در کتاب «بدیع الحکمه یا لطایف حکیمانه» که به مواعظ و کلام آیت الله احمد مجتهدی تهرانی پرداخته، نقل شده است: «هر وقت شیطان به سراغ شما آمد و گفت: ریا کن. کار خیرت را به مردم بگو. به شیطان بگو که من کار خیرم را به مردم نمیگویم و اعمالم را برای خدا انجام میدهم.
من اگر کار خیرم را برای ریا میکنم برای این است که میخواهم محبت من در دل مردم برود، در حالی که در حدیث داریم که فرزند آدم، اگر تو خالص باشی ما محبت تو را بیشتر در دل مردم میاندازیم.
یک آیه هم در قرآن است که «اِنَّ الذیـنَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّـٰالحات سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحمـٰنُ وُدّاً». یعنی هرکس که ایمان بیاورد و عمل صالح کند و خالص هم باشد ما دوستی را در دل مردم میاندازیم. الان آدم، خیلیها را دوست دارد چون که خالص هستند. اما آنهایی که اهل ریا و تظاهر هستند آدم دوستشان ندارد.
فردی به نام آقای یزدانی که خدا رحمتش کند به نقل از آیت الله حاج آقا حسین قمی میگفت: هرچه استخاره میکنم که بعضیها را دوست داشته باشم، خوب نمیآید. راستش هم همین طور است و من هم همین طور هستم و هرچه میخواهم یکی را دوست داشته باشم نمیشود.
حاج آقا حسین فاطمی، ۱۷ تا خانه برای طلبههای قم خرید، پسرش تا ۵ -۶ سال قبل نمیدانست و من به او گفتم: میدانستی که پدرت ۱۷ تا خانه برای طلبههای قم خریده است؟ گفت: نه والله؟! الان هم در مشهد دو خانه دارد که مسافر میرود و در قم هم یک خانه دارد و این جا هم برای بنّایی چک میداد و خالص بود.
تازه خوابش را دیده اند و از او پرسیده اند: حاجی چطوری؟ گفت: ناراحتم. پرسیدند: چرا ناراحتی با این همه کار خیری که کرده ای؟ گفت: ناراحتم که چرا بیشتر کار خیر نکرده ام و چرا بیشتر به فکر آخرتم نبوده ام؟
با این که ثروتمند هم نبود و ثروت آن چنانی نداشت، ولی وقتی که از دنیا رفت، یک خانه و حجره داشت. چون هرچه بدست میآورد را به صورت پنهانی، همه را صرف کار خیر میکرد.»