کمتر از یک ماه است که رژیم صهیونیستی از کنترل مقر اروپایی آمریکا خارج و مسئولیت آن به سنتکام واگذار شده است؛ اکنون باید دید در کنار توافق ابراهیم، این اقدام چه اثری بر منطقه خواهد داشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سفر هفته گذشته «کنت مک کنزی» رئیس سازمان تروریستی ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا به سرزمین‌های اشغالی، مقدمه‌ای بود برای به رسمیت شناختن حضور رژیم صهیونیستی زیر چتر «سنتکام» که در تاریخ ۱۵ ژانویه (۲۶ دی) علنی شد.

در آن مقطع زمانی، خیلی‌ها گفتند که این اقدامِ دقیقه ۹۰ دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا برای ثبت امضای خود زیر دستور کاری است که طی سال‌های آتی، جو بایدنِ دموکرات باید در منطقه پیاده کند.

اما آنچه که از نظر ما یک تغییر بزرگ در ساختار فرماندهی نظامی آمریکا تلقی می‌شود؛ در واقع علنی شدن رابطه مخفیانه‌ای است که از مدت‌ها پیش، میان اسرائیل و سنتکام وجود داشت.

حتی مک کنزی نیز در اظهاراتی که حین سفر به سرزمین‌های اشغالی داشت؛ جابجایی مسئولیت رژیم صهیونیستی از مقر اروپایی (EUCOM) به سنتکام را یک پیشامد خوب تلقی کرد حال آنکه گفت: طرفین ذی نفع رابطه‌ای که از قبل وجود داشت را علنی کرده اند و این تغییری نیست که در عرض یک شب پیش آمده باشد.

در واقع، درست مثل توافقنامه ابراهیم (عادی سازی راوبط میان اعراب و رژیم صهیونیستی)، همه چیز خیلی پیشتر از آنکه رسانه‌ای شود؛ در خفا در حال انجام بود. برای مثال، اگرچه «جوزف ووتل» نخستین رئیس سنتکام بود که در سال ۲۰۱۸ به اراضی اشغالی سفر کرد؛ پیش از او «جیمز ماتیس» که در بازه زمانی (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳) این سمت را بر عهده داشت؛ سفری غیررسمی به این منطقه انجام داد و حتی در سال ۲۰۱۶ نیز «جان آلن» معاون وقتِ سنتکام جلسه‌ای سه جانبه در چارچوب (ICE) برگزار کرد که شامل دیدار با همتایان او از مقر اروپایی آمریکا و وزارت جنگ رژیم صهیونیستی می‌شد.

اما اکنون سوال این است که چرا رژیم صهیونیستی از دایره کنترل مقر اروپایی به سنتکام منتقل شده و این جابجایی چه تبعات راهبردی در پی خواهد داشت.

چرا سنتکام (CENTOM) به جای‌ای یوکام (EUCOM)؟

اول از همه باید یک نکته را مشخص کنیم و آن این است که خروج یک منطقه از زیر چتر حمایتی یکی از مقر‌های فرماندهی آمریکا و سپردن مسئولیت آن به یک مقر دیگر، امر بعیدی نیست و این اقدام بسته به تحولات منطقه‌ای و لزوم بازنگری در نحوه سازماندهی آن‌ها هر از گاهی انجام می‌شود.

به عنوان مثال، سنتکام در سال ۱۹۸۳، چهار سال بعد از فروپاشی شوروی سابق و در سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی ایران تأسیس شد و حوزه فعالیت آن مصر، آسیای مرکزی و بخش‌هایی از آسیای غربی بود که ایران و پاکستان را نیز شامل می‌شود. در آن مقطع زمانی، اسرائیل، لبنان و سوریه تحت پوشش‌ای یوکام یا همان مقر اروپایی باقی ماندند تا مبادا منازعات آن‌ها به ویژه مسئله فلسطین و غزه، مانع از اعتماد اعراب مسلمان به سنتکام شود.

اما در سال ۲۰۰۴، دولت بوش، سوریه و لبنان را به دایره مسئولیت‌های سنتکام افزود حال آنکه در سال ۲۰۱۸ نیز دولت ترامپ بنابر اقتضای مهار چین، نام مقر پاسیفیک را به مقر ایندوپاسیفیک تغییر داد.

در اینجا باید گفت اگرچه رژیم صهیونیستی از قبل هم با اردن و مصر توافق‌هایی داشت، اما پیوستن امارات و بحرین به عنوان کشور‌های حاشیه خلیج فارس به توافق‌های ابراهیمی و بعد از آن افزوده شدن نام سودان و مغرب به این پروژه بود که به منزله چراغ سبز برای ورود علنی رژیم صهیونیستی به معادلات منطقه‌ای تلقی شد.


بیشتر بخوانید

پیامد‌های راهبردی قرار گرفتن زیر چتر سنتکام

*با محول شدن تأمین امنیت رژیم صهیونیستی به سنتکام، مقر اروپایی که شامل ناتو می‌شود؛ می‌تواند به مأموریت اصلی خود یعنی تمرکز نیرو و تجهیزات روی مهار روسیه بپردازد.

*تهدید‌ها علیه رژیم صهیونیستی در حال حاضر بیشتر از جانب سوریه، لبنان، ایران و یمن است به همین دلیل نیاز‌های امنیتی این رژیم با خدمات سازماندهی شده از سوی مقر اروپایی سازگاری ندارد و از آنجا که نوع رابطه تل آویو با اعراب هم دیگر در چارچوب دشمنی تعریف نمی‌شود؛ جابجایی اخیر توجیه پذیر به نظر می‌رسد.

این اتفاق می‌تواند دست سنتکام را برای انجام هماهنگی‌ها در راستای حصول توافق‌های علنی و غیرعلنی بیشتر میان اعراب و رژیم صهیونیستی باز کند حال آنکه آن‌ها را به ایجاد جبهه مشترک علیه ایران نیز تشویق خواهد کرد. فراموش نکنیم که در وظایف تعیین شده برای مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، مهار ایران جایگاه ویژه‌ای دارد.

این را هم اضافه کنیم که از این پس سنتکام دیگر نمی‌تواند ادعا کند که در حملات اسرائیل به سوریه نقشی نداشته و این اقدام بدون هماهنگی انجام شده است. حتی وقتی سنتکام زیر بار چنین برنامه ریزی نمی‌رفت؛ این اتفاق نظر وجود داشت که آمریکایی‌ها در روش با صهیونیست‌ها اختلاف نظر دارند و نه در رویکرد اتخاذی.

*در حالیکه اولویت آمریکا پیروی از سیاست چرخش به ایندوپاسیفیک تلقی می‌شود؛ چیزی از اهمیت غرب آسیا و شمال آفریقا (خاورمیانه) کم نمی‌شود. با قرار گرفتن زیر چتر سنتکام که به معنی همکاری با اعراب برای مهار ایران است؛ نقش آتی رژیم صهیونیستی دفاع از منافع واشنگتن در برهه‌ای است که نیرو‌ها و تجهیزات برای مهار چین؛ در منطقه اقیانوس هند و آرام متمرکز می‌شوند.

در توضیح بیشتر این موضوع باید افزود که ارتباط اسرائیل با‌ای یوکام نیز به طور کامل قطع نمی‌شود به ویژه آنکه منافع اقتصادی آن با کشور‌های حوزه مدیترانه شامل یونان، قبرس و ترکیه گره خورده است. پس همکاری و تبادل اطلاعات در چارچوب (ICE) شامل وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، سنتکام و‌ای یوکام حفظ می‌شود.

این را هم در نظر بگیرید که طبق گزارشی که «جرزالیم پست» در ژوئن ۲۰۲۰ منتشر کرد؛ آسیا ۴۰ درصد از حجم صادرات نظامی اسرائیل را به خود اختصاص داده است که می‌تواند دلیل خوبی برای ایجاد چارچوب همکاری جدید (ICE-IP) باشد که به معنای افزوده شدن مقر ایندوپاسیفیک (INDOPACOM) به دایره همکاری‌های رژیم صهیونیستی با مقر‌های فرماندهی آمریکا باشد. چین دشمن تل آویو نیست، اما رابطه پکن-تهران ارزش ایجاد چارچوب (ICE-IP) را دارد.

به این ترتیب، دایره نفوذ تل آویو به عنوان عنصری که قرار است خلاء کاهش حضور آمریکا در منطقه را جبران کند؛ از سطح منطقه فراتر رود.

در سطح همکاری‌های اطلاعاتی منطقه‌ای نیز، اوضاع به نحوی پیش خواهد رفت که برتری نظامی-امنیتی تل آویو حفظ شود پس این انتظار دور از ذهنی نیست که رصد رادار‌های کشور‌های منطقه، محرمانگی داده‌ها و همچنین برنامه ریزی رادار‌ها و دفعات پرواز‌های اف ۳۵‌هایی که شاید به امارات تحویل داده شود؛ به نفع اسرائیل کانالیزه خواهد شد.

*انتقال رژیم صهیونیستی به دایره اختیارات سنتکام می‌تواند به تسهیل ایجاد شبکه منطقه‌ای دفاع موشکی منجر شود. اشاره به این نکته حائز اهمیت است که وزارت جنگ این رژیم و مقر اروپایی آمریکا، هر دو سال یک بار رزمایش موشکی برگزار می‌کنند که این تجربیات می‌تواند به دایره همکاری با سنتکام افزوده شود.

خبر اخیر روزنامه عبری زبان «هاآرتص» مبنی بر موافقت تل آویو با استقرار سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین در تعدادی از کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس، در همین راستا قابل ارزیابی است.

در مقابل، انتظار می‌رود با الحاق رژیم صهیونیستی به سنتکام، آمریکا هم شماری از تسلیحات و سامانه‌های پدافندی خود را در اراضی اشغالی مستقر کند.

*افزوده شدن رژیم صهیونیستی به حوزه مسئولیت سنتکام می‌تواند به معنای رزمایش و مأموریت‌های احتمالی با کشور‌های عربی خلیج فارس باشد. اگرچه این رژیم در قالب هویت نامشروعی که برای خود تعریف کرده می‌تواند با هر کشوری که در راستای عادی سازی گام برداشته همکاری‌های نظامی داشته باشد؛ اما حضور نظامیان صهیونیست در حریم خلیج فارس، موضوعی است که ایران برنمی تابد و قطعاً در کوتاه مدت در حد تئوری باقی می‌ماند.

منبع: مهر

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.