گاهی ما یا آدم‌های اطرافمان نسبت به ازدواج دل دل می‌کنیم. یعنی امکانات و شرایط این را داریم که وارد یک دوره جدید زندگی با یک آدم جدید شویم، اما چیزی که از وجود آن خبر نداریم، مانع این می‌شود که نسبت به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک اقدام کنیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، طیه میرزا امیری - کارشناس ارشد روانشناسی - در ادامه یادداشت خود در روزنامه «اطلاعات» نوشت: ترس‌ها قوی‌ترین بازدارنده ازدواجند. ترس‌هایی که شاید خودمان هم از آن اطلاعی نداشته باشیم، ولی آن‌ها کار خودشان را می‌کنند و آنقدر تأثیرگذارند که می‌توانند زندگی ما را به میل خودشان پیش ببرند.

البته که بخشی از این ترس‌ها طبیعی است، اما وقتی ما آن را غیرطبیعی تلقی می‌کنیم که فرد با وجود میلی که دارد، از اقدام‌کردن خودداری می‌کند. یعنی قدرت ترسش بیشتر از قدرت میلش است. اگر نمی‌توانید دلیل اصلی ترستان از ازدواج را پیدا کنید، شاید استفاده از تکنیک‌هایی برای غلبه بر ترس‌های بی‌مورد، برای شما مفید باشد. در اینجا به دلایل مختلف ترس از ازدواج و راه‌های مقابله با این ترس می‌پردازیم. ‏

ارزیابی ارتباطات گذشته

اولین راه برای اینکه بفهمید منشاء ترستان چیست، این است که یک سفر کوتاهی به روابط گذشته خود داشته باشید. ممکن است از دست‌دادن روابط گذشته یا مشکلاتی که در آن روابط بر سر راهتان بوده، باعث ترس شما از آینده شده است. چند سوال از خودتان بپرسید: در روابط ناموفقتان، چگونه یا کجا با شکست مواجه شدید؟ آیا کاری انجام دادید و به فرد مقابلتان لطمه زدید یا شکستتان دلیل دیگری دارد؟ شاید به اندازه کافی، سازش یا فداکاری نکرده‌اید. سعی کنید در رابطه آینده‌تان، تغییراتی ایجاد کنید تا به شریک زندگی دوست‌داشتنی‌تری تبدیل شوید و در عین حال، بسنجید که باید چه چیز‌هایی را قربانی کنید تا رابطه‌تان به نتیجه برسد. ‏

ترس از طلاق

گاهی هم آدم‌ها قبل از به وجود آمدن یک مصیبت برای آن عزاداری می‌کنند. مثلا برخی افراد ازدواج نمی‌کنند، چون از طلاق می‌ترسند. اگر نگرانید که ازدواج شما منتهی به طلاق شود، در مورد قباحت و زشتی طلاق بیشتر فکر کنید. آیا فکر می‌کنید ازدواج شما به طلاق منتهی خواهد شد؟ اگر هنوز هم در مورد این مسئله نگرانید، فراموش نکنید آینده شما بر اساس آمار ازدواج و طلاق تعیین نمی‌شود و اگر تلاش کنید، می‌توانید از جدایی و طلاق جلوگیری کنید. ‏


بیشتر بخوانید

تعهد خود را بسنجید

به طور کلی دو نوع تعهد وجود دارد: تعهد از روی فداکاری و تعهد به دلیلِ اجبار. تعهد بر مبنای فداکاری شخصی، به این معنی است که شما خود را در حالی تصور می‌کنید که همراه با فرد مورد علاقه‌تان پیر می‌شوید، همراه با او کار می‌کنید و نمی‌توانید خود را با هیچ شخص دیگری تصور کنید. ولی تعهد بر مبنای اجبار، به این معنی است که حس می‌کنید مجبورید به دلیل فشار‌های داخلی یا خارجی در آن رابطه بمانید. شما به پایان‌دادن به آن رابطه فکر می‌کنید، ولی این کار برای شما بسیار سخت به نظر می‌رسد یا فکر می‌کنید برای پایان‌دادن به آن رابطه، دیگر خیلی دیر شده است و دوباره از اول شروع‌کردن زندگی، برای شما بسیار دشوار است. ‏ به این نکته توجه داشته باشید که در تمام روابط، با گذشت زمان، اجبار‌هایی به‌وجود می‌آید. به این فکر کنید که آیا این اجبارها، از تعهد شخصی شما نسبت به رابطه‌تان پررنگ‌ترند؟ اگر حس می‌کنید اجبار‌ها افزایش یافته‌اند، ولی تعهد شخصی شما کاهش یافته است، به دنبالِ راهی برای کاهش احساس اجبار و افزایش تعهد شخصی‌تان باشید. ‏

ترس‌های دیگر را بررسی کنید

ممکن است دلیل ترس شما، بسیار خاص‌تر از ترس از تعهد و ترس از تکرار روابط گذشته شما باشد. این ترس ممکن است تمایل برای صحبت‌کردن با فرد مورد علاقه‌تان را کاهش بدهد، ولی شما باید کانال‌های ارتباطی با او را باز کنید. ‏ گاهی افراد از این می‌ترسند که پس از ازدواج، فردیت خود را از دست بدهند یا نسبت به زمان مجردی خود تغییرات زیادی در زندگی و شخصیتشان به وجود آید. در این شرایط به خودتان یادآوری کنید که همه انسان‌ها، همواره در حال تغییرند. مجرد ماندن مانع از ایجاد تغییر در فرد نمی‌شود. ازدواج‌کردن نیز به این معنی نیست که تمام فردیت و شخصیت خود را از دست بدهید. ‏

صحبت‌کردن با یک روان‌شناس

اگر در گذشته، ضربه روحی بدی را تجربه کرده‌اید که موجب شده است در ایجاد ارتباط با جنس مخالف ناتوان شوید، باید برای مقابله با آن، از فردی متخصص در زمینه سلامت روان کمک بگیرید. مشاوره، گروه‌درمانی یا برنامه‌ای طراحی‌شده برای درمان ضربه روحی، می‌تواند به شما کمک کند با تجربه ناخوشایندی که داشته‌اید، کنار بیایید و جسارت بیشتری برای واردشدن به زندگی جدید و آدمی جدید پیدا کنید. ‏

منبع: روزنامه اطلاعات

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.