باز هم پنجشنبه دیگری مزین به نام مبارک شهیدان از راه رسید و بار دیگر تکلیف بر قلم افتاد تا از ورای سالهای گذشته جوهر زنی کند رشادت های فرزندان انقلاب را، آنهایی که در صحنه هشت سال پیکار حق و باطل، کنج عزلت و منزلت دنیا را کنار گذاشتند و با نوای«هیهات من الذلة» خروش برآوردند و یک به یک به دل عملیات ها زدند، برای ایران عزت می خواستند و برای خودشان شهادت.
امروز را قلم به دست شده ام برای گفتن از سرداری که اسم و رسمش عجین شده با مکتب انقلاب و مبارزه با باطل، سرداری که در خانواده ای تقریبی با پدری از اهل سنت اوز و مادری از شیعیان همدان زندگی می کرد و تجسمگر وحدت اسلامی شد.
کودکی سردار مبارکی
در بیست و هفتمین روز سال ۱۳۳۷ در خانواده ای تقریبی(پدر اهل سنت و مادر شیعه) در آبادان نوزاد پسری چشم به جهان گشود که نامش را بهرام گذاشتند، بهرام تنها پسر خانواده مبارکی بود و همین روایت کافی است که بدانیم خانواده اش چه آرزوها که برای دردانه پسرشان نداشتند.
بهرام پنج ساله بود که دست سرد روزگار ، آغوش گرم مادر را از او گرفت و رنج بی مادری را به او تحمیل کرد، او در سن 12 سالگی به همدان رفت و تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم در آنجا ادامه داد.
بهرام پس از اتمام تحصیلات دبیرستان عازم خدمت سربازی شد و در یکی از مراکز هوانیروز تهران به خدمت مشغول شد، اما در سال 1357 تکلیفی از سوی امام خمینی(ره) بر آنان مقرر شد که به همراه تعدادی از سربازان و درجه داران پادگان به آبادان رفتند و به مبارزه با رژیم ستم شاهی پرداختند.
از جهاد با رژیم پهلوی تا فصل نوین مبارزات انقلابی
دوران مبارزات شهید مبارکی از سال 1357 درست زمانی که پا به عنفوان جوانی گذاشته بود و جوان رعنای 20 ساله ای بود آغاز شد، 20 ساله ای که به حسب عشق به انقلاب، دل از دنیا بریده بود و در صحنه های ایثار و فداکاری همیشه از نخستین افرادی بود که حضور درخشانش مشخص می شد.
شهریور سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بهرام مبارکی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با عزمی جزم برای مقابله با باطل عازم جبهه آبادان شد، مدتی بعد با خانواده اش به همدان مهاجرت کرد و به عضویت لشکر 32 انصار الحسین(ع) درآمد و همین شد سرآغاز نوینی از مجاهدات شهید مبارکی.
روزهای ابتدایی مرداد سال 1367 با ورود بسیجی ها به گردان 154، بهرام مبارکی در حال سازماندهی نیروها و حرکت به سمت جنوب یود که خبر حمله منافقین از سمت کرمانشاه مسیر شهید مبارکی را تغییر داد; قبل از اینکه لشکر 32 انصار الحسین(ع) به منطقه کرمانشاه برسد، گردان حضرت علی اکبر به فرماندهی شهید بهرام مبارکی به مقابله با نیروهای منافقین پرداخت و نخستین گردان مقابله با منافقین در عملیات مرصاد نام گرفت.
در روایت زندگی شهید بهرام مبارکی، خصوصیات اخلاقی برجسته ای به چشم می خورد که یکی از آنها توجه فراوان شهید به صله رحم بود، او در همان مدت کوتاهی هم که در کنار اقوام و خویشاوندان بود نهایت استفاده را ببرد و به خانواده اش تأکید میکرد که همیشه به صله رحم توجه داشته باشند و می گفت حتی زمانی هم که من نیستم رابطه با اقوام را ترک نکنید، او که از سرپناهان زندگی اش، تنها پدر را به یادگار داشت همیشه با او مهربان بود و سعی میکرد در فراق مادر تسلی خاطر پدر باشد.
دلی که در گرو امام حسین(ع) بود
شهید بهرام مبارکی ارادت و علاقه خاصی به امام حسین (ع) داشت، شرکت در مراسم عزای اباعبدالله الحسین و نوحه خوانی در عزای سرور و سالار شهیدان عادت همیشگی شهید مبارکی بود، او در زندگی اش هم به سبک ساده زیستی ائمه اطهار(ع) توجه بسیاری داشت و از علایقش این بود فرزندانش را به گونه ای تربیت کند که پیروان مکتب امام حسین باشند.
همسر شهید مبارکی در خاطراتش درباره خصوصیات اخلاقی شهید مبارکی نقل می کند: «زمانی که از جبهه باز می گشتند خیلی عذرخواهی می کردند که مرا در شهر غریب با مشکلات تنها گذاشتند و از من میخواستند ایشان را ببخشم، وقتی در خانه بودند برای من حکم یک مهمان را داشتند چون مدت زیادی در منزل نمیماندند ولی در همان مدت کم سعی و تلاش خود را میکردند که دوران نبودشان را جبران کنند و همیشه بر همین موضوع تاکید داشتند.»
او می گوید: «شهدا قبل از اینکه به شهادت برسند به آنها الهام میشود، زمانی که به منزل می آمدند میدانستند که به آن جایی که دوست دارند ، خیلی زود میرسند و زمانی که در مورد وسایل زندگی موردی را مطرح میکردیم میگفتند که شما بگویید چون شما میخواهید زندگی کنید و همیشه تاکید داشتند که ساده زندگی کنید و ساده زیستی را به بچه ها هم بیاموزید، خدا کند پیرو آن بزرگوار باشیم.»
سردار افتخارآفرین در مرصاد تا پای جان
سردار شهید بهرام مبارکی آن دلیر مرد جبهه های جنگ نقش ارزنده ای در پیروزی عملیات مرصاد داشت، سردار رشید اسلام که با حضور شجاعانه خود و اعضای گردان 154 حضرت علی اکبر(ع) فی الفور خود را به کرمانشاه رساند و تا پای جانش به مقاومت و جنگ با اشرار و منافقین پرداخت، شهیدی که قطره قطره های خونِ ریخته شده اش در تنگه مرصاد عهدنامه وفاداری اش به اسلام، انقلاب و ایران را امضا کرد و سبکبال رهسپار حق شد.
شهید مبارکی در عملیات مرصاد جانانه به دفاع پرداخت، شدت جراحت هایی که به او وارد شد او را منصرف نکرد که به عقب خاکریزها برگردد و دستور داد که او را در پایین خاکریز به صورت نشسته قرار دهند تا مبادا به دلیل شدت حمله منافقین کوردل و کمبود نفرات خط سقوط کند و منافقین موفق به عبور از این خط شوند.
او به خوبی می دانست که اگر منافقین از این خط عبور کنند تا کرمانشاه هیچ نیرویی جهت جلوگیری از حمله آنها وجود ندارد، او و اندک نیروهای تحت امرش که تعداد زیادی شهید و زخمی شده بودند تنها سد پیشروی منافقین بودند که افتخار آفرینان مرصاد گشتند.
شهید صیاد شیرازی بلافاصله بعد از شهادت سردار شهید بهرام مبارکی در محل شهادت ایشان حضور یافت و گفت: این خاکریزها ملائکه زده اند ، اگر این ملائکه (منظور شهدا) اینجا نبودند منافقان به کرمانشاه می رسیدند.
فرازی از وصیت نامه شهید: جنگ با کفر دانشگاه انسان سازی است
ما که پیرو مکتب پیغمبر(ص) و ائمه اطهار(ع) هستیم باید به اندازه توانایی خودمان به اسلام و اهداف آن خدمت کنیم و من بهترین خدمت را جهاد و جنگ با کفر میدانم و این را انتخاب کردهام زندگی را در جنگ با کفر و طاغوت میدانم عاشق چنین زندگی هستم و از جنگ با کفار لذت میبرم.
ما با چنین جنگهایی میتوانیم خودمان را بسازیم با چنین جنگهایی میتوانیم ایران، عراق، کربلا، فلسطین و قدس و تمام مسلمانان و مستضعفین جهان را آزاد کنیم و با جنگ است که میتوان صلح را برقرار کرد، جنگ با کفر بزرگترین دانشگاه میباشد و انسان در جنگ آبدیده میشود، مردان خدا دستهای بودند که تمام دارائی و زن و بچه و حتی جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و ارزانی راه خدا کردهاند تا خود ظرف نور و حیات شده و جمع و جامعهای را از ظلمت و فساد و ستمها به سمت نور حق رهنما شوند و بدین طریق صداقت خویش را به اثبات رسانده و عهد خویش را وفا کردهاند.
گفتنی است، سردار شهید بهرام مبارکی در سال 1400 به عنوان شهید شاخص استان فارس شناخته شده است.
منبع : فارس