میگل سِروانتِس یکی از برجسته‌ترین و مشهورترین نویسندگان جهان به شمار می‌رود که با خلق شاهکاری به نام دن کیشوت، یکی از بهترین آثار ادبی را از خود بر جای گذاشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  میگل  سِروانتِس ساآودرا ملقب به شاهزاده نبوغ در ۲۹ سپتامبر ۱۵۴۷ میلادی در آلکالاد هنارس در ۳۲ کیلومتری مادرید دیده به جهان گشود. پدر وی پزشک بود و همیشه در این آرزو بود که فرزندش یک شوالیه سرشناس و نامدار اسپانیایی شود، اما میگل همانطور که با فنون رزم‌آوری آشنا شده بود به شعر سرودن علاقه زیادی داشت. سروانتس در ۱۷ سالگی به دستور فیلیپ دوم پادشاه وقت اسپانیا برای شرکت در جنگ به ایتالیا سفر کرد و به ارتش این کشور پیوست و در جنگ لپانتو شرکت کرد و در این جنگ بود که دست چپش به دلیل صدمه‌ای که به اعصاب دستش وارد شد از کار افتاد. وی در ایتالیا به مطالعه برخی از آثار ادبی پرداخت و تحت تأثیر هنر ایتالیایی قرار گرفت. سروانتس بعد از بازگشت به اسپانیا به ارتش این کشور پیوست و در همین زمان بود که از پادشاه اسپانیا نشان دلیری دریافت کرد. سرانجام وی در ۱۵۷۲ میلادی به زندگی نظامی خود پایان داد و زندگی عادی خود را از سر گرفت.

درباره تحصیلات ابتدایی سروانتس ابهاماتی وجود دارد، بنابر یکی از داستان‌های وی با نام داستان‌های عبرت آموز او مدتی در مدرسه یسوعی‌ها (وابسته به کلیسای کاتولیک) سرگرم تحصیل بوده است. بر خلاف نویسندگان آن دوره اسپانیا، او هیچگاه تحصیلات دانشگاهی نداشته است. خوان لوپز دِ اویوس مدیر مدرسه شهرداری مادرید از سروانتس به عنوان شاگرد دوست داشتنی یاد می‌کرد. در هر صورت او می‌بایستی که دانش آموزی در همین مدرسه بوده باشد یا آن که زیر نظر شخصی به نام لوپز دِ اویوس تحصیل کرده باشد.

دن کیشوت: شاهکار ماندگارِ نویسنده اسپانیایی

این نویسنده نامدار اسپانیایی برای گذران زندگی خود نوشتن را آغاز کرد و نخستین نوشته او داستانی به نام گالاتِئو بود، اما این اثر وی به فروش نرسید، پس از این تجربه ناموفق، سروانتس شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و تعدادی نمایشنامه نوشت، اما نمایشنامه‌های او هم مانند داستانش به فروش نرفت، او مجبور شد برای پول درآوردن استخدام دولت شود، اما چون هیچ آشنایی با کار دولتی نداشت، به‌خاطر آسیب‌ها و ضرر‌هایی که به دولت زده بود، زندانی شد. این زندانی شدن بود که نبوغ این نویسنده را آشکار کرد. این نویسنده مطرح اسپانیایی در زندان، نوشتن را به طور جدی آغاز کرد و در زندان شاهکاری را نوشت که نام او را از فردی گمنام به مشهورترین نویسنده اسپانیایی تمام دوران تبدیل کرد. جلد اول رمان دون کیشوت در ۱۶۰۵ میلادی منتشر شد و به شدت مورد استقبال مردم اسپانیا و پرتغال قرار گرفت؛ بنابراین وی توانست مهمترین شاهکار‌های ادبی جهان به نام دون کیشوت را در زندان بنویسد. این کتاب تمثیلی است از انسان‌های آرمانگرا که با توسل به ابزار‌های نا کارآمد و قدیمی و با افکار روزگاران کهن زندگی می‌کنند و در جهان خیالی خود شوالیه وار به جنگ بدی‌ها و بی عدالتی‌ها بر می‌خیزند. تلاشی بیهوده که سرانجامی جزء ناکامی ندارد.

در حقیقت این کتاب سوگنامه یک انسان ذلیل، نحیف و ناتوان است که به جای قدرت بازو، سودای رزم آوری در سر دارد؛ با پیکر استخوانی، جامه پولادین لباس رزم به تَن می‌کند و به حمایت از شرافت آدمی به جنگ با آدم‌های خیالی می‌رود. این کتاب داستانی به ظاهر کمدی است که در باطن انسان را می‌خنداند. دون کیشوت کتابی در ژانر کمدی-تراژدی به شمار می‌رود. شخصیت دون کیشوت به ظاهر انسانی سبک سر و گزافه‌گو است، اما در حقیقت یک انسان ابله و تهی مغز نیست، او در واقع انسانی عاقل است که می‌خواهد وجود خود را هرچه هست در پشتیبانی از محرومان و مظلومان فدا کند؛ اما، چون شرایط سلحشوران و جنگجویان را ندارد، دیگران را به خنده وامی دارد و خودش را یک مجنون سودایی جلوه می‌دهد.

خلاصه رمان دن‌کشیوت

دن کیشوت داستان ماجراجویی‌های مردی خیال‌پرداز است. آلونسو کیشانوی پنجاه ساله و نه چندان ثروتمند همراه با خواهرزاده و خدمتکارش در روستایی در اسپانیا زندگی می‌کند. در آن زمان خواندن کتاب‌های دلاوری شوالیه‌ها ممنوع بود. کیشانو شروع می‌کند به خواندن این کتاب‌های ممنوعه و آن‌قدر غرق این داستان‌ها می‌شود که تمام دارایی و وقتش را صرف تهیه و مطالعه‌شان می‌کند. او به قدری شیفته شوالیه‌های ماجراجو می‌شود که تصمیم می‌گیرد، خودش هم یک شوالیه بشود و مردم دنیا را از ظلم نجات دهد. کیشانو شروع می‌کند به فراهم کردن هرچه یک شوالیه نیاز دارد. اسمش را از کیشانو به دن کیشوت تغییر می‌دهد و همراه با نوکرش سانچا پانزو راهی سفر‌های ماجراجویانه می‌شود. دن کیشوت شرح دلاوری‌ها و جنگیدن با دشمنان فرضی کیشانو است.

دون کیشوت از نگاه مترجم ایرانی

دون کیشوت شاهکار بی‌بدیل این نویسنده اسپانیایی در ایران توسط محمد قاضی و در نشر ثالث در ۲ جلد ترجمه شده است. قاضی مترجم این کتاب بر این باور است که شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت‌های گوناگون نبوده است. بسیاری از کتاب‌ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌رود؛ بسیاری دیگر نیز وجود دارد که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد، اما تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است، اما دن کیشوت همه حصار‌های جغرافیایی، نژادی، اجتماعی و طبقاتی را درهم شکست و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخت. همین بس که این رمان از ابتدای سده هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر شده و تنها در شوروی از ۱۹۱۷ میلادی پنجاه مرتبه و به چهارده زبان ترجمه و تجدید چاپ شده است. از این داستان شگرف سرورانگیز، خلاصه‌ها فراهم آورده‌اند، نمایشنامه‌ها پرداخته‌اند و بار‌ها آن‌را به صورت بالت و اپرا و فیلم سینما مجسم ساخته‌اند و باوجود تحولات و تغییراتی که در چند سده گذشته در ذوق ادبی جهان رخ داده، اما این کتاب هنوز از پرخواننده‌ترین کتاب‌هاست.

علاوه بر قاضی همچنین ذبیح الله منصوری نیز یکی از مترجمان اولیه این اثر البته با دخل و تصرف و ترجمه آزاد بوده است که ترجمه او آخرین بار در ۱۳۸۹ خورشیدی به وسیله نشر کتاب وستا منتشر شده است. این اثر در ۱۳۹۰ با عنوان اسپانیایی خود یعنی «دن کیخوته» توسط کیومرث پارسای برای نخستین بار از زبان اصلی یعنی اسپانیایی به زبان فارسی ترجمه شد.

دون کیشوت از نگاه نویسندگان بزرگ

دون کیشوت از همان لحظه چاپ کتاب، اثری پرفروش بود و مورد توجه نویسندگان بزرگ در سراسر جهان قرار گرفت و اکنون پس از گذشت چهار سده همچنان پرتیراژترین کتاب دنیا پس از انجیل است. گابریل گارسیا مارکز آن را پرمعناترین کتاب تاریخ نامیده است، جرج سانتایانا، فیلسوف و رمان‌نویس اسپانیایی در خصوص این شاهکار سروانتس گفته است: اکثر انسان‌ها جزو یکی از ۲ دسته هستند: یا همچون سانکوپانزا به حقیقت می‌اندیشند و آرمانی ندارند، یا همچون دن‌کیشوت ها، آرمانی دارند، اما دیوانه اند! همچنین بن اوکری، شاعر نیجریه‌ای برنده جایزه نوبل درباره دون کیشوت می‌گوید: دن کیشوت رمانی است که همه رمان‌هایی را که پس از آن خلق شده اند در دل خود دارد. هارولد بلوم مشهورترین منتقد ادبی معاصر درباره دون کیشوت می‌گوید: «دون کیشوت نخستین نمونه رمان مدرن است. در واقع رمان دن کیشوت تأثیر بسیاری بر جامعه ادبی جهان داشت به گونه‌ای که می‌توان اشاره مستقیم به آن را در رمان سه تفنگدار اثر الکساندر دوما، رمان ماجرا‌های هاکلبری فین اثر مارک تواین و نمایشنامه سیرانو دو برژراک اثر ادمون روستان مشاهده کرد. همچنین باید اذعان کرد به خاطر گستردگی حضور رمان دن کیشوت در عرصه هنر، تئاتر و صنعت فیلم سازی این اثر از جمله شناخته شده‌ترین شخصیت‌های خیالی در دنیای ادبیات نزد مردم هستند. منتقدان ادبی، این اثر را یکی از نقاط اوج تاریخ ادبیات جهان می‌دانند که بر آثار بعد از خودش تاثیر گذاشته است.

ویژگی‌های ادبی رمان دن کیشوت

از آنجایی که سبک نگارش این کتاب ناروان و به زبان اسپانیایی باستان است، حوصله و تمرکز قابل توجهی را از خوانندگان خود خواهد طبید. در نثر سروانتس اشتباهات بسیاری دیده می‌شود، اما با این همه، نویسنده مطالب خود را آن‌چنان زیبا و دلپسند نگاشته و اعمال ابلهانه قهرمانان را به حدی جالب بیان کرده است که خواننده به راحتی متوجه این خطا‌ها نمی‌شود. سروانتس، داستان‌های کوتاه پندآموز را در فاصله زمانی میان بخش اول و دوم دون کیشوت نوشته است، بنابراین از آنجایی که سروانتس، نوشتن را در ژانر‌های گوناگون ادبی تجربه کرده است، می‌توان گفت او یک نویسنده برجسته داستان‌های کوتاه بود که بعضی از آن‌ها را در قالب کتاب داستان‌های عبرت آموز و با سبک نوشتاری رمان دن کیشوت منتشر کرد.

دیگر آثار سروانتس پدر داستان نویسی مدرن

داستان رینکونته و کورتادیلیو از دیگر آثار سروانتس محسوب می‌شود که در خصوص ۲ جوان ولگرد و دزد اسپانیایی به نام‌های رینکون و کورتادو نوشته است. همچنین ۱۲ داستان عبرت آموز از دیگر رمان‌های وی به شمار می‌رود که در مقدمه آن تصویری از خودش را این چنین بیان می‌کند: چهره‌ای عقاب مانند، مو‌هایی به رنگ قهوه سوخته، پیشانی صاف و براق، چشمانی مشتاق و هلالی شکل، با بینی متناسب با اعضای صورت، محاسنی نقره‌ای که در کمتر از بیست سال پیش از آن طلایی بود، سیبیلی پرپشت، لبانی کوچک، دندان‌هایی متوسط، که تنها ۶ تایی از آن‌ها به صورت کج و معوج در سر جای شان باقی مانده بود، با قامتی نه بلند و نه کوتاه، و چهره‌ای روشن، که بیشتر رنگ پریده می‌نمود تا سیه چرده، که وزنش بر شانه هایش سنگینی می‌کرد، نه در پاهایش.

همچنین در ۱۶۱۴ میلادی سروانتس اثری به نام «سفر به پارناسوس» را منتشر کرد، که شعر تمثیلی بلندی بود با مضمونی اساطیری که با آرایه ادبی کنایه سروده شده بود و با پی نوشت‌های شعر گونه همراه بود و در تحسین شاعران معاصر و به سخره گرفتن بعضی از آن‌ها نوشته شده بود. علاوه بر این موارد سروانتس در سال‌های پایانی زندگی خود، چند اثر دیگر را منتشر کرد که یکی از آن‌ها برناردو یکی از اساطیر و قهرمانان اسپانیا نام داشت و دیگری هفته‌ها در باغ که شامل داستان‌های گوناگونی می‌شد.

وفات

سرانجام این رمان نویس نامدار در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶میلادی بر اثر دیابت دیده از جهان فروبست و در صومعه پابرهنگان تثلیث دفن شد، اما پس از اتفاقاتی که در این صومعه افتاد، جسد سروانتس نزدیک به ۴۰۰ سال گم شد، سرانجام پژوهشگران باستان‌شناسی در ۲۰۱۵ میلادی باقی‌مانده چند قطعه کوچک از استخوان‌های او در عمق صومعه‌ای در مرکز بخش قدیمی مادرید را کشف کردند.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار