به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این گزارش روایتی است از اتفاقی عجیب، اما واقعی که اربعین امسال در برابر چشمان صدها زائر حرم امام رضا (ع) رخ داد و ویدئوی مربوط به آن که توسط زائران ضبط شده بود بازتاب گستردهای را در فضای مجازی ایجاد کرد.
ماجرای شفا گرفتن دختر بچهای ایلامی که ۴ سال در کما بود، اما در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) شفا پیدا کرد.
تشنج در ۵ سالگی
ملکزاده پدر این دختر بچه ایلامی گفت: مبارکه هنگامی که به دنیا آمد سالم بود، اما در سن پنج سالگی بر اثر یک تشنج جزیی، تحت درمان قرار گرفت و پس از آن داروهایی را برای کنترل این بیماری مصرف میکرد.
وی ادامه داد: این روند تا سال ۹۷ ادامه داشت و او هیچ مشکلی در انجام کارهای روزانه نداشت و مبارکه تحت درمان دارویی قرار داشت و جالب است بدانید که مبارکه تا آن موقع در رشته ژیمناستیک هم مشغول فعالیت بود.
ملکزاده گفت: قسمت سخت ماجرا، اما از سال ۹۷ و از یک گردن درد ساده شروع شد؛ گردن دردی که گاهی مشکلاتی در تنفس را هم برای مبارکه ایجاد میکرد تا این که یک روز به دلیل تب شدید مبارکه را به بیمارستان منتقل کردیم و پس از انجام اقدامات درمانی مبارکه به کما رفت.
وی افزود: آن روزها پزشکان علل متفاوت و گوناگونی رو برای وضعیت مبارکه بیان میکردند: ایست تنفسی، سکته مغزی و از کارافتادگی دائمی کانون تنفس مغز از جمله تشخیصهایی هستند که هنوز به یاد دارم.
پزشکان گفتند در هیچ کشوری راه درمانی پیدا نخواهد شد
پدر مبارکه گفت: برخی از پزشکان میگفتند که هیچ راهی برای درمان مبارکه وجود ندارد و برای دختر ما در هیچ کشوری راه درمان پیدا نخواهد شد و با این وجود نظریههای مختلفی در رابطه با مشکل دخترمان بیان میشد ضمن این که پزشکان ایلام درمانهای مختلفی را نیز برای او در پیش میگرفتند.
وی ادامه داد: پس از بینتیجه ماندن اقدامات پزشکان در ایلام برای پیدا کردن راه درمان مبارکه او را به وسیله یک آمبولانس به تهران منتقل کردیم و مبارکه بیش از ۶ ماه هم در تهران بستری بود، اما در نهایت به دلیل طولانی شدن دوره درمان پزشکان به ما پیشنهاد دادند تا برای جلوگیری دخترمان به ویروس بیمارستانی او را به منزل منتقل کنیم و پس از خرید تجهیزات مورد نیاز، اقدامات لازم جهت نگه داری از مبارکه را در منزل انجام دهیم.
ملکزاده بیان کرد: پس از خرید تجهیزات کامل مورد نیاز مبارکه را به منزل شخصی یا در حقیقت به ICU خانگی منتقل کردیم و در تمام این مدت مبارکه تنها یک زندگی نباتی داشت و در حقیقت به وسیله سرنگ به او غذا میدادیم از نظر حرکتی هم دخترمان حتی دست هایش را هم تکان نمیداد و این روند تا سال ۹۸ ادامه داشت.
مبارکه یکبار دیگر به کما رفت
وی بیان کرد: سال ۹۸ از طریق دستگاههایی که در منزل برای مراقبت از مبارکه داشتیم متوجه شدیم که علائم حیاتی مبارکه یک بار دیگر وضعیت بحرانی پیدا کرده و بعد از تماس با اورژانس ۱۱۵ به توصیه نیروهای فوریت پزشکی مبارکه را به نزدیکترین بیمارستان به محل زندگیمان یعنی بیمارستان مصطفی خمینی منتقل کردیم و در آن روزها بعد از انجام عملیات احیا در بیمارستان دخترمان یک بار دیگر به کما رفت و چندین ماه هم در بیمارستان بستری بود که این روند تا نخستین روزهای شیوع کرونا ادامه داشت.
پدر مبارکه گفت: در آن روزها پسرمان ۵ ساله بود و پزشکان به ما میگفتند: «حالا که به احتمال زیاد دخترتان از دست میرود لااقل به فکر این پسر بچه باشید.» و در ادامه میگفتند حالا که شما تجهیزات پزشکی کافی را در منزل دارید مبارکه را به منزل ببرید چرا که با توجه به شرایط ویژه کرونایی ماندن در بیمارستان برای مبارکه خطرناکتر است.
نمیتوانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم
ملکزاده ادامه داد: یک بار دیگر باید انتخاب میکردیم در آن سالهای قبل چندین بار پزشکان تهران به طور شفاهی موضوع اهدا عضو را به ما پیشنهاد دادند، اما نتوانستیم قبول کنیم و در سال ۹۸ پزشکان از ما میخواستند تا ادامه مراقبت از مبارکه را در منزل دنبال کنیم؛ این بار قبول کردیم و دخترمان را یک بار دیگر به خانه آوردیم، چرا که نمیتوانستیم هیچ شانسی را برای زندگی از مبارکه دریغ کنیم، این بار کرونا تهدیدی جدی بود که در بیمارستانها میتوانست مبارکه را تهدید کند.
وی بیان کرد: ماجرای مراقبت خانگی از مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت، دهه کرامت در حقیقت ایام مبارک میلاد حضرت معصومه (س) و میلاد پربرکت امام رضا (ع) است که برای امسال از اواخر خرداد ماه آغاز شد و تا اوایل تیر ماه هم ادامه داشت.
باز شدن چشمان مبارکه به واسطه پرچم امام رضا (ع)
ملکزاده گفت: در خرداد ماه امسال یعنی سال ۱۴۰۰، که به مناسبت دهه کرامت پرچم متبرک امام رضا (ع) را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین آستان قدس پرچم را به منزل ما آوردند و پس از این که پرچم مبارک امام رضا (ع) با سر مبارکه تماس پیدا کرد دخترمان چشمهایش را باز کرد و انگار جان دوبارهای گرفت.
وی افزود: از آن روز به بعد حال مبارکه روز به روز بهتر میشد؛ علائم حیاتی دخترمان کم کم بهبود پیدا میکرد تا جایی که دخترمان پس از حدود یک هفته از آن ماجرا از روی بستر بلند شد و نشست و بعد از چند روز مبارکه دیگر برای تنفس به دستگاهها نیازی نداشت و میتوانست بدون استفاده از آنها به طور عادی نفس بکشد.
پدر مبارکه گفت: پس از این که این بهبودی در وضعیت مبارکه رخ داد تصمیم گرفتیم تا مبارکه را به پابوس امام رضا (ع) ببریم و در ایام عید غدیر بود که مبارکه را به وسیله هواپیما به مشهد بردیم، اما نمیدانستیم که در آینده چه اتفاقی قرار است رخ دهد.
وی افزود: روند بهبود دخترمان همچنان ادامه دار بود و مبارکه پس از بازگشت میتوانست روی ویلچر هم بنشیند؛ این روند تا چند شب قبل از اربعین حسینی ادامه داشت و مبارکه از ما خواست که او را به کربلا ببریم، اما به دلیل شرایط خاص کرونایی به او گفتیم که امکان رفتنش به کربلا وجود ندارد و او با زبان اشاره از ما خواست که یک بار دیگر او را به پابوس امام رضا (ع) ببریم.
چرخهای ویلچر مبارکه در شب اول و در در ورودی حرم شکستند
ملکزاده بیان کرد: شب اولی که به حرم رسیدیم سعی کردیم مبارکه را به حرم ببریم، اما به محض ورود به ورودی حرم هر دو چرخ ویلچر مبارکه شکستند و به هر نحوی که بود زیارت کردیم و به محل اقامتمان رفتیم؛ طی مسیر برگشت راننده تاکسی کمی با پیچهای ویلچر ور رفت و در نهایت آن را به طور موقت تعمیر کرد.
وی ادامه داد: پس از آن شب یک بار دیگر مبارکه از من خواست که هر طور که شده او را به زیارت امام رضا (ع) ببریم؛ درست در شب اربعین حسینی! اما اینبار دیگر با اشاره حرفش را نگفت؛ به یک باره مبارکه قدرت تکلمش را به دست آورده بود البته صدایش خیلی بلند نبود، اما حالا راحتتر میتوانست با ما حرف بزند.
پدر مبارکه گفت: شب اربعین به همراه همسر و پسرم، مبارکه را به زیارت امام رضا (ع) بردیم و به خاطر مسئله ویروس کرونا پسر کوچکمان کنار من ماند و به قسمتی خلوت از صحن انقلاب رفتیم و مبارکه هم به همراه مادرش برای زیارت از ما جدا شدند.
وی ادامه داد: چند ساعت گذشت، اما خبری از مبارکه و همسرم نشد؛ کمی نگرانی به سراغم آمد چرا که همسرم موبایلش را همراه خود نبرده بود و من نگران او و دخترمان بودم و نمیدانستم در این ازدحام جمعیت چگونه باید آنها را پیدا کنم که ناگهان یک شماره تلفن ناشناس که پیش شمارهاش مربوط به مشهد بود با من تماس گرفت و پرسید: شما پدر مبارکه ملکزاده هستید؟ دلشورهام بیشتر شد! پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ مردی که پشت خط بود با صدای آرام و مطمئن پاسخ داد: نگران نباشید، خیر است! فقط هر جای صحن که هستید همانجا بمانید تا دوباره با شما تماس بگیریم.
مبارکه روی هر دو پای خود ایستاده بود
ملکزاده گفت: همانجا حدسهایی زدم، اما مطمئن نبودم؛ دلشوره امانم را بریده بود، با همان شماره تماس گرفتم و از او خواستم که برایم توضیح دهد چه اتفاقی برای همسر و دخترم افتاده؛ او با همان لحن آرام گفت خیر است، نگران نباشید؛ به زودی خبر خوشی به شما میدهیم، فقط شما جایی نروید تا با شما تماس بگیریم و باز هم تلفن قطع شد؛ طولی نکشید که تلفن دوباره زنگ خورد. این بار همسرم بود؛ شادی را میتوانستم در صدایش احساس کنم او از پشت تلفن ماجرا را برایم تعریف کرد؛ هنگامی که از ما جدا شده بودند همسرم مبارکه را کنار پنجره فولاد گذاشته و خود مشغول زیارت شده بود و هنگام برگشتن دخترمان را در حالتی دیده بود که روی هر دو پای خود ایستاده و راه میرود.
وی بیان کرد: شنیدن خبر برایم باور کردنی نبود و به شدت شوکه شده بودم؛ حال غریبی داشتم، مدام خدا را به شکرانهی این معجزهی بزرگ شکر میکردم؛ مبارکه که تا قبل از این برای نفس کشیدن هم به دستگاههای پزشکی محتاج بود حالا در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) شفا گرفته بود و حالا میتوانست بینیاز از ویلچر راه برود.
مدارک پزشکی را جهت ادعایمان تحویل دادیم
ملکزاده ادامه داد: بعد از قطع تماس فورا خودم را به مبارکه و همسرم رساندم و به دفتر ثبت وقایع و معجزات حرم رفتیم و ماجرای شفا گرفتن مبارکه را به طور کامل برایشان توضیح دادیم؛ چند روز بعد پزشکان مبارکه را معاینه کردند و مدارک پزشکی مبارکه را جهت تایید ادعایمان بررسی کردند البته این مدارک در ابتدا همراهمان نبود، اما از اقوام خواستیم تا این مدارک را از ایلام به وسیله تلفن همراه برایمان ارسال کنند تا به پزشکان نشان بدهیم.
وی گفت: بعد از آن ماجرا مبارکه بدون مصرف هیچ دارویی زندگی عادی خود را دارد و به لطف خدا هیچ مشکلی ندارد؛ ما چند بار سعی کردیم که برای تقویت قوای جسمانی به او ویتامین یا مکمل غذایی بدهیم، اما مبارکه دیگر حاضر به خوردن هیچ دارویی نیست؛ او میگوید امام رضا (ع) من را شفا داده و دیگر نیازی به این داروها ندارم.
دیدن خورشیدی با عظمت
پدر مبارکه در پاسخ مبنی بر این که «مبارکه در رابطه با آن ماجرا چه میگوید؟» گفت: چند بار از مبارکه راجع به لحظهی وقوع معجزه پرسیدهایم؛ او میگوید لحظهای که از جایش بلند شده خورشیدی بزرگ را دیده که به او نزدیک میشده و به خاطر نزدیک شدن این نور با عظمت احساس کرده که باید از جایش بلند شود.
وی افزود: مبارکه میگوید آن خورشید بزرگ امام رضا (ع) بوده و حتی همان روزها یک نقاشی از آن خورشید برایمان کشید که در همان روزها یکی از پزشکان در مشهد آن نقاشی را به عنوان تبرک نزد خود نگه داشت.
پدر مبارکه ادامه داد: تا قبل از این ماجرا مبارکه فقط من و مادرش را میشناخت، اما اکنون اکثر اقوام که به خانهی ما میآیند را میشناسد و اسم آنها را میداند؛ همچنین مشکل حرکت و تکلم مبارکه هم برطرف شده و حالا او میتواند راه برود و به آرامی صحبت کند.
در پایان از آقای ملک زاده در رابطه با خواستههایش پرسیدیم که او گفت: از خداوند متعال سلامتی آقا امام زمان (عج) و تعجیل در ظهورش و همچنین شفای عاجل همهی بیماران را خواستارم و امیدواریم که هر چه زودتر سایه شوم ویروس کرونا از روی جهان برداشته شود؛ همین که دخترم شفا پیدا کرده برایم کافی است و خواسته دیگری ندارم، اما شب گذشته بعد از نماز مبارکه به من گفت که دوست دارد که در شب میلاد رسول اکرم (ص) به حرم امام رضا (ع) برود او به شدت دلتنگ حرم امام رضا (ع) است و میگوید هر طوری که شده باید شب میلاد رسول اکرم (ص) من را به حرم امام رضا (ع) برسانید.
بهبودی پس از زیارت پرچم امام رضا (ع)
صابری، روابط عمومی آستان قدس رضوی ایلام در گفتگو با خبرنگار فارس گفت: مبارکه ملک زاده یک دختربچه ایلامی است که به گفته خانوادهاش از حدود ۵ سالگی به دلیل تشنج دچار مشکلاتی شده و به کما رفته بود.
وی ادامه داد: مشکلات مبارکه تا دهه کرامت سال ۱۴۰۰ ادامه داشت و خانواده ملک زاده در روزی که خادمین حرم امام رضا (ع) پرچم متبرک رضوی را به مصلی ایلام آورده بودند با هماهنگی خادمین این دختر بچه پرچم را زیارت کرده و بعد از چند روز حال او شروع به بهبود کرده بود.
روابط عمومی آستان قدس در ایلام بیان کرد: پس از این ماجرا و چند شب قبل از اربعین دختربچه از خانوادهاش درخواست کرده بود که او را به کربلا یا مشهد ببرند که به دلیل بیماری دختر بچه و شرایط خاص کرونایی تصمیم میگیرند او را به مشهد مقصد ببرند.
صابری ادامه داد: شب اربعین هنگامی که خانواده ملکزاده دخترشان مبارکه را به کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) برده بودند مبارکه از روی ویلچر برخاسته و شروع به راه رفتن کرده بود که در همان زمان نیز زائران حاضر در کنار پنجره فولاد اقدام به ضبط ویدئو از این معجزه کرده بودند که این ویدئوها به طور گستردهای ای در فضای مجازی بازتاب داشت.
روابط عمومی آستان قدس رضوی در ایلام گفت: در حال حاضر حال عمومی این دختر بچه خوب است و بدون استفاده از هر نوع دستگاهی به زندگی عادی خود برگشته و خانوادهی او نیز اکنون تمام وسایل و تجهیزات مراقبتی و درمانی که برای او خریداری کرده بودند را به خیریه اهدا کردهاند.
گفتنی است؛ عباس فرازینیا یکی از اعضای کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی در این خصوص گفته است که اثبات شفایافتگی منوط به تأیید کمیسیون شفایافتگان حرم مطهر رضوی بوده؛ در موارد ادعای شفایافتگی، مدارک پزشکی بیمار تحویل داده شده و تحقیقات میدانی در این خصوص توسط کمیسیون انجام میگیرد تا مورد تأیید واقع شود؛ کمیسیون متشکل از ۲ پزشک متخصص و روحانی معتمد تولیت آستان قدس رضوی به علاوه قاضی معتمد و سه نفر از خدام حرم مطهر رضوی است و اعلام نظر آنها بیش از یک ماه زمان میبرد.
منبع: فارس
انتهای پیام/
حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیهاست چند درصدش را وچه چیزهایش را دیگر اسرار نگفتنی است. یک عمر خانه علی ع سوخت از نبودن فاطمه س، احساس درد آتش گرفتن با تماشا نمی شود. هرکه فاطمه س راشناخت درجوانی سوخت وهیزم آتش فراق گشت وچون پیران کهنسال منهزم گشت. مادر سادات جهان شد سلطان غم ما، یک عمر بسوزیم از خنجرسنگین فراقش.الهی دست وپای وگردنم گردد فدای مادرم زهراس، الهی من بمیرم تاشوم من خادم آن کوثراعلا.
دلم میخواد برم حرم و شفای کامل بگیرم چون کلیه هام کمتر از 30 درصد شدن
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
مخصوصا اونجاش که مادرش میگه نترس،شفا گرفتی....
یا امام رضا مارو هم نگاه کن
هنوز هم ........