حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کشور ایران که مرکز تمدن خاورمیانه به شمار میآید، بناهایی در دل خود جای داده که چشم آدمی از دیدن آنها سیر نمیشود. تخت جمشید، میدان نقش جهان، سی و سه پل، مسجد شیخ لطف الله، کاخ گلستان و... از جمله بناهای ماندگار و نمادهای فرهنگ و اصالت سرزمین کهن ما به شمار میآیند.
اما افسوس که سالهاست دیگر چشممان به عمارتی ویژه خیره نشده و در حوزه معماری دستمان بیش از چیزی که باید، خالی است. اگر کمی دقت کنیم میبینیم که در این چند سال بنایی را که شایسته ارائه به آیندگان باشد، نساختهایم.
به منظور آسیب شناسی حوزه معماری و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت موجود، با کورش حاجی زاده دکترای رشته معماری و خالق پروژههایی مانند مرکز موسیقی توکیو، موزه مردم شناسی بوداپست، مجموعه تئاترشهر یزد و موزه آزادی نیویورک گفتوگو کردیم که در ادامه آن را میخوانید.
آقای حاجی زاده تعریف شما از معماری و به ویژه معماری ایرانی چیست؟
معماری چیزی نیست جز رابطه انسان با دیگری؛ معنای این تعریف این است که توجه ما به موضوع انسان و رابطهاش با ساختمان بسیار مهم است. این تعریف نه فقط برای معماری ایرانی بلکه برای اصل موضوع معماری به کار میرود. طبیعتا بنایی که در ایران طرح میشود، لهجه ایرانی به خود میگیرد. اساتید قدیمی معیارهایی مانند مردم واری و خودبسندگی را به عنوان شاخصههای معماری ایرانی برشمرده اند، اما در واقع بعضی از این معیارها مختص معماری ایرانی نیست و مربوط به تاریخ معماری در دنیاست. البته معتقدم معیارهایی مانند مردم واری جزو خصیصههای معماری ایرانی نیست؛ اتقاقا معماری ایرانی اصلا مردم وار نیست، زیرا وقتی شما زیر سقف مسجد شیخ لطف الله یا مسجد امام اصفهان قرار میگیرید، میتوانید به مردم وار نبودن معماری ایران بیشتر پی ببرید. به عبارتی بعد از ورود اسلام به ایران، شاهد نوعی خودبرتر بینی در بناهای معماری هستیم. شاخصه دیگر مثل خودبسندگی به این معنی که استفاده از مواد و مصالح متناسب با هر اقلیم را در معماری بناهای تاریخی ایران میتوان مشاهده کرد.
به نظر شما تبدیل شدن برخی از تکنیکهای ساخت در گذشته مانند طاق به عنوان یک نماد در معماری ایرانی، کار درستی است؟
عدهای گمان میکنند که طاق نشانه معماری اسلامی است، در صورتی که در معماریهای گذشته دنیا هم طاق یک اصل و تکنیکی برای ساخت بوده است. یعنی معماران قدیم برای پوشش یک سقف یا یک دهانه، در اقلیمهایی کویری مثل یزد یا کرمان که فاقد درخت است، مجبور بودند از تکنیک طاق استفاده کنند. این تکنیک نه تنها در مناطق کویری ایران بوده بلکه استفاده از طاق را میتوانیم در تمام معماریهای کهن دنیا مشاهده کنیم؛ به همین طاق اصولا مختص معماری ایرانی اسلامی نیست، وقتی طاق را در معماری ایرانی میسازیم، لهجه ایرانی به خود میگیرد و البته اسلام هم به این لهجه کمک میکند. زیرا بیش از ۱۴۰۰ سال است که اسلام وارد ایران شده است؛ بنابراین طاق در دوره اسلامی، شکل، ظاهر و لهجه اسلامی به خود گرفته است. در معماری عثمانی، طاقها در شکل ظاهری کمی متفاوت هستند و به عبارتی، تکنیک یکی است، اما لهجه و زبانها فرق دارد؛ بنابراین اگر بتوانیم یک رابطه خوب بین معماری و مردم برقرار و از متریال بومی استفاده کنیم، بدون شک توانسته ایم معماری ایرانی را مجددا احیا کنیم.
شما بهترین آثار معماری ایران از گذشته تا به امروز را کدامیک میدانید؟
آثار مهمی قبل از اسلام تا دوره معاصر داریم. البته در دهههای اخیر نمیتوانیم پروژههای معماری شاخصی را ببینیم، زیرا سالهاست که به معماری و شهرسازی معاصر ما بی توجهی شده است. سالهاست از این رنج میبریم که چرا یک بنای شاخص و مهم در معماری معاصر ما به وجود نیامده است، در صورتی که در گذشته آثار بسیار فاخری داشتیم. به عنوان مثال بازار تبریز که بزرگترین بازار سرپوشیده خشتی دنیاست. همچنین بناهایی مانند میدان نقش جهان یا مسجد شیخ لطف الله که یکی از مهمترین آثار معماری تمدن ایران زمین است. یا بناهای دیگری که در شهرهای مختلف کشور وجود دارد. در یک دورهای هم بناهایی مانند تئاتر شهر، موزه هنرهای معاصر و میدان آزادی با تفکر مدرن، اما با نگاهی به گذشته و با رنگ و بوی ایرانی ساخته شدند، اما متاسفانه بعد از آن تهی از این موضوع هستیم.
ریشه این ضعف چیست؟
مهمترین دلیل ضعف در سیاستها و اسناد بالا دستی و بدنبال آن آموزش است. سالهاست که در امر آموزش دچار مشکل هستیم. جمعیت بسیار زیاد پذیرفته شدگان رشته معماری، استادان بیشتری نیز طلب میکند. پذیرفتن دانشجویان بدون آزمون ورودی، خروجیهای بسیار زیاد سالهای اخیر و بیکاری فارغ التحصیلان معماری، یک فاجعه است که تاثیر منفی بر کیفیت معماری معاصر ما گذاشته و از این به بعد هم خواهد گذاشت. البته امروز معماران جوانی در سرزمینمان داریم که تلاش میکنند تاجلوه خوبی از معماری معاصرمان ارائه کنند، اما درصدشان به قدری کم است که من به آینده معماری ایران خوش بین نیستم.
در پیدایش این مشکل، اقتصاد را چقدر مهم میدانید؟
اقتصاد مسئله بسیار مهمی است. یک زمان در ایران آپارتمان نشینی مطرح نبود و ما در خانه زندگی میکردیم. خانه ایرانی ویژگیها و درون مایه معماری ایرانی داشت. از دیواری که نمیدانستید پشت آن چه اتفاقی میافتد، رد میشدید و به یک سردر میرسیدید که نشان دهنده هویت افرادی بود که در داخل خانه زندگی میکردند. بعد از آن به فضایی میرسیدید که حیاط، حوض و درخت درون آن وجود داشت و به عبارتی یک باغ کوچک درون خانه وجود داشت. حداقل در یک ضلع حیاط هم ایوان دیده میشد. تخت در حیاط بود که هنگام استراحت و یا خوردن غذا روی آن مینشستند. اما با توجه به شرایط امروز که خیلیها حتی نمیتوانند یک آپارتمان ۵۰ متری خریداری کنند، چطور باید چنین خانهای اختیار کنند؟
قدیم، مادرانمان انواع ترشی وسرکه و آبغوره درست میکردند و در فضاهایی قرار میدادند که نور خورشید به آنها بتابد و به فضای باز دسترسی داشته باشد. اما امروز جوانانی که برای تهیه یک خانه ۴۰-۵۰ متری هم مشکل دارند کجا باید ترشی درست کنند یا حتی لباسهای خود را در معرض هوا بگذارند؟ پس چگونه هم میخواهیم فرهنگ ایرانی را حفظ کنیم و خانه ایرانی داشته باشیم وهم در آپارتمان ۵۰ متری زندگی کنیم!
نظرتان درباره ساخت و سازهای بی رویه آپارتمانی و قوطی شکل شدن شهرها چیست؟
نمیدانم با این آسمان فروشی که در شهرها به خصوص در تهران انجام دادهایم، آیندگان درباره ما چه خواهند گفت؟ آسمان فروشی در شهر تهران در دهههای اخیر بیش از گذشته انجام شده است گویی به آسمان شهر چوب حراج زده ایم. متاسفانه در این سالها هیچ سند بالادستی درستی مبنی بر اینکه معماری شهرهای ما چگونه خواهد بود نداشتهایم. ریزدانهها و بافت معاصر شهرهای ما به گونهای ساخته میشوند که همه شبیه هم شده اند. متاسفانه مصالح مورد استفاده در تهران به عنوان الگو در سایر شهرها استفاده میشود در صورتیکه استفاده از مصالح بومی در شهرها باید بکار گرفته شود. علاقه مندی مردم نیز با عدم ارائه راهکارهای درست به نماهای ساختمان هم سبک کلاسیک و رومی بسیار بیشترشده است.
البته در این زمینه من انتقادی به صدا و سیما دارم. چرا که در هر کانالی، برنامههای متعددی درباره آشپزی و ورزش تولید میشود. چند کانال و برنامه در طول هفته داریم که به فرهنگ مردم در زمینه معماری بپردازد؟ بنابراین مردم هم نمیدانند که چه بنایی و چه نمایی بهتر است. باید به مردم آموزش درست دهیم و بتوانیم سطح سلیقه عمومی در ایران را ارتقا دهیم.
انتهای پیام/
شهرهایی مثل تهران دارن روز به روز بی روح و بی هویت تر میشن!
تشکر میکنم از باشگاه خبرنگاران بخاطر قرار دادن متن بسیار زیبا
واقعا تمام مطالب به اختصار و درست ذکر شده
قطعا با این روند شاهد نوعی معماری آشفته و بهم ریخته در شهرها هستیم که در دراز مدت نتیجه خوبی نخواهد داشت
بنظرم باید به سمت الگو برداری از دیدگاهها و نحوه آموزش معماران معاصر خصوصا دهه 40 رفت
یعنی در آن زمان چه الگوهایی را برای پرورش معماران بکار میگرفتند