بودن دارم و نمی دونم چراااا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۳۹ ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
منم فکر کنم گرفتم بی دلیل گریه می کنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۵۶ ۰۷ تير ۱۳۹۹
متاسفانه دخترم در دوران دبیرستان به افسردگی دچار شد البته دخترم انکار میکند علائمی که دارد خیلی کم حرف میزند گریه وخنده بدون اختیار میکند وبا هیچکس ارتباط برقرار نمی کند برای خودش نتوانسته دوست پیدا کند همه اش با مادرش بیرون میرود لطفا راهنمایی کنید
Iran (Islamic Republic of)
نرگس
۱۰:۰۰ ۲۶ خرداد ۱۳۹۹
کمکدرمان افسردگی
Iran (Islamic Republic of)
بی نام
۱۸:۳۳ ۰۴ اسفند ۱۳۹۸
من دخترم ولی خانوادم در دوران بلوغم رفتار درستی بامن نداشتن و الان افسردگی در من نهادینه شده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۴۴ ۰۴ اسفند ۱۳۹۸
منم فکر کنم دارم میگیرم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۳ ۰۴ اسفند ۱۳۹۸
علتش دوري جنس مونت و مذكر هست وقتي إحساسات بروز داده نشه به دو ناهنجاري بروز داده ميشه:
١-خشم و عقده و عصبانيت
٢-افسردگي و نا اميدي و خودكشي
كه خودم به دوتاش دچار شدم بخاطر تنهايي ولي فقط از خودكشي جان سالم بدر بردم