به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۳۰ سال از ورود اولین گروه اسرای جنگ تحمیلی به کشور گذشت و حجم تولیدات خاطرهنگارانه یا ادبی در رابطه با آنان همچنان چشمگیر نیست بهویژه اگر بدانیم که علاوهبر میلیونها صفحه خاطره، ۱۰ میلیون نامه از آنان بهجای ماندهاست.
با همه احترامی که برای همه فعالان ضبط و ثبت خاطرات اسرای جنگ میتوان قائل بود، باید گفت با گذشت سه دهه از ورود نخستین گروه از آنان به کشور، هنوز حجم خاطراتی که از آنان در قالبهای مختلف ادبیات اردوگاهی اعم از ادبیات داستانی، ادبیات نمایشی و خاطرهنگاری منتشر کردهایم، مقابل حجم منابعی که در دست داشتهایم، در حد هیچ است.
تنها در یک فقره میدانیم که ۱۰ میلیون نامه بین اسرای ایرانی و خانوادههایشان رد و بدل شدهاست. شگفتانگیز است! عجب منبعی. کدام ملتی از چنین منبعی برای ثبت یکی از مهمترین بزنگاههای تاریخش میگذرد؟ نویسندگان کجای دنیا اگر چنین گنجی داشتند، چنین مثل ما دست روی دست میگذاشتند؟ البته گفتیم که باید تلاشهای فعالان این حوزه را ارج نهاد، اما کار آنقدر گستردهاست که فیالمثل مرتضی سرهنگی بهعنوان یکی از فعالترین آدمها در این حیطه میگوید تاکنون فقط توانسته کمی بیشتر از ۱۰ هزار نامه از اسرا را جمعآوری کند.
میدانیم که جز سرهنگی در حوزه هنری، چند موسسه دیگر دست در کار ثبت و ضبط خاطرات ازجمله براساس نامهها دارند و چند نفر هم بهصورت شخصی در حال پیشبردن این پروژهاند. شاید اگر نهادی مشخص بهصورت متمرکز این کار را بر عهده میگرفت، در سیامین سالروز بازگشت اولین گروه اسرای ایرانی، به لحاظ حجم و کیفیت تولیدات درباره آنها وضع بهتری داشتیم.
کار روی زمینمانده در حوزه خاطرهنگاری و تولید ادبی در رابطه با اسرای جنگ بسیار است. در این گزارش، به تفکیک نوع پرداخت به خاطرات اسرا، اعم از ادبیات داستانی و خاطرهنگاری و گفتگو، چند کتاب را مرور کردهایم.
بین مکتوبات مرتبط با اسرا، تعداد کتابهایی که طی آنها روایت اسرا به دست کسی دیگر نوشتهشده بیشتر است. بدیهی هم به نظر میرسد؛ بههرحال، همه اسرا با اینکه سینهای پر از روایتهای ناب دارند، لزوما دست به قلم نیستند و لازم است که نویسندهای امین و کاربلد، این خاطرات را روایت کند.
بااینحال، در سالهای اخیر بر تعداد خاطرات خودنوشت نیز افزوده شدهاست. در این میان، برخی از راویها زبان و تمهیدات مناسبی برای نقل این خاطرات یافتهاند و برخی نیز نتوانستهاند جاذبههای روایت را درست منتقل کنند.
دیگرنوشتها
کتیبهای بر آسمان
خاطرات خلبان اکبر صیاد بورانی/ به روایت میرعمادالدین فیاضی
وقتی با هر آزاده ایرانی در مورد اسارت و خاطراتش صحبت میکنیم، محال است از خلاقیتها و ابتکارات خودش و دیگر اسرا در طول اسارت سخن نگوید. همچنین خلاقیتها و ابتکارات بخشی از محتوای کتابهایی است که در مورد خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاههای بعثیها تاکنون منتشر شدهاست.
خلاقیت ویژگی بارز هر انسان است، ولی این ویژگی در شرایط حاد و مشکل بیشتر شکوفا میشود. اسرای ایرانی در سالهای طولانی اسارت بهخاطر مقابله با شرایط سخت اردوگاه، با خلاقیت و استفاده حداکثری از حداقل امکانات توانستند وسایل مورد نیاز خودشان را بسازند. این خلاقیتها از ساختن ابزار لازم ابتدایی همچون سوزن تا ساخت باطری برای رادیو با استفاده از پوست انار بود. آنها از دورریختنیهای نگهبانان عراقی نیز ابزارهایی را ساخته و یا در ساخت برخی وسایل مثل تهیه رنگ استفاده میکردند.
با استفاده از هنر خلاقیت بود که اسرای ایرانی توانستند در برابر سهمگینترین شکنجههای روحی و روانی دشمن بعثی مقاومت کنند. اگر میخواهید از انواع و اقسام این خلاقیتها آگاه شوید، کتاب خاطرات خلبان جت جنگی، اکبر صیادبورانی بهترین نمونه است. این کتاب بهخوبی نشان میدهد که او در سالهای طولانی اسارت با استفاده از هنر، خلاقیت، شجاعت و ایثار مرجعی برای تخفیف آلام خود و دیگر اسرا و کمک به همنوعان خودش بودهاست.
سالار تکریت
خاطرات سیدحسین سالاری/ به روایت مصطفی زمانیفر
حتی همین اسمش هم ما را یاد خشونت صدام میاندازد؛ شهری که او در آن زاده شد و سرآخر همانجا از مخفیگاهش بیرون کشیده و به چوبه دار سپرده شد. تکریت را میگوییم. کتابی هم که نام این شهر بر جلد آن نشسته، مربوط است به خاطرات سیدحسین سالاری، اسیر ایرانی اردوگاه «تکریت ۱۱». یک ماه دیگر، یعنی ۲۶ شهریور میشود دقیقا ۳۰ سال که او آزاد شدهاست. میدانید اسرایی که در اردوگاههای رژیم بعثی عراق حضور داشتند، دو دسته بودند؛ یک گروه کسانی بودند که نام آنها در لیست «صلیب سرخ» ثبت شدهبود و گروه دیگر نیز اسرایی بودند که اصلا هویت آنها شناخته شده نبود و در اردوگاهها گرچه حضور داشتند، اما در عین حال مفقود بودند. سیدحسین سالاری یکی از این اسراست که هیچ نام و نشانی از او در فهرست اسرا نبود و سختترین شکنجهها را طی هفت سال در زندانهای مخوف رژیم بعثی تحمل کرد. مصطفی زمانیفر برای ضبط خاطرات سالاری، ۱۳ جلسه دوساعته وقت گذاشتهاست. خواندن خاطرات سالاری که چند سالی با پای آسیبدیده در آن اردوگاه شکنجه شده، در عین حال که بسیار دردناک است، ما را با یکی از واقعیترین و بدونواسطهترین روایتهای اسرا مواجه میکند.
خداحافظ آقای رئیس
خاطرات علی علیدوست/ به اهتمام سهیلا عبدالحسینی
پیش از اینکه از این کتاب بگوییم، اجازه بدهید درباره موسسهای که آن را منتشر کرده، بگوییم؛ موسسه فرهنگی پیام آزادگان. این موسسه سالهاست به صورت متمرکز در زمینه جمعآوری و ثبت خاطرات آزادگان هشت سال جنگ فعالیت کردهاست. «خداحافظ آقای رئیس» حکایت زندگی علی علیدوست معروف به قزوینی است؛ طلبهای که با شروع جنگ عراق علیه ایران به جبهههای جنگ پیوست و در یک درگیری نابرابر به اسارت نیروهای بعثی درآمد و سالها با مقاومت و ایستادگی در غربت زندگی کرد.
این آزاده در تمام مدتِ اسارت، کار فرهنگی کرد و در این راه حبس انفرادی و انواع شکنجه را تحمل کرد؛ اما هرگز دست از مقاومت و مبارزه علیه دشمن بعثی برنداشت. کتاب خاطرات این روحانی آزاده و هوشیار به اهتمام در چهار بخش به نگارش درآمدهاست. خواندن خاطرات او در اردوگاه عراقیها از این جهت مهم است که ما با جزئیات کارهایی که یک روحانی آنجا صورت داده تا بتواند شرایط سخت را تاب بیاورد آشنا میشویم.
زمان ایستادهبود
خاطرات جمعی از اسرا/ به روایتِ فرزانه قلعهقوند
ماجرای این کتاب با چند کتاب پیشین که دربارهشان نوشتیم، فرق دارد. آن سه کتاب، خاطرات یک اسیر بودند و همگی به نوعی بیوگرافیک محسوب میشدند، اما در «زمان ایستادهبود»، نویسنده، موضوعی محوری را درنظر گرفته و سراغ ۶۰ اسیر رفته و در آنباره ازشان پرسیدهاست؛ لحظه اسارت. این، موضوعی است که سالهاست از نگاه اهالی ادبیات جنگ دور ماندهاست. از این منظر میتوان «زمان ایستادهبود» را کتاب کمنظیری در عرصه جنگ نامید. البته که حتی با این اوصاف، این اثر نشاندهنده بخش کوچکی از دردناکترین تجربههای جنگی است؛ تلخترین لحظه زندگی غیورمردانی که در نابرابری اوضاع به اسارت درآمدند، ولی آزاده شدند...
کلاه قرمزیها
خاطرات عبدالکریم کریمپور/ به روایتِ زهره علیعسگری
کلاهقرمزیها خاطرات بدون اغراق و صادقانه شیخ عبدالکریم کریمپور، آزادهای روحانی از اهالی نجفآباد اصفهان است. از آنها که در نوجوانی با دستکاری شناسنامهشان خود را به اردوگاههای آموزشی میرساندند تا به جبهه اعزام شوند. شهریور ۱۳۶۴ طی «عملیات قادر» به اسارت نیروهای دشمن درآمد و پنج سال از بهترین لحظههای عمر خود را در اردوگاههای ۶، ۷ و ۹ رمادی و اردوگاه ۱۷ تکریت (صلاحالدین) سپری کرد.
فعالیتهای مذهبی و فرهنگی شیخ عبدالکریم و نیز جسارت او در اعتراض به اوضاع اردوگاهها و رفتار نگهبانان، همواره موجب آزار دشمن بعثی بود و در کتاب هم روایتشان را میخوانیم. آنچه در خاطرات این آزاده مورد توجه است، حرفهای صریح و خوابهای صادقانهای است که شاید در وهله اول باورپذیری آنها کمی دشوار به نظر برسد، اما مورد تأیید دیگر آزادگان هم هست.
خودنوشتها
۶۴۱۰/ خاطرات خودنوشت سرتیپ حسین لشکری
از کتابهای برگزیدهاست. اتفاقا در همین بخش خاطرات خودنوشت. نهمین دوره انتخاب کتاب سال دفاعمقدس بود که از حسین لشکری به خاطر این کتاب تقدیر شد و جایزه رتبه نخست گروه خاطرات خودنوشت به او تعلق گرفت. رو و پشت جلد کتاب از نظر طراحی و انتخاب رنگ و متنی که درباره کتاب آورده شده، میتوانست جاذبه بیشتری را ایجاد کند، اما این گرافیک نهچندانچشمنواز ناامیدتان نکند؛ باید کتاب را باز کنید و به دنیای درونش بروید. لشکری حدود ۱۸ سال اسیر بوده که ۶۴۱۰ روز میشود و همین عدد نام کتاب شدهاست. در جلسه رونمایی این کتاب عنوان شدهبود گزیدهای از خاطرات منتشر شدهاست.
اما واقعا چرا خاطرات یکی از مهمترین خلبانهای دوران دفاع هشت ساله به عنوان سندی از دوره جنگ تحمیلی، کامل منتشر نشدهاست. شاید به خاطر امنیتی بودن خاطرات چنین مقامی. بهویژه اگر بدانیم ناشر کتاب، سازمان عقیدتی-سیاسی ارتش بودهاست. بعد از مقدمه، صفحهای با عنوان زندگینامه باز شده و در پی آن فقط عنوانهای «آنچه بر من گذشت»، «حمله سراسری عراق»، «اجازه بدهید دعا کنم»، «زندان ابوغریب»، «اعتصاب غذا» و «هدف مأموریت» در دل متن خواننده را تا پایان متن کتاب (ص ۱۹۶) و قبل از دو صفحه تصویر سند و شش صفحه تصاویر صاحب خاطرات، در مطالعه یاری میکند.
آن بیستوسه نفر
خاطرات خودنوشت احمد یوسفزاده
به همان اندازه که ۲۳ نوجوان عملیات بیتالمقدس شاید مشهورترین اسرای ایرانی دوره جنگ هستند، کتابی که درباره آنها نوشتهشده نیز شاید پراقبالترین کتاب در این حوزه باشد با بیش از ۷۰ بار چاپ؛ البته ساخت فیلمی به همین نام با استفاده از این کتاب در این اقبال بیتاثیر نبودهاست.
احمد یوسفزاده که خاطراتش را در قالب این کتاب روایت کرده، یکی از آن ۲۳ نفر است؛ سال ۶۹ که به کشور بازمیگردد ادبیات انگلیسی و حقوق میخواند و تاکنون دو کتاب از روایتهایش درباره ۲۳ نفر نوشتهاست؛ یکی همین کتاب «آن ۲۳ نفر» و دیگری «اردوگاه اطفال». ماجرای اسارت این ۲۳نفر آنقدر مهم و شنیدنی هست که مرتضی سرهنگی آن را جزو ده واقعه مهم دوران دفاع مقدس قلمداد کردهاست. کتاب، اما بهجز روایت ماجرای اسارت نوجوانان کرمانی، پرده از فراتربودن جنگ به آنچه در جبههها اتفاق میافتد نیز برمیدارد.
یوسفزاده وقتی از مهر مادرش مینویسد که دلکندن از کوچکترین فرزند برایش دشوار است، وقتی از مادر «اکبر دانشی» مینویسد که به واسطه برادرش به او پیغام داده که بعد از مرگ پدر، تو تنها نانآور خانهای و دلخوشی خانواده شش نفره به توست و ما را به که میسپاری و دهها اتفاق دیگر از این نوع، آنها را بهخوبی به تصویر کشیده و مخاطب، خیلی خوب میفهمد جنگ صرفا «خط مقدم» نیست و تا عمق شهرها و روستاها نیز امتداد پیدا میکند.
مادر
خاطرات خودنوشت عبدالمجید رحمانیان
رزمندهای که ۳۰۴۰ روز از بهترین روزهای جوانیاش را در اردوگاههای اسیران جنگی دشمن گذراندهاست. عبدالمجید رحمانیان را میگوییم که خاطرات خود را از آن روزها نوشتهاست. بازگشت او به وطن در آغاز با حیرت و البته انزوایی خودخواسته همراه است. این فرصتی است که یکبار دیگر، گذشته و اکنون زندگی خود را بکاود. سفری در خود که نتیجه آن تصویرهایی دلانگیز از روزهای کودکی تا جوانی در جهان سنّتها و قصههایند، اما این کتاب آنگونه که از نامش هم پیداست، داستان مادری از مادران سرزمین ما نیز هست. آنها که تا کتاب مقاومت را میگشاییم، هر چه بکوشند خود را پنهان کنند، آشکارتر میشوند تا آنجا که کتاب را باید سراسر داستان آنها دانست. این نوشتهها مغتنماند، زیرا فرصتی میدهند که خود را در آیینه گذشته و باورهایمان از نو ببینیم و بدانیم چهها از دست داده یا به دست آوردهایم.
رمان
هر چقدر از فقر ادبیات داستانی در رابطه با پرداختن به قصههای اسرا بگوییم کم گفتهایم. آنقدر وجوه دراماتیک خاطرات و نامههای اسرا غنی است که هیچ معلوم نیست نویسندههای ادبیات داستانی چرا کمتر سراغی ازشان میگیرند. حالا ۳۰ سال از آن خاطرات فاصله گرفتهایم و بهترین موقع برای پرداخت بدون حشو و زواید و اغراقهای مرسوم است.
مردی که پروانه شد
نویسنده:مجید پورولی کلشتری
مردی که پروانه شد، قصه عباد است؛ آزادهای که در جنگ اسیر عراقیها شد. نویسنده در این کتاب داستان زندگی خصوصی عباد و همسرش تارا و حضورش در جنگ و اسارتش به دست عراقیها را تعریف میکند. محور کتاب هم دنیای فکری عباد است و درونیات و ایده آلهای این آزاده را به تصویر میکشد. داستان از زبان فردی روایت میشود که با عباد آشنا شده و کمکم تحت تاثیر زندگی و شخصیت او قرار میگیرد.
برخورد
نویسنده: محمود اکبرزاده
بزنگاه درخشانی دارد آغاز این رمان؛ کار اکبرزاده با رویارویی یک اسیر ایرانی با افسر بعثی در حین اسارت در اردوگاه رمادیه عراق آغاز میشود. درونمایه رمان «برخورد» اسارت است و زندگی و روحیات دو شخصیت حاضر در آن را میکاود. صابر، اسیری مجروح در اردوگاه رمادیه مقابل جاسم، افسر بازجوی عراقی قرار میگیرد؛ افسری که با صابر خاطراتی قبل از زمان جنگ دارد. برخورد این دو شخصیت متضاد عدم تعادل ساختار رمان را شکل میدهد و در ادامه، روحیات آن دو برای خواننده برملا میشود؛ و حالا بازجوی اسرای عراقی در ایران
پوتینقرمزها
خاطرات مرتضی بشیری/ به روایت فاطمه بهبودی
حالا از سوی دیگر به ماجرا نگاه کنیم. کتابهایی که در این صفحه معرفی کردیم، به خاطرات اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق میپرداختند، حالا ببینیم اسرای عراقی در ایران چه میکردند. کتابی که میخواهیم دربارهاش بنویسم البته از زبان بازجو و مدیرمسؤول جنگ روانی قرارگاه خاتم الانبیا نقل شدهاست. خاطرات مرتضی بشیری را فاطمه بهبودی روایت کردهاست. از جذابیتهای خاطرات بشیری، روایت جلسات بازجویی از نیروهای عراقی است که گاه در خلال این خاطرات، مطالب خواندنی از اتفاقات تاریخی نقل میشود که فجایع رخ داده در جنگ تحمیلی را بیشتر نمایان میکند. از جمله این موارد، بخشی است که به بازجویی از محمدرضا جعفرعباس الجشعمی، سرهنگ دوم نیروی مخصوص، فرمانده تیپ کماندویی سپاه هفتم و حضور او در امالرصاص اختصاص دارد.
«پوتین قرمزها» در ۳۶ فصل به انضمام عکسها و اسناد تدوین شدهاست. بهبودی در این خاطرات ابتدا مخاطب را با اهمیت خاطرات راوی آشنا میکند. او در فصلهای نخست، بخشی از بازجوییهای انجام شده را ثبت میکند و پس از آن، به زندگی فردی راوی و چگونگی ورود او به جبهه و نقش او در جنگ میپردازد.
نامههای جنگ
۱۰۰۰۰۰۰۰
در خلال گزارش هم نوشتیم که همه اسرای دوران جنگ، برای خانوادههایشان نامه مینوشتند و آنطور که پیداست تعداد این نامه بیش از ۱۰ میلیون بودهاست. همین نامهها، خود به عنوان بخشی عظیم از ادبیات اردوگاهی ما را شامل میشود. این نامهها را به یک اعتبار به سرلوحهدار و بدون سرلوحه میتوانیم تقسیم کنیم و به اعتباری دیگر میتوانیم به این دستهبندی قائل باشیم:
نامههای الگو: بیشتر نامههایی که اسرای ما مینوشتند در قالب نامههای الگویی میگنجد؛ از همدیگر الهام میگیرند و کلیشه میکنند که این نامهها نیز به چند دسته شخصی، دوستانه، سیاسی و وصیتنامه قابل تقسیم است. نامههای کلیشهای خود به دسته کلیشهای آغازی، متن و پایانی تقسیم میشود.
منحصر بهفرد: این نامهها متنهایی به لحاظ ادبی قابل اعتنا دارند. اغلب خطاب به رجال سیاسی نوشته شدهاند و سهم زنان اسیر در نوشتن این نامهها بسیار بیشتر از مردان بودهاست.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/