به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، طی نشستی با حضور دکتر محمد صادق افراسیابی معاون امور محتوایی مرکز توسعه فرهنگ و هنر در فضای مجازی و مدرس دانشگاه و دکتر محمد نبی آقا تقی مدیر عامل موسسه مطالعات راهبردی افرا و کارشناس مسائل رسانه، موضوع «ابزارهای تقابل، وارونه نمایی و تحریف» پیگیری شد.
امروز قرار است درباره ابزارهای تقابل وارونه نمایی و تحریف در فضای رسانهای صحبت کنیم. نمیخواهد راه دوری رویم و نمیخواهیم به موارد متعددی که در سالهای اخیر شاهدش بودیم اشارهای کنیم و همین چند روز اخیر و ماجرای توافق نامه ایران و چین که انواع و اقسام خبرها را در رسانههای داخلی و خارجی داشتیم و هر کدام نیز از ظن خود میگفتند. درباره این میخواهیم صحبت کنیم چه اتفاقی میافتد که یک پدیدهای که به لحاظ حقوقی با برجام خیلی فرق میکند، اما متفاوت و گستردهتر به آن توجه میشود. چه اتفاقی میافتد که چنین تفاوتی در انعکاس رسانهای رخ میدهد؟
آقا تقی: موضوع وارونه نمایی، تحریف، تکنیکها و ابزارهایی که امروز در فضای رسانهای جهان در حال استفاده است در قبال کشور ما خیلی بیشتر و پیچیدهتر مورد استفاده قرار میگیرد. قاعدتا به واسطه نوع رویکردهای مبتنی بر ارزشها و اصول دینی مان ما در چهل سال گذشته به نقطهای رسیدیم که جریان استکبار و جریان رسانهای استکبار تقابل خیلی جدی با جمهوری اسلامی ایران دارد. پس این را هم لحاظ کنید که اگر جریان رسانهای غرب با ما تضاد دارد بر سر هر موضوعی داخل کشور واکنشهایی داشته باشد جریان سازی کند و فعالیت کند و آنچه که اتفاق میافتد را شما میبینید.
بیشتربخوانید
این موضوع چین که میگویید یکی از همین موضوعات است و فی نفسه اگر بخواهید خود موضوع را به صورت مستقل بررسی کنید ابعاد و اهداف متفاوتی دارد، اما اگر در جریان رسانهای غرب بخواهید تعریفش کنید که چگونه دارد تضاد و تناضع میکند با نظام جمهوری اسلامی ایران قابل تحلیلتر است. موضوع مذاکرات برجام دولت یازدهم و دوازدهم که تا به امروز رها هم نشده و دیروز هم مذاکرات وین برقرار بوده است و دولت از این مذاکرات برجامی هیچ وقت دست نکشیده است. چرا مذاکرات برجامی شکل گرفت؟ چرا دارد ادامه میدهد؟ اگر این تحلیل شود روابط ایران و چین و موضوع رسانهای غربیها نسبت به روابط ایران و چین کاملا واضحتر برای مخاطب روشن میشود.
ما یک جریان غرب گرا در داخل کشور داشتیم که بعد از پیروزی انقلاب رو در روی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. جریان ملی مذهبی بود و آقای بازرگان و ابراهیم یزدی و طیف ملی مذهبیها و نهضت آزادی بود. آن موقع این رویکرد جریان غرب گرا ابتدای انقلاب نگاهش چه بود؟ اینکه با دشمنی که با ما دشمنی میکند، با استکباری که مستکبر عالم است، با استعمارگری که ایران ما قبل انقلاب مستعمره اش بوده ما نمیخواهیم دشمنی کنیم. دشمنی که دشمنی اش عیان بوده است و این نگاه و رویکرد ابتدای انقلاب وجود داشت. این با رویکرد انقلابی و اسلامی و حضرت امام (ره) و جریان انقلاب کاملا منافات داشت.
حتی دلشان میخواست ایران ارتشی هم نداشته باشد.
آقا تقی: بله ارتش نداشته باشد و ساختار انقلابی را منحل کنند و ساختار به صورت ملی مذهبی شکل بگیرد. در طی یک دهه بعد از آن و در سالهای ۷۲ تا ۷۶ این جریان پیوند میخورد با جریان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که سال ۶۵ و ۶۶ منحل شده بود، مجدد با دست فرمون بهزاد نبوی، همین فردی که امروز لیدر جریان اصلاحات در انتخابات ۱۴۰۰ دارد قد علم میکند، با جریان بهزاد نبوی و سعید حجاریان و دوستان آقاجریها و ... این جریان با این سازمان مجاهدین پیوند جدیدی میخورد و نتیجه این پیوند میشود خرداد ۷۶ و شکل گیری دولت اصلاحات؛ که شما همین رویکردهای غرب گرایانه را در دولت سال ۷۶ و آقای خاتمی میبینید.
مجددا بعد از پایان دولت نهم و دهم در دولت یازدهم و دوازدهم میبینید که رگهها و رویکردهای آن جریان غرب گرا در همان دولت یازدهم و دوازدهم مجدد شروع به فعالیت میکند و دیده میشود ظاهر شکل گیری اش تعامل با جهان و غرب و نشستن با کدخدا و آمریکا است، اما در واقع همان رویکرد و خط ادامه پیدا میکند. این را به این دلیل گفتم که اگر میخواهیم جریان رسانهای غرب در داخل را بررسی کنیم حتما باید جریان سیاسی رسانهای غرب گرایان داخلی را در کنار او ببینیم و نمیتوانید فضاسازیهای رسانهای که امروز در کشور فعال میشود را فقط بگوییم برای رسانههای غربی و بی بی سی فارسی و من و تو و جریان رسانهای بیرونی است. نه یک جریان رسانهای و سیاسی غرب گرایانه در داخل کشور رشد و نمو پیدا کرده و عده و امکانات لازم را هم دارد و الان ابزار قدرت اجرایی هم در اختیارشان است و آنها هم در این فضاسازیهای رسانهای دارند فعالیت میکنند.
اما پاسخ به سوال شما: نگاهم درباره قرارداد ایران و چین و چرا این فعالیت رسانهای شکل گرفته است در گرو سوالی است. سوالی باید پاسخ دهیم که چرا در موقعیت زمانی امروز این قرارداد رونمایی شد؟ چرا نگذاشتند دو ماه دیگر این اتفاق بیفتد؟
البته توافق نامه است نه قرارداد.
آقا تقی: بله توافق نامهای که میخواهد منجر به قرارداد ۲۵ ساله شود. چرا این موقعیت زمانی دارد طرح میشود؟ دولتی که همه میدانیم به هیچ وجه علاقهای به ارتباط با شرق نه لزوما چین نبوده و نخواهد بود و دولت فعلی نگاهش غرب بوده اروپا و سه کشور اصلی اش و آمریکا.
دلیلش چیست؟
آقا تقی: اول باید این سوال را پاسخ دهیم که چرا در این مقطع زمانی طرح میشود؟ پاسخ من این است که هدف تولید برقراری این توافق نامه و انجام آن نیست، اما بهره برداری سیاسی از این توافق نامه برای رسیدن به کارزار انتخاباتی مورد هدف است. آنهم به این دلیل است. الان شرایط سیاسی کشور برای جریان غرب گرا نقطه کانونی که در آن قرار گرفته است سخت شده است، چون عملکرد ۸ ساله شان عملکرد بسیار مطلوبی نبوده و فضای اقتصادی فضای سنگینی بوده و در دوره ترامپ، آمریکا از برجام خارج شد، جریان برجامی دچار مشکلات شد.
الان آمریکا میخواهد جریان قبلی را به برجام برگرداند و برای بازگشت به برجام نیاز به کمک دارد و نیاز به ابزارهایی دارد که این موضوع اتفاق بیفتد. اصل پاسخم این میتواند باشد: مطرح شدن توافق نامه ایران و چین در این مقطع زمانی برای این است که به غرب بفهمانند که آمریکاییها و غربیها اگر میخواهید با ما سر میز بنشینید، یک کشور دیگری وجود دارد که آمادگی دارد این قرارداد اقتصادی بلند مدتی هم با ما ببندد پس الان تا زمان انتخابات آقای بایدن فضای برگشت به برجامت اتفاق بیفتد و گشایشهای اقتصادی که مدنظر جریان غرب گرا در داخل است در این مقطع زمانی اتفاق بیفتد.
آقای دکتر افراسیابی ما پدیدهای داریم به نام نفوذ در رسانه. اینکه کم و کیف آن چطور است و به چه شکلی اتفاق افتاده است. آیا منظورمان از نفوذ این است که کسانی هستند که پول میگیرند مطالبی مینویسند یا نه و در حوزه مدیریت افکار و ... کار انجام میدهند. در حوزه نفوذ در رسانه قصه چیست؟
افراسیابی: برای اینکه متوجه شویم درباره چه موضوعی صحبت میکنیم باید به فهم مشترک برسیم. یکی از نظریه پردازان حوزه ارتباطات بحث انگاره سازی را مطرح میکند. به این معنا که خیلی اوقات آنچه که در واقعیت وجود دارد صرف نظر از واقعی بودن مسئله و اینکه واقعیت چیست هر کدام از رسانهها از یک زاویهای به موضوع توجه میکنند و ما هم در زندگی مدرن فرصت نداریم که همه چیز را خودمان کشف کنیم و در اینجا رسانه این نقش را ایفا میکند که تصویری از واقعیت بیرونی را نمایش میدهد و آن میشود انگارههایی که رسانهها برای ما خلق میکنند. وارونه سازی یعنی یک نوع انگاره سازی که برخلاف واقع است و موضوع برنامه همین است. وارونه سازی یک انگارهای یا تصویر ذهنی از واقعیت که برخلاف واقع است. در این بحث مصداقی بگویم همین ۱۲ فروردین روز جمهوری اسلامی ایران بود و در همین روز یک کمپینی از سمت رسانههای بیگانه شکل گرفت.
یک اتفاق دیگری هم میافتد که ضرب میشود در بحث نظریات قبلی و وارونه سازی و آنهم این است که در گذشته عصر، عصر رادیو تلویزیون و سینما بود و کارگردان و تهیه کننده بود که تصویری از واقعیت را خلق میکرد و در فیلمهای هالیوودی شما بحث ایران هراسی و اسلام هراسی را به شدت میدیدید، اما امروز مخاطب مشارکت فعال دارد و جریانی که دنبال میشود این است که به واسطه حضور فعال مخاطب یک انگارهای ایجاد شود و آن انگاره به جریان مردمی و برخواسته از مردم منتسب شود. کاری که در یک دورهای آمریکا انجام داد و فکر میکنم انتخابات ایتالیاییها بود و زمانی که هنوز شوروی، یک اتحادیه شوروی بود.در آن مقطع دو کاندیدا در ایتالیا در انتخابات ریاست جمهوری شان وجود داشت یک کاندیدایی بود که متمایل به شوروی و یک کاندیدا بود متمایل به آمریکا بود. آمریکا آمد چه کار کرد؟ آن زمان دولت آمریکا و حتی کشیشهای آمریکایی از ایتالیاییهایی که در آمریکا ساکن بودند و در ایتالیا اقوامی داشتند درخواست کرد که شما برای نجات ایتالیا به همشریان خود نامه بزنید و بگویید به خاطر اینکه گرفتار فقر نشوید به کاندیدای آمریکایی رای دهید. البته آمریکا همزمان یک فیلمی همزمان طراحی و تولید کرد که این فیلم نمایی از یک کشور کمونیست را نشان میداد آنهم به بدترین شکل ممکن و نشان میداد که یک کشور کمونیست کشور بسیار بدبخت و مشکل داری است و همزمان با این روش از مردم میخواست به این کاندیدا رای دهند.
ما نمونههایی از این مورد در سالهای اخیر در کشور خودمان زیاد دیدیم برای مثال میگفتند میخواهند در پیاده روها دیوار بکشند و برخیها هم جدی جدی باور میکردند.
افراسیابی: در آن زمان، چون فضای مجازی نبود از ابزار نامه نگاری استفاده کردند. اما امروز فضای مجازی آمده و آمار مشارکت کنندههای موفقی نداشته است. امروز در همان ۱۲ فروردین پویشی راه انداختند به نام هشتگ نه به جمهوری اسلامی که در شبکههای اجتماعی به راه افتاد. آموزش کده جامعه مدنی ایران این را طراحی کرد و یکی از بحثهایی که در این پویش داشتند تشویق مردم به تحریم انتخابات ریاست جمهوری پیش رو بود. یعنی یکی از مسائلی که به عنوان محورهای این پویش مطرح کردند و گفتند شما با این هشتگ جلو بروید و کار کنید این است که مردم ایران را به تحریم انتخابات تشویق کنید.
حالا در این مدت از اسفند کارشان را شروع کردند و در این مدت ۳۳۷۴۵۸ پست و ۱۳۰۰ توئیت و ۵۰۱ ویدئو در ۱۵۳ کانال کار کردند. این فضایی که اینها دارند دنبال میکنند به هر حال دنبال این هستند از معاندین کمک بگیرند تا آنها را در فضای مجازی فعال کنند، اما ملت ایران هوشمند هستند.
فرمایشات حضرت آقا بسیار کاربردی است و یادم نیست امسال یا سال گذشته بود که فرمودند در این دولت اقدامات خوبی شده، اما نقدهایی هم وجود دارد و ما باید مراقبت کنیم. گاهی ضعفهایی بوجود میآید و ما باید حضرت آقا را در سیره و رفتار و کلام مان به عنوان الگوی خودمان قرار دهیم. همین الان همین پویش را سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با مشارکت بالا و رایزنیهای فرهنگی پویش ایران مستقل را طراحی کرده است.
در همین بحث چین کاری که وجود دارد باز یک نظریه است و گاهی اوقات اینها هدفمند محتوایی تولید میکنند و آن هم در فضای مجازی میچرخد. امروز معتقدم سواد رسانهای مردم تحت تاثیر بسیاری از اتفاقهای خوبی که شکل گرفت افزایش پیدا کرده است. شما ببینید خیلی از مسائلی که در کشور تلاش کردند به بحران تبدیل کنند نشد و نگرفت و محتواهایی که تولید شد و کانالهایی که راه اندازی شد و تشویق مردم. چرا؟ اینکه مردم صرفا ببینند، این دیدن مسئله نیست، خیلیها ممکن است ببینند. اینکه میبینند، اما باور نمیکنند موضوع است.
من پیمایشی برای رساله دکترای خودم انجام دادم و در آنجا از دانشجویان ۷ دانشگاه ممتاز شهر تهران بر اساس ارزیابی دانشگاه جهان اسلام پرسیدیم که شما بیشترین اخبار را از کجا بدست میآورید؟ طبیعی است که گفتند از شبکههای اجتماعی، چون موبایل در دسترس است. اما وقتی سوال کردیم کدام اخبار معتبرتر است؟ ابتدا گفتند تلویزیون و رادیو و بعد گفتند خبرگزاریهای معتبر. اتفاقا این نشان میدهد مردم صادقانه پاسخ دادند. یعنی حداقل افراد نخبه ما به این درک رسیدند که خیلی وقتها در فضای مجازی سره از ناسره مخلوط است و اینجا باید مخاطب گزینش گر باشد.
اما بحثی که مطرح است و معمولا حوالی انتخابات پیش میآید حضور چهرههای مشهور و اصطلاحا سلبریتیها هست که یکباره حوالی اتفاقهایی که میافتد یا حادثههایی که روی میدهد مثل قرارداد ایران و چین و مخصوصا انتخابات اینها یکباره میآیند در فضای مجازی شروع به پست گذاری و حمایت از کاندیدای مد نظرشان میکنند و یا در اتفاقی که افتاده سعی میکنند افکار عمومی را به سمتی که خودشان میخواهند هدایت کنند. شما به بالا رفتن سواد رسانهای از سوی نخبگان اشاره کردید آیا فکر میکنید ما دوباره شاهد اثر گذاری این چهرهها بر افکار عمومی هستیم؟ حالا که نزدیک به انتخابات هست یا اینکه مردم هم به نسبت نخبگان ما سواد رسانهای شان بالاتر رفته است؟ بعضیها هنوز هم معتقدند که نقش آفرینی سلبریتیها کاذب است و آنقدری که در فضای مجازی نمایان میشود، تاثیرگذاری ندارند. لطفا به این سوال پاسخ دهید که آیا چنین موضوعی وجود دارد؟ اگر وجود دارد میتواند کمکی به نتیجه بکند؟
افراسیابی: به هر حال آنچه خانم فیروزفر گفتند جزو شیوههای اقناع هست که برخی سیاسیون از سلبریتیها کمک میگیرند. این سلبریتیها درصدی هوادار دارند. یکی از تلاشهایی که الان دارد دنبال میشود در افزایش سواد رسانهای این است که به مردم گفته شود این سلبریتی در حوزه تخصصی خودش تبحر دارد نه در حوزه اقتصاد و سیاست. خیلی اوقات ما دیدیم هنرمندان ما وجه احساسی شان قوی است و خیلی وقتها خبری را میشنوند و قبل از اینکه درباره صحت و سقم آن تحقیق کنند درباره آن خبر موضع گیری میکنند.
یعنی خودشان هم سواد رسانهای بالایی ندارند.
افراسیابی: به هر حال هنرمندان احساسی بودن به کارشان کمک میکند، اما خودشان باید این دقت را داشته باشند که منی که احساساتم با شنیدن یک خبر متحول میشود، قبل از تحقیق و بررسی، حالا نه به نیت بد. گاهی دیدیم یک هنرمند نه به نیت بد یک خبری شنیده میآید و میگوید فلان خبر اتفاق افتاد و من متاثرم برای این وضعیت.
لزوما هم سوء تفاهم دارد و یعنی عداوتی ندارند و به دلیل عدم آگاهی است.
افراسیابی: برخی اوقات خبری تکذیب میشود و سلبریتی بلافاصله بعد از خبر آمده نظری داده و تاسف خود را بیان کرده است در حالیکه خبر تکذیب شده و اتفاق نیفتاده است.
مثل سحر زکریا که درباره واکسیناسیون اظهار نظر تندی داشت که با واکنشهای بسیاری هم مواجه شد علی رغم اینکه در همه دنیا واکسیناسیون کرونا فعلا در حالت قطره چکانی است و این فقط مختص ایران نیست. پرویز پرستویی نیز هنرمند متعهدی است، اما او هم چند بار به یاد دارم که واکنشی به پدیدهای داشته که بعد از آن مشخص شد اصلا در ایران رخ نداده و بعد از آن یا پست را پاک کرد و یا عذرخواهی کرد. اینها به نظر همان عدم آگاهی است.
افراسیابی: این افراد در کشورهای دیگر جریانی ایجاد میکنند و یک قدرت هژمونیک ایجاد میکنند و این فضا اصلا ترامپ و جایگزینی بایدن. تمام هنرمندان آمریکایی آن موضعی را دنبال کردند که حاکمیت آمریکا دنبال میکرد و اینجور نبود که هنرمندی بگوید من از ترامپ حمایت میکنم. به اعتقاد من حاکمیت آمریکا به این جمع بندی رسیده بود که ترامپ نباید باشد و حاکمیت بالاتر از رئیس جمهور است و در اتاقهای فکرشان به این نتیجه رسیده بودند که ترامپ برای آمریکا خطرناک است و باید جایگزین میشد و اط قبل مهندسیها انجام شده بود. اما در هیچ کجای جهان غیر از فضای مجازی اینطور نیست که آزادی بیان وجود داشته باشد. یعنی هنرمند در موضعی که موضع کل کشور هست ورود پیدا کرده و نظر مخالف میدهد و یک بخشی اش به این دلیل است که ما مقررات گذاری نداریم.
این پیشنهاد را نه به عنوان مسئولیتی که دارم بلکه به عنوان فردی که دکترای سیاست گذاری فرهنگی دارم و در دانشگاه تدریس میکنم میگویم چرا باید صداوسیما با هنرمندی کار کند که موضعش با آن یکی نیست؟ ینی باید موضع صداوسیما و هنرمندش یکی باشد، موضع کشور و هنرمندی که در یک فیلم سینمایی بازی میکند باید یک موضع باشد و اگر هنرمندی قبل از تحقیق آمد و موضعی مخالف موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران گرفت، چرا اصلا باید دوباره به این هنرمند کار سفارش داده شود؟ اگر هنرمند بداند برایش آسیبی دارد تامل بیشتری کند. حتی به دکتر شاه آبادی معاون سیما پیشنهادی دادم که هنرمندان را بر اساس نوع فعالیت شان در فضای مجازی رتبه بندی کنید و هنرمندی حقوق بیشتری بگیرد که رده بالاتری دارد. چرا ما باید هزینه دهیم برای نقش آفرینی هنرمندی که در مواقع حساس مخالف جریان جمهوری اسلامی حرکت میکند.
جریان جمهوری اسلامی ایران نه لزوما دولت.
افراسیابی: بله حاکمیت بالاتر از دولت است. ما باید گفتگو را هم داشته باشیم بعد از مقررات گذاری. همین امروز سندی ابلاغ شد که نتیجه یک سال کار ما در وزارت ارشاد بود: سند الزام پلتفرمها به تولید و نشر محتوا. اولا باید مقررات گذاری کرد و تکلیف را روشن کرد در حوزه هنرمندان و سایر حوزه ها. دوما اینکه باید گفتگو کنیم یعنی اغنایی هم پیش رویم و اگر مقرراتی هم گذاشتیم به تنهایی کفایت نمیکند باید با هنرمند گفتگو کرده و اغنایش کنیم و نخبگان که شامل هنرمندان و گروههای مرجع باید متوجه شوند مزایای قرارداد ایران و چین چیست؟ تا بیایند در حمایت از این قرارداد صحبت کنند. واقعا این کار بزرگی بود و خیلیها میدانند یک اتفاق مهمی در کشور دارد میافتد و میتواند اتفاقهای بعدی را به بهترین شکل ممکن رقم بزند.
آقای آقا تقی موضوعی که با آقای افراسیابی درباره آن صحبت کردیم موضوع مهمی است. نقش آفرینی هنرمندان در مسائل جامعه اتفاقا به موضوع ما هم میخورد و گاهی اوقات میبینیم در برابر حاکمیت قرار گرفته میشود. یا نه نقدی است که مفقانه و دلسوزانه است و گاهی وارونه نمایی دارد. میخواهیم نظر شما را در این باره بدانیم.
آقا تقی: موضوع هنرمندان در کشور حداقل از دهه ۷۰ به بعد که فضای رسانهای و فرهنگی کشور دچار تغییر شد اینها به قشری تبدیل شدند که کم کم به قشر مرجع تبدیل شدند. مرجع به این معنا که میتوانند در ساختار محتوایی کشور روی مخاطب تاثیر بگذارند. اما نه به معنای اینکه اینها مرجعی باشند که تماما مرجعیت در اختیارشان باشد، بلکه مرجعی که ابزار گونه است. البته بخشی از این هنرمندان متعهد، توانمند و وفادار به هویت اسلامی ایرانی و ملی هستند. از سال ۸۸ به بعد نمونههای فراوانی از این جنس داریم که ضدیت با نظام دارند و تضادهای هویتی شان با هویت اسلامی و ملی میبینیم.
این دست از هنرمندان درست است از لحاظ شکلی خودشان را مرجع میدانند، اما در واقع ابزار دست یک جریان مرجع بالاتری هستند که میتوانیم بگوییم ابزار قدرت و ثروت. آن جریان هست که هنرمندان را مدیریت میکند قرار است اینها سال ۸۸ چنین موضعی بگیرد و جریان مواضعش را میگوید و در سال ۹۲ میگوید از فلان کاندیدا حمایت کنید و همان شبکه که در سال ۸۸ سبز رنگ بود در سال ۹۲ میگوید بنفش بپوش. همان هنرمند و سیاستهای دولت و جریان دولتی میگوید من سیاست واکسن نظام را قبول ندارم و اعتقادی به واکسن تولیدی داخل ندارم و اعتقادی به توانمندی تولید واکسن داخلی ندارم و میخواهم واکسن وارد کنم، اما نظام و ساختار حاکمیتی مخالف است و مخالفتش هم درست است، چون دارد به توانمندی داخلی اعتماد میکند. برای اینکه بتواند ابزار فشار بر افکار عمومی و نظام شود میگوید جریان رسانهای و هنرمندان من گسیل پیدا کنید و به کف جامعه بروید و شروع کنید به نقد کردن واکسن دولتی و ایرانی و ملی.
یعنی میخواهید بگویید بخشنامهای است؟
آقا تقی: نه میگویم بخشی از هنرمندان ما ابزار یک جریان سیاسی اقتصادی قرار گرفتند. میرسیم به همین اتفاق چین. نقد من به خود توافق نامه نیست، اما این دولت اعتقادی به عمل کردن به این توافق نامه ندارد و از این توافق نامه به عنوان ابزار استفاده میکند.
یعنی کارکرد رسانهای اش اینچنین میشود.
آقا تقی: تکلیف بی بی سی و من و تو روشن است و تضاد و نزاع شان با نظام ما مشخص است و هم سیاست هایشان. بالاخره منافع اقتصادی که معطل نمودند در جمهوری اسلامی و همین دولتی که هشت سال به غربیها اعتماد داشت و سفارت انگلستان را بازگشایی کرد و قبله آمالش آمریکا نیست و انگلستان است. همین دولتی که همه فضای اقتصادی کشور را در اختیار فرانسه و انگلیس گذاشت به محض آمدن ترامپ آقایان همه جارو کردند و رفتند و فضای اقتصادی کشور را معطل گذاشتند. حالا یک کشوری پیدا شده و میگوید میخواهم توافق اقتصادی بلند مدت، متوازن، بر اساس منافع دو کشور ببندیم، همین دو کشور فرانسه و انگلیس شروع به چوب لای چرخ گذاشتن میکنند. این شبکه هنرمندانی که شما میگویید اینها چگونه استفاده میشوند و چرا در هر موقعیتی واکنشی نشان میدهند، بیشتر ابزاری در اختیار قدرت و ثروت هستند.
من مقایسه تاریخی هم داشته باشم: مقایسه تاریخی همین امروز این جریان هنری و تبلیغی که مورد استفاد ابزار زور و ثروت قرار میگیرد، مقایسه تاریخی اش میتواند با دوره خلافت امیرالمومنین (ع) و صلح امام حسن (ه) و معاویه باشد. ناه کنید در دوره صلح امام حسن (ع) و ما بعد و ماقبل آن وقتی معاویه در شام حکومت میکند، همین جریان رسانهای و تبلیغ را فعال میکند. مذمت اهل بیت و حضرت علی (ع) را در همین دوره معاویه باب میکنند و جریان سازی میکنند. چه کسانی این کار را انجام میدهند؟ الان میگوییم هنرمندان، موضوع هنرمند کسی است که مبلغ است و جریان رسانهای غرب یکسری مبلغ دارد که امروز بازیگران و هنرمندان مبلغین آنها هستند. در آن زمان مبلغها راویان و خطبا بودند که معاویه تک تک آنها را با هزینههای بالا جذب کرد و بعد از جذبشان به آنها میگفت این حرف را علیه حضرت علی (ع) و این حرف را در مدح من معاویه بزن و اینطوری احادیث جعل کن و این احادیث را اینطوری ارائه بده و ذهن مخاطب را در آن دوره دستکاری میکند و جریان سازی میکند.
امروز را اگر در نظر بگیرید بیشتر از اینکه باید به هنرمند بپدازید به این ساختاری که از هنرمند سو استفاده میکند و آن را ابزار قرار میدهد باید بپردازید. اینکه هنرمند نباید مورد استفاده جریان ثروتمند، جریان اقتصادی و جریان قدرت قرار بگیرد. نکته دوم که مهم است این است که بخشی از این جریان هنرمندان شاید به طور مستقیم ابزار هم نشوند، خودشان ما بین ساختار دولت و حاکمیت همیشه بازی میکنند. تیزهوشتر هستند و استفادههای مادی شان را هم میبرند، اما در عین حال بین سالهای مختلف و بین تضادهای حاکمیت و دولتهای مختلف، آنها شخصا بازیهای خودشان را انجام دادند و منافع خودشان را بردند و وقتی هم قرار است لیز بخورند به دامن سفارت انگلیس و فرانسه لیز میخورند.
در فضای رسانهای به این افراد دو زیست گفته میشود و اکثرشان هم دو تابعیتی هستند.
آقا تقی: اگر هماهنگی بین دولتهای ما و حاکمیت ما بیشتر شود اینجور هنرمندان دیگر امکان دوزیست بودن نخواهند داشت.
هم آقای آقاتقی و هم آقای افراسیابی نکتههای خوبی گفتند، اما نکتهای که هست هنوز خیلی از مردم ما در جامعه باورشان نمیشود آنچه که در رسانهها و به خصوص در فضای مجازی به خوردشان داده میشود برگفته از یکسری دشمنیها است و فکر میکنند این شاید توهم مملکت ما است که این اتفاق میافتد. در حالیکه به تازگی فیسبوک بیش از ۳۰۰ حساب سازمان منافقین را حذف کرده و در آن اعلام شده که این شبکه اجتماعی بیش از ۳۰۰ حساب، صفحه و گروه جعلی متعلق به یک مزرعه ترول که توسط مجاهدین خلق اداره میشدند را حذف کرد؛ و این به خاطر این بوده که متوجه شده که اینها همه شان از یک مکان واحد در آلبانی و توسط یک گروهی از افراد اداره میشده یعنی سرنخهایی پیدا کردند که نشان میدهد اینها همه شان به صورت شبکهای فعالیت میکنند و چیزهایی که ما میبینیم و خیلی هایشان خبرهای اشتباهی و هیجانی و سیاه نماییهای عجیب و غریب است، یعنی یکی از آنها خبر را منتشر میکند و ۲۹۹ نفر بعدی به شکل عجیب و غریبی بازنشرش میکنند. همین افکار عمومی ما را دستخوش تغییرات عجیب و غریبی و مردم فکر میکنند اینها حقیقت محض است.
ماجرا این است که کاربر ساده شبکه اجتماعی ممکن است خیلی متوجه این ماجرا نباشد. توی نوعی با اکانتی طرف هستی که احتمالا عکسی دارد و در نگاه اول مشخص نیست که خط و ربطهای فرامتنی دارند. یا خبری آمده بود که عربستان سعودی سولههایی دارد که سیستمهایی در آن قرار دارد و به همین بازنشرها مشغولند. ما یادمان نرفته بعد از شهادت حاج قاسم اینستاگرام هر گونه تصویری که میگذاشتیم حذف میکرد.
افراسیابی: پلتفرم خارجی زمین بازی خوبی برای ما نیست. به هر حال همانطور که من گفتم باید مقررات گذاری کنیم، آنها مقررات گذاری دارند و در حقیقت وقتی ما در آنجا فعالیت میکنیم، آنها با ابزارهای مستقیم یا غیر مستقیم مدیریت میکنند که چه هشتگی بیاید بالا و چه مواردی باشد و نباشد را مدیریت میکنند. منتهی اینکه چرا در کشور ما شکل نگرفت به این برمی گردد که ما در داخل خودمان مسائلی داریم و آن مسائل ضربه میزند. ما در کشور تجربههای خوب و موفقی داریم، اما گروهی در کشور ما مایلند اتفاقها طوری رقم بخورد که خودشان میخواهند و این مسئله ساز میشود. من از سال ۸۱ روی فضای مجازی کار میکردم و موضوع تمام مقالاتم همین بود. آقایی مثل آقای شکوری وقتی میآید میهن بلاگ را راه میاندازد بعد کلوب راه میاندازد و بعد آپارات و فیلیمو. این فرد میتواند با نت فیلیکس رقابت کند. ما چرا از او حمایت نکنیم؟ گاهی وقتها نگرانیهایی داریم از این بابت که این فرد دغدغههای ما را کامل تامین نمیکند و میخواهیم یک پرورشگاه مصنوعی برای یکسری افراد و کسب و کارها ایجاد کنیم. در محیط گل خانهای کسب و کاری که رشد کرد، وقتی حمایت از آن قطع شد سقوط میکند. یا برای مثال آقای چنگیزی به ناچار اسم میبرم.
آقا تقی: آپارات که مورد حمایت است.
اما برخیها او را ضد انقلاب میدانند.
افراسیابی: آقای چنگیزی بلاگ اسکای را به طور شخصی راه میاندازد و امروز نماشا را دارد. آپارات فیلتر شد و مورد بی مهری قرار گرفت. یا آقای فخری هم پارسی بلاگ را ایجاد کرد با رویکرد دیگری و من با تک تک این دوستان نشست و برخواست داشتم و مسائلشان را میدانم. اما ما اصرار داریم که آن نباشد و اگر مثلا کلاب هاوس میآید، اگر بگوییم آقای شکوری، چنگیزی یا علیرضا شیرازی را پیدا کنیم و بگوییم بیایید جلو آنها میدانند چه کار کنند منتهی صد در صد رویکردهای ما را پوشش نمیدهند و ما به دنبال فردی هستیم که صد در صد رویکردهایمان را پوشش دهد و نتیجه اش این میشود که ما در مقابل پلتفرمهای خارجی شکست میخوریم. چون آن فردی که ما انتخابش کردیم نه ذائقه مردم را میشناسد و نه بلد است کار را خوب جلو ببرد و تخصص را هم ندارد.
معتقدم درباره هر موضوعی که شکست خوردیم، حالا میخواهد پیام رسان باشد یا هر موضوع دیگری، جاهایی بوده که میخواستیم مصنوعی کار کنیم. همان دوره وبلاگ سرویسها یک آقایی در سازمانی به برنامهای آمده بود و فردی هم به عنوان مدیر نماینده وبلاگ نویسان (جوان بلاگ) آورده بود و اصلا نمیدانم چه زمانی او آمد و من که ندیدم مخاطب داشته باشد. در مقطعی دولت یکسری وبلاگ سرویسها را حمایت کرد برای اینکه مقابل جریان پرشین بلاگ، بلاگ فا، میهن بلاگ قد علم کند، چون آن دولت در آن زمان اینها را افراد صالحی نمیدانست و نتیجه این اقدامات گذشته است که الان ما آسیب پذیر میشویم. ما در یک موضوع تفاهم داریم و آنهم این است که در زمین دشمن نباید بازی کرد.
من خودم را متعلق به جریان انقلاب میدانم و مقالات و رویکردهایم این را نشان میدهد، اما در موضوعی با بعضی از دوستان اختلاف دارم و آنهم این است که بعضی از دوستان انقلابی ما اصرار دارند افراد خودشان که صرفا امین و معتمد خودشان است را سر کار بیاورند، اما من میگویم همه ملت ایران و دوستانی که دارند کار میکنند، اینکه بتواند کسب و کاری در داخل کشور شکل بگیرد ارجح است، چون ما میتوانیم روی کسب و کار داخلی مقررات گذاری کنیم و روی خارجی اش نمیتوانیم. الان صداوسیما با هر فراز و نشیبی وی او دیها را در دست گرفته است. حالا صرف نظر از اختلافات صداوسیما با ارشاد و مقررات گذاری اش را اجرا میکند. آیا اینستاگرام هم میتواند این کار را انجام دهد؟
الان در بحث پلتفرمها که گفتید و به آپارات اشاره کردید سایت آپارات جزو رتبههای نخست است و برای مردم مرجعیت دارد. چند روز پیش خبری آمد مبنی بر اینکه قرار است یوتیوب رفع فیلتر شود و اگر این اتفاق رخ دهد ناخواسته آپارات ریزش خواهد داشت.
افراسیابی: شاید، اما اگر آپارات بحث درآمدها را درست کند یعنی یوتیوب منفعتش چیست؟ مردم الان با آپارات راحت هستند و مشکلی ندارند. کسی که محتوای یوتیوب را میگذارد برایش درآمد ایجاد میشود. مشکل پلتفرمهای داخلی ما این است که درآمدی که باید به تولید کننده محتوا بدهند را نمیدهند و حالا این هم جزو مواردی است که در مقررات گذاری یک جایی مقرراتی ایجاد میکنیم و بخش خصوصی ممکن است اول حس کند به ضررش است در حالیکه به نفعش است. یعنی این اتفاق الان در کمیسیون ارتقای محتوا در فضای مجازی جلو میرود که ان شاء الله تولید کنندگان محتوا سهم بهتری داشته باشند.
ما در وزارت ارشاد توافق ایران و چین را مثبت میدانیم و رصد میکنیم که چه مسائلی در فضای رسانهای این را تضعیف میکند و به شدت معتقدیم که این اتفاق باید بیفتد و منویات حضرت آقا باید اجرا شود و آنچه که جمهوری اسلامی ایران دنبال میکند باید رخ دهد. معتقدم آقای دکتر لاریجانی هم واقعا اعتقاد داشت، چون عملکردشان در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود نشان میداد. در این دولت تصور نکنیم که همه به یک شکل فکر و عمل میکنند. آقای لاریجانی هم با اعتقاد این موضوع را پیش برد وگرنه به نتیجه نمیرسید.
آقای دکتر آقا تقی، به نظر شما فضایی که درباره آن صحبت کردیم در بستر تقابل و وارونه نمایی یا تحریفی که گاهی در سپهر رسانهای درباره آن صحبت میکنیم جای دارند؟ شما موافقید یا مخالف؟
آقاتقی: کدام بخش اش را میفرمائید؟
ما الان درباره این صحبت کردیم که مدیریت آرایش رسانهها و افراد و چهرهها چه ارگانهای رسانهای و چه ابزارها و چه چهرهها تاثیراتی در فضای رسانهای میگذارد. میخواهم بدانم تاثیر و تاثر این و نسبت اینها را چطور میبینید؟
آقاتقی: نکتهای میشود به این بحث اضافه کرد و آنهم اینکه دوستان ما حداقل در این دو دولت اهتمام شان به فضای زیرساخت و فضای مجازی و آنچه شما در بحث پلتفرمها مطرح کردید، اهتمام جدی نسبت به توانمندی داخلی نبوده و این دیگر اظهر من الشمس و روشن است. مهمتر از این اهتمام به نظرم آنچه که باید به آن توجه کرد ترجیح منافع گروهی به منافع ملی است. این ترجیح منافع گروهی مهم است که این آسیبها را چه در این دو دولت و در دولت نهم و دهم که البته فضای مجازی به این گسترش و پلتفرمهای متنوع امروز نبود، اما خب شروعش در چنین دولتی بود. ترجیح منافع گروهی در هر دولتی بر منافع ملی آسیب را به شکل گیری پلتفرمها و زیرساختهای داخلی مان زده است و الان آنچه شما میبینید تهدید زیرساختهای پلتفرمهای خارجی مشخص است و حمایتی که از زیرساختهای داخلی نمیشود اجازه میدهد پلتفرمهای جدیدی هم در عرصه انتخابات و فضای سیاسی وارد فضای رسانهای و فضای مجازی کشور شود.
اما اگر بخواهم به نکته شما اشاره کنم که در فضای رسانهای غرب نسبت به ما تعریف وارونه نمایی جزو اولویت هایش است. چرا میخواهد تعریف وارونه نمایی رخ دهد؟ چون مدنظر جریان رسانهای غرب و متصل به آن جریان استعماری غرب و استکباری غرب نسبت به مردم ما این است که استحاله درونی در کشور اتفاق بیفتد. استحاله در بین مسئولین و مردم ما و در شعار ما و در نگاه و فکر ما باید اتفاق بیفتد. پس این روندی است که در ده سال گذشته و شکل گیری بی بی سی فارسی از سال ۸۷ تا به امروز دارید میبینید و بعد از آن پرچم داری میبینید شبکههای دیگری گسترش پیدا میکند.
شبکههای فارسی زبان تلویزیونی که امروز همه شما دارید میبینید اینها اثر خودش را از دست داده است و امروز فضای مجازی رسانه برتر و رسانه اصلی مخاطب است. اما در چنین عصری چرا انگلستان هزینه میکند و تند و تند شبکههای فارسی زبان راه میاندازد و هزینه میکند و تغزیه میکند چرا؟ چون آنجا وظیفه اش تولید محتوا است. آنجا وظیفه اش تحریف اصلی است و وظیفه شبکههای مجازی و این شبکههای گستردهای که میبینید عمدتا باز توزیع است و لزوما به این معنا نیست که باز تولید محتوا باشد، چون تولیدهایی هم دارند، اما عمدتا آن خط سیری که آنجه تولید میشود و هدایت اصلی را انجام میدهد، باز تولید میشود و اتفاق میافتد. به نظرم خط اصلی که دارد اتفاق میافتد این است که این وارونه نمایی در ذهن مردم اتفاق بیفتد، اما این نیازمند یک بستر داخلی است. یعنی اگر دولت و جریانی در داخل تا به امروز این بستر را به رسانههای خارجی و این جریانهای فکری نمیداد، این اتفاقهایی که امروز در داخل کشور میبینید اتفاق نمیافتاد. بله من اعتقاد دارم اگر هم نوایی در بین مسئولین کشور برای حمایت از زیرساختها و پلتفرمهای رسانهای در داخل چه بسا سروش و سایر اپلیکیشنهای داخلی رشد هم میکردند و نیاز نبود شما از تلگرام و واتس آپ و سایر اپلیکیشنها استفاده کنید، اما وقتی آقایان نمیخواهند این اتفاق بیفتد نتیجه اش همینی میشود که در حال حاضر میبینید.
افراسیابی: بحث امروز ما این است که به هر حال فضای جنگ نرم به شدت روز به روز جدیتر میشود. در این فضا معتقدم باید نخبگان را شناسایی کنیم. برای مثال در همین پیام رسانهایی که مطرح شد پیام رسان ایتا توانست در بین قشر مذهبی موفق شود و جای خود را باز کرد و آمار و ارقام این را نشان میدهد و یکسری پیام رسانهای دیگری هم به همین شکل بود. برخی پیام رسانها توانستند به جایگاه خوبی برسند. مسئلهای به آن اشاره کردم ناظر بر این است که خیلی اوقات بخش خصوصی میگوید مانعی برای کار من ایجاد نکن و اجازه بده کارم را پیش ببرم. من مدافع تمام قد دولت نیستم و خودم انتقاداتی دارم، اما یک اتفاق خوبی که در این دولت افتاد این بود که تلاش کرد موانع کسب و کار را رفع کند و این خیلی مهم بود. در کتابی که خبرگزاری فارس به نام «خانواده، سواد رسانهای و رسانههای دیجیتال» منتشر کرد، همین اعتقادم وجود دارد. آنجا در مسئولیتی که در همان مقطع داشتم همان رویه را پیگیری میکردم.
فرمودید این دولت در فضای کسب و کار مجازی مانع زدایی کرده بود؟
افراسیابی: من گفتم این دولت این کار خوب را انجام داد. آنجا هم همین اعتقاد را داشتم و آنجا هم ما دو گروه در وزارت ارشاد بودیم و نگاه بنده این بود که به آپارات و ... کاری نداشته باشید و اگر حمایتشان نمیکنید لااقل برایشان مسئله ایجاد نکنید. نیایید و پول دولت را صرف یکسری پلتفرمهای جدید مصنوعی کنید که این پول هدر رفته و از جیب دولت رفته و پیش بینی شکست اش هم همان زمان راحت بود و در مسئولیتی که خودم داشتم این را رعایت میکردم. در همان مقطعی که در دولت دهم دبیر ستاد ساماندهی پایگاه اینترنتی بودم یارانهای که داشتیم، قبل از بنده یارانه سایتها به دو سایت تعلق میگرفت و بعد از اینکه من آمدم این را به پنجاه سایت بر اساس رتبه بندی الکسا دادند.
آقای دکتر آقا تقی جمع بندی بفرمائید.
آقاتقی: من هم از جلسه امروز استفاده کردم. ما هم نقدی که داریم نسبت به دولت مطرح میکنیم، توانمندی و فعالیتهای مثبتی که دولت در حوزههای مختلف انجام داده را نادیده نمیگیریم و دولت در همه فضاهایش خصوصا حداقل معاونت علمی و فناوری تلاش کرده خصوصا در کسب و کارهای اینترنتی کارهای خوبی انجام شده است. دولتها که روی کار میآیند کار میکنند، اما نقدی که داریم به این است که همه دولتها باید منافع ملی را ترجیح دهند و اگر منافع ملی در جایی مورد خدشه قرار میگیرد، مبتنی بر منافع گروهی و رسیدن افراد به قدرت مبتنی بر منافع گروهی شان از ابزار رسانهای و سیاسی کشور، ما آنجا را مورد نقد قرار میدهیم. بله شما میفرمائید توافق نامه ایران و چین توافق نامه خوبی است و آقای علی لاریجانی آن را انجام میدهد، اما بالاخره آقای لاریجانی سه دوره رئیس مجلس بوده است و بیشترین هماهنگی را با همین دولت داشته و در امضای برجام بیشترین کمک را مجلس آقای لاریجانی به آقای روحانی و گروه آقای ظریف کرد. همین الان هم در مجموعه آقای ظریف مورد حمایت قرار میگیرد و برای سال ۱۴۰۰ هم دارند کار میکنند و توافق نامه ایران و چین هم در همان زمینه دارد انجام میشود. من میگویم اگر توافق نامه ایران و چین خوب است خیلی خوب است، بگذارید بعد از این دولت و اگر نگاه سیاسی و گروهی نداریم و منافع ملی مدنظرمان است چرا قبل از انتخابات ذبحش میکنیم برای اینکه بتوانیم فرد یا کاندیدای خاص خودمان را در فضای سیاسی رسانهای مجددا به مردم قالب کنیم چه آقای لاریجانی باشد و ظریف و چه هر فرد دیگری.
افراسیابی: الان کاری انجام شده باید از آن حمایت کرد و تقویتش کرد. ممکن است میشد از سناریوهای دیگری هم استفاده میکرد به آنها فکر کرد، اما آنچه انجام شده است خوب است.
منبع: فارس
انتهای پیام/