حشمت الله قنبری سخنران و پژوهشگر مذهبی در گفتوگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به اهمیت دوران امام رضا (ع) اشاره کرد و گفت: دوران حیات امام رضا (ع) یکی از پیچیدهترین دوران حیات اسلام است. پس از شهادت امام کاظم (ع) امام رضا (ع) با معضلاتی مواجه شدند. ازطرفی شهادت امام کاظم (ع) عمق فاجعه بنی عباس را نشان داد و مردم را درگیر یک عذاب وجدانی کرد که باعث ایجاد فرصتی برای امام رضا (ع) شد که بهترین شرایط استثنایی پس از دوران پیامبر (ص) برای اهل بیت (ع) رقم بخورد.
بیشتر بخوانید
وی افزود: آن زمان مرجعیت علمی و سیاسی امام رضا (ع) تبدیل به یک دغدغه برای بنیعباس شد تا جایی که برخی از یاران امام ابراز نگرانی میکردند که بنی عباس با همان شمشیری که پدر شما را به شهادت رساندند شما را نیز به شهادت میرسانند. امام رضا (ع) در پاسخ به آنان فرمودند در صدر اسلام مسلمانان نسبت به پیامبر (ص) همین سوال را مطرح کردند که ابوجهل با شمشیر شما را تهدید به قتل میکند و پیامبر (ص) در پاسخشان فرمودند اگر ابوجهل توانست یک مو از سر من کم کند من پیامبر (ص) نیستم و من علی بن موسی الرضا (ع) نیز به شما میگویم اگر هارون الرشید توانست بلایی سر من بیاورد من نیز امام شما نیستم.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: جایگاه والای امام رضا (ع) باعث شد تا مشاوران هارون الرشید وقتی خطر مدینه را به عنوان یک مشکل اساسی در مقابل حکومت بنی عباس مشاهده کردند برای مقابله با آن خود را آماده کردند. پس از هارون رشید در حکومت بنی عباس نزاع بین امین و مامونی که دارای ویژگیهای منحصر به فردی بود صورت گرفت.
قنبری اظهار کرد: امیرالمومنین (ع) در روایتی میفرمایند هفتمین فرد از خاندان بنی عباس فقیهترین آنهاست، وقتی کمی تأمل در خلفای بنی عباس میکنیم به این موضوع پی میبریم که مامون قابل قیاس با دیگر خلفای بنی عباس نیست، او انسانی باهوش و دارای ذکاوت استثنایی است. در مناظرات مامون با دیگر مفسران و مورخان اگر اسم او را بردارید متوجه میشوید احتجاجات او برای اثبات حقانیت امیرالمومنین (ع) بینظیر است و هیچ کس قدرت استدلال و اثبات حقانیت امیرالمومنین (ع) را درمیان متکلمان و محققان مانند مامون نداشته است، اما از طرفی همه جنایت را از پدر و خاندان خود به ارث برده است.
وی توضیح داد: دوران استثنایی امام رضا (ع) در زمان بنی عباس با حکومت مامون قوت پیدا کرد. مامون با همه ذکاوتش متوجه یک مشکل شد و آنهم عدم مشروعیت حکومتشان بود تمام آن چیزی که بنی امیه و بنی عباس از اهل بیت (ع) به دنبالش میگشتند برای این بود که با صلح یا بیعت گرفتن از امام حق مشروعیت اهل بیت (ع) باعث مشروعیت آنان شود و لکه ننگ را از پیشانی آنها پاک کند.
این پژوهشگر مذهبی ادامه داد: در نهایت موجی میان مردم ایجاد شد که مامون به دنبال این است که حکومت را که غاصبانه از دست امیرالمومنین (ع) خارج شده به خاندان وحی بازگرداند. البته این تدبیر او با قبول نکردن امام رضا (ع) با شکست روبرو شد. اول اینکه در مکاتباتی که از مامون در اختیار است در نامههای او به امام رضا (ع) خودش را امیرالمومنین خطاب و امام رضا (ع) را به عنوان شهروند قلمرو اسلامی معرفی کرده است. بعد از آن همان طور که امین برادر خویش را به بدترین شکل کشت چگونه ممکن است از امام رضا (ع) برای امامت مومنان حمایت کند با اینکه امام رضا (ع) این نوع انتقال قدرت از مامون را قبول نداشت. در نتیجه امام رضا (ع) ولایت را قبول نکرد و مامون نیز با تهدید ایشان را مجبور به قبول ولیعهدی کرد.
دکتر قنبری افزود: در اینجا این سوال مطرح است که اگر امام رضا (ع) رهبری جامعه اسلامی را از مامون بپذیرد، مامون میشود محی الدین که امام رضا (ع) را به قدرت رسانده و امام رضا (ع) نیز باید با او را به عنوان صدراعظم و ولیعهد انتخاب کند و با این کار تمام قدرتها به دست مأمون میافتد در نتیجه هنگامی هم که امام رضا (ع) حذف شود به صورت طبیعی ریاست جامعه به دست مامون میرسد و نه تنها بحران مشروعیت آنها برداشته میشود بلکه هر قیام بر علیه بنی عباس و مامون میشود قیام بر علیه امام رضا (ع) و جریان حرکت توحیدی در نتیجه قبول امام رضا (ع) به معنای پذیرفتن مشروعیت مامون و بنی عباس است.
وی تصریح کرد: در نقطه مقابل اگر امام رضا (ع) ولیعهدی را بپذیرد نفس پذیرش این ولایت عهدی همان اعتباربخشی به بنی عباس و حکومت مامون است. همچنین از طرفی وزیر مامون به دنبال تشکیل اسلام ایرانی بر اساس موضوعات مد نظر خودشان بودند، تفاوت ایران اسلامی با اسلام ایرانی در این است که ایران اسلامی هویتش را از سیدالشهدا (ع) و به اهل بیت (ع) میگیرد، ولی اسلام ایرانی دارای انفعال است در کنار عبادت در مقابل سلطه و ظلم سکوت میکند.
این کارشناس مذهبی اظهار کرد: در این مرحله امام رضا (ع) در شرایطی قرار میگیرد که باید به خواسته بنی عباس به خاطر تهدیدها تن دهد، اما در طول مسیر مدینه به مرو برای مقابله با مامون و بنی عباس شاهکاری به خرج میدهند در مرحله اول در حرم پیامبر (ص) مانند اباعبدالله از مردم و قبر پیامبر خداحافظی کردند در مرحله بعد اهل بیت خویش را جمع کردند و از آنان میخواهند برایشان سوگواری کنند و در پاسخ به سوال کسانی که دلیل این امر را پرسیدند، فرمودند گریه برای سفری که در آن بازگشت باشد شگون ندارد.
دکتر قنبری ادامه داد: امام ضربه نهایی را در نیشابور به پیکره بنی عباس زندند آنجا که حدود نود هزار کاتب و راوی حدیث اطراف موکب امام را گرفتند و امام حدیث سلسله الذهب را نقل کردند هنگامی این واقعه را مشاهده میکنید، متوجه میشوید که حدیث سلسله الذهب روح خطبه غدیر است و همان کلامی که پیامبر (ص) در روز غدیر فرمودند، علی بن موسی الرضا (ع) نیز در نیشابور برای مردم و راویان حدیث بیان کردند.
وی در پایان گفت: وقتی امام فرمودند «به شرطها و شروطها و انا من شروطها»؛ یعنی ریاست و حکومت من ربطی به بنی عباس ندارد تا جایی که در بیعت گرفتن هم مانند منافقان با بنی عباس برخورد کردند. در نهایت پس از این وقایع بود که موضوع حذف امام رضا (ع) رقم خورد و هیچ دستاوردی در این انتقال و فتنه برای بنی عباس به دست نیامد الا اینکه مشعل و خورشید فروزان اهل بیت (ع) از مدینه النبی به خراسان منتقل شد تا این بخش از سرزمین خدا هم بدون حجت باقی نماند.
در ادامه شما میتوانید صحبتهای دکتر قنبری را مشاهده کنید:
انتهای پیام/