پس ساعتی انتظار متهم پرونده از دادسرا به کلانتری منتقل شد تا بتوانیم درباره علت انجام سرقت و خفت گیری وی از بانوان با خبر شویم.
متهم که جوانی ۲۷ ساله به نام سجاد بود، فردی نسبتا قد کشیده و به قول معروف شخص هیکل داری بود، آرامش خاضی در چهره داشت و خونسرد بود، در ابتدا برایمان از بدبختی هایش و اینکه چه گرفتاریهایی دارد و همان مسائل باعث شد تا دست به خفت گیری از بانوان بزند، گفت.
متهم با بیان اینکه کاسب بازار است و فقط ۱۰ روز از ورودش به سرقت و خفت گیری از خانمها میگذرد، گفت: چک کشیدم و بدهکارم، باید طلبم رو پرداخت میکردم و برای همین دلیل اقدام به سرقت جواهرات خانمها کردم تا با فروش آنها بتوانم طلبم را پرداخت کنم.
وی ادامه داد: دوستانی دارم که اولین بار پیشنهاد سرقت از بانوان را به من دادند و من هم وسوسه شدم و به همراه دو نفر از دوستانم با کشیدن نقشه سرقت از بانوانی که در خیابان تنها هستند، دست به انجام این کار زدم.
سجاد گفت: از کارم پشیمانم، اما به خاطر نداشتن پول دست به این کار زدم، پدرم برایم مغازه خرید تا کار کنم، اما بعد از مدتی دچار مشکلاتی شدم کهای کاش دست به انجام این کار نمیزدم.
وی در پاسخ به این سوال که با طلاهای سرقتی چه میکرد، گفت: طلاها را به همدستانم میدادم و آنها اموال مسروقه را به مالخر میفروختند و در نهایت ۴ میلیون تومان دستم را گرفت.
این درحالی است که ارزش اموال مسروقه به گفته شاکیان حاضر در کلانتری حدود ۵۰ میلیون تومان بوده است.
حین گفتوگو با متهم بودیم که شاکیان هم از راه رسیدند و زمانیکه سارق طلاهایشان را دیدند، به سمتش آمدند و از او فقط یک سوال داشتند: «چرا این کار را کردی؟»
یکی از شاکیان پرونده که خانمی تقریبا ۴۱ یا ۴۲ ساله بود درباره روز سرقت طلاهایش در خیابان گفت: در حال بازگشت از تره بار به سمت خانه بودم، از خودرو که پیاده شدم در لحظهای آقای جوانی به من سلام داد، او را نشناختم و در این فکر بودم این آقا کی بود که ناگهان متوجه وی مقابل خودم شدم.
شاکی ادامه داد: این پسر جوان در یک لحظه دست من را گرفت، آستینم را بالا داد و دستبند و النگویم را از دستم به صورت وحشیانه خارج کرد و در ادامه به سمت گردنم آمد متوجه گردنبندی که همراهم بود، شد و در لحظهای زنجیرطلایم را کشیده و از گردنم خارج کرد.
این خانم گفت: خیلی ترسیده بودم، در ابتدا و زمانی که این پسر جوان میخواست طلاهایم را سرقت کند مقاومت کردم، اما همدستش از پشت سر با شوکر به سمتم آمد و در کنار گوشم اقدام به زدن دکمه شوکر کرد، وقتی صدای جرقههای شوکر را شنیدم ترس تمام وجودم را گرفت و به خاطر جونم و اینکه آسیبی به من نرسد به سارقان گفتم هر چه میخواهید ببرید طلاهایم برای شما!
یکی دیگر از شاکیان که خانم جوانی بود، از نزدیک شدن به متهم آن هم در کلانتری و در حضور ماموران واهمه داشت، از وی علتش را پرسیدم و او گفت: هر شب خواب این پسر را میبینم، لحظهای که به من حمله کرد و دستبند طلایم را دزدید.
شاکی ادامه داد: حیف از قد و هیکلی که این جوان دارد و از آن در راه نادرست استفاده میکند، در حال رفتن به خانه بودم که در یک لحظه این آقا با همدستش به سراغم آمدند و با یک شوکر و ترساندن من، دستبندم را سرقت کردند. ضمن اینکه یک خودروی سواری ۲۰۶ سر خیابان منتظر این افراد بود که آن ها را سوار کند و بعد از انجام کارشان دیدم که به سرعت به سمت این خودرو رفتند و از محل فرار کردند.
شاکی دیگری که در روز واقعه از اصفهان به پایتخت آن هم برای انجام کار اداری خود آمده و طعمه سارقان شده بود، گفت: برای یکسری کارهای شخصی به تهران آمدم که توسط این آقای جوان بهم خوش آمد گویی شد.
شاکی گفت: در خیابان و در روز روشن در حال قدم زدن بودم که این فرد به سمتم آمد و ابتدا دستهایم را گرفت و سپس با تفتیش گردنم متوجه وجود زنجیر طلای گران قیمتم شد.
او گفت: زنجیر طلایم زخیم بود و به راحتی پاره نمیشد، سارق آن را کشید و به دلیل مقاومتم با یک عدد شوکر زنجیر را از گردنم بیرون کشید که به دلیل کشیدن بسیار زیاد زنجیر طلا بر روی گردنم، آن نقاط زخم و بسیار درد آور شده است.
صحبتهای شاکیان را که همگی خانم بودند را شنیدیم، همه یک سوال داشتند و آن اینکه چرا جوانی با این سن و سال باید دست به سرقت بزند؟
برای بررسی موضوع به سراغ سرپرست کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا رفته و جزئیات این پرونده را از وی جویا شدیم.
سرگرد رامین میرزایی سرپرست کلانتری ۱۳۳ شهر زیبا در گفتوگو با خبرنگار حوزه حوادث و انتظامی گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: در پی دریافت شکایات مبنی بر زورگیری و سرقت جواهرات بانوان در منطقه شهرزیبا و شمال غرب تهران پروندهای در این باره تشکیل و موضوع مورد بررسی قرار گرفت.
وی افزود: در بررسیهای ابتدایی مشخص شد ۳ سارق به همراه یک دستگاه خودرو سواری ۲۰۶ اقدام به خفت کردن بانوان عابر پیاده کرده و در موقعیتی مناسب از آنها سرقت میکردهاند.
سرپرست کلانتری ۱۳۳ شهر زیبا با اشاره به ثبت شکایت شهروندان به عناوین مختلف مبنی بر اینکه فردی قوی هیکل مچ دست آن بانوان را گرفته و پس از آزار و اذیتشان اقدام به سرقت جواهرات که به همراه داشتن میکرده است، گفت: شاکیان مدعی شدند که نفر دومی با یک عدد شکر، سارق اصلی را حمایت کرده و باعث ایجاد رعب و وحشت برای بانوانی که طعمههایش بودند، میشده است.
وی با اشاره به اینکه متهمان به سراغ سوژههای ضعیف و بانوان که در خیابان تنها بودن میرفته اند گفت: سارقان سوژه خود را تعقیب و در یک مکان و زمان مناسب آن هم با قلدری اقدام به سرقت از آنها میکردند.
سرگرد میرزایی با اشاره به شناسایی سارقان حین انجام سرقت از یک خانم در خیابان و دستگیری سارق اصلی پرونده تصریح کرد: پس از دریافت گزارشی مبنی بر سرقت از یک قانون در خیابانی تیمهای عملیات کلانتری با حضور در صحنه جرم خودرو سارقان را شناسایی و در عملیاتی به تعقیب و گریز متهمان پرداخته و پس از شلیک چند گلوله خود را متهم متوقف و سارق اصلی پرونده دستگیر شد.
وی با بیان اینکه همدستان متهم تحت تعقیب پلیس هستند گفت: در بررسی صحنه مشخص شد که سارقان در هر مرتبه از سرقت با خودروی سواری ۲۰۶ نقرهای رنگ، پلاک خودرو را با پلاکهای سرقتی تعویض و سپس اقدام به انجام مقاصد مجرمانه خود میکردند.
سرپرست کلانتری ۱۳۳ شهرزیبا با بیان اینکه ۱۱ نفر از مالباختگان این پرونده شناسایی شدند بیان کرد پرونده متهم برای بررسی تکمیلی به مرجع قضایی ارجاع شد.
علی ایحال سارق این پرونده دستگیر شده اما؛ هستند افرادی که دارای سابقه سرقت و اوباش گری متعدد بوده و در حال حاضر در سطح شهر پرسه میزنند و هر آن ممکن است که یکی از شهروندان را مورد طعمه خود برای سرقت قرار بدهند.
بهتر است تا فکری اساسی برای مهار و کنترل این افراد و اینکه به راحتی و پس از گذراندن حبس مقطعی به جامعه بازنگردند؛ بشود چرا که بازگشت سریع این افراد میان شهروندان برایشان درس عبرت نشده و بازهم به خود جرئت میدهند تا با ایجاد مزاحمت برای شهروندان گستاخانه به آنها تعرض کنند و اموالشان را به یغما ببرند و البته در این بین صدمات روحی و جسمی به افراد بزنند که تا مدتها با آن درگیر باشند.
بیشتر بخوانید
سوء استفاده سارق از حواس پرتی یک خانم
گزارش از اشکان دوستیپور
انتهای پیام/