به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دولت جنایتکار آمریکا در کنار تمام اعمال و اقدامات ضد ایرانیاش که در زمان پهلوی با نقابی دیگر انجام میشد، پس از انقلاب نیز با از دست رفتن نفوذ همهجانبهاش در ایران جنایات خود را با شدت بیشتری ادامه داد؛ بطوریکه میتوان آثار جنایات پلید این کشور را در جای جای ایران اسلامی مشاهده کرد.
آنچه که در ادامه میخوانید گوشهای از جنایتهای آمریکا در استانهای مختلف جمهوری اسلامی ایران است.
نمایش حقوق بشر آمریکایی در سیستان و بلوچستان
بازخوانی جنایات شیطان بزرگ علیه پهناورترین استان کشور/ از ۵۵۳ جانباز شیمیایی تا دهها اقدام تروریستی
تاریخ معاصر ایران اسلامی سندی گویا از توطئهها و اقدامات خصمانه آمریکا به مردم این کشور است، جنایتهایی که از خوی استکبارگرانه شیطان بزرگ نشات میگیرد، علاوه بر این وقتی صفحات تاریخ سیستان و بلوچستان را در روزهای بعد از انقلاب اسلامی، در ذهنت ورق میزنی نمونههای زیادی از جنایات استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا را که در پشت پرده حوادث این خطه، با تسلیح و تجهیز رقم زده، به خاطر خواهی آورد.
این در حالی است که حقوق بشر مهمترین موضوعی است که قدرتهای بزرگی، چون آمریکا از آن برای غلبه بر دیگر کشورها استفاده میکنند تا به اهداف سلطه گرانه خود برسند، اما وقتی مروری بر عملیات تروریستی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جای جای ایران اسلامی داشته باشی متوجه خواهی شد که توجه به حقوق بشر شعاری بیش نیست که یاوه گویان آمریکایی سر میدهند.
شهادت یکی از محافظان محمود احمدی نژاد در جریان سفر به سیستان و بلوچستان در ۲۳ آذرماه سال و انفجار خودروی حامل بمب در مسیر اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران در بلوار ثارالله زاهدان در بهمن ۸۴ و حادثه تاسوکی در ۲۵ اسفندماه همان سال، حمله به کاروان انتقال رئیس جمهور و حمله به پاسگاه مرزی گدار ناهوک سراوان درسال ۸۴، انفجار بمب صوتی زاهدان، حمله اشرار مسلح به چند خودرو در جاده چابهار- ایرانشهر و گروگانگیری اواخر خرداد ماه، حادثه روستای دومک در منطقه کورین زاهدان در تیرماه و حمله به ماموران انتظامی در ۱۲ بهمن ۸۵، تنها بخشی از جنایات دشمنان علیه سیستان و بلوچستان است که آمریکا در پشت پرده آن حضور داشته است.
از شهادت یک روحانی تا حملههای انتحاری
ترور مهدی توکلی روحانی شیعه شهرستان خاش در سال ۸۶، انفجار بمب در مسجد علی بن ابی طالب (ع) در هفتم خرداد ماه ۸۷ در زاهدان، بمبگذاری انتحاری ۲۶ مهر ۸۸ در پیشین، دو انفجار انتحاری درمقابل مسجد جامع زاهدان در ۲۴ تیرو بمبگذاری در مراسم تاسوعا سال ۸۹ در چابهار، حادثه تروریستی سراوان در سوم آبان، ترور دادستان زابل در ۱۵ آبان و ربودن پنج مرزبان ایرانی در بهمن ۹۲، ربوده شدن قهرمان شمشیربازی ایران در ۱۰ اردیبهشت ۹۳، کمین در مسیر نیروهای مرزبانی منطقه نگوردر ۱۷ فروردین و تله انفجاری در مناطق کوهستانی شهرستان نیکشهرآذر ۹۴، ترور فرمانده گردان بخش "کورین" از توابع شهرستان زاهدان در ۲۲ فروردین و حمله انتحاری به پاسگاه مرزی سراوان در ۲۰ اسفند ۹۶ از دیگر حوادثی است که در این خطه با پشتیبانی شیطان بزرگ رقم خورد.
از این جنایات که بگذریم، آمار جانبازان شیمیایی که بنیاد شهید سیستان و بلوچستان آمار آنها را ۵۵۳ تن اعلام کرده است که در مناطق عملیاتی اروند رود، فاو، خرمشهر، شلمچه، سردشت، مهران، بانه و مریوان مورد حمله شیمیایی قرار گرفته اند، نمونهای دیگر از جنایات آمریکا علیه مردم شهید پرور سیستان و بلوچستان است، کشوری که دولتمردان آن فقط شعار حقوق بشر سر میدهند، اما بسیاری افراد بی گناه قربانی اهداف پلید آنها شده اند.
نگاهی به این جنایتها در کنار هزاران جنایت کثیف آمریکای خونخوار علیه ملت ایران نشان دهنده آشکار نقض ادعای حمایت حقوق بشر آمریکایی است.
بازخوانی جنایات آمریکائیها در خراسان شمالی
اخراج ۱۶۰ کارگر مسلمان و استخدام بهائیان/احداث مقر آمریکاییها در بابلند و چهل فتیر
شمال خراسان بخاطر همسایگی و مرز مشترک با روسیه واهمیت شنود از شوروی برای آمریکائیها منطقهای مهم به شمار میرفت و همواره سعی داشتند با بهانههای مختلف در این منطقه حضور داشته باشند.
تاسیس مراکز نظامی و یا به اصطلاح ژاندارمریهایی در مرز ایران و روسیه و بازدید منظم، نظامیان آمریکایی از مرز غلامان و جمع آوری اطلاعات از طریق پایگاههای نظامی و یا جذب نیروها از طریق تاسیس انجمنهایی که در ظاهر فعالیتهای برای گسترش نوع دوستی داشتند و یا اجرای طرح اصلاحات ارضی از جمله اقداماتی بود که به استعمار اجتماعی و فرهنگی مردم منجر شد.
تاسیس انجمن "لاینز" در بجنورد
تاسیس شعبهای از انجمن "لاینز" یا با اصطلاح "شیرمردان و شیرزنان" در بجنورد که شاخهای از باشگاه لاینز در شهر شیکاگو بود از جنایات آمریکائیها در شمال خراسان بود. هدف ظاهری باشگاههای لاینز، گسترش نوعدوستی و حمایت از حقوق بشر و کمک به انسانهای ستم کشیده و از این قبیل عنوان میشد؛ ولی هدف واقعی و پشت پرده آنها ایجاد محفلی برای عضو گیری اعضای فرماسونری بود.
اخراج ۱۶۰ کارگر مسلمان و استخدام بهائیان در کارخانه قند شیروان
یک نمونه دیگر از جنایات آمرئیکا و صهیونیسم در شمال خراسان، اخراج ۱۶۰ کارگر مسلمان از کارخانه قند شیروان توسط "هژبر یزدانی" مالک بهایی این کارخانه و جایگزینی بهائیانی بود که به این منطقه آورده شدند. بعد از انقلاب نیز سهامدار این کارخانه سر از تل آویو در میآورد. بهائیان در بجنورد داروخانه، عکاسی و فروشگاههای مختلف داشتند. محله خاصی هم به آنان اختصاص داشت. این افراد اتفاقاً با مردم خوش رفتار بودند و به انحاء مختلف سعی در جذب مردم خصوصاً جوانان داشتند. آنها در زمینههایی مثل مقابله با بیماریهای واگیر، اصلاح روشهای کشاورزی و... هم فعالیت زیادی داشتند. در کنار اینها فعالیتهای مورد نظر خود را نیز داشتند.
احداث مقر آمریکاییها در بابلند و چهل فتیر
صهیونسیتها و آمریکاییها در منطقه فعلی خراسان شمالی حضور پررنگی داشتند وبرای زیر نظر گرفتن تحرکات روسها در شمال بجنورد از جمله بابلند، چهل فتیر و اطراف روستاهای عبدل آباد، پایگاههایی در زیر کوه احداث کرده بودند و در اتاقکهایی که از سنگ ساخته بودند با استقرار دستگاههایی حساس تحرکات روسها را شنود میکردند.
همچنین در سال ۴۸ رادار مارکونی را در منطقه شهرآباد مانه و سملقان مستقر کردند و با حمایت از بهائیان بسیاری از زمینهای منطقه را به نام آنان خریداری کردند و سعی در تغییر اوضاع و شرایط منطقه به نفع خود داشتند.
فعالیت سپاه صلح در آشخانه
از دیگر اقدامات آمرئیکائیها در استان خراسان شمالی و مخصوصا منطقه آشخانه استقرار آمرئیکائیها تحت عنوان "سپاه صلح" بود که کارشناسان آمریکائی تحت این عنوان در این منطقه مستقر میشدند. هدف این افراد این بود که با خود نه فقط دانش و مهارتهای جدید را به ارمغان آورند بلکه زمینه نفوذ فرهنگی امریکا در ایران را هم فراهم سازند و اطلاعاتی از تحرکات روسها و شوری را بدست بیاورند و انتقال دهند.
اینها هر یک به نوبه خود نوعی جنایت در حق مردم ایران و خراسان شمالی فعلی بوده است که مردم را از حقوق عادی شان منع میکردند.
تازیانههایی از دوران دوستی با آمریکا بر تن دیار کریمان
ترجیح بیماری سگ آمریکایی بر کارگران معدن مس سرچشمه/ قتل نماینده تام الاختیار مصدق در کرمان ارمغان کودتای آمریکایی
عدهای ساده لوحانه یا مغرضانه همواره بر طبل ایجاد ارتباط دوستانه با آمریکا میکوبند؛ آنها بر این باورند اگر از در صلح و دوستی درآییم آمریکا دست از رفتار ظالمانه خود بر علیه مردم ایران بر میدارد.
اما شاید مرور خاطرات دوران سرسپردگی ایران نسبت به آمریکا برای این افراد خالی از لطف نباشد تا بدانند ماهیت استکباری آمریکا هیچگاه تغییر نمیکند حتی اگر حاکمان چونان دوران پهلوی غلامان حلقه به گوش آمریکا باشند و مردم دم نزنند.
مسلما همه پهنه ایران اسلام از دوران سلطه آمریکا بر این کشور زخمهایی به تن دارد و دیار کریمان نیز از این اوضاع بی نصیب نبوده است؛ یکی از مکانهایی که آمریکاییها در کرمان تحت سلطه خود درآورده بودند معدن مس سرچشمه بود.
در این زمان بیشتر مهندسهای ایرانی توسط رژیم پهلوی برکنار شدند و به جای آنها از مستشاران آمریکایی استفاده کردند که آنها با رفتارهای تحکمآمیز مردم را تحقیر میکردند و هیچ ارزشی برای مردم قائل نبودند و این موضوع در خاطرات کارکنان صنعت مس کرمان کاملا مشهود است.
انتقال سگ مریض آمریکایی با آمبولانس مخصوص به کرمان
اصغر میرزا علیان به مدت ۱۸ سال استاد کار معدن مس بوده که حدود ۵ سال از آن در دوره پهلوی بوده، وی در کتاب انقلاب اسلامی در رفسنجان که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده از وضع فرهنگی حاکم بر معدن و رفتار آمریکاییها چنین میگوید:
«از سال ۱۳۵۲ به سرچشمه رفتم و مشغول کار شدم. تمام کارهای سرچشمه زیر نظر کارشناسان آمریکایی بود. زمانی که جهت بازدید از بنای خانههای مهندسین و کارشناسان میرفتم، خجالتآور بود. دستشوییها رو به قبله بود. سگ مخصوص آمریکاییها از خانهها حفاظت میکردند. خوردن مشروبات الکلی و جشنهای مفتضح و مبتذل در حد گفتن نیست. سالن آمفیتئاتر پر از مشروبات و آلات لهو و لعب بود… امنیت شغلی در بین کارگران در زمان شاه بسیار کم بود به محض حرف زدن و اعتراض بلافاصله بیرون میکردند کسی جرأت اعتراض نداشت حتی در صورت مریض شدن سگ آمریکایی آمبولانس مخصوص با راننده به کرمان جهت مداوا فرستاده میشد، ولی اگر کارگری مریض میشد به زور به درمانگاه برده میشد.»
حذف متخصصین ایرانی از امورات معدن مس سرچشمه
همچنین رمضان جمالی پاقلعه که مدتی به عنوان مترجم مجتمع مس سرچشمه مشغول کار بوده و به دلیل مسئولیتاش ارتباط نزدیکی با خارجیان داشت و یکبار نیز به خاطر دفاع از حقوق یک کارگر با رئیس حفاظت سرچشمه درگیر شد و تا آستانه اخراج پیش رفت، وضع فرهنگی و سیاسی حاکم بر این مجتمع را چنین توصیف میکند:
«اگر خیلیها معنی سلطه را از دیگران شنیده بودند و دینزدایی را تا حدی احساس میکردند ما خود در متن سلطه قرار داشتیم و آمریکاییها در سرچشمه همه کاره بودند و روحانیت اجازه ورود به سرچشمه را نداشتند. وضعیت کارگران در سرچشمه بسیار بد و اسفناک بود و آنچه بیش از هر چیز آنها را رنج میداد سلطه کامل کارفرمایان آمریکایی بر آنها بود… اگر آمریکایی از کارگری خوشش نمیآمد او را اخراج میکردند هیچ مقامی نمیتوانست از او دفاع کند. در مجتمع مس سرچشمه خفقان و سلطه بیش از حد آمریکاییها کارگران به صف تظاهرات و مبارزه کشید. رفتار آمریکاییها با کارکنان مثل رفتار ارباب با رعیت خود بود با این تفاوت که ارباب با رعیت از یک ملیت و فرهنگ هستند حال آنکه دردآور است با ملیت و فرهنگ بیگانه چنین رفتاری داشتند. متخصصین و تحصیلکردهترین افراد ایرانی اجازه دخالت در کارها را نداشته تا چه برسد به کارگران. گرچه ایرانیان با درایت و زیرکی رموز کار را تا حدی دریافتند.»
قتل نماینده تام الاختیار مصدق در کرمان ارمغان کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد/ به آتش کشیده شدن مغازههای چهارراه کاظمی در جریان کودتا
برای بررسی دیگر جنایتهای آمریکایی در کرمان به سراغ سید محمدعلی گلاب زاده تاریخ شناس کرمانی رفتیم؛ وی با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ توسط آمریکاییها بیان کرد: این امر بدیهی است که این کودتا لطمه قابل توجهی به تمامیت ارضی، استقلال و ارزشهای ملی ما زد، اما مردم کرمان نیز در این رهگذر بی نصیب نبودند؛ چرا که اگر این کودتا صورت نمیگرفت، قتل سرگرد سخایی رئیس شهربانی کرمان که نماینده تام الاختیار مصدق بود در کرمان صورت نمیگرفت.
این تاریخ شناس کرمانی توضیح داد: اگر این کودتا اتفاق نمیافتاد؛ فرماندهی لشکر کرمان در مقابل رئیس شهربانی سرگرد سخایی آن برخورد زشت و بد را نداشت و زمینهای به وجود نمیآمد که تعداد زیادی از مغازهها و مطبها در چهار راه کاظمی شهر کرمان به آتش کشیده شوند و حوادث دیگر موجب لطمه قابل توجه به مردم کرمان نمیشد.
جنایات آمریکا در خراسان جنوبی
حمله نظامی در صحرای طبس نمونه آشکار جنایات آمریکا است/ آمریکا اولین ناقض حقوقبشر
گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد زنجانی طبسی امام جمعه موقت طبس و مسئول دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد طبس در خصوص جنایت آمریکا در خصوص جنایت آمریکا در صحرای طبس داشتیم که در آستانه ۱۳ آبان، روز ملّی استکبارستیزی، آن را بازنشر میکنیم.
حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد زنجانی طبسی امام جمعه موقت طبس به خبرنگار خاورستان، گفت: حمله نظامی آمریکا به طبس در سال ۱۳۵۹ نمونه آشکاری از جنایات آمریکا در این منطقه است.
وی افزود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ آمریکا تمام توان و بخش عظیمی از مناطق ایران را که برای آمریکا منفعت داشت از دست داد.
امام جمعه موقت طبس بیان کرد: آمریکا قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به فکر توطئه و ایجاد تحرکاتی در کشور ایران بود و از اینرو، گروهکها و قومیتها را برای انجام توطئه در ایران تشکیل میداد و برای اینکه در ایران ناامنی و آشوب برپا کند حاضر به پرداخت هزینههایی بسیار زیادی بود.
حجتالاسلام زنجانی عنوان کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانشجویان خط امام تصمیم گرفتند سفارت آمریکا در ایران که بیش از سفارت به یک لانه جاسوسی شبیه بود را تسخیر کنند و خوشبختانه در این تصمیم موفق شده و توانستند لانه جاسوسی آمریکا را در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ تسخیر کنند.
تشریح حمله نظامی آمریکا به طبس
وی اظهار کرد: پس از این اقدام سران ارتش آمریکا به فرماندهی کارتر تصمیم بر آزادسازی مسئولان لانه جاسوسی از راه حضور در ایران گرفتند.
امام جمعه موقت طبس گفت: نیروهای آمریکایی در این راستا ماهها تلاش و برنامهریزی کردند بهگونهای وارد ایران شوند که نیروهای ایرانی متوجه حضور آنها نشده و خود را راحتتر به مسئولان لانه جاسوسی برسانند.
حجتالاسلام زنجانی ادامه داد: کماندوهای آمریکایی صحرای طبس را برای رسیدن به هدف در نظر گرفته و با ۶ فروند هواپیمای سی ۱۳۰، ۸ بالگرد، ۸ موتور تریل و تعدادی خودروی جیپ در صحرای شماره یک مستقر شدند.
وی بیان کرد: کماندوهای آمریکایی پس از استقرار در صحرای طبس، اقدام به جابجایی نیروها با بالگرد گرفتند. ابتدای امر یکی از بالگردها دچار مشکل شد و کماندوها به ناچار نیروها را به بالگرد دیگری منتقل کرده و با ۷ بالگرد اقدام به حرکت کردند.
امام جمعه موقت طبس گفت: پس از طی مسیر کوتاهی یکی دیگر از بالگردهای آمریکایی دچار مشکل شده و مجدد نیروها را به بالگرد دیگری منتقل کرده و با ۶ بالگرد خود را نیمه شب به صحرای طبس میرسانند.
گروگانگیری مسافران اتوبوس ایرانی توسط کماندوهای آمریکایی
حجتالاسلام زنجانی افزود: کماندوهای آمریکایی پس از استقرار نهایی در صحرای طبس به گونهای که نیروهای ایرانی متوجه حضور آنها نشوند در حال برنامهریزی برای اجرای نقشه خود بودند که نیمههای شب متوجه عبور یک اتوبوس و کامیون از این مسیر میشوند و گمان میکنند نیروهای ایرانی متوجه حضور آنها در منطقه شده و قصد درگیری و مقابله دارند.
وی ادامه داد: لذا کماندوهای آمریکایی جلو رفته و اتوبوسی که از یزد به مشهد در حال حرکت بود را متوقف کرده و داخل اتوبوس میروند.
امام جمعه موقت طبس با بیان اینکه یک افسر ایرانی نیز به عنوان مترجم همراه کماندوهای آمریکایی بود، عنوان کرد: کماندوهای آمریکایی مسافران را از اتوبوس پیاده کرده و با دستوری که از مقاماتشان گرفته بودند قصد جابجایی مسافران ایرانی را با هواپیما به کشوری دیگر داشتند.
حجتالاسلام زنجانی طبسی افزود: در همان لحظاتی که کماندوها در حال جمعکردن مسافران ایرانی جهت سوارکردن به هواپیما بودند طوفان شن آغاز میشود و یک بالگرد که در حال سوختگیری از هواپیما بوده به دلیل برخورد با هواپیما دچار انفجار شده و میسوزد.
وی با بیان اینکه به گفته یکی از خلبانان بالگردها، طوفان اجازه دید را از خلبانها گرفته بود، گفت: در این شرایط کماندوهای آمریکایی از انتقال مسافران اتوبوس ایرانی منصرف شده و همه را سوار اتوبوس میکنند، اما تمام لاستیکهای اتوبوس را با گلوله میترکانند که اتوبوس توانایی حرکت و اطلاع دادن به نیروهای ایرانی از این حادثه را نداشته باشد.
امام جمعه موقت طبس بیان کرد: کماندوهای آمریکایی با ۵ بالگردی که برای آنها مانده بود قصد آزادسازی مسئولان لانه جاسوسی را داشتند که طوفان شن نهتنها نگذاشت به هدفشان برسند بلکه آنها را در صحرای طبس زمینگیر کرد و پوزه آنها را به خاک مالید.
حجتالاسلام زنجانی خاطرنشان کرد: کماندوهای آمریکایی قبل از اینکه در این منطقه حضور پیدا کنند در مورد شرایط منطقه و اینکه طی آن چند روزی که در صحرای طبس خواهند بود از عدموقوع طوفان از هواشناسی اطلاعات گرفته و با اطمینان کامل در منطقه مستقر شدند، اما خوشبختانه با وقوع طوفان شن تمام برنامهریزیهای آنها از بین رفت.
شنها مأمور خدا شدند
وی با اشاره به صحبت امام خمینی (ره) در این خصوص گفت: شنها مأمور خدا شدند و در آن نیمه شب که مردم ایران در خواب بودند و کسی از حضور نیروهای آمریکایی در منطقه خبر نداشت خدا به واسطه شنهای صحرای طبس نقشه و جنایت آمریکا را نقش بر آب کرد.
امام جمعه موقت طبس با اشاره به خوی استکباری آمریکا، اظهار کرد: آمریکا از زمان جنگ جهانی اول تاکنون صدها تجاوز و جنایت در کشورهای مختلف انجام داده است.
حجتالاسلام زنجانی گفت: جنایات آمریکا در ایران، افغانستان، عراق، گوانتانامو، ابوقریب، فلسطین و ... کاملا مشهود است و همه میدانند که استکبار جهانی قصد صلح و سازش ندارد.
وی به اقدامات نژاد پرستی و کشتن سیاهپوستان در آمریکا توسط پلیس این کشور اشاره کرد و افزود: چندین وقت است که سیاهپوستان آمریکایی از اقدامات نژاد پرستی این کشور معترض بوده و خواستار عدالت هستند.
امام جمعه موقت طبس تصریح کرد: امروز در آمریکایی که ادعای حقوق بشر دارد نقض حقوق بشر و نژاد پرستی بیداد میکند و تمام جوامع بینالمللی آمریکا را به عنوان ناقض حقوق بشر میشناسند.
حجت الاسلام زنجانی تاکید کرد: آمریکا اولین نقض کننده حقوق بشر است.
وی در مورد افرادی که در داخل کشور ما آمریکا را بزک کرده و از آن حمایت میکنند، گفت: این افراد کسانی هستند که دین را از سیاست جدا دانسته و تمام منافع فکری و مالی خود را در جهان غرب میبینند.
امام جمعه موقت طبس بیان کرد: افرادی که حامی آمریکا هستند باید بدانند که خواسته یا ناخواسته مرعوب و تحت سیطره آمریکا هستند و این کشور مستکبر را به عنوان ارباب پذیرفتهاند.
حجتالاسلام زنجانی تصریح کرد: آمریکا فقط ظاهری آباد دارد وگرنه در غرب و آمریکا هیچ خبری از آبادانی نیست و افرادی که دنبال راحتی و آبادانی هستند باید با تکیه بر نیروهای داخلی برای آبادانی کشور خودشان تلاش کنند.
وی در مورد مذاکره و ارتباط با آمریکا، تصریح کرد: تجربه نشان داده است آمریکا و غرب قابل اعتماد نبوده و هر موقع به اینها اعتماد کردیم ضربه دیدیم.
امام جمعه موقت طبس گفت: بارها مقام معظم رهبری بر بی اعتماد بودن نسبت به آمریکا هشدار دادهاند و مسئولان داخلی کشور نیز باید باور کنند که آمریکا کشور قابل اعتمادی برای ایران نیست.
حجتالاسلام زنجانی با بیان اینکه اعتماد به آمریکا زیانبار است، عنوان کرد: آمریکا خوی استکباری دارد و این قابل تغییر نیست.
سوءمدیریت داخلی دلیل مشکلات اقتصادی
وی در مورد مشکلات اقتصادی موجود در کشور، بیان کرد: برخی از مشکلات اقتصادی کشور ما ناشی از تحریمها است، اما برخی از مشکلات مربوط به داخل، نداشتن برنامه مناسب و سوءمدیریت مسئولان داخلی است.
امام جمعه موقت طبس تاکید کرد: برای رفع مشکلات اقتصادی باید اقتصاد مقاومتی را درونزا و برونگرا کنیم.
حجتالاسلام زنجانی با تاکید بر اینکه نگاه به خارج کشور زیانبار است، تصریح کرد: باید با بالا بردن تولید داخلی مانع قاچاق شد و با اعتماد و تکیه بر نیروهای داخلی برای رفع مشکلات اقتصادی تلاش کرد.
بازخوانی و افشای برخی جنایات آمریکا علیه مردم استان مرکزی
سیزده آبان روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام و روز مبارزه با استکبار جهانی فرصت مغتنمی برای بازخوانی جنایات رژیم ایالاتمتحده علیه ملت ایران و بشریت است.
در این گزارش به بازخوانی و افشای جنایات آمریکا علیه مردم استان مرکزی پرداخته میشود.
دولت آمریکا که تا قبل از انقلاب بهصورت مستقیم بر سرنوشت ملت ایران مسلط بود و از حکومت مطیع پهلوی نفع میبرد بعد از انقلاب اسلامی، اما هنگامیکه دست خود را از منافعش و سلطه بر سرنوشت ملت ایران قطعشده میدید به سرمایهگذاری بر روی عوامل و مزدوران داخلی خود در ایران پرداخت و طی ۴ دههی گذشته همواره از راههای گوناگون به دنبال روزنههایی برای نفوذ و ضربه زدن بهنظام اسلامی بوده است.
اما همواره در رأس اقدامات خصمانه و فشارهایی که طی سالها علیه مردم ایران شکلگرفته است ردپایی از دولت آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی به چشم میخورد، هرچند شاید برخی به دنبال این باشند که این ردپا را نادیده بگیرند و چهرهی پلید آمریکا را بزک کنند، ولی تاریخ گواه روشنی بر جنایات و توطئههای آمریکای مدعی حقوق بشر است.
حمایتهای بیدریغ از جنایات گروهکهای تروریستی بهویژه سازمان منفور منافقین و پشتیبانی از رژیم بعث عراق تا وضع انواع تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه ملت ایران تنها بخشی از اقدامات دولتمردان آمریکایی برای بازدارندگی حرکت انقلابی مردم و تلاش برای فروپاشی نظام اسلامی بوده است.
دراینبین مردم استان مرکزی و شهر اراک نیز همچون مردم سراسر کشور در برهههای مختلف حوادث و ناگواریهایی را متحمل شدند که بدون تردید عامل و آمر اصلی آن آمریکاییها هستند.
ترورهای کوردلانه منافقین در اراک تحت حمایت آمریکا
همواره یکی از ادعاهای مضحک دولتمردان آمریکا موضوع دفاع از حقوق بشر است، اما پشتیبانی آنها از گروهکی ضد بشری همچون منافقین که دستشان به خون هزاران نفر از مردم مظلوم ایران آلوده است نشاندهندهی آن است آنها فقط با این شعار به دنبال بهرهبرداری سیاسی و دستیابی به منافع خود هستند.
همزمان با شروع درگیریهای مسلحانه منافقین بهمنظور ایجاد رعب و وحشت بین مردم و تضعیف نظام، شهر اراک نیز با عملیاتهای تروریستی عوامل این گروهک مواجه بود، در مردادماه سال ۶۰ بود که شهید تقی مهدی سلطانی فرمانده وقت کمیته انقلاب اسلامی اراک مقابل منزلش در تقاطع خیابان امام (ره) و خیابان سبحانی با اصابت چند گلوله کلت ۴۵ به شهادت رسید.
پس از شهید سلطانی، مهندس مصطفی حقشناس مدیرعامل شرکت خانهسازی سکایی اراک فرماندهی کمیته را به عهده گرفت که او نیز در ۳ شهریور ۱۳۶۱ توسط منافقین در مقابل محل کارش در شهر صنعتی اراک با همان نوع اسلحه ترور شد و به شهادت رسید.
علاوه بر این دو شهید که فرمانده کمیته بودند شهیدان اصغر عسگری (معروف به اصغر چرخساز) و غلامرضا پور ملایری که از شهروندان عادی بودند هم صرفاً به خاطر حزباللهی بودن با کینهتوزی منافقین ترور شدند.
حسین شیخی مهرآبادی، یحیی سعیدی، حسین سعیدی، محمد مسافر و علی امیدی نیز از دیگر شهدای ترور شهرستان اراک هستند که ناجوانمردانه توسط منافقان و دشمنان نظام به شهادت رسیدند.
حملات هوایی رژیم بعث به اراک با تجهیزات و پشتیبانی آمریکا
نقش آمریکاییها در حملهی رژیم بعث عراق به ایران و شروع جنگ تحمیلی بر کسی پوشیده نیست و امروز همگان میدانند که کلیه تجهیزات، تسلیحات و امکانات پشتیبانی ارتش عراق در طول جنگ ۸ ساله از سوی آمریکا و کشورهای غربی تأمین شد و حتی آمریکاییها از بُعد حمایتهای اطلاعاتی نیز برای صدام کم نگذاشتند.
بدون تردید آمریکا مسئول تمام جنایات جنگی و ضد بشری است که از سوی رژیم بعث در ابعاد وسیعی رقم خورد و هزاران زن، مرد و کودک مظلوم در بمبارانهای شیمیایی و هوایی جنگندههای عراق در شهرهای مختلف به شهادت رسیدند.
بر اساس آمارهای موجود استان مرکزی و بهویژه شهر اراک به لحاظ موقعیت استراتژیک صنایع آن در جنگ ۷۷ بار مورد تجاوز هواپیماهای بعثی عراق قرار گرفت و ۸۹۵ نفر از مردم مظلوم در بمبارانهای هوایی به شهادت رسیدند.
عراق علاوه بر اراک به شهرستانهای شازند، تفرش، آشتیان و خمین حمله کرد، عمدهترین عملیات هوایی عراق بمباران سه کارخانه مهم و استراتژیک در اراک ازجمله کارخانه آذرآب، واگن پارس و آلومینیوم بود که در مجموع ۷۸ نفر از پرسنل این واحدها به شهادت رسیدند که ۴۰ شهید از کارخانه واگنپارس، ۳۳ شهید کارخانه آلومینیوم و ۵ شهید از کارخانه آذرآب بود، همچنین بیش از ۴۰۰ نفر در این حملات مجروح و جانباز شدند.
تحریم ظالمانه صنایع استان مرکزی توسط آمریکا
آمریکا و همپیمانانش در راستای سیاستهای فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب و بهخصوص طی سالهای اخیر برنامهی اعمال تحریمهای سنگین اقتصادی را با جدیت دنبال میکنند و استان مرکزی نیز در این بین به لحاظ موقعیت تأثیرگذار صنعتی و اقتصادی در کشور در کانون توجه جنگ اقتصادی دشمن قرار دارد.
تحریم ظالمانهی بسیاری از صنایع بزرگ استان مرکزی اعم از پالایشگاه امام خمینی (ره) شازند، شرکت ماشینسازی اراک، شرکت آلومینیوم سازی اراک، تأسیسات راکتور آبسنگین اراک و ... با بهانههای واهی تنها بخشی از کارشکنی و نمود دشمنی آمریکا در قبال جلوگیری از حرکت روبه رشد ملت ایران است، هرچند که با تکیهبر توانمندیهای داخل همواره شاهد آن بودهایم که میتوانیم این تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم.
همراهی آمریکا و منافقین در پرونده هستهای و آبسنگین اراک
مطرحشدن پرونده هستهای ایران در سطح جهانی و متهم شدن جمهوری اسلامی به تلاش برای ساخت بمب اتمی را میتوان مهمترین بهانه خارجی در نزدیک به ۲ دهه گذشته جهت فشار بینالمللی به ایران و تهدیدهای زنجیرهای پیرامون حمله نظامی و وضع تحریمهای ظالمانه بینالمللی دانست.
آغاز حملات نظامی ایالاتمتحده آمریکا پس از حادثه ۱۱ سپتامبر نام ایران را به یکی از گزینههای احتمالی جنگ تبدیل کرد و در این برهه دولت آمریکا تلاشهای زیادی کرد تا با تبدیل مسئله هستهای به بهانهای برای فشار جهانی علیه کشورمان، فضایی جدید علیه جمهوری اسلامی ایجاد کند که در این میان گزارش غیر مستند، اما جنجالی منافقین مزید بر علت شد.
بر این اساس در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱، «علیرضا جعفر زاده» سخنگوی سازمان مجاهدین خلق نتیجه جاسوسیهای سازمان خود را با ارائه تصاویری از سایت نیروگاههای اتمی نطنز و اراک افشا و اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنیسازی اورانیوم و رآکتور آبسنگین ساخته است.
وی طی نشستی با خبرنگاران رسانههای مختلف در هتل ویلارد واشنگتن که باهدف افشاگری علیه برنامههای اتمی جمهوری اسلامی ایران طراحیشده بود، باعث شد کلیدواژه ساخت «بمب اتمی»، ایران را درگیر فشاری جهانی کند.
چهار ماه بعد از این گزارش در آذر ۱۳۸۱ دولت آمریکا ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم و تصاویری ماهوارهای منتشر کرد که تأسیسات اتمی در نطنز و اراک را نشان میداد بلافاصله پس از این اتفاق، شبکه CNN در برنامهای خبری که بر مبنای گزارش مؤسسه «علم و امنیت بینالمللی در آمریکا» تنظیمشده بود، چهرهای مخوف از فعالیتهای هستهای ایران به تصویر کشید و با سوق دادن این فعالیتها به سمت تولید تسلیحات اتمی، شانتاژ گستردهای به راه انداخت که پسازآن البرادعی دبیرکل وقت آژانس انرژی اتمی در مصاحبه به اظهارات منافقین اشاره کرد و از ایران خواست به پروتکل الحاقی ۲+۹۳ بپیوندد.
اما در حال حاضر مروری بر کارنامهی سیاسی و عملکرد دولتهای مختلف ایالاتمتحده اعم از جمهوریخواه و دمکرات در ابعاد مختلف بینالمللی و بهطور ملموستر در کشورهایی که در همسایگی ما قرار دارند اثبات میکند که سردمداری شعارهای حقوق بشری توسط آمریکا در این مقطع صرفاً یک نمایش در مجامع جهانی برای پوشاندن جنایاتی است که در نقاط مختلف دنیا با حمایت و اعمال نفوذ آمریکا صورت میگیرد، لذا ملت ایران با درک تمام دشمنیهای آمریکا فریب شعارها و ادعاهای رنگارنگ آنها را نخواهند خورد.
حقوق بشر امریکا، آلبومی از مهیبترین جنایات تاریخ
سندی از جنایت آمریکا در روستایی دور افتاده در مازندران
در بررسی جنایتهای آمریکا نیاز نیست که راه دور بروید و در سایتهای مختلف سرک بکشید، به دنبال پروندههای قطور و پیچیده باشید.
کافی است که کمی از منزل خودتان فاصله بگیرید، یا برخی در همان خانه خویش میتوانند رد پای جنایت و نسلکشی آمریکا را جستجو کنند.
نسل کشی آمریکاییها تنها به کشتار مردم در لبنان، فلسطین، بوسنی و هرزگوین، سودان، لیبی، عراق، سوریه و دیگر نقاط جهان ختم نشده، بلکه در کشور ما پرونده بسیار قطور از جنایتهای آمریکا در حوزههای مختلف وجود دارد، که برخی مواقع زبان از گفتن آن قاصر هست.
در این بین پروندههایی وجود دارد که کمتر به آن متوجه بودیم و یا شاید از کنار آنها به راحتی گذشتیم.
پرونده جنایت خانگی آمریکا در ایران فقط یک نمونه
پرونده بررسی جنایت آمریکا اینبار در خانه پیرمرد روستایی که با وجود گذشت چندین سال از دوران دفاع مقدس هنوز چشم انتظار بازگشت فرزندش است، قابل رویت و حس است.
در همسایگی ما خانواده سرزندهای بودند پرکار و با نشاط، نوجوان داشتند با تحرک و پرطراوت، و با اینکه روستایی بود خلاق و اهل کار و تلاش، این خانواده روستایی فرزند جوانش را راهی سربازی کرد. جوان قبل از حضور در سربازی به پدر در کار کشاورزی و دامداری کمک میکرد.
وقت سربازی فرا رسید، با هزار امید و آرزو برای خدمت به کشور، راهی سربازی شد. حدود چند ماه از خدمت سربازیاش مانده بود که زمزمه آتشبس شنیده میشد، موقع جنگ در روستا تلفن و امکانات ارتباطی وجود نداشت، گه گاهی نامهاش به دست پدرش میرسید، پدر پیرش سواد خواندن و نوشتن نداشت، میداد همسایهها برایش بخوانند، دلخوش به دریافت هر از گاهی نامه بود.
از رادیو شنیده بود که آتش بس شد، اول نمیدانست آتش بس چیه، با پرس و جو متوجه شد که جنگ تمام شد، ذوق و شوقش بیشتر شد، از اینکه دیگر خطرات جنگ متوجه پسرش نیست خوشحال بود.
چشمانتظار فرزند
نذر و نیاز میکرد که سربازی فرزندش زودتر به اتمام برسد و دوباره در کار کشاورزی کمک کارش باشد، اصلاً میگفت فقط اینجا باشد، قد رعنایش را ببینم هیچ چیز نمیخواهم.
دو ماه از آخرین نامهای که داده بود گذشت، کم کم داشت نگران میشد، آخه از مدت زمان مرخصی اش هم گذشته بود، سواد آنچنانی نداشت که بتواند از شهر و جایی سراغ پسرش را بگیرد، چشم انتظاریاش شروع شد، مدت زمان عدم دریافت نامه از فرزندش چهار ماه شد، ولی دلخوش به خبر اتمام جنگ بود به همین دلیل خودش را دلداری میداد، میگفت احتمالا نمیتواند نامه بفرستد.
اما دیگر زمان خیلی طولانی شد، ۶ ماه بود که از فرزندش خبری نداشت، تازه همین روزها ۲۴ ماه از خدمتش نیز باید تمام میشد، پسر منظمی هم بود، اهل غیبت و زیر کار در رو هم نبود، دل نگران شد به اتفاق یکی از همسایهها راهی شهر شد تا بتواند سراغی از فرزندش بگیرد.
آغاز جستجوی مضطرانه
برای اینکه به شهر برسد باید چهار ساعت راه خاکی را طی کند به مرکز استان برسد، ولی به امید اینکه خبر خوش از فرزندش دریافت میکند، راهی شهر شد.
الان دیگر خودش نبود که نگران فرزندش بود، غیر از مادر و خواهرش اهالی روستا هم انگار نگران این پسر بودند، آخه بیشتر اهالی محل با همدیگر فامیل بودند به همین دلیل نگرانش بودند، یکی از دخترهای فامیل را برایش نشان کردند که بعد از اتمام خدمت به عقدش در بیاید! پدر به اتفاق یکی از همسایهها به چندین مرکز در شهر مراجعه کرد، مسئولان سعی میکردند که امیدواری بدهند، ولی دیدند لاپوشانی فایدهای ندارد، حقیت را به او گفتند، اعلام کردند که تا قبل از آتش بس از آنها خبر داشتند، ولی بعد از آتش بس از تعدادی از فرماندهان و سربازان خبر ندارند. پدر مردد بود به روستا برگردد، نه میتوانست خبر شهادت فرزند رشیدش را به روستا ببرد و نه اسارت او را، ناامیدانه از شهر به روستا برگشت، با چشمان اشکبار و اندوه بر دل! آخه چشم انتظاری بسیار سخت است، اگر حتی یک لحظه کوتاه باشد، نمیدانست به دختر نشان کرده پسرش چه بگوید، به همسرش که رفته بود که خبر خوش بدهد.
اضطراب اعلام یک خبر جانسوز
آن موقع تعداد ماشین به اندازه الان نبود، از صبح تا ظهر تنها یک ماشین از شهر به روستا میآمد، همیشه ماشین دم دمای ظهر به روستا میرسید، از دور مینی بوس پیدا بود، جمعیت زیادی چشم انتظار بازگشت مرد روستایی از شهر بودند، همه جمع شده بودند جلو مینی بوس، مرد روستایی وقتی جمعیت را دید نتوانست اشکش را پنهان کند، زد زیر گریه، جمعیت نگران شدند، هر چه پرسیدند چه خبر شده فقط گریه میکرد، همسایه پیرمرد که همراهش بود به دلیل مشغلهای که داشت از شهر نیامد. آب سردی به او دادند و کمک کردند کمی آرام شود، گفت: به من گفتند فرزندم مفقودالاثر است، گریهها بیشتر شد، برخی از پیرزنها که تازه اولین بار بود این کلمه را شنیدند از بغل دستی میپرسیدند یعنی چه، جوانترها سعی میکردند اطرافیان را آرام کنند.
روزهای انتظار شروع شد، وقتی گفته میشود انتظار، واقعا دردناک است، مگر یکی دو روز است، به قول شاعر که میگفت آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدرش تشنگی باید کشید.
از صبح تا شب فکر و ذکرش برگشت پسرش بود، چند کیلومتری روستا پاسگاه سربازی داشت، هر چند روز یک بار به پاسگاه سر میزد تا سراغی از فرزندش بگیرد، گاه گاهی نیروهای بسیجی و سپاهی به روستا سر میزدند، دست به دامان آنها میشد تا سراغی از فرزندش بگیرد.
رادیو کوچکی داشت، همه اخبار را گوش میکرد، تا خبری درباره رزمندگان میشنید گوش تیز میکرد، که شاید سراغی درباره فرزندش بدهند.
الان روزها و سالها از آن زمان گذشت، ولی هنوز چشم انتظار دریافت خبری از فرزندش است.
چشمانی که بذر انتظار، هیچگاه در آن به ثمر نمینشیند
با گذشت چندین سال از این جنگ هنوز خبری از فرزندش نیست دیگر الان اطمینان پیدا کرد که فرزندش مفقودالجسد است، ولی هنوز پیکر پاکش به وطن بازنگشت و پدر همچنان چشمانش خیره به در مانده است. از این دست پروندهها دور و برمان، سرکوچه و توی محلاتمان بسیار زیاد است، کافی است که قدری در این زمینه تحقیق و پرسوجو کنیم.
چشم انتظاری برای جگرگوشه با هیچ واژه و کلمهای قابل بیان و ترسیم نیست، ولی برخیها به راحتی از کنار اینگونه پروندهها گذشتند، به این دلیل که آمریکا از بس جنایتهای از این دست در پرونده خویش دارد که این پروندهها دیده نمیشود، ولی برای پدری که چشم انتظار فرزندش هست، شهادت و جاویدالاثر شدن فرزند رعنایش توسط امریکا و اذناب منطقهایش قطورترین پرونده زندگی است.
روایتی از جنایت آمریکاییها در کوچه پس کوچههای کرمانشاه
نیم قرن ظلم و وحشی گری
شاید کمتر کسی این روایت را شنیده باشد. روایتی تکان دهنده از جنایتهای آمریکاییها در حق کرمانشاهیان.
هر چند که این جنایات در طول نیم قرن اخیر به وفور دیده شده است، از حمایتها از صدام که منجر به شهادت هزاران کرمانشاهی شد تا به امروز که تحریمهای ظالمانه علیه تمام ایرانیان برقرار است، اما باید گفت اتفاقی که بیش از نیم قرن پیش رخ داده، هنوز هم بسیار متاثر کننده است.
آنچه که در این گزارش به آن پرداخته میشود، جنایتی است که در حق یک دختر کرمانشاهی صورت گرفته است.
در این باره «محمد بلوری» پدر حادثه نویسی کشورمان در روزنامه ایران نوشت: ظهر روز بیستم اسفند ۴۳ در تحریریه روزنامه کیهان در جمع خبرنگاران گروه حوادث سرگرم تنظیم خبرها برای چاپ در روزنامه بودم که نماینده روزنامه از کرمانشاه تماس گرفت و گفت: یک دختر نوجوان بهنام ایران سلیمی که چند روز پیش در تصادف با خودروی متعلق به سفارت امریکا به رانندگی یک درجهدار امریکایی به اسم «چارلز – ال – گری» تصادف کرده بود در بیمارستان جان باخته است. نماینده کیهان گفت: با فوت این دختر گروههایی از مردم شهر دست به اعتراض زدهاند و خواستار تحویل درجهدار امریکایی به مقامات قضائی ایران و محاکمه او در یک دادگاه عمومی کرمانشاه شدهاند.
وی درباره پایان این حادثه دلخراش میگوید: با این همه جار و جنجال بر سر محاکمه درجهدار امریکایی، سرانجام مقامات ایرانی در مقابل امریکاییها وادادند و ایالات متحده امریکا دادگاههای نظامی را در کشورمان به راه انداخت. اما مقامات امریکا از ترس واکنش ملت ایران مدتها محاکمه درجهدار امریکایی را مسکوت گذاشتند و در فرصتی مناسب این محاکمه را برگزار کردند. اما نتیجهاش اعلام نشد. سرانجام پس از انقلاب اسلامی در ایران به پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی و تصویب شورای انقلاب اسلامی قانون مصوب سال ۱۳۴۳ درباره اجازه استفاده از مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ بیست و سوم اردیبهشت ماه ۵۸ لغو شد.
جستجو برای پیداکردن خانواده داغ دیده
بر اساس این گزارش، روایت این حادثه دردناک آنچنان برای کرمانشاهیان سنگین است که بدون شک نمیتواند از اذهان پاک شود. با این تفاصیل خبرنگار مرصاد به منظور کسب اطلاع بیشتر از زندگی دخترمرحوم و خانواده داغدیده، به دنبال این خانواده بوده، اما پیگیریها تاکنون بی نتیجه مانده است.
بدین منظور هر یک از شهروندان کرمانشاهی در صورتی که اطلاعی از خانواده مرحومه داشتند، به این پایگاه خبری اطلاع دهد تا خبرنگار مرصاد برای تهیه گزارش اقدام نماید.
این آخرین جنایت علیه کرمانشاهیان نبود
به گزارش مرصاد، جنایات رخ داده آخرین اقدامی نبود که آمریکاییها در حق مردم و به خصوص کرمانشاهیان داشتند.
شاید بتوان بارزترین جنایت صورت گرفته پس از آن را حمایت از صدام دانست. استان کرمانشاه به دلیل همجواری با کشور عراق در خط مقدم جبهه جنگ بود و ایستادگیهای فراوانی در راه دفاع از خاک میهن داشت. با این حال رژیم صدام با حمایت آمریکا اقدام به بمباران شهرها و خانههای مسکونی میکرد و تنها به بمبهای عادی جنگی هم اکتفا نمیکرد. استفاده از بمبهای شیمیایی در استان کرمانشاه جنایت این رژیم با حمایت آمریکا علیه ایرانیان را تکمیل کرد.
برگی از جنایات آمریکا در خلیج فارس
بمباران نیروگاه و جزیره خارک
آمریکا از سالهای بسیار دور اقدامات جنایتکارانه خود را علیه بشریت آغاز کرد و خون بسیاری از مردمان مظلوم و کودکان بیگناه را برای رسیدن به اهداف خلاف حقوق بشری خود ریخت.
با توجه نزدیک شدن به ۱۳ آبان روز مبارزه با استعمار به چند نمونه از جنایتهای آمریکا در استان بوشهر اشاره میکنیم.
حماسه شهید مهدوی و یارانش در دفتر خاطرات آمریکا ثبت شد.
نادر مهدوی، یکی از ستارههای درخشان تاریخ معاصر ایران است که شباهت زیادی به مردان افسانهای و اسطورهها دارد. او به همراه بزرگمرد دیگری به نام سردار بیژن گرد، درس عبرتی ماندگار به ناوهای دریایی آمریکا دادند.
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جهت انجام موفّقیتآمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی اَلرَّخاء «با نام مبدّل بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بهطور کامل، اسکورت میشد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مینهای کار گذاشته شده توسط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفرهای به بزرگی ۴۳ مترمربع در بدنه آن ایجاد گردید.
اما نبرد اصلی چند ماه بعد اتفاق افتاد؛ عصر روز پنجشنبه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر، جهت انجام گشتزنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند.
بمباران فرودگاه بوشهر به دستور آمریکا توسط صدام
رژیم بعثی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی همزمان با بمباران فرودگاه مهرآباد تهران و عبور دادن نیروهای ارتش خود از مرز و ورود به خاک ایران، رسماً علیه ایران اعلام جنگ داد. پس از آن بلافاصله عراق با حمایت آمریکا به فرودگاه بوشهر حمله و بخش قابل توجهی از باند فرودگاه و ساختمان اصلی تخریب شد.
اختلال در صادرات نفت خارک به واسطه بمباران هوایی
جزیره خارک قلب تپنده صنعت نفت ایران است؛ قلبی که هر تپش آن بازگو کننده نابترین حماسههای زن و مرد خارگی و دلاور مردان صنعت نفت، نیروهای خدوم سپاه و ارتش ایران اسلامی است.
اسکله آذرباد جزیره خارک و نفتکش الکسانه راکریف که از مهمترین تاسیسات نفتی ایران بود مورد حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفت و باعث شد اسکلههای ۱۱و۱۲ نشست و اتاق کنترل دچار آتش سوزی شود. در این حمله هوایی اسکله ۱۱ حدود ۸۰درصد دچار آسیب شد.
عراق در طول جنگ به وسیله جنگندههای آمریکایی به اندازه روزهای جنگ به جزیره استراتیژیک خارگ حمله کرد.
شلیک موشکهای آمریکایی به نیروگاه بوشهر
روز ۲۳ بهمن حدود ساعت ۱۹هواپیماهای عراقی به نیروگاه اتمی بوشهر حمله کردند. در این حمله به سایت نیروگاه آسیب وارد شد و یک سرباز از نیروی دریایی ارتش به شهادت رسید.
تاسیسات نیروگاه اتمی را در بوشهر مورد هدف حمله موشکی خود قرار داد. در این روز حملات زیادی را به نیروگاه تدارک دیده بود. طی این حملات تعدادی از کارشناسان نیروگاه کشته و زخمی شده و خسارات قابل توجهی به نیروگاه وارد آمده و دیوار بتونی آن آسیب دیده است.
روز ۲۶ فروردین دوباره به نیروگاه اتمی حمله و بمباران شد. در این روز نیروگاه اتمی بوشهر در چند نوبت توسط جنگندههای عراقی هدف بمباران قرار گرفت؛ و خسارت دید.
به شهادت رسیدن سفیر فرهنگی ایران در آمریکا به دستور CIA
شهید حجت الاسلام محمدحسن ابراهیمی فرزند شیخ حسین ابراهیمی از روحانیون مبارز شهرستان دشتی از توابع استان بوشهر و مادرش انسیه روان بُد و اصالتاً اهل شهرستان دشتی است.
شهید ابراهیمی رایزن فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مدیر کالج مطالعات اسلامی در کشور گویان، آمرکای جنوبی از جمله شهدایی است که در راه خدمت و نشر ارزشهای اهل بیت و انقلاب اسلامی در سراسر دنیا از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و همواره خاری در چشم دشمنان اهل بیت و انقلاب اسلامی به شمار رفته است و در نهایت به دست عمّال و مزدوران استکبار جهانی و به دستور مستقیم CIA به شهادت رسید.
وی از جمله شهدای انقلاب اسلامی است که با وجود تلاشهای فراوان برای پیشبرد انقلاب در کشورهای دیگر، اما همچنان و بعد از گذشت شانزده سال از زمان شهادت ایشان، همچنان مغفول و گمنام مانده است. شهادت این شهید بزرگوار نیز تا کنون در هالهای از ابهام میباشد.
به شهادت رساندن سفیر فرهنگی ایران در پاکستان به دستور آمریکا
شهید صادق گنجی در سال ۱۳۴۲ در شهر فسا متولد شد و در سن هشت سالگی پدر خود را از دست داد. دوران تحصیل راهنمائی خود را در مدرسه راهنمائی ارشاد برازجان سپری کرد. وی سال ۱۳۵۶ به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تهران درآمد و پس از مدتی براساس توانمندی که داشت، به عنوان رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان منصوب شد.
وی دارای آثار زیادی شامل: نگارش و ترجمه چندین کتاب به زبان اردو، یادداشت نگاریهای روزانه و سلسله اطلاعات و گزارشهای کاریای است که حاصل تلاشهای سه سال و نیمهاش در لاهور بود.
روز ۲۹ آذرماه سال ۶۹ در مراسم تودیع که از طرف ادبا، نویسندگان، شعرا و خبرنگاران در هتل اینترنشنال لاهور برگزار شده بود، این شهید به منظور شرکت در جلسه ساعت هفت و ۴۵ دقیقه جلو درب هتل میرسد و به محض پیاده شدن از ماشین، به دستور و هماهنگی دولت وقت آمریکا مورد هجوم وحشیانه چند تن از ایادی استکبار جهانی و وهابیون ملحد قرار میگیرد و با رگبار دشمن به خون خویش میغلطد و خون پاک و مطهرش، زمین لاهور را برای همیشه رنگین میکند.
این موارد برخی از جنایتهای آمریکا در استان بوشهر است که به واسطه برخی گاوهای شیره خود در چند نقطه استراتیژی انجام شده است و در ادامه به گفتگو کوتاهی با دو کارشناس سیاسی در خصوص جنایات آمریکا خواهیم نشست.
آمریکا جریان و تفکری است که ذاتاً مذاکره با آن باطل است
عبدالرحیم افروغ مسئول انجمن اسلامی دانش آموزی، گفت: امروز تعداد سرخ پوست در آمریکا زندگی میکنند که شاهد نسل کشی آنها توسط آمریکا هستیم و در کنار آنها به سمت از بیین بردن سایر نژادها هستند.
افروغ افزود: آمریکا جریان و تفکری است که ذاتاً مذاکره با آن باطل است. امام با شعار مرگ بر آمریکا با آنها برخورد کرد و در مکتب امام (ره)، آمریکا باطل است.
وی با اشاره به اینکه شعار مرگ بر آمریکا تا قیامت ادامه دارد، تاکید کرد: امروز مبنای نفوذ آمریکا فکری است و تلاش دارد در همه ملتها نیرو پرورش دهد که با اجرای طرح ۲۰۲۰ برنامهای بلند مدت برای تربیت نیروی انسانی در جامعه است.
این فعال سیاسی استان بوشهر بیان کرد: اجرای طرح ۲۰۲۰ عملا تحقق اهداف آمریکا با تفکر کاملاً غیر اسلامی و غربی است و فقط گوش به فرمان دستور آمریکا باشد.
وی تصریح کرد: داستان نفوذ شیفته و دلداده فرهنگ آمریکا است که غرب تلاش دارد در سراسر دنیا این فرهنگ ایجاد شود و در همه مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر نفوذ کنند.
اما با شعار مرگ بر آمریکا هیمنه دشمن در جهان شکست
مهراب کیانی کارشناسی ارشد علوم سیاسی در گفتگو با سپاس، با اشاره به جنایایت آمریکا، اظهار کرد: شمارش جنایتهای آمریکا از عدد و رقم خارج است، اما مهمترین آن کشتن، از بین بردن و نسل کشیها است. هر کجا که منافع آنها باشد بمب اتم میسازند و نژادها برای آمریکا معنی ندارد. مسائلی که در جامعه وجود دارد، اندیشکدههای حق و باطل را قبول ندارند و در حوزه دیپلماسی به این دو موضوع اعتقادی ندارند.
کیانی تصریح کرد: در اواسط دوره قاجار آمریکا را به عنوان یک کشور خوب تلقی میکردیم که مشاور اقتصادی از آمریکا گرفتیم و دستاورد خوبی داشت. اما امروز این گونه نیست.
وی با اشاره به شعار مرگ بر آمریکا، افزود: امام (ره) ادبیاتی از آمریکا در دنیا مطرح کرد که امروز در جهان ثابت شده است، امام (ره) با شعار مرگ بر آمریکا هیمنه و ابر قدرتی آمریکا را شکست.
فعال سیاسی استان بوشهر اذعان کرد: موضوع ما با آمریکا خوی استکباری است. هواپیما ما را منفجر کرد، در جنگ تحمیلی جوانان ما را شهید کرد، در حوزه اقتصادی و سیاسی ضربه وارد کرد. آمریکا اگر دست از سیاستهای غلط بردارد، قطعاً مرگ بر آمریکا وجود نخواهد داشت. امروز مرگ بر آمریکا، مرگ بر خوی شیطانی است.
کیانی خاطرنشان کرد: تحریم اقتصادی در حوزه معیشت مردم اثرگذار است، اما تحریمها دلیل اصلی مشکلات نیست، بلکه اکثریت مشکلات به دلیل بی مدیریتی در کشور است. چرا دولت متوجه نشد دشمن در حال دشمنی است و برای مقابله با جنگ اقتصادی آماده نشد و با دشمن پیاده روی و در چهره آنها لبخند زد.
وی گفت: تحریم اثرگذار است، اما دولت باید برنامهای برای دور زدن تحریمها داشته باشد. چند سال شعار اقتصادی مطرح میشود، چند سال است رهبری اعلام میکند وابسته نفت نباشیم. اثر تحریمها وابسته به این است که در حوزه اقتصادی هیچ اقدامی صورت نگرفت.
گزارشی از جنایات آمریکا علیه مردم کردستان
آمریکا در جنگ تحمیلی به صدام بمب شیمایی داد تا مناطق کردنشین را بمباران شیمایی کند و همچنین با حمایت از گروهکهای معاند کردی موجب جنگ داخلی در کردستان و به خاک و خون کشیده انسانهای بیگناه بسیاری شد و چرخهای کردستان را از مسیر توسعه و آبادانی منحرف کرد.
گوشهای از جنایات آمریکا علیه یزدیها؛
«حادثه صحرای طبس»؛ مشتی از خروارها جنایات آمریکای آدمکش/خانواده یزدی که با شلیک آمریکاییها پرپر شد
به نقل از یزدرسا، بی شک بازنده اصلی واقعه انقلاب اسلامی ایران؛ استکبار جهانی به رهبری شیطان بزرگ آمریکا است. چراکه انقلاب اسلامی دست چنین کشور خبیثی که تا قبل از انقلاب اسلامی هرکاری که اراده میکرد در ایران انجام میداد و کسی نه تنها مانع آن نمیشد بلکه راه گشای آن هم بود قطع کرد.
انقلاب اسلامی راه استقلال و مبارزه با استکبار و استعمار را در پیش گرفت. بر همین اساس در بیش از چهار دهه گذشته انواع و اقسام اقدامات خصمانه را از سوی آمریکا از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی شاهد بوده و هستیم.
جنایاتی که چه به صورت مستقیم و چه با حمایت آمریکا علیه مردم ایران صورت گرفته است. البته جنایات آمریکا تنها به پس از پیروزی انقلاب بر نمیگردد بلکه قبل از انقلاب از سال ۱۳۳۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی آمریکاییها اقدامات خصمانه و جنایات کارانهای از جمله کودتای ۲۸ مرداد را انجام داده اند.
استان یزد که از دیرباز به دارالعباده بودن شهرت گرفته در طول عمر چهل ساله انقلاب اسلامی از اقدامات خصمانه آمریکا بی نصیب نبوده و خسارت جانی و مالی بی شماری را بجا گذاشته است که در این نوشتار با مروری کوتاه، به مهمترین اقدامات و جنایات ایالات متحده آمریکا علیه یزدیها اشاره میشود.
خانواده یزدی که در فاجعه انفجار پرواز ۶۵۵ از بین رفت!
پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR۶۵۵» از تهران به مقصد دوبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۳ ژوئیه ۱۹۸۸ میلادی) پس از توقف بین راهی در بندر ۱۲ هزار پایی بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، به شهادت رسیدند، این اتفاق از نظر میزان تلفات انسانی، هشتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است.
در بین سرنشینان این پرواز ۱۹ شهروند یزدی به شهادت رسیدند که غمبارترین آن شهادت خانواده حسین دهقان چناری بود، شهید دهقان چناری به همراه همسر و سه فرزند خود در این پرواز به شهادت رسیدند و این تراژدی زمانی غم انگیزتر شد که وقتی جنازه مادر در بستر خلیج فارس پیدا شد هنوز کودک خردسالش را در آغوش داشت!
تعدادی از مسافران یزدی در حادثه سقوط هواپیمای ۶۵۵
سربهنیست شدن جوانان یزدی در جریان کودتای ۲۸ مرداد
نقش جنایتکارانه آمریکا در کشور به ویزه در کودتای ۲۸ مرداد بر کسی پوشیده نیست، انجاکه متخصصان "سیا" در امور ایران پس از اختیار یافتن، تدارک کودتا را آغاز کردند. آنان وضعیت را مورد مطالعه قرار دادند و در ۶ آوریل/ ۲۸ فروردین گزارش اولیهای تهیه کردند که نتیجه میگرفت که یک کودتای مورد حمایت "سیا" شدنی و "زاهدی" بهترین نامزد برای جانشینی مصدق است.
در آن زمان که حکومت پهلوی رو به نیستی میرفت، علاوه بر محرومیتهایی که به مردم تحمیل میشد، جوانان زیادی به اشکال مختلف سربه نیست شدند که برای نمونه میتوان به جوان رضوانشهری اشاره کرد که به دلیل فعالیتهای دینی و انقلابی با یک تصادف ساختگی سربه نیست شد یا در رکن اباد میبد در سال ۵۶ جوان دیگری به همین نحو از میان برداشته شد.
حتی میتوان برای شکنجههای بی رحمانه ساواک در این دوره نمونههای زیادی اورد که جوانان زیادی را در یزد به کام مرگ و بیماریهای دائمی کشاند که همه خسارت محض تلقی میشود.
حادثه صحرای طبس و شهادت شهید محمد منتظرقائم
عملیات طبس یا پنجه عقاب نام عملیاتی نظامی بود که توسط نیروی دلتا ارتش ایالات متحده در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی آمریکاییهای دستگیر شده در لانه جاسوسی انجام شد.
در این جریان که با دستور مستقیم کارتر رئیس جمهور وقت امریکا عملیاتی شده بود، پس از شکست مفتضحانه در صحرای طبس، با نفوذ داخلی و توطئه عامل همراه با آمریکا هلیکوپترهای بجامانده که اسناد محرمانه و اسرار زیادی را در دل خود داشتند سه مرتبه بمباران شدند که فرمانده وقت سپاه یزد سردار شهید محمد منتظرقائم و همراهانش که برای بررسی وارد منطقه شده بود در اولین مرحله بمباران به شهادت رسید و خونش روشنی بخش حیلهها و توطئههای امریکا علیه انقلاب اسلامی شد.
واقعه صحرای طبس
حضور رهبر معظم انقلاب در تشییع پیکیر شهید منتظرقائم
پشتیبانی آمریکا از هشت سال جنگ نابرابر
هشت سال دفاع مقدس، نمونه بارز جنایت آمریکا است چراکه شریک جرم اول صدام به طور مستقیم و غیرمستقیم دولت امریکا است، تغذیه صدام با سلاحهای شیمیایی توسط اروپا و آمریکا چنان پرواضح است که میتوان همچنان آثار این جنایت را در کشور دید.
استان یزد با اهدای ۴۰۰۰ شهید والامقام و تعداد زیادی جانباز که بسیاری از انها جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان هستند مهر تاییدی بر جنایات آمریکا بر مردمان این سرزمین است.
شراکت آمریکا در جنایات هشت سال جنگ تحمیلی بعثیها تنها به تغزیه تجهیزات و سلاح بسنده نمیشود و در بسیاری از موارد با ارائه اطلاعات ماهوارههای جاسوسی خود به صدام موجب شهادت هزاران نفر از جوانان این مرز و بوم شد.
در کتاب «ویرانههای دروازه شرقی» که عنوان کتاب هم با کنایه انتخاب شده، فرمانده اطللاعات ارتش عراق به صراحت عنوان میکند که هر عصر دوشنبه پیکی به سفارت آمریکا برای دریافت اطلاعات تازه به سفارت آمریکا فرستاده میشده است.
جنایات آمریکا بر علیه مردم ایران به اندازی است که تاریخ تا به ابد حکایتهای فراوانی را برای اثبات انها در دل خود دارد که هر گوشه آن سرباز کند خباثت شیطان بزرک نمایانتر میشود.
بازخوانی گلستان ما از جنایت آمریکاییها در منطقه
چاههای آرتزین آمریکایی عامل کم آبی استان گلستان/ جنایت آمریکا علیه دانشمند گلستانی کاشف درمان سرطان
همه نقاط ایران اسلامی طعم غارتهای آمریکا در زمان شاهان گذشته را چشیده، از شمالی و جنوبیترین نقاط کشور تا شرق و غرب همه نقاطی هستند که آمریکا در راستای منفعت طلبی خود ضررهایی را به آنها وارد کرده است.
در زمان پهلوی این استعمارگری و استثمارطلبی به اوج خود رسیده بود تا جایی که پس از کودتا سال ۳۲ محمدرضا شاه دیگر کارهای در کشور نبود و هر طرح اقتصادی در کشور رخ میداد یک سر ماجرا مستشاران انگلیسی و آمریکایی بودند.
مسئلهای که باعث شده همیشه ملتها پیروز یا شکست خورده باشند یادآوری یا فراموشی تاریخ گذشته خود بوده است، یادآوری تاریخ همیشه باعث شده تا دوست و دشمن نمایان شود و مردم نیز در زمانهای متناسب رفتار مناسبی داشته باشند.
منطقه گرگان و دشت که قبل از سال ۷۷ از آنها با عنوان شرق مازندران یاد میشد با وجود جغرافیا محدود، اما با توجه به ظرفیتهای طبیعی مناسبی که دارد از دیرباز مورد توجه استعمارگران و حتی خوش گذرانیهای پهلوی اول و دوم در منطقه بوده است.
بازخوانی جنایات آمریکاییها در منطقه خبرنگار ما را بر این واداشت تا در آستانه ۱۳ آبان ماه سراغ غلام رضا خارکوهی تاریخ نگار مطرح گرگانی برود تا بازخوانی از جنایتهای آمریکاییها در منطقه گرگان و دشت داشته باشد.
خارکوهی در گفتگو با گلستان ما، اظهار کرد: آمریکاییها قبل از انقلاب در گرگان و دشت حضور داشتند، اما کنسولگری و مرکز فرهنگی رسمی نداشتند.
این تاریخ نگارگرگانی با اشاره به دخالتهای آمریکاییها در امور نظامی، گردشگری و اقتصادی اذعان کرد: بعد از کودتا ۳۲ آمریکاییها به دنبال این بودند خود را محبوب ملت جلوه دهند به همین جهت کارهای کشاورزی را در منطقه انجام دادند تا در ظاهر زمینهای کشاورزی منطقه را پر محصول کنند.
وی افزود: رفتارهای خسارت بار آمریکاییها همچنان دامن گیر منطقه است و آمریکاییها نیز اقدامات کشاورزی خود را تحت پوشش اصل ۴ ترومن انجام میدادند که یکی از این کارها احداث صدها چاه آرتزین در منطقه بود که در ۳۶۵ روز آب از آنها فوران میکرد.
خارکوهی با اشاره ظاهرگرایی آمریکاییها در اقدامات کشاورزی عنوان کرد: پشت این کارهای زیبا این بود که چاههای آرتزین شش ماه سال برای کشاورزی روشن بود در بقیه روزهای سال آب را به هدر میداد و حتی یک شیر فلکه نداشت که فشار آب را قطع کند که باعث میشد تا به مرور زمان سفره آبهای زیر زمینی گرگان ته نشین شود.
تاریخ نگار گرگانی با بیان اینکه در آن روزها نیازی به چاههای آرتزین نبود، بیان کرد: آبهای سطحی، رودخانهها وجود داشتند و کانالهای آب و چشمه آب به خوبی کشاورزی منطقه را تامین میکردند.
وی ادامه داد: امروز یکی از علل اصلی خشکسالی اراضی کشاورزی نتیجه اقدامات آمریکاییها است که حدود ۶۰ سال پیش انجام دادند که باعث خشکسالی گسترده در منطقه شد.
خارکوهی با اشاره به دیگر جنایات آمریکاییها در منطقه گرگان و دشت ابراز کرد: آمریکاییها در دهه ۴۰ که رونق کشاورزی بود چند آفت کشاورزی با عنوان کرمهای ساقه خور و کرمهای خاردار را به جان محصولات کشاورزی انداختند تا محصول پنبه و شالی را به شدت دچار افت تولید کنند.
تاریخ شناس گرگانی تصریح کرد: دهه ۳۰ ایران در حوزه گندم و برنج خودکفا بود، اما در دهه ۵۰ به واردکننده گندم و برنج تبدیل شده بود که باعث میشد ارز بسیار زیادی در قبال سموم و اجناس بی کیفیت از کشور خارج شود.
جنایت آمریکا علیه دانشمند گلستانی کاشف درمان سرطان
پنج سال پیش با تز دکتری وارد حوزه پزشکی و سلامت شد؛ نانوبیوتکنولوژی در آنزیمهای انسانی تکنیکی که کاربردهای زیادی در روشهای درمانی نوین دارد، با چند نفر از دوستان دکتری اش بیوتکنولوژی تصمیم گرفتند روی درمانهای جدید سرطان کار کنند.
بعد از تحقیقات روی این موضوع در دانشگاه شریف یک فرصت پژوهشی در دانشگاه هاروارد برای کار روی این موضوع تعریف شد که هاروارد را میتوان سرآمد حوزه ایمیونوتراپی دانست این یک فرصت بزرگ بود، امکانی برای انتقال یک دانش و فناوری نو در حوزه سلامت که میتوانست جان خیلی از هموطنان را نجات دهد.
ماجرای فرودگاه
سید محسن دهنوی با آن که ویزایش را گرفته با هاروارد از طریق ایمیل مکاتبه میکند تا از شرایط جدید بپرسد، روابط عمومی دانشگاه میگوید مشکلی نیست چرا که شما ویزا دارید.
دوشنبه ۱۰ جولای ساعت ۵ صبح از فرودگاه امام به دوحه و از آنجا به بوستون حرکت میکند. در فرودگاه بوستون و در کریدوری که برای اتباع ایرانی اختصاص داد شده سوالات افسرها پلیس آمریکا شروع میشود، دهنوی میگوید افسر مسئول بعد از چک کردن مدارک یک فرم جلوی به او میدهد تا مشخصات تکمیلی را بنویسد.
اما نکته غیرعادی فرم این است که شناسه و رمزعبور همه شبکههای اجتماعی که عضوشان است را هم میخواهد، افسر اصرار کرد که این یکی از مراحل قانونی است به اجبار فرم را تکمیل میکند، موبایل و لپ تاپ او هم با رمز ورود از او گرفته میشود.
افسر میرود این بار با چند نفر دیگر که ظاهرا ارشدتر و از اف بی آی هستند باز میگردد به او میگویند در دوره دانشجویی عضو گروههای مذهبی بوده است دهنوی باز هم تایید میکند و این را موضوعی روشن میداند که با با یک سرچ گوگل هم پیدا میشود.
در نهایت به او گفته میشود درست است که او رزومه و کارنامه علمی خوبی دارد، و از طرفی دانشگاه هاروارد هم تایید شده و به او پوزیشن داده شده است آنها هم میدانند موضوع کاری کاملا بشردوستانه و غیرحساس است، ولی ورود او با پروتکلهای امنیتی همخوانی ندارد و نمیتوانند به او اجازه ورود بدهند.
دهنوی را همراه با خانواده که سه کودک خردسال هم عضو آن هستند به یک اتاق کوچک که تنها چند صندلی و یک سرویس بهداشتی داشت هدایت میکنند، دهنوی میگوید نزدیک به سی ساعت در اتاق بودیم. چند بار تقاضا کردم به ما اجازه تماس با خانواده یا وکیل داده شود، اما اجازهای در کار نبود.
بچههای کوچک که بیش از دو شبانه روز در هواپیما و فرودگاه سرگردان بودند، حسابی کلافه شده بودند و نگرانی خانواده را بیشتر میکردند. در نهایت این ساعات سخت و پر استرسی در ۹:۲۰ شب به پایان میرسد و دهنوی همراه با خانواده با هواپیمای قطری به سمت ایران بازگردانده میشوند، لپ تاپ و گوشی دهنوی را هم توسط پلیس ضبط میشود.
دهنوی دانشمند گلستانی دوره دکتری خود را با معدل ۱۸.۷۰ و پایان نامه با درجه عالی در دانشگاه صنعتی شریف تمام کرده است.
هدف از این کار پروژه و سفر انتقال دانش یک روش درمانی فناورانه سرطان به ایران بود که با ممانعت دولت آمریکا مواجه شود، متاسفانه هنوز در کشور ما روشهای قدیمی درمان مثل شیمی درمانی و رادیوتراپی رایج است که روشهایی هستند که هم درصد موفقیت پایینی دارند و هم عوارض جانبی زیادی دارند.
در روش ایمیونوتراپی به جای استفاده از یک داروی سمی که بافت سالم و ناسالم را با هم تخریب میکند خود سیستم ایمنی بدن تقویت میشود تا بتواند با سلولهای سرطانی مبارزه کن که آمریکا با این رفتار خود مانع تبادل علمی میان دانشمندان ایرانی و آمریکایی شد.
بازخوانی جنایات استکبار جهانی در همدان
استان همدان پیشرو و پیشگام در حرکتهای ضد استبدادی و استعماری
آنچه در طی سالهای قرن اخیر بر تارک سیاسی جهان میدرخشد چیزی جز جنایت و ستم ابرقدرتی به نام آمریکا نیست که با استفاده از قدرت نظامی و اقتصادی خود تعدی و تجاوز را به مردم جهان روا داشته است.
در حالی که بسیاری از بزک کنندگان آمریکا دانسته یا نادانسته در چارچوب عادی سازی تجاوز و تعدی قدم برمیدارند وظیفه روشن شدن جنایتهایی که آمریکاییها در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر به نام آزادی بیان و حقوق بشر مرتکب شده اند یک ضرورت توسط رسانه است.
هر چند برخی بزک کنندگان در طی سالهای بعد از انقلاب و قبل از انقلاب اجازه نداده اند جنایتهای آمریکا در کشور تبیین شود، اما آنچه که رهبر انقلاب نیز در سالهای اخیر بر آن تاکید داشته اند وظیفه دستگاه و رسانهها در جهت روشنگری در خصوص واقعیتهای تاریخی کشور است.
در این میان بیان جنایتهای آمریکا برای نسلهای جدید در استانهایی نظیر همدان که جایگاه محوری در مبارزات ملت ایران داشته اند یکی از مهمترین اقدامات است.
استان همدان پیشرو و پیشگام در حرکتهای ضد استبدادی و استعماری
استان همدان به عنوان یکی از مناطق جریان ساز و اثرگذار بر روی اتفاقات و رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی، در کشور همواره به عنوان پیشرو و پیشگام بسیاری از حرکتهای ضد استبدادی و استعماری در تاریخ معاصر شناخته شده است.
این پیشگامی موجب شده است تا مردم همدان طعم دخالتها و خیانتهای رژیم آمریکا به عنوان حامی اصلی استبداد و استعمار در کشور را بهتر بچشند و درک کنند.
اگر کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را به عنوان یکی از نخستین جنایتهای آمریکا و یکی از مهمترین آنان بدانیم شاهد دخالت مستقیم سرویس جاسوسی آمریکا در براندازی حکومت ملی و مردمی مصدق هستیم.
در این براندازی اراذل و اوباش به رهبری شعبان جعفری که یکی از مهمترین ابزارهای سرویس جاسوسی آمریکا و انگلیس بودند به ملت خود خیانت کردند.
بیشتر بخوانید
شعبان جعفری یا شعبان بی مخ علاوه بر عوامل خود در تهران در سایر نقاط کشور نیز دارای شبکهای از افراد سازماندهی شده و اجیر شده است که برای سرکوب مردم وارد میدان شدند تا کودتا پیروز شود.
حمایت از اراذل و اوباش در کودتای ۲۸ مرداد/شکنجه مبارزان همدانی توسط ساواک
برای بررسی بیشتر موضوع و آشنایی بهتر با حقوق بشر آمریکایی گفتگویی با معاون مرکز اسناد و کتابخانه همدان و مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان داشتیم که در ادامه میخوانید.
محمدحسین یزدانی گفت: ما همواره در طول تاریخ معاصر شاهد دخالتهای آشکار و نهان ابرقدرتها و بخصوص آمریکا و انگلیس در کشورمان بوده ایم.
با بیان اینکه این دخالتها همواره به نفع استبداد و استعمار بوده است، ادامه داد:با دخالتهای افرادی نظیر شعبان جعفری و وعلی وکیلی، در تهران و همدان دولت ملی مصدق سقوط کرد.
وی با اشاره به حمایت مستقیم آمریکا از کودتا و ارتباط مستقیم با شعبان جعفری و شبکه اراذل در کشور افزود: این فرد در همدان در جریان کودتای ۲۸ مرداد با ایجاد بلوا به شکست دولت ملی و پیروزی کودتا کمک کرد. یکی از مهمترین افرادی که از سردستههای اغتشاشات در همدان بود علی وکیل است. علی وکیلی شخصی است که اسناد از ارتباط سازمان یافته او با شعبان جعفری برای سرکوب دولت ملی و حمایت از شاه و کودتا توسط او خبر میدهد.
معاون مرکز اسناد و کتابخانه همدان با اشاره به حمایتهای آمریکا و سازمانهای امنیتی آن از ساواک، گفت: شکنجه و رفتارهای غیر انسانی این سازمان و سایر دستگاههای امنیتی رژیم شاه در حق مبارزان همدانی نیز یکی از مواردی است که با حمایتها و آموزشهای مستقیم آمریکا شکل گرفته است.
یزدانی تحریک عراق توسط آمریکا در حمله به ایران را نمونهای دیگر از رویارویی و حمایتهای غیر مستقیم آمریکا از جنایت در حق ملت ایران بصورت عام و مردم همدان بصورت خاص، دانست و اظهار کرد: کودتای نوژه و نمونههای دیگر نیز با اعمال نظر آمریکا و همکاری افراد نفوذی و خائن صورت گرفته است.
از بمباران ورزشگاه قدس همدان تا ترورهای منافقین
در ادامه مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان در گفتگو با خبرنگار ما بمباران ورزشگاه قدس توسط رژیم بعثی تحت حمایت آمریکا را دیگر جنایت صورت گرفته در همدان دانست و عنوان کرد: حمایت آمریکا از رژیم صدام یکی از دلایل اصلی ادامه جنگ ظالمانه علیه ملت ایران بود که به شهادت بسیاری در طول دفاع مقدس و بمباران مکانهایی همچون ورزشگاه قدس منجر شد.
محمد صادق منصور ترورهای سازمان منافقین مورد حمایت غرب و آمریکا در همدان را یکی از خاطرات تلخ مردم شهر برشمرد و بیان کرد: منافقین بدون حمایت دولتهای غربی و بخصوص رژیم آمریکا هرگز توان این حجم از جنایت را نداشتند.
وی با اشاره به ترورها و عملیاتهای کور منافقین در استان همدان گفت: این استان در راه مبارزه با سازمان منافقین شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب کرده است.
مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان با اشاره به اینکه هدف کودتای نوژه برای ساقط کردن انقلاب اسلامی بود، گفت: این کودتا به قدری دقیق طرحریزی شده بود که طراحان موفقیت آن را قطعی میدانستند و حتی اعلامیههای پیروزی آن آماده و در منازل برخی از کودتاچیان انبار شده بود.
منصور با اشاره به پیچیدگی موضوع، افزود: نقشه کودتا بر این اساس قرار بود که بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی به همراه غلامعلی اویسی از نظامیان نزدیک به محمدرضا پهلوی با هماهنگی برخی عناصر در داخل کشور درصدد برآمدند نظر آمریکا را درباره طرح یک کودتا و ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی جویا شوند
وی با اشاره به تدارک کودتا، با اهداف و زمان مشخص، ادامه داد: کودتا در دستور کار بنیعامری، رهبر شاخه نظامی این گروه قرار گرفت و سازمان نقاب (نجات قیام ایران بزرگ) برای مطالعه در خصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد.
مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان با اشاره به اضلاع و ابعاد این کودتا گفت: مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر باشد. اکثر اعضای شاخه سیاسی، اعضای حزب ایران و هواداران بختیار بودند.
از رد پناهندگی تا موشک باران در دل خلیج فارس
شهادت یک گیلانی در حماسه پایداری "جوشن"/ شهید "قلندری" سندی از جنایت آمریکای متجاوز
چهل و یک سال از انقلاب اسلامی ایران میگذرد و طی این سال ها، آمریکای جنایتکار که منافعش را در ایران از دست رفته میدید علاوه بر اینکه با اهرمهای مختلف از جمله «تلاش هایش برای جنگ افروزی صدام علیه ایران» استفاده کرد، بارها نیز به شکل مستقیم وارد میدان شد و به بمباران اهداف استراتژیک و اقتصادی ایران پرداخت.
حمله به سکوهای نفتی نصر و سلمان، مصداق بارز یکی از هزاران جنایات آمریکا است.
با حمله نیروهای متجاوز آمریکایی به سکوهای نفتی سلمان و نصر در فروردین ماه سال ۱۳۶۷ و دفاع جانانه رزمندگان ایرانی مستقر در این سکوها، ناوچه موشکانداز جوشن که در مأموریت اسکورت کاروان کشتیهای نفت ایران حضور داشت و نزدیکترین یگان به صحنه عملیات بود بنا به دستور صادره عازم منطقه عملیات سکوهای نفتی نصر و سلمان شد.
در ادامه این عملیات در ابتدا ناوشکن سهند و سپس ناوشکن سبلان به کمک نیروهای ایرانی آمدند که آنها نیز متحمل خسارات زیادی شدند. از امکانات و نیروهای دشمن نیز یک فروند هواپیمای جنگی آمریکایی با دو خلبانش سقوط کرد و به قعر دریا رفت.
روایت فرمانده ناو جوشن از درگیری با متجاوزان آمریکایی
"عباس ملک، فرمانده ناو جوشن صحنهی نبرد با متجاوزان آمریکایی را اینگونه روایت میکند.
«پس از پایان عملیات اسکورت نفتکشها به پایگاه خود در منطقه یکم دریایی بندرعباس باز میگشتیم که از طریق پایگاه خبردار شدیم در نزدیکیهای جزیره کیش، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی «نصر و سلمان» که در جنوب غربی جزیره سیری قرار دارند حمله کردهاند. طبق دستور آماده شدیم و به طرف منطقه مسیر خود را عوض کردیم.
چندساعت بعد، افسر عملیات و افسر مخابرات به من اطلاع دادند دستگاههای مخابراتی ما عمل نمیکنند و از کار افتادهاند. تمام سیستمها را بررسی کردیم و متوجه شدیم ایراد از دستگاهها نیست، چون تا آن زمان جنگهای الکترونیکی برای ما پیش نیامده بود در تعجب بودیم که چگونه دستگاهها از کار افتاده است؟! ۱۰ دقیقهای در همین وضعیت به سر میبردیم که پنج یا شش فروند هواپیما و بالگرد در اطراف ناوچه ظاهر شدند. در آن زمان حدوداً ۲۰ مایل از جزیره سیری دور شده بودیم و تقریباً ۳۰تا ۳۵ مایل با سکوهای «نصر و سلمان» فاصله داشتیم که یکی از بالگردها سعی کرد که به ما نزدیک شود.
ما در این شرایط سیستمی به نام گارد داشتیم که از طریق آن با خلبان بالگرد تماس گرفتیم و به او یادآور شدیم که طبق قوانین بینالمللی و با توجه به شرایط جنگی منطقه و ناشناس بودن بالگرد بیشتر از پنج مایل نمیتواند به ما نزدیک شود.
خلبان هم در جواب گفت: «من بالگرد ناشناس نیستم. من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار میدهم ناوچه را متوقف کنید و تمام افراد را به قایقهای نجات منتقل کنید».
بعد از شنیدن پیام، بلافاصله آژیر محل جنگ را به صدا درآوردم و بچهها به محلهای از پیش تعیین شده خود رفتند و موقعیت جنگی پیدا کردند. شنیدم که کسی از طریق بیسیم مرا به انگلیسی صدا میزند و میگوید: «من فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار میکنم متوقف شوید و نفرات ناوتان را تخلیه کنید».
با لحنی جدی جواب دادم: «اینجا خلیج فارس است، من از شما دستور نمیگیرم و طبق برنامهای که دارم باید برای نجات نفراتی که بر روی سکو قرار گرفتهاند به سوی سکوهای نفتی بروم».
آنها گفتند: شما در محاصره کامل هستید. من مجدداً در جواب گفتم: این جا خلیج فارس است و شما حق هیچ گونه دخالتی در امور کشور ما را ندارید و لازم است منطقه را ترک کنید.
این صحبتها حدود یک ربع طول کشید. جو عجیبی به وجود آمده بود، برای درگیر شدن یا ادامه مسیر یا هر اقدام دیگری نیاز به برقراری ارتباط بود و ما متأسفانه حتی با جزیره سیری که نزدیک ما قرار داشت ارتباطی نداشتیم. در این شرایط حساس با پرسنل مشورت کردم و با این که همه میدانستند تنها هستیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکاییها قرار داریم، با کمال شجاعت گفتند: حاضرند تا پای جان از ناوچه حفاظت کنند.
موشک باران در دل خلیج فارس
ناوگان نیروی دریایی آمریکا دست بردار نبود و مرتب اخطار میداد و ما هم به راه خود ادامه میدادیم تا این که مکالمه من با فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا به مشاجره لفظی کشید.
در این زمان از آن طرف یک نفر پشت دستگاه بیسیم آمد و به فارسی شروع کرد به صحبت کردن و گفت: «هر چه که به شما دستور داده میشود اجرا کنید، اگر تسلیم شوید آن دسته از افراد که مایل باشند میتوانند با ما به آمریکا بیایند.» من در جواب دوباره گفتم: «ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد.»
در این شرایط، آمریکاییها از متوقف کردن ناوچه جوشن ناامید شدند و اولین موشک بلافاصله بعد از آخرین مکالمه به طرف ما شلیک شد و ما با سیستمهایی که داشتیم، توانستیم موشک را حدود ۲۰۰ یارد از ناوچه منحرف کنیم.
با نزدیک شدن اولین بالگرد به ناوچه، دستور آتش دادم که بالگرد مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد. بقیه بالگردها با دیدن این موقعیت از ناوچه فاصله گرفتند و هواپیماهایی که در اطراف ما بودند، فاصله خود را با ما بیشتر کردند. در این موقع متوجه شدم که ناوهای آمریکایی از طرف غرب جزیره سیری ما را قفل موشکی کردند و بعد بار دیگر با ما تماس برقرار کردند و گفتند: «سرسختی به خرج ندهید وگرنه نابودخواهید شد.» من در جواب گفتم: «میدانم که ما را در جهت غربی قفل کردهاید و بهتر است ما را به حال خود رها کنید تا مأموریت خود را ادامه دهیم.» کاپیتان آمریکایی از من پرسید: «هنوز سیستمهای شما کار میکند؟»
برای آنها شگفت آور بود که چطور با این شرایط سیستمهای الکترونیکی ما هنوز از کار نیفتاده و توانستهایم سمت و جهت قفل موشکی آنها را تشخیص دهیم.
در این حین بود که آنها دومین موشک خود را پرتاب کردند و من بلافاصله دستور شلیک به سوی موشک را دادم، ولی به خاطر سرعت بالایی که موشک داشت عملاً این کار بیفایده بود.
موشک وارد بدنه ناوچه شده و در موتورخانه منفجر شد. با این انفجار ۲۵ ترکش به بدن من اصابت کرد. اولین چیزی که بعد از اصابت دیدم روی کفشم بود که حدود ۵ سانتیمتر شکافته شده بود، ولی متوجه زخمی شدن بقیه جاهای بدنم نشدم. ناوسروان زارع نعمتی که جانشین من بود از ناحیه گردن مورد اصابت ترکش قرار گرفت و دست خود را از نرده پله ناوچه گرفت و روی پله نشست و در همان جا به لقاءالله پیوست. من وارد پل فرماندهی شدم تا اوضاع ناوچه را بررسی کنم. با اتاق مخابرات و اتاق عملیات تماس گرفتم، ولی متاسفانه تمام ارتباطها قطع بود.
از پل فرماندهی بیرون آمدم و در سینه ناوچه در کنار توپ ایستادم. خدا رحمت کند افسر عملیات ناوچه جوشن، شهید ابراهیم حرآبادی که از راه رسید به او گفتم: به افسر مهندس بگو میزان صدمات وارده را اعلام کند تا بتوانیم از وارد شدن خسارات بیشتر به ناوچه جلوگیری کنیم.
سومین موشک از نوع استاندارد بود که به سوی ما شلیک شد و پرسنل ناوچه جوشن با اجرای آتش سعی در انهدام آن داشتند، ولی موفق نشدند و موشک به پل فرماندهی اصابت کرد و من به همراه چند نفر از پرسنل به آب پرتاب شدیم. بلافاصله موشکهای چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کرد و دود و آتش آن را فرا گرفت.
به پرسنلی که روی ناوچه بودند گفتم خود را داخل آب بیندازند. تعدادی از بچهها که رمقی در تن داشتند به دوستانشان کمک میکردند تا آنها را به داخل آب بیندازند.
وقتی در آب بودیم به کمک تعدادی از پرسنل ناوچه جوشن سعی کردیم تا همه عوامل را که داخل آب بودند دور هم جمع کنیم. افسر برق ناوچه که در یک مایلی من بود توانسته بود هشت نفر را جمع کند و من هم هفده نفر را در کنار خود جمع کرده بودم و برای این که جریان آب ما را از یکدیگر جدا نکند به بچهها دستور دادم کمربندهای خود را باز کرده و به یکدیگر گره بزنند.
بیشتر نگرانی ما از این بود که درآن منطقه کوسه خیز با توجه به مجروح بودن تعدادزیادی از پرسنل از خطر حمله کوسهها در امان بمانیم.
پیشنهاد پناهندگی از سوی آمریکاییها
خوشبختانه پرسنل من همه متعهد و مؤمن بودند با این وجود آمریکاییها به ما پیشنهاد کردند که هرکدام از ما میتواند پناهنده سیاسی بشود و حتی اگر بخواهد میتواند همراه خانواده خود در آمریکا زندگی کند. من با پرسنل ناوچه در همان پل فرماندهی یک جلسه اضطراری تشکیل دادیم و همگی به اتفاق گفتند: به هیچ وجه تسلیم نخواهیم شد و غیرت ایرانی را فدای ترس و زندگی در غرب نخواهیم کرد و مکتبی که درآن شهادت دارد، اسارت ندارد.
آن روز (۲۹ فروردین) اولین روز ماه مبارک رمضان بود و همه روزه دار بودند و شب قبل از آن هم به دلیل شرکت در عملیات تا صبح تلاش میکردند و بیدار بودند و بعد از آن هم حمله ناوهای آمریکایی پیش آمد. با این که بیشتر افراد مجروح بودند و چندتایی هم شهید اطراف ما بود، همگی روحیه بالایی داشتند و در طول پنج تا شش ساعتی که در آب بودیم، با خدای خود نجوا میکردیم و شور و حال الهی داشتیم.
نجات بازماندگان؛ در تاریکیهای شب ۳ نفر جاماندند
نزدیک غروب یک فروند از بالگردهای نیروی دریایی محل ما را پیدا کرد و همراه با یک فروند هاورکرافت برای نجات ما آمدند. موقع عملیات نجات به قدری هوا تاریک بود که بعد از جمع آوری افراد، در پایگاه متوجه شدم که سه نفر از پرسنل داخل آب جا ماندهاند.
فردای آن روز بالگرد مجدداً به سراغ همان ناحیه رفت و توانست آن سه نفر را پیدا کند. پس از انتقال آنها به پایگاه پیش آنها رفتم و وضعیتشان را جویا شدم و پرسیدم که در خلوت و تنهایی شب وسکوت دریا، زمان برایشان چگونه گذشته است و آنها در جوابم گفتند: تا صبح قرآن و دعا میخواندیم.
از آن واقعه تلخ سالها میگذرد، ولی من از آن زمان تا کنون با خودم عهد بستهام که نگذارم خون شهدای ناوچه جوشن و حماسه جاوید پرسنل متعهد و غیور این ناوچه به فراموشی سپرده شود. (۱)
در رویارویی ناوشکنهای سهند، سبلان و ناو موشک انداز جوشن با نیروهای آمریکایی، ۵۶ نفر از رزمندگان نیروی دریایی ارتش در آبهای خلیج فارس به شهادت رسیدند.
ناو استوار دوم شهید "اصغر قلندری" از جمله شهدای گیلانی است که در رویارویی مستقیم با آمریکاییهای متجاوز، در عرشه ناو جوشن به شهادت رسید. ناو استوار دوم شهید اصغر قلندری قهرمانی از دیار بندرانزلی است، شهیدی که در دفاع از کیان کشورمان ایران، توسط آمریکای متجاوز به شهادت رسید تا به تنهایی سندی باشد از جنایتهای ناتمام آمریکا علیه ایران اسلامی...
پ. ن (۱): آب و آتش، نشر آجا، ۱۳۸۸
حقوق بی بشر آمریکایی
بازخوانی بزرگترین جنایت رژیم کودک کش/۶۸ دانشآموز بروجردی با موشکهای اهدایی آمریکا آسمانی شدند
جنایتهای آمریکا در دنیا بی شمار است، مدعیان حقوق بشری که دائم دم از حقوق بشر میزنند، اما بویی از آن نبرده و آثار جنایت هایشان تا همیشه تاریخ باقی خواهند ماند.
آمریکا که روزگاری خود را قدرت برتر میدانست از هیچ جنایتی برای رسیدن به قدرت و منافع خود کوتاهی نکرد، به خاک و خون کشیدن کودکان و مردمان بیگناه در کشورهای مختلف دنیا تنها بخشی از جنایت استکبار است که در این راه برخی از کشورهای دنیا با آمریکا همنوا شده تا به منافع بیشتری دست یابند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با کوتاه شدن دست غارتگران و بیگانگان، آمریکا توطئه چینیهایی را برای رسیدن به منافع خود آغاز کرد، منافعی که برای رسیدن به آن جان هزاران انسان بیگناه را گرفت.
در جنگ تحمیلی صدام با حمایت بیش از ۴۰ کشور دنیا که در راس آنها آمریکا قرار داشت به ایران حمله کرد، در طول این هشت سال جنگ تحمیلی جنایتهای زیادی صورت گرفت، بمبارانهای شیمایی، حملات به شهرها و روستاها و کشتن انسانهای بیگناه توسط صدام و با حمایت غربیها تنها برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران بود، اما ایستادگی ملت ایران آرزوی رسیدن به اهداف دشمن را بر دلشان گذاشت.
ردپای جنایتهای آمریکا در بسیاری از شهرهای کشور در جنگ تحمیلی هنوز هم دیده میشود، جنایتهایی که دشمن از انجام آنها افتخار میکرد و امروز پس از سالها چهره خبیث و شیطانی آنها آشکارتر میشود.
در استان لرستان در جنگ تحمیلی بمبارانهای زیادی صورت گرفت، اما نمونهای از جنایتهای آنها در این ایام شهادت ۶۸ دانش آموز بروجردی بود که در سال ۶۵ در مدرسه به شهادت رسیدند.
آسمانی شدن ۶۸ دانش آموز بروجردی
غنچههایی که همه زندگیشان کتاب و کیف بود و تصور درستی از جنگ و دشمن نداشتند، به امید آموختن درس و علم راهی مدرسه شده بودند که توسط دشمن به شهادت رسیدند و از مدرسه راهی بهشت شدند.
قد و قامتشان اگرچه بسیار کوچک بود، اما بزرگی جنایت صدام و آمریکا را به خوبی نشان داد که پرپر شدن این گلها تنها گوشهای از هزاران کینه دشمنان بود.
در روز بیستم سال ۱۳۶۵ دانش آموزان مانند همیشه راهی مدرسه شدند، مانند هر روز صدای قهقهه دانش آموزان و شیطنتها فضای مدرسه را گونهای دیگر کرده بود، با صدای زنگ همه منظم در صفها ایستادند تا راهی کلاس درس شوند، ناگهان صدایی مهیب مدرسه را فرا گرفت.
این بار دشمن تیر خود را به سمت دو مدرسه شهید فیاض بخش و امام حسن مجتبی (ع) نشانه گرفته بود، در این بمباران ۶۸ دانش آموز بروجردی به درجه شهادت رسیدند.
آخرین مادرانهها بر پیکر بی جان دانش آموزان شهید
صدای زجه و ناله و گریه مادرانی که جگرگوشههای خود را راهی مدرسه کرده بودند، بلند شد، حالا مدرسهای که تا چند لحظه پیش صدای شادیهای کودکانه را میشنید در این لحظه صدای اشک و ناله همه جا را فرا گرفت.
پدر و مادران دانش آموزان ناله کنان خود را به مدرسه میرسانند تا جنازه عزیز از دست رفته را در میان سایر اجساد پیدا کنند، بر چهره تک تک دانش آموزان این مدرسه گردی از خاک دیده میشد، کودکانی که جان خود را از دست داده و آسمانی شدند.
لحظاتی به رنگ سیاهی سپری میشد که هیچگاه از ذهن مردم پاک نخواهد شد، کودک کشی قسمتی از هزار جنایت آمریکاست که اوج ضد انسانیت و حقوق بشر را برای همیشه تاریخ نشان داد.
دو فرزند خردسالم و همسرم شهید شدند
مادر شهیدان گودرزی اظهار داشت: در این حادثه دو فرزند خردسالم به همراه همسرم به شهادت رسیدند، محمود ۹ ساله و مسعود ۸ ساله بودند که هر روز با پدر راهی مدرسه میشدند.
وی افزود: یکی از پسران شهیدم دوست داشت پلیس شود و یکی از آنها هم آرزوی خلبان شدن داشت، اما در حالی که تنها چند سال از بهار زندگی شان گذشته بود، در سال ۶۵ با بمباران مدرسه به شهادت رسیدند.
مادر شهیدان گودرزی گفت: در روزی که این حادثه رخ داد، پسرانم تایم عصر بودند و آماده شدند تا به مدرسه بروند، مانند هر روز پدر آنها را همراهی کرد، اما بعد از اندک زمانی صدای انفجار همه جا پیچید.
وی بیان کرد: نگران بودیم که چه اتفاقی رخ داده و هر چه جلوتر و به طرف مدرسه میرفتم دود غلیظ و گرد و غبار انفجار بیشتر میشد، صدای گریه و ناله از مدرسه شنیده میشد و خانوادهها خود را به مدرسه رساندند.
مادر شهیدان گودرزی تصریح کرد: وارد مدرسه شدم و در میان اجساد و مجروحان، پیکر دو فرزند و همسرم را پیدا کردم و برای آخرین بار پیکر بی جان دو فرزند کوچکم را در بغل گرفتم.
وی با اشاره به جنایت دشمنان عنوان کرد: صدام با حمایت کشورهای دیگر جنایتهای زیادی را انجام داد و شهادت ۶۸ دانش آموز بروجردی در این روز نمونهای جنایت دشمن در جنگ تحمیلی بود.
مادر شهیدان گودرزی افزود: مدعیان دورغین حقوق بشر به وسیله موشکهای اهدایی خود به رژیم بعث عراق سبب شهادت دانش آموزان شهید شدند. افتخار میکنم که دو فرزندم شهید شده اند و راه شهدا همیشه ادامه دارد.
شهادت ۳۶ هزار دانش آموز در کشور
در دوران دفاع مقدس ۳۶ هزار دانش آموز در کل کشور به شهادت رسیدند، دانش آموزانی که با شهادت، درس ایستادگی، از جان گذشتگی و فداکاری دادند و یاد و نامشان برای همیشه تاریخ ماندگارشده است.
اگرچه سن و سال دانش آموزان شهید بسیار کم بود، اما هر کدام از آنها با موشکهای دشمنانی که دم از حقوق بشر میزنند به شهادت رسیدند، دشمنانی که کودک کشی آنها یکی از سند جنایت آنهاست که کودکان معصوم را مظلومانه به شهادت رساندند.
خوزستان، زخمی جنگ طلبی و تروریست آمریکایی
از حادثه سینما رکس آبادان تا جنگ تحمیلی و حادثه ۳۱ شهریور
به گزارش شبکه اطلاع رسانی رهیاب، پیکر خوزستان پیش از آنکه زخمی فقر و تبعیض باشد، رنجور از سالهای متمادی خوی استعمارگری، جنگ افروزی و تروریست است که پیش از انقلاب با تاراج بردن سرمایههای مادی و معنوی ملی و منطقهای در خوزستان، مردم این خطه را به استضعاف کشیده و در برابر به توبره کشیدن خاک زر خیز خوزستان توسط رژیمی که دست نشانده آمریکا بود، تنها کارگری و رنج را نصیب آنان کرده و پس از انقلاب نیز با بیرون رانده شدن نوکر آمریکا، جنایات ادامه دار شیطان بزرگ از جنگ تا ترور، دامن خوزستان را به خون فرزندان مظلومش رنگین نمود.
فاجعه سینما رکس آبادان، محصول ساواکِ دست پرورده آمریکا بود
بر اساس اسنادی که سایت ویکیلیکس منتشر کرد، چارلز ناس، کاردار سفارت آمریکا در تهران، در گزارشی محرمانه درباره آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، به نقل از یک «منبع آگاه در میان اپوزیسیون مسلح» نوشت حکومت ایران یعنی شاهنشاهی که دست نشانده و نوکر مستقیم آمریکا ست، بهطور ضمنی اجازه چنین کاری را داده است:
آتشسوزی اندکی پس از شروع فیلم آغاز شد و طبق گزارشها، آتشافروزان دور تا دور ساختمان را گازوئیل ریختهاند و منتظر شدهاند تا گازوئیل به داخل ساختمان نفوذ کند و سپس آن را شعلهور کردهاند، اما برخی از بازماندگان میگویند پیش از شروع آتشسوزی، صدای انفجار شنیدهاند. شاهدان میگویند سینما بلافاصله در شعلههای آتش غوطهور شد.
جمعیت به سمت تنها درِ خروجی هجوم برد، ولی در قفل بود. دربان میگوید برای جلوگیری از حملات تروریستی در را قفل کرده بودند (دو ماه پیش نیز این فیلم مورد حمله قرار گرفته بود). آتشنشانها تا ساعت دو بامداد نتوانستند حریق را کنترل کنند. از آن به بعد فقط میتوانستند اجساد را بیرون بکشند؛ ظرفیت سینما ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر بوده و تنها ۲۰ تا ۴۰ نفر توانستند جان سالم به در ببرند.
در گزارش مذکور آمده ست: منبع آگاه در میان اپوزیسیون مسلح در بعدازظهر ۲۱ آگوست به مأمور سفارت گفت که درباره مسئله آبادان تردیدهایی وجود دارد. از سخنانش اینگونه برداشت میشد که حکومت ایران به طور ضمنی اجازه چنین کاری را داده است، ولی او از هرگونه اظهار نظر مستقیم خودداری کرد.
سیا ساواک را مقصر سینما رکس آبادان میداند
هنری پرکت، افسر مسئول امور سیاسی و نظامی سفارت آمریکا در تهران در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵ و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده در سالهای۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، چند سال پیش در گفتوگویی میگوید: سیا اعلام کرد مقصر آتشسوزی سینما رکس ساواک بوده است. در بخشهایی از این گفتگو آمده است: «.. اواخر ماه اوت، شاید بیستوپنجم، در تالار سینمایی در بندرعباس [پرکت نام شهر را اشتباه میگوید و منظورش آبادان است]آتشسوزی شد و فکر کنم ۷۰۰ نفر کشته شدند؛ چون درها قفل شده بودند. فاجعه هولناکی بود. آدمهای شاه تقصیر را انداختند گردن روحانیون.
در جریان راهپیماییهای ماه قبلش، روحانیها اغلب به تالارهای سینما حمله کرده بودند که فیلمهای غربی را گناهآلود نشان میدهند. این بود که ساواک در جامعه چو انداخت که این قضیه هم کار روحانیهاست. در ایران هیچکس این ادعا را باور نکرد؛ همه اعتقاد داشتند حکومت این کار را کرده و تقصیرش را انداخته گردن روحانیها. همین، سطح بیاعتمادی مردم به حکومت را نشان میداد. هیچکس در هیچ زمینهای حرف حکومت را باور نمیکرد. ما در آن برهه گزارش خیلی کوتاهی - در حد چند جمله - از سیآیای (سیا) گرفتیم که از قول یکی از رابطهای سیآیای در ساواک میگفت ساواک مقصر است. / شرق
مشاور امنیت ملی آمریکا: شاه آدم ماست!
هنری پرکت همچنین میگوید: بعد از جلسهای با برژینسکی، مشاور شورای امنیت ملی، برژینسکی گفت شاه آدم ماست و البته اگر این اعتراف صریح هم در کار نبود، چه کسی نمیداند که محمدرضا پهلوی، پس از کودتای منجر به خلع پدر معدومش از سلطنت و اخراج ننگینش از کشور، با حمایت آمریکا بر تخت پادشاهی تکیه زده، تا آخرین لحظه وابسته و مهره آمریکا بوده و ساواک نیز، نیروی سرکوبگر دست پرورده آمریکای جنایت کار بوده است؟
نقش آمریکا در جنگ تحمیلی ۸ ساله؛ از تحریک تا حمایت تمام عیار
آغاز جنگ تحمیلی درست پس از شکست آمریکا در کودتای طبس (در خردادماه ۱۳۵۹) و در ملاقات نماینده آمریکا (دونالد رامسفلد) با صدام در خاک اردن در سال ۱۳۵۹ برای پشتیبانی همه جانبه از عراق در جنگ با ایران بود.
امام خمینی (ره) نیز در این ارتباط میفرمایند: برای ایستادگان در مقابل آمریکا و سایر ابرقدرتها دعا کنید و بدانید که ما با عراق جنگی نداریم و مردم عراق پشتیبان انقلاب اسلامی ما هستند. ما با آمریکا در ستیزیم و امروز دست آمریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است. (صحیفه نور، ج۱۳، ص۸۴)
مجله فارین پالیسی، در گزارشی در ۲۶ اوت ۲۰۱۳، به توضیح اسنادی پرداخته که از نقش آمریکا در اقدامات ارتش عراق در کردستان عراق در ماههای پایانی جنگ حکایت دارند. مطابق این اسناد در سال ۱۹۸۸، ماهوارههای جاسوسی آمریکا کشف کرده بودند که ایران با استفاده از شکافی در خطوط دفاعی عراق، در آستانه یک پیروزی استراتژیک مهم است؛ به نوشته فارین پالیسی دولت آمریکا در این مقطع، با «اطلاع کامل» از اینکه ارتش عراق برای متوقف کردن ایرانیها از سلاحهای شیمیایی استفاده خواهد کرد، محل استقرار نیروهای ایرانی را به عراقیها اطلاع داد.
امام خامنهای در تاریخ ۲۹/۸/۹۲ در سخنانی پیرامون نقش آمریکا در جنگ تحمیلی میگویند: آمریکاییها اطلاعات هم میدادند؛ رئیس استخبارات آن روز صدام بعدها مصاحبه کرد و گفت هفتهای سه مرتبه من میرفتم به سفارت آمریکا در بغداد و آنها یک پاکت در بستهای به من میدادند که همهی اطلاعات ماهوارهای مربوط به نقل و انتقالات نیروهای مسلح ایران در آن بود و ما میدانستیم کجا هستند یک چنین کمکهایی میکردند».
تأمین آذوقه عراق در دوران جنگ تجاوزکارانه بعثی و وادار کردن نوکوران منطقهای خود به پرداخت ۵۶ میلیارد دلار به رژیم بعث عراق برای اداره جنگ و وادار کردن کل کشورهای عضو ناتو برای پشتیبانی از رژیم بعث در جنگ با ایران، بخش دیگری از حمایت آمریکا از رژیم متجاوز صدام است.
امام خامنهای همچنین پیرامون تجهیز صدام به سلاح شیمیایی علیه مردم ایران توسط آمریکا میگویند: «همین دولت آمریکا و رژیم ایالات متحده، در حملات جنایات کارانهای که صدام به ایران میکرد و سلاح شیمیایی به کار میبرد، نه فقط کوچکترین مخالفتی با آن نکردند؛ بلکه پانصد تن مادهی شیمیایی مرگ آور و خطرناک قابل تبدیل به گاز خردل را- که هنوز بسیاری از جوانهای عزیز آن روز ما مبتلا (به عوارض آن) هستند و سالها است دارند بیماری میکشند- صدام ازآمریکا وارد کرد؛ کمک کردند؛ البته از جاهای دیگر هم خریده بود؛ اما پانصد تن مادهی شیمیایی مرگ آور قابل تبدیل به گاز خردل را صدام از آمریکا تهیه کرد و به کار برد؛ بعد که میخواستند علیه او در شورای امنیت قطعنامه صادر کنند، آمریکا مانع شد.»
رژیم بعث عراق از همان ابتدای جنگ به صورت محدود از سلاحهای شیمیایی علیه ایران استفاده میکرد؛ اما استفاده گسترده سلاحهای شیمیایی توسط رژیم بعث از زمان پیروزیهای بزرگ رزمندگان اسلام انجام شد. در عملیات پیروزمندانهای مثل والفجر ۲، والفجر۴، والفجر۸، خیبر و بدر و شهرهای پاوه، سردشت پیرانشهر، بانه، مروان، نودشه، جزایز مجنون و ... بمباران گسترده شیمیایی انجام داده است. در مجموع رژیم بعث عراق ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی انجام داده که باعث شهادت و مجروح شدن هزاران نفر از ایرانیان شد.
حادثه تروریستی رژه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ اهواز
در روز ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، دست تروریستی که از آستین خونین آمریکا بیرون آمده در رژه نیروهای مسلح آغاز هفته دفاع مقدس، که برای پاسداشت خون شهدا و یادبود سرافرازی ملت ایران در جنگی که آمریکا به آنان تحمیل کرده بود، بار دیگر مردم خوزستان را به خاک و خون میکشد؛ در این حمله تروریستی، ۲۶ نفر از مردم عادی و نیروهای نظامی به شهادت رسیده و ۶۰ نفر زخمی میشوند.
حسن روحانی رئیس جمهور ایران اسلامی پس از حادثه تروریستی ۳۱ شهریور اهواز و پیش از ترک تهران به مقصد نیویورک به منظور شرکت در هفتاد و سومین مجمع عمومی سازمان ملل نیز با اشاره به حمله تروریستی روز شنبه در اهواز ضمن تاثرانگیز توصیف کردن این حادثه با تاکید بر اینکه بیتردید جمهوری اسلامی ایران از این جنایت نخواهد گذشت، گفت: کاملا برای ما روشن است که چه کسانی این کار را کردند، چه گروهی هستند و به کجاها وابسته هستند.
روحانی آمریکا را پشتوانه همه این جنایتها میداند
روحانی با بیان اینکه آنهایی که امروز در سطح جهانی ادعای حقوق بشر را مرتب تکرار میکنند در قبال این جنایتها باید پاسخگو باشند، اظهار کرد: پشتوانه همه این کشورهای کوچک مزدوری که در این منطقه هستند، آمریکا است. آمریکاییها هستند که اینها را تحریک میکنند. آمریکاییها هستند که شرایط لازم را در اختیارشان میگذارند که این جنایات را مرتکب میشوند.
وی تاکید میکند: اینها هیچ تاثیری در راه، اراده و مسیر ملت ما ندارد. ملت ما در برابر جنایتهای بسیار بزرگتری ایستادگی و مقاومت کردهاند.
روحانی تصریح کرد: پاسخ این جنایات در چارچوب قانونی و در چارچوب مصالح کشور به جانیان این حادثه داده خواهد شد و همه عوامل آن دستگیر و به مجازات خواهند رسید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، رئیسجمهور در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: اولا مراسم به مناسبت دفاع مقدس، ایستادگی مردم و شروع تجاوز متجاوزان و صدامیان به کشور بود و اینهایی که این فاجعه را آفریدند در مسیر همان متجاوزین هستند نه اینکه بخواهم تشبیه کنم در دورانی که دوران جنگ تحمیلی بود همین جمع با همین اسمها، از متجاوزان حمایت میکردند و جنایاتی را میآفریدند.
خوزستان، زخمی سربلند استکبار جهانی
آنچه که بازگو شد، تنها گوشهای از زخمهای بی شماری است که روحیه تجاوز، خوی استعمار و وحشی گری آمریکا بر پیکر خوزستان همیشه سرفراز وارد کرده و هر چند هیچگاه امت انقلابی ما در برابر این ظلمهای بی حد قد خم نخواهند کرد، اما دشمنی با استکبار و لالههای سرخ به یادگار مانده بر دامن سبز جلگه خوزستان هیچ گاه از خاطر مردم استکبار ستیزش نخواهد رفت.
زخم خیانت آمریکاییها بر پیکر گچساران فراموش نمیشود
تاریخ معاصر جمهوری اسلامی ایران گواه کینه توزیها و دشمنیهای سر دمداران آمریکایی بر علیه ایران است. کینه توزیهایی که آتش این دشمنی خونهای بسیاری را بر زمین ریخت و هزینههای مالی زیادی را بر گرده مردم و کشور تحمیل کرد.
بازنده اصلی تمامی مناقشات و دشمنیها بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، استکبار جهانی به رهبری آمریکاست چراکه ایران با وجود تحریمها قدرتمندتر و با خونهایی که جوانانش در راه انقلاب دادند تنومندتر از همیشه در مقابل دشمنیها ایستادند.
شرکت بهره برداری نفت وگاز گچساران از جمله شرکتهای مهمی است که نقش تاثیرگذاری در اقتصاد کشور در دوران دفاع مقدس ایفا کرد درحالی که دشمن بارها به قصد توقف صادرات محصولات این شرکت به خارج از کشور، بارها این منطقه را مورد هدف حملات هوایی قرار داد که با تلاشهای شبانه روزی کارکنان صنعت نفت دشمن در رسیدن به اهداف خود ناکام ماند.
هرچندتاسیسات حوزه نفتی در مناطق بهرهبرداری ۲ و۳، بیبی حکیمه ۱ و۲، پازنان ۲، گوره و چند راهه گناوه در سالهای ۶۴ تا ۶۵ جمعاً ۵۶ بار مورد حمله و بمباران هواپیماهای بعثی عراقی قرار گرفته است، اما نقش فتنه انگیزی و تجهیزات آمریکاییها در این جنگ فراموش نشدنی است.
در بمباران تاسیسات نفتی ۱۹مردادماه سال ۶۶ توسط حزب بعث، در مناطق دشت بلوط و بی بی حکیمه جمعی از کارکنان شرکت نفت و گازگچساران به شهادت رسیدند. اگرچه در این روز تاسیسات نفتی واحدهای بهرهبرداری شماره ۲ گچساران و بی بی حکیمه ۱ مورد حمله هواپیماهای متجاوز عراقی قرار گرفت و منجر به شهادت ۷ نفر از نیروهای خدوم و شاغل در تاسیسات صنعت نفت وگازگچساران شد.
حملات دشمن به تلمبه خانههای مهم نفتی کهگیلویه و بویراحمد
تلمبه خانه گوره آ (گچساران) ۱۰ بار، تلمبه خانه گوره بی (گچساران) ۱۰ بار، تلمبه خانه گوره سی (گچساران) ۱۰ بار مورد اصابت موشکهای دشمن قرار گرفت.
حملات دشمن به کارخانههای بهرهبرداری مناطق نفت خیز
کارخانه بهره برداری شماره ۱ اهواز ۶ بار، کارخانه بهره برداری شماره ۲ اهواز ۹ بار، کارخانه بهره برداری شماره ۴ اهواز ۱ بار، کارخانه بهره برداری شماره ۵ اهواز یک بار، کارخانه بهره برداری شماره ۱ مارون دو بار، کارخانه بهره برداری شماره ۲ مارون دو بار، کارخانه بهره برداری شماره ۳ مارون یک بار، کارخانه بهره برداری لب سفید سه بار، کارخانه بهره برداری چشمه خوش به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداری دهلران به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداری آب تیمور به طور دائم و انهدام کامل، کارخانه بهره برداری شماره ۲ آغاجاری چهار بار، کارخانه بهره برداری کرنج سه بار، کارخانه بهره برداری شماره ۱ پازنان سه بار، کارخانه بهره برداری شماره ۱ بی بی حکیمه چهار بار، کارخانه بهره برداری شماره ۲ بی بی حکیمه دو بار، کارخانه بهره برداری شماره ۲ گچساران ۷ بار، کارخانه بهره برداری شماره ۳ گچساران پنج بار، کارخانه بهره برداری شماره ۲ پازنان سه بار، کارخانه بهره برداری منصوری یک بار مورد اصابت قرار گرفتند.
حملات هوایی دشمن به واحدهای نمک زدایی
کارخانه نمک زدایی شماره ۱ اهواز یک بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۲ اهواز دو بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۳ اهواز ۱ بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۵ اهواز یک بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۱ مارون دو بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۲ مارون سه بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۳ مارون یک بار، کارخانه نمک زدایی شماره ۲ آغاجاری دو بار، کارخانه و نمک زدایی شماره ۲ پازنان سه بار مورد حمله دشمن قرار گرفتند.
حملات هوایی دشمن و بمباران واحدهای نفتی
کارخانه تقویت فشار گاز شماره ۱ اهواز چهار بار، کارخانه تقویت فشار گاز شماره ۲ اهواز چهار بار، کارخانه تقویت فشار گاز شماره ۴ اهواز یک بار، کارخانه گاز و گاز مایع ۶۰۰ یک بار، کارخانه تقویت فشار گاز شماره ۲ مارون سه بار، کارخانه گاز و گاز مایع ۵۰۰ - آغاجاری یک بار، کارخانه گاز و گاز مایع ۲۰۰ – آغاجاری سه بار، کارخانه گاز و گاز مایع ۱۰۰۰ – آغاجاری دو بار، کارخانه گاز و گاز مایع ۹۰۰ – گچساران سه بار، کارخانه تزریق گاز شماره ۲ گچساران سه بار، کارخانه تزریق گاز شماره ۳ گچساران سه بار مورد حمله نیروهای دشمن قرار گرفتند.
منبع: راه دانا
انتهای پیام/
یعنی زندگی خودشون و خانواده شون ارجعیت داره به حقوق کارگران و خانوادشون
ممنون از باشکاه خبرنگاران جوان که پیگیر موضوعات هستند
باید ذات خبیث و شیطانی شون را اشکار کنید
تا توسط کانالهای معاند من و تو و عربستان انترنشنال و بی بی سی بنام حقوق بشر دورعین به خورد جوانان خام و جاهل ندهند
چونکه متاسفانه اهل تحقیق نیستیم
هر چرند و شایعه را قبول میکنیم
باید از تجارب تاریخ درس بگیریم
نباید تاریخ را به فراموشی بسپاریم
الکی در عرص 300 سال به اینجا نرسیده اند
حتی برای بردن دانشمندان دینا ویزای انیشتن میدهند
تا بتوانند دانشمندان تمام دینا را جذب کنند