به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مخمل نوعی پارچه کرکی است که از ابریشم، پنبه، کتان یا پشم بافته میشود. مخمل برای دوخت لباس، روانداز تختخواب و نیز پردهی سالنهای تئاتر استفاده میشود. روش تولید مخمل به این شکل است که دولایه پارچه با تارها و پودهای جداگانه با یک ماشین همزمان باهم بافته میشوند.
برای آشنایی بیشتر با تاریخچه مخمل و البته چگونگیِ بافته شدنِ آن، مقاله را پیش رویتان میگذاریم که شما را با تمام ابعادِ این پارچه آشنا میکند.
چکیده
در دورهی ایلخانان (از ۱۲۵۸ تا ۱۳۳۶ میلادی)
حمله ویرانگر مغولها به ایران در اوایل قرن هفتم هجری صورت گرفت و موجب از بین رفتن بسیاری از آثار فرهنگی ما شد. مغولها با تسلط کاملی که بر ایران یافتند، به حکومت عباسیان در بغداد نیز پایان دادند. با از بین رفتن تسلط خلیفه بغداد بر سرزمینهایی مانند ایران پس از یک دوره رکود، شکوفایی مجدد هنرها و علوم آغاز شد. در همین زمان به همت خواجه رشیدالدین فضلالله، مرکزی علمی و هنری به نام «ربع رشیدی» در تبریز ایجاد گردید و باعث تشویق و ترغیب هنرمندان و دانشمندان شد.
(کمخا پارچه منقشی را گویند که به الوان مختلف بافته باشند و مخفف کم خواب است، پارچهای ابریشمی، که روی آن کرکدار و پوشیده از پرزهای کوتاه و چیده شده و براق و صاف و نرم بوده است و پشتش بافت ساده داشته است. اثر پارچه بافی مخمل را در سلجوقی نیز میتوان یافت.) مرکز تهیه کمخا شهر نیشابور بود. چنانکه «ابن بطوطه» به آن اشاره کرده است، این پارچه به هندوستان صادر میشد. به نظر میرسد از سده یازدهم/پنجم به بعد در ایران رواج یافته است. فرمانروایان سیسیل صنعت مخمل بافی در پالرمو بنا نهاد پارچه آن به نام طراز خوانده میشود. (هانس. ای. وولف. صنایع دستی کهن ایران. مترجم دکتر سیروس ابراهیم زاده ص ۱۵۸)
بیشتر بخوانید
در دورهی تیموریان (۱۳۶۹ تا ۱۵۰۰ میلادی)
از زمان حملهی چنگیز خان مغول به ایران تا زمان به قدرت رسیدن غازان خان در سال ۶۹۴ هجری قمری را باید یکپارچه و نساجی دوران مغول و تیموری دوران رکود هنری در ایران محسوب کرد. ولی بعد از آن غازان خان با تشویق وزیر دانشمند خود، رشید الدین فضل الله، زمینههای ایجاد مراکز علمی – فرهنگی را مهیا ساخت.
پارچههای مخمل به صورت مخمل پرزدار و مخمل کم پرز تولید میشده و بافتن انواع پارچههای مخمل عالی رواج داشته است. این صنعت در این دوره به شهرهایی مثل اصفهان و تبریز وارد شده و رونق گرفته است. ورود مخمل بافی به حوزهی شهرستان کاشان کنونی را از این دوره میدانند. (طالب پور، ۱۳۹۲_۱۲۸)
در دورهی صفویان (۱۵۰۳ تا ۱۷۳۶ میلادی)
در اصفهان کارگاههای مخمل بافی بسیاری تاسیس شد و با قدرتمند شدن دولت صفویه و روی کار آمدن پادشاهانی همچون شاه اسماعیل و شاه عباس موجب تحول عظیمی در هنر و صنعت نساجی در ایران شد. بافندگی منسوجات در عصر صفویه توسعهی فراوانی پیدا کرد. حمایت شاهان صفوی از هنر بافندگی موجب رشد و رونق تجاری و از سوی دیگر توانمندی ایران شد. در این دوره بافت پارچهای به نام دیباج معروف میشود و با تاری از نخهای زرین بافته میشد و پارچهی نفیس دیگری به نام مخمل که پیچیدهترین، نفیسترین و باارزشترین آن دوره محسوب گردید.
مهمترین کارگاههای بافت مخمل در عصر صفویه شهرهای یزد، کاشان و اصفهان بود. برجستهترین استاد کار، هنرمند و نقاش این دوره استاد خواجه غیاث الدین نقش بند یزدی بود که هنرمندی و تبحر خاصی در بافت و نقش اندازی مخمل داشت و بعد از آن استاد محمد صادق و نوهاش استاد حبیب اله طریقی تاثیر مهمی در بافت پارچه مخمل گذاردند. به طور کلی مخمل توصیفاتی از پارچهای است با نام «کمخا» که مخفف کمخاب است و مخفف کم خواب است.
از این رو مشخص میشود که این پارچه کم خواب است و خواب داشتن مخصوص پارچه مخمل است که پرزهای آن به یک طرف خواب دارند. پارچهای است ابریشمی، که روی آن کرک دار و پوشیده از پرزهای کوتاه و چیده شده و براق و صاف و نرم است و پشتش بافت ساده است. ممکن است تار و پود و پرز همه از ابریشم باشند و یا اینکه فقط پرزهای آن ابریشمی و تار و پود که بافت زمینه را تشکیل میدهد پنبهای و یا کتانی باشد. پارچههای مخمل گل برجسته منتصب به غیاث است. در بافت مخمل از تارهای رنگی استفاده میشود، متریال تماما ابریشم است و گاهی اوقات نخ گلابتون نیز در آن بافته میشود که به آن مخمل زری گفته میشود. پیچیدگی آن به دلیل سختی کار بوده است. این منسوج گرانبها با گذشت زمان روبه فراموشی رفته است. این نوشتار با مطالعهی منابع کتابخانهای-مصاحبه با پیشکسوتان این هنر و اسناد تصویری از موزهی ویکتریا آلبرت و متروپلین آمریکا تنظیم شده است. در سالهای اخیر با تلاش و همت پیشکسوتان و هنرمندان متخصص در بافت این پارچه گرانبها، چندین دستگاه بافت مخمل احیاء شده است و توسط اساتید مجرب اقداماتی در زمینهی احیا و آموزش بافت آن انجام شده است.
در دورهی قاجار (از ۱۷۷۹ تا ۱۹۵۲ میلادی)
مخملهای ابریشمی ممتازی در کاشان و آران بیدگل تولید میشد که به آن «حسین قلی خانی» گفته میشد. مخمل ایرانی از بهترین پارچههای آن زمان بود و هم اکنون نمونههای آن در موزههای سراسر جهان یافت میشود.
مقدمه
در دوره صفویه و با حمایت شاه اسماعیل اول از تولید پارچههای ابریشمی و نخی و نظارت دقیق شاه عباس از سازمان ابریشم بافی (مک داول.۱۵۹) در دوران صفویه به سبب حمایت دولت از بافندگان شهرهایی همچون یزد، کاشان، اصفهان، رشت، مشهد، قم و تبریز از مهمترین و بزرگترین مراکز اصلی ابریشم بافی محسوب میشوند. در این دوره کاشان و یزد مهمترین مراکز بافت پارچههای مخمل بودهاند. مخمل از گذشته تا امروز نفیسترین و پیچیدهترین منسوج دنیا محسوب میشود.
بافت این پارچه برخلاف بافندگی پارچههای دیگر نیاز به سه نفر همزمان دارد؛ که این خود نشان از اهمیت و پیچیدگی بافت دارد. بافندگی در عهد صفویه از مشاغل مهم یزد بوده است (آذربیدگلی، ۲۶۶:۱۳۷۷). خواجه غیاث الدین نقش بند یزدی برجستهترین استاد طراح و بافندهی این پارچه نفیس بوده است. غیاث الدین معاصر شاه عباس بزرگ و از نوادگان مولانا کمال خطاط مشهور به "عصار" بود که از خوشنویسان معروف عهد خویش به شمار میرفته است؛ که اهم مشروح حالا او را در جامعه مفیدی میتوان یافت که در تاریخ یزد مسطور است. به طور کلی بافندگی در عهد صفویه پیرو دو شیوهی هنری خاص بود: شیوهی اول به رهبری غیاث الدین و شیوهی دوم به رهبری نقاش معروف آن زمان، رضا عباسی. این دو هنرمند به موازات هم از اساتید و هنرمندان نامدر زمینهی بافندگی مطرح بودند.
متاسفانه با گذشت زمان و اتفاقات تلخی که برای بافندگی این سرزمین رخ داده است، این منسوج روبه فراموشی رفته است. اما با تلاش و اقداماتی که در دهههای اخیر صورت گرفته این منسوج نیز بار دیگر احیا شده است.
در بخش بعد به تشریح و توضیح انواع مخمل میپردازیم و همچنین نحوهی بافت مخمل از گذشته تا امروز و در بخش دیگر امار و تعداد ماشینهای بافندگی سنتی مخمل در گذشته تا امروز را مورد بررسی قرار خواهیم داد. همجچنین به معرفی پیشکسوتان هنرمند این پارچه افسانهای و شهرهای فعال در زمینهی بافندگی مخمل را عنوان میکنیم.
نگاهی بر تاریخچهی مخمل
قدرتمند شدن دولت صفویه و نیز روی کار آمدن پادشاهانی همچون شاه اسماعیل و شاه عباس سبب رونق تجارت و صنعت در ایران شد. حمایت سلاطین صفوی از صنعت نساجی موجب رشد روزافزون این هنر-صنعت در ایران شد. البته هرچند که در عهد سلجوقیان، ایلخانیان و ال بویه توانمندی ایرانیان در بافت پارچههای نفیس به حد بالایی رسیده بود، اما با ظهور دولت صفویه فصل جدیدی از ذوق هنری و نبوغ ایرانیان در زمینهی بافت منسوجات افسانهای آغاز شد (سید منصورامامی ۵۸، ۱۳۹۳).
توسعهی صنعت نساجی در عهد صفویه دلایل زیادی داشت که مهمترین آن حمایت شاهان از تولید پارچههای ابریشمی و نخی، نظارت دقیق شاه عباس اول بر سازمان ابریشم بافی (مک داول ۱۷، ۱۶:۱۳۷۴).
فراوانی ابریشم (شاردن ۳۵۶، ۴:۱۳۳۶) و توجه شاهان صفوی به تجارت و کنترل سازمان خرید و فروش آن به خصوص در زمان شاه عباس اول (تا ورنیه ۶، ۴:۱۳۶۹).
اقبال شاهزادگان، اشراف و درباریان، به بافتههای داخلی و استفاده از پارچههای گرانبها در تزیین کاخها و چادرسفرا (سانسون ۵۹، ۱۳۴۶). حمایت شاه عباس اول از هنرمندان نساجی (بهشتی پور، ۱۸۲: ۱۳۴۳).
امنیت و آسایش عمومی به ویژه در دوران شاه عباس اول و رونق تجارت که سبب ثروتمند شدن ایرانیان شده و نهایتا برای تهیه منسوجات گران قیمت (اکرمن ۱۸:۱۳۶۳). در کنار این دلایل ظهور هنرمندانی همچون غیاث الدین نقش بند یزدی که با تمام وجود به هنر نساجی و نقاشی عشق میورزید.
غیاث مهارت حیرت انگیزی در بافت پیچیدهترین و نفیسترین منسوج دنیا که مخمل بود داشت. به موازات این هنرمند که زاده شهر یزد بود، رضا عباسی هنرمند و نقاش زبر دست دوره صفویه، در اصفهان به شمار میرفت.
مکاتب هنری که در دوره صفویه در بافت منسوجات از آن پیروی میکردند
۱-مکتب غیاث الدین علی نقش بند یزدی: اهل یزد بود. در خانوادهای پرورش یافت که با فن و صنعت آشنا بودند. جد او یکی از خطاطان معروف بود (مولانا کمال خطاط) معروف به «عصار». غیاث موفق شد به درباریان شاه عباس ملحق شود و به عنوان رییس کارگاه بافندگی سلطنتی منتصب شود او در بافتن منسوجات مصور شهرت یافت. بافتههای او مورد توجه شاهان قرار گرفت. امروز هشت قطعه از منسوجات او در دسترس است. دو پارچه ابریشمی و دو پارچه مخمل سبک طراحی او استفاده از نقوش کوچک بود که در یک طرح کلی باهم هماهنگی داشتند. شیوهی طراحی غیاث از طرحهای قرن دهم هجری که دورهی اول سلطنت صفویان است، اقتباس شده است.
پنجاه قواره از پارچههای غیاث الدین در میان سیصدوپنجاه پارچهای بود که شاه عباس به رسم هدیه برای امپراطور گورکانیان مغول، یعنی اکبر (۱۶۰۵-۱۵۵۶/۱۰۱۴-۹۶۴) ارسال کرد. جالب است بدانیم که طراحان دوره صفوی (ازجمله غیاث) به جای آنکه روی پارچهها، نشانههای دودمان سلطنتی ترکمن و حامیان قزلباش آنها را نقش کنند، در تزیینها از افسانهها وادبیات ایران مانند شاهنامه و خمسه نظامی الهام گرفتهاند (منسوجات اسلامی، ۱۳۱، ۱۲۷:۱۳۸۵).
یک پارچه اطلسی اثر استاد موجود است که نقش لیلی را نشان میدهد، که در هودجی روی شتری از بیابانی میگذرد و مجنون با بدنی لاغر و نحیف در کناری نشسته وبا ددان مانوس گشته است. اطراف این مجلس با گل بتههایی زینت یافته است. البته گلها و گیاهان که نشانگر علاقه صفویان به باغ وبستان است، نقش مایههای قابل توجهی هستند.
۲-مکتب رضا عباسی: (مکتب اصفهان) رضا عباسی هنرمند و نقاش زبردست عهد صفویه به شمار میرفت که دوره دوم هنر نقاشی صفویه به رهبری نقاش چیره دست رضا عباسی رواج یافت و سبک او در مخمل بافی به کار رفت که با سبک غیاث الدین متفاوت بود. شیوهی او در تصویر اشخاص در حالت فروتنی، تاثیر زیادی در نقوش آن دوره داشت. در این شیوه تصاویر بزرگی طراحی میشد و نقوش فرعی برای پرکردن فضای خالی به کار میرفت. رنگهای ملایم این دوره با تصویری واقعی و به حالت طبیعی، هماهنگی ممتازی یافت. در اسنادی که از کمپانی هند شرقی مانده است، بعضی از سایه رنگهایی که ایرانیان علاقه زیادی به خرید آنها نشان میدادند، فهرست شده است. از نمونه رنگها میتوان به قرمزهای گوناگون، سبز، زرد، کاهی، صورتی ملایم، بنفش کم رنگ، و خاکستری اشاره کرد. اگر چه بسیاری از پارچههای صفوی (بر عکس پارچههای عثمانی) رنگ و رو رفتهاند، اما هنوز واضح است که رنگهای روشن با خطوط بیرونی که بسیار تیره هستند بیانگر ویژگی محصولات قرن شانزدهم/دهم هستند (منسوجات اسلامی ۱۲۶:۱۳۸۵).
سبک رضا عباسی همان مکتب اصفهان است که استفاده از نقوش بزرگ همراه با موضوع انسان و طبیعت است (تاریخ پارچه و نساجی در ایران ۲۱:۱۳۶۰). او در طراحی قالی و منسوجات مهارت حیرت انگیزی داشت ونقش امضاهای زیادی از او روی پارچههای مخمل برجامانده است.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/