به گزارش خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، موفق نبودن دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز ٢٠١٩ چند وقتی میشود که مورد توجه قرار گرفته است و ضمن تضعیف جایگاه ایران از حیث تعلیم و تربیت در دنیا، نگرانیهایی را درباره کیفیت آموزشی کشور به دنبال داشته است.
آنطور که نتایج تیمز ٢٠١٩ نشان میدهد، ایران طی سالهای گذشته نسبت به معیار متوسط جهانی که نمره آن ۴٧۵ در نظر گرفته شده است، عملکرد پایین تری داشته است و در آزمون ٢٠١٩ با وجود صعود در درس علوم نسبت به سال ٢٠١۵ هنوز هم نتوانسته است نمره کسب شده در سال ٢٠١١ را بار دیگر تکرار کند.
آنطور که آمار و ارقام گزارش منتشر شده از نتایج تیمز ٢٠١٩ حکایت میکند ایران در ریاضی پایه هشتم رتبه ٢٩، در علوم هشتم رتبه ٣٢، در ریاضی چهارم رتبه ۵٠ و در علوم چهارم رتبه ۴٨ را کسب کرده و این در حالی است که برای ارزیابی کار در پایه هشتم ٣٩ کشور و در پایه چهارم ۵٨ کشور با هم رقابت کردند.
نمرات آزمون تیمز که معیاری برای مطالعه بین المللی روند آموزش ریاضیات وعلوم در پایه چهارم و هشتم میان دانش آموزان دنیاست، عملکرد چندان مناسبی را درباره دانش آموزان ایرانی نشان نمیدهد و این در حالی است که ایران از سال ١٣٧٠ به طور رسمی با IEA همکاری داشته و در آزمونهای سالهای ١٩٩۵، ١٩٩٩،٢٠٠٣، ٢٠٠٧ و ٢٠١١ شرکت کرده و سابقه رقابت اخیرش هم ٢٠١٩ بوده است که در این سالها نتایج قابل توجهی از نظام تعلیم و تربیت ایران که قرار است در افق ١۴٠۴ به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) برسد، به چشم نمیخورد.
نگاهی به سیر نتایج آزمون تیمز حاکی از آن است که کشورهای شرق آسیا جایگاههای برتر اول تا پنجم را به خود اختصاص دادهاند و برای چندمین دوره متوالی دانشآموزان سنگاپوری درصدر جدول این آزمون قرار گرفته اند.
در این میانه عملکرد دانش آموزان ایرانی به گونهای بوده است که ۳۲ درصد دانشآموزان پایه چهارم در درس ریاضی نمره کمتر از ۴۰۰ گرفتهاند؛ در درس علوم پایه چهارم، تنها ۱۱ درصد دانشآموزان ایرانی موفق به کسب نمره بالای ۵۵۰ شدهاند همچنین در علوم هشتم ۱۳ درصد دانشآموزان ایرانی موفق به کسب نمره بالا ۵۵۰ شدهاند و در ریاضی حدود ۳۲ درصد دانشآموزان ایرانی نمره حداقلی آزمون (۴۰۰) را کسب نکرده اند.
کارنامه نه چندان رضایتبخش تیمز ٢٠١٩ موجب شد تا بار دیگر نگاهها به وضعیت آموزشی ایران متمرکز شود، موضوعی که گویی این بار آموزش و پرورش هم با انبوه معضلات و بحرانهای لاینحل و اما واگرها بر سر مقصر اصلی، گویی برای رفع آن دست به کار شده و آنطور که محمود مهرمحمدی عضو شورای عالی آموزش و پرورش گفته است کارگروهی متشکل از مسئولان آموزش و پرورش برای بررسی این نتیجه وارد عمل شدهاند تا نقاط ضعف را بررسی و برای آن چارهاندیشی کند ضمن آنکه این موضوع باید درون و بیرون آموزش و پرورش ارزیابی شود و فقط بر مسائل درونی معطوف نباشیم.
به دنبال این موضوع حسن ملکی رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به خبرنگار آموزش و پرورش گفت که مجموعه ما از نتایج تیمز غافل نبوده است و بر اساس آن تغییراتی هم در کتابهای علوم پایه در نظر داریم.
او بیان کرد: در کارگروهی که برای بررسی نتایج تیمز تشکیل شده است، به منظور برنامه ریزیهای آتی، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی هم عضویت دارد تا ابعاد مختلف کار ارزیابی شود چراکه این نتیجه موضوعی چند بعدی است.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تصریح کرد: البته نتایج به دست آمده در این کارگروه در سال تحصیلی ١۴٠٠-١۴٠١ به غایت نمیرسد هرچند با این وجود تغییر استانداردهای خودمان را با تشخیص خودمان یعنی کارشناسان سازمان پذیرفتهایم و اعمال میشود ضمن آنکه امیدواریم نتایج این کارگروه هم در سالها و هم آزمونهای آتی موثر واقع شود.
بیشتربخوانید
نتایج آزمون تیمز ٢٠١٩ برای ایران با جامعه آماری ١٢ هزار و ۵٠٠ دانش آموز پایههای چهارم و هشتم از ۴۴۴ مدرسه بوده است و گزارش این آزمون با توجه به بررسی شاخصهای مختلف موثر در نتیجه گویای آن است که علی رغم انتقادات به ساعات درسی و زیاد بودن آن، وضعیت ساعات آموزشی ایران برای درس ریاضی و علوم پایه چهارم ۱۰۹ و ۷۸ ساعت است در حالی که میانگین جهانی ۱۵۴ و ۷۳ ساعت را نشان میدهد همچنین در پایه هشتم ساعات دروس در ایران برای ریاضی و علوم ۱۰۳ و ۸۲ ساعت در نظر گرفته میشود در حالی که میانگین بینالمللی ۱۳۷ است.
از نگاه جنسیتی، در درس ریاضی و علوم چهارم پسران نمره بالاتری را کسب کردهاند و تقریبا با دختران همنمره شدهاند، ولی در هشتم، در درس ریاضی فاصله دختران از پسران بیشتر از دوره قبل است و در درس علوم هم نمره دختران نسبت به دوره قبل ثابت مانده (۴۵۹)، اما پسران با افت ۱۳ نمرهای نسبت به دوره قبل، ۴۴۱ نمره را کسب کردند.
آزمون پرلز با هدف بررسی مهارت زبان آموزی در میان دانش آموزان برگزار میشود و دانش آموزان ایرانی هم توانایی خود را در این رقابت محک خواهند زد، آنطور که سوابق این رقابت بین المللی نشان میدهد آخرین دوره آن سال ۲۰۱۶ بود و ایران توانست از میان ۵٠ کشور، رتبه ۴۵ را کسب کند همچنین با افت حدود ۳۰ نمرهای هم مواجه بود.
دوره بعدی این آزمون هم ٢٠٢١ برگزار خواهد شد، در واقع از سال ۲۰۰۱، PIRLS هر پنج سال برای دانش آموزان کلاس چهارم انجام میشود تا اینکه به امسال رسیده است همچنین ePIRLS، ارزیابی نوآورانه خواندن اطلاعاتی آنلاین، از سال ۲۰۱۶ به عنوان یک مولفه اختیاری معرفی شد.
با وجود این شرایط و آنطور که ارزیابی عملکرد دانش آموزان در تیمز نشان داد، برای آزمون پرلز هم کسب جایگاه و نمره بالا بعید به نظر میرسد و ارزیابی نتایج آن حساستر خواهد بود چراکه ملاک و معیاری از توانایی در تبیین و تفهیم زبان مادری را مورد توجه قرار خواهد داد.
انتهای پیام/
بچه ها خودشون درس نمیخونند
چون هیچ درکی از کتاب های آموزش پرورش نمیشه داشت چون واقعا گنگ هستن
مخصوصا درس زیست
باید کمک درسی بخری که پول نیست
در نتیجه نمره 0
من هم سالها پیش که دانش آموز بودم همین مشکل رو با خیلی از کتابها داشتم.
در مورد کتاب های الآن اطلاعی ندارم؛ اما اون زمانی که من در دبیرستان درس می خوندم، دو تا کتاب به اسم "جبر و احتمال" و "ریاضی گسسته" داشتیم که به هیچ وجه قابل فهمیدن نبودند.
با اینکه جزو درسهای آسون هم محسوب می شدند، اما من هر کاری می کردم، متن این دو تا کتاب رو اصلاً نمی فهمیدم. اینقدر گنگ و عجیب و غریب نوشته بودند.
البته کتاب های کمک درسی، روان تر و بهتر توضیح داده بودند، اما به هر حال کتاب های کمک درسی هم صد درصد کامل نبودند و خیلی از مطالب برای من مبهم بود.
هرچند با این معلما و اون مدارس پولکی و دروسی که یادگرفتنو نگرفتنش توفیری نداره، همون آموزش رو هم باید برداشت
نکته ی دیگه اینکه بالاخره حتماً معلم های دلسوز و استادهای دانشگاه زحمتکشی هم هستند که سعی می کنند وظیفه شون رو به خوبی انجام بدهند؛ اما واقعاً مدرسه ها و دانشگاه ها، مشکلات خیلی زیاد دیگه ای هم دارند (مثل پایین بودن کیفیت کتابهای درسی، نبود آزمایشگاه و وسایل کمک آموزشی، هیولایی به نام کنکور، بازار داغ تست و نکات کنکوری، شرایط جسمی و روحی دانش آموزان و دانشجویان و معلمان در این روزگار پُر از استرس و ...) که از این مشکلات هم نمیشه چشم پوشی کرد.
باید نخبگان جذب آموزش و پرورش شوند که نمی شوند چون طبیعتا باید پول در خور توجهی در نظر گرفت تا افراد قوی از نظر علمی و عملی وارد شوند .
در ضمن بر اساس سند تحول بنیادین آموز و پرورش دنبال رساندن دانش آموزان به حیات طیبه است مثلا و همه رو با این سند گیج گیج کردن می فرمایند وقتی ریاضی آموزش میدی باید مفاهیم دینی و اجتماعی و تربیت زیستی و بدنی و ... رو در قالب اون درس ارائه بدی چیزایی که بیشتر روی کاغذ قابل اجراست نه در کلاس ۳ در ۴ با ۴۰ نفر دانش آموز و بدون امکانات از آب کره نمیشه گرفت..
خروجی مدارس دولتی صفره .
نخبه ها در مدارس غیرانتفاعی درس میخونن و بدهکار بیت المال نیستند . پیشرفت و موفقیتشان را مدیون خانواده هاشون هستند نه آموزش و پرورش .
تقریبا18سال از عمر با ارزشت رو می ذاری و هیچی به هیچی این همه بیکار تحصیل کرده
قبول داره بلایک
حتی تو بدبخت ترین کشور ها هم مدرسه وجود داره
شما فکر کنم هنوز داری 6 سال اول مدرست رو پاس میکنی
اگر میدونی چیزی تو عقلت نمیره برو یه هنر یاد بگیر و کار کن دوست عزیز
اما یک نکته ی مهم اینه که وقتی کار به جایی برسه که من احساس کنم درسی که خونده ام هیچ فایده ای نداره و بعد از سالها درس خوندن، بخوام التماس کنم که منو یه جایی استخدام کنند، ناخواسته این ذهنیت به وجود میاد که درس خوندن هیچ فایده ای نداره.
یکی از مشکلاتی که هست اینه که یک بچه از خودش هیچ اختیاری نداره. و خانواده اش در سن هفت سالگی اون بچه رو به مدرسه می فرستند. حالا آیا اون بچه می تونه بگه من نمی خواهم به مدرسه بروم؟؟
من خودم تقریباً تمام دوران تحصیلم به اجبار خانواده بود و اصلاً از خودم اختیاری نداشتم. یعنی درس خوندن در جامعه ما به یک قانون اجباری تبدیل شده و مثلاً اگر بچه ای بخواد درس نخونه و به دنبال کار بره، خانواده و جامعه با اون بچه مثل یک مجرم رفتار می کنند.
کلاً ترک تحصیل در جامعه ی ما یک ننگ به حساب میاد. در حالیکه باید توجه کنیم که همه ی بچه ها قرار نیست به درس و مدرسه و دانشگاه علاقمند باشند. و خیلی از بچه ها اگر وارد کار مورد علاقه شون بشن، موفق تر خواهند بود. من خودم اگر در سن هفت سالگی، اختیاری از خودم داشتم، هیچ وقت به مدرسه نمی رفتم. چون الآن احساس می کنم که این سوادِ من چندان سودی به حال خودم یا جامعه نداره، در حالیکه اگر از همون بچگی وارد یک کار دیگه میشدم، شاید الآن موفق تر بودم.
کتاب های کنکوری، با بیان ساده تر و صمیمی تر توضیح داده اند، اما متاسفانه مطالب رو به صورت عمیق و تحلیلی توضیح نداده اند و فقط به نکات تستی و راه حل های سریع اشاره کرده اند.
به نظرم اگر این دو حالت با هم ترکیب شوند خیلی بهتر میشود. یعنی مطالب به صورت تحلیل شده و عمیق با زبان صمیمی و روان توضیح داده شوند.
متاسفانه تعداد کتاب هایی که هم روان و صمیمی باشند و هم کامل و تحلیلی باشند، خیلی اندک هست.
آنچه که عیب دارد، این هست که هیچکس تلاشی برای رفع این مشکل نمی کند.
که این دو عمر ما را داد بر باد !!
تنها کتابمون زیاد تغییر نکرده دینی است خخخخخخخ
الان خواهرم دیپلمه نظام قدیمه و واقعا حس میکنم اون سوادش از من بیشتر درک میکنه مطالبو
اگه واقعا میخواین ماهم مثل نظام قدیما داخل جهان بدرخشیم کتابارو تغییر بدیم
من الان ک درس میخونم اصلا حس نمیکنم ک خیلیدرک کردمه و مطالب عمیق فمیدمه انگار دارم کتابا راهنمایی رو میخونم
اینم از اعتراف من نسبت ب آسون بودن کتابا
البته ماهمینم نمیتونیم بخونیم خخخخخخخ
فکر نمی کنم آزمون تیمز به زبان انگلیسی باشه. اگر جستجو کنید، اکثر نمونه سوال های آزمون تیمز به زبان فارسی هست. البته چون این آزمون در کشورهای مختلف برگزار میشه، احتمالاً برای هر کشوری به زبون خودشون هست.
آزمون پرلز هم که در اصل، معیاری از توانایی در تبیین و تفهیم زبان مادری هر کشور است.
نکته ای که درباره این آزمون ها هست اینه که ظاهراً این آزمون ها با سایر المپیادهای علمی تفاوت دارند. در اکثر المپیادهای علمی، نخبگان یک کشور شرکت می کنند اما این آزمون ها ظاهراً به گونه ای است که فقط برای دانش آموزهای نخبه نیست بلکه میزان دانش عموم دانش آموزان یک کشور رو مشخص می کنه.
مثلاً دانش آموزها چندین سال در مدرسه، درس انگلیسی و عربی می خونن؛ حالا یک کتاب انگلیسی یا عربی به دانش آموزها بدهبم ببینیم می تونن ترجمه اش کنند؟
یا یک مثال دیگه؛ دانش آموزها چندین سال در دوران مدرسه کتابهای تاریخ می خونند؛ حالا ازشون سوال کنیم ببینیم می تونن اسم سلسله های تاریخی ایران رو به ترتیب نام ببرند؟
کلی از این مثال ها میشه زد؛ مثلاً از دانش آموزها بپرسیم که اسم ۲۰ تا شاعر با آثارشون رو بگه؛ یا پایتخت کشورهای قاره آسیا و اروپا رو نام ببرند. یا اصلاً اسم ۱۰ تا کشور از قاره ی آفریقا رو نام ببرند. یا دو تا عدد اعشاری رو بدون ماشین حساب بر هم تقسیم کنند.
رُک و راست بگم، من خودم که چندین سال از مدرسه و دانشگاهم میگذره، جواب بعضی از سوال های بالا رو نمی دونم. با اینکه تمام این مطالب رو در مدرسه خوندیم و نمره ی بیست هم گرفتیم، اما چون هدفِ ما فقط نمره بوده، هیچکدوم رو بلد نیستیم.
حجم کتاب ها رو بالا بردند و سختر کردند
مگه کتاب های قبلی (دهه ۶۰) چه مشکلی داشتند
کتاب قرآن کلاس سوم ابتدایی رو ببینید سوره های سخت دارند یا ریاضی که مفاهیم جمع و تفریق رو به شیوه های خیلی سخت به بچه آموزش میدن
فکر نمی کنم آزمون تیمز به زبان انگلیسی باشه. اگر جستجو کنید، اکثر نمونه سوال های آزمون تیمز به زبان فارسی هست. البته چون این آزمون در کشورهای مختلف برگزار میشه، احتمالاً برای هر کشوری به زبون خودشون هست.
آزمون پرلز هم که در اصل، معیاری از توانایی در تبیین و تفهیم زبان مادری هر کشور است.
نکته ای که درباره این آزمون ها هست اینه که ظاهراً این آزمون ها با سایر المپیادهای علمی تفاوت دارند. در اکثر المپیادهای علمی، نخبگان یک کشور شرکت می کنند اما این آزمون ها ظاهراً به گونه ای است که فقط برای دانش آموزهای نخبه نیست بلکه میزان دانش عموم دانش آموزان یک کشور رو مشخص می کنه.
2. لطفا موارد و سرفصل های این آزمون ها در یک گزارش تحلیل شود.
کاش یک مدت هم روش آموزشیمون رو تغییر می دادیم. هزینه ی زیادی هم نداره؛ فقط کافیه کنکور حذف بشه و دانش آموزها به جای تست زدن، مهارت یاد بگیرند. (اینطور، کلی هم در هزینه های صرف شده برای کنکور، صرفه جویی میشه). دانشگاه ها هم به جای اینکه هر روز پشت سر هم مقاله های بی فایده تولید کنند، سعی کنند اولاً مهارت شغلیِ دانشجوها رو تقویت کنند و ثانیاً به جای کارهای متفرقه (مثل مقاله) سعی کنند با درس دادنِ صحیح، سطح علمی دانشجوها رو واقعاً بالا ببرند.
وقتی درداخل نیزنمره مفت والکی میگیرند
چه انتظاری درصحنه بین الملل ازشون داریم
من یک معلم هستم
ازطرف مدرسه واداره مجبورشدم که به دانش آموزان نمره بدم
وگرنه برام گرون تموم میشد
وضع درس خوندن ونمره گرفتن اینه واقعا؟؟؟
مقاله = بلای جان دانشجو
اما الآن یک کوله بار پُر از مدرک و "مقاله ی علمی پژوهشی" دارم که حتی بابتش یک نون لواش هم بهم نمیدن. البته بابت این مدرک ها کلی لقب مثل "بی عُرضه" و "تنبل" و ... نصیبم شده!!!
اما همون سال های اول دانشگاه فهمیدم که توی مدرسه هیچ چیز یاد نگرفته ام و توی دانشگاه هم خبری از علم نیست و به این نتیجه رسیدم که باید انصراف از تحصیل بدم؛ اما وقتی فهمیدم که برای انصراف باید چقدر جریمه بدم، از زندگی هم ناامید شدم.
آیا حیف نیست که جذابیت و ارزش علم رو با چند تا کتاب تستی از بین ببریم؟ آیا حیف نیست علوم انسانی که حاصل قرن ها تلاش هزاران دانشمند و فیلسوف هست، در چندتا کتاب تستی خلاصه بشه؟
آیا حیف نیست ارزش "حساب دیفرانسیل و انتگرال" که یکی از مهمترین کشفیات علم ریاضی مدرن هست، با چند تا تست از بین بره؟ بهتر نیست به جای تست های کنکوری، به دانش آموزها یاد بدیم که همین حساب دیفرانسیل و حساب انتگرال هست که پایه و اساس تمام پیشرفت های مهندسی و سازه ها و کنترل و رباتیک و هوافضا و الکترونیک و آیرودینامیک و ... هست؟ آیا فهمیدن عمیق درس ها بهتر از تست زدن نیست؟
آیا حیف نیست که ارزش زیست شناسی و زمین شناسی که جزو ضروری ترین و جذابترین شاخه های علم هستند و هزاران دانشمند در هزاران سال گذشته برای پیشرفت و توسعه آن تلاش کرده اند را با تست و کنکور از بین ببریم؟
آیا حیف نیست که ارزش هندسه های اقلیدسی و نااقلیدسی که پایه و اساس نظریه های ابعاد و ابرفضا و فضا-زمان و نسبیت عام انیشتین و ... هستند رو با تست های کنکوری پایین بیاریم؟
چرا به جای تست زدن و مقاله نوشتن، دانش آموزها رو تشویق نمی کنیم که مهارت یاد بگیرند و واقعاً به سمت دانشمند شدن پیش برن؟ تا کی این وضع باید ادامه داشته باشه؟
حالا شما می فرمایی راه حل ارائه بدین؛ این هم راه حل:
بروید تحقیق کنید ببینید کشورهایی که در این آزمون های بین المللی رتبه های برتر را کسب کرده اند، چه کار می کنند که نتیجه های خوب می گیرند؟
آیا اون کشورها هم کنکورشون مثل ماست؟ آیا در اون کشورها هم هدف غایی و نهاییِ از مدرسه این هست که دانش آموزها در کنکور قبول بشن؟ آیا در اون کشورها هم هدف غایی و نهاییِ تحصیل در دانشگاه، اینه که دانشجوها تبدیل به ماشینِ تولید مقاله بشن؟؟؟
چون در دوران دبیرستان همه اش کتاب تست و نکات خلاصه و کنکوری رو مطالعه می کردیم. اما متاسفانه به نمره های نوزده و بیستی که توی دبیرستان گرفته بودیم، مغرور می شدیم. اون زمان من خودم یکی از طرفداران امتحان و کنکور بودم، چون فکر می کردم، تمام علم و دانش، همین نکته های تستی هست که ما می خونیم و درصدهای بالای آزمون ها و ... . اما بعدها که با دقت و موشکافی، کتاب های دبیرستان رو مطالعه کردم، فهمیدم که هر کتابی به اندازه یک دریا مطلب داشته که ما اصلاً اونها رو نخونده بودیم.
همین کافی است که هر دانش آموزی حدود شش یا هفت سال در مدرسه و حداقل یک ترم در دانشگاه، مشغول خواندن زبان انگلیسی هستند؛ ولی نمی توانند نیم ساعت انگلیسی صحبت کنند. (در حالیکه نمره هاشون هم بیست هست)
این در حالی هست که برای یاد گرفتن یک زبان خارجی شاید کمتر از یک سال هم زمان نیاز باشه.
آخه معلم یا کارمندی که باید در طول هفته مشغول خدمت باشه چطور میرسه ادامه تحصیل بده و تا دکترا پیش بره؟!(فقط مدرک گرایی و نه سواد) خب معلومه چنین افرادی نه به وظیفه اصلیشون میرسن نه به تحصیلشون!
آخرشم طلبکار همه هستن و جای کسانی که 30 سال اصولی تحصیل کردن رو اشغال میکنن و قیافه حق به جانبم میگیرن.
طرف مدیر فلان سازمانه هر روز خدا تو جلسه کاریه اما یه دفعه بعد گذشت 4 سال از لیسانس مدرکش میشه دکترا!!! یکی نیست بگه تو چطور هم به کار سازمانت رسیدی همه رساله دکتریتو نوشتی؟! همین افراد انتظار دارن بذارنشون وزیر!!! بخدا ریشه 90 درصد آموزش و پرورش و بقیه ادارات همین مدرک گراییه که دوزار سواد پشتش نیست.
بدبختی اینه، اونی که اصولی با خون دل دکترا گرفته باید بیکار باشه و التماس همین افراد رو کنه!!!
طرف معلم بوده وظیفه معلمیش درست انجام نداده رفته مدرکشو بالا برده و حقوقشم گرفته، بعد 15 سال سابقه از آموزش و پرورش میاد وزارت علوم هیات علمی میشه و سطح دانشگاه رو هم میاره پایین چون وقت کافی نداشته همسطح همکلاسیاش باشه (هم مدرسه رو خراب کرده هم دانشگاه رو) اما کسانی که بدون درآمد و با تمام توان زحمت کشیدن دکترا گرفتن بیکارن!!!
کاش یه قانونی بود هر کارمندی که قصد ادامه تحصیل داره به اندازه سال هایی که کارشو نیمه تمام ول میکنه میره دنبال تحصیل حقوقشو کم کنن که عدالت رعایت بشه.
ادمین جان مادرت انتشار بده
اونهایی که عاشق مقاله اند
تحویل بگیرید
مقاله
علی برکت اله
دوره ی قبلش رو فراموش کردین؟؟
تهش میرم یه شغل ازاد یا کارگری
ارزوم فرهنگیان هست ولی زهی خیال باطل
مدارس گوناگون و در اولویت نبودن آموزش و پرورش نتیجه ای جز این نخواهد داشت
خسته نباشی مدرسه
خدا قوت دانشگاه
مدرسه های اون ور را دیدین
این نتیجه ی آموزش وپرورش ماست!؟؟ تازه معلمانی که اخیرا جذب آموزش وپرورش شده اند ازروی ناچاری وبیکاری، این شغل راانتخاب کرده وفاقد تجربه وسواد کافی جهت تدریس وتربیت دانش آموزان هستند!؟! ودانش آموزان درتمام مقاطع تحصیلی، آنچه راکه باید برای خود و شغل زندگی آینده، بیاموزند، دست خالی مانده والاف جامعه می شوند!؟!
پس قبول کنیم که سطح آموزش وبازدهی آن درایران پایین بوده وقابل مقایسه باکشورهای موفق نیست!؟! آموزش وپرورش ما دردوره کرونا، ازآنچه قبل ازاین بود، نیز ( باتوجه به اامکانات ناقص) پایین تر وافتضاح ترشد، که آموزش وپرورش باید منتظر نتیجه ی دردناک آن باشد!!!!! ؟؟؟؟
نکته ی خیلی جالبی که هست اینه که بعضی دوستانِ عاشق کنکور، میگن اگه کنکور حذف بشه، فقط افراد پولدار با پارتی می تونن وارد دانشگاه بشن!!!! خُب الآن هم که خیلی بدتره؛ الآن فقط افراد پولدار می تونن کلاس های کنکور آنچنانی برن. و خیلی دانش آموزانی که استعداد بالایی دارند، به خاطر مشکل مالی نمی تونن توی کلاس های کنکوری و آزمون های تستی شرکت کنن و مجبورن با خوندن کتاب های درسی و جزوه مدرسه، برای کنکور آماده بشن.
این بی عدالتی نیست؟؟؟؟
درضمن بروید تاریخچه کشورهای پیشرفته را مطالعه بفرمایید و بگویید کدام کشور بدون آموزش و پرورش موفق و توسعه یافته توانسته پیشرفت کند؟
معلم و دانش اموز ارتباط دوسویه دارند هر طرف مشکل داشته باشد کل سیستم دچار مشکل میشود. اما معلم میتواند مشکل دانش اموز را حل کند اما برعکس آن امکان ندترد
بله معلمی که دکتری ریاضی از دانشگاه تهران گرفته و مجبور شده بخاطر فرار از بیکاری بیاد همکار تو بشه بیسواده اما امثال شماها که با رتبه های حداقل چهاررقمی به بالا رفتید فرهنگیان خوندین خیلی باسوادین. از روزی که دانشگاه فرهنگیان ساخته شد کیفیت معلم ها و سطح سواد مدارس به شدت تنزل پیدا کرد. بخدا خواهرزادم با 46 هزار منطقه سه رفته فرهنگیان خونده معلم شده!!! حال اون باسواده منی که زیر هزار آوردم تهران تا دکترا خوندم بی سوادم!! جالبه زمان ما رتبه 30هزار به بالا مجاز به انتخاب رشته نبود! یعنی الان کلی دانش آموز ضعیف که به زور دیپلم گرفتن شدن معلم فرهنگیان. خدایا شکرت
آنچه عیان است چه حاجت به بیان است.
شوربختانه مردم در مقابل اموزش وپرورش موضع بدی دارند گاها.
چه برسه به آزمون های بین المللی !!
واقعیتش اینه که به خاطر فرار نخبه ها، کشور دچار تخلیه ژنتیکی شده و ضریب هوش ایرانیها به پایین تر از متوسط جهانی رسیده.
قدیما یادمه هر وقت المپیادهای جهانی اعلام می شد؛ حتما ایران یه جایگاهی داشت ولی الان مدتهاست که اصلا خبری نیست. به نظر من بزرگترین تهدید برای کشور در حال حاضر تخلیه کشور از نخبه هاست؛ سرمایه های ارزشمندی که دارن میرن