فهم مسئله حجاب در جامعه به دلیل تنوع مسائل اطراف آن کمی سخت شده است. گاهی این دشواری در فهم و یافتن راهکار، دلسوزان این عرصه را به راهکارهای تک بعدی سوق میدهد و گاهی درگیر شدن با ابعاد عمیق و چند لایه این موضوع باعث انفعال و بیعملی میشود. صفر و یکی شدن در هر حوزهای کار را خراب میکند؛ مسئله حجاب هم میتواند مصداق جدی این سیاه و سفید دیدن ماجرا است.
بدحجابی نه یک دلیل دارد که بتوان یک دستورلعمل کلی تجویز کرد و نه هزاران دلیلی که شناساییاش دشوار باشد. البته کار به هر میزان دقیقتر شود نتیجه هم بهتر خواهد بود، اما در یک تقسیم بندی کلی میتوان چند دسته شل حجاب و بدحجاب را شناسایی کرد:
اول: نوجوانان: دوره نوجوانی دوره گذار از بحرانهای شناختی و هویتی است. سوالات اساسی انسان در این دوره بروز و ظهور پیدا میکند. نوجوانی سن بلوغ هم است. سنی که هم به جهت هویتی و هم به جهت فیزیولوژیکی انسان سالهای حساسی را سپری میکند. نوجوان از یک سو به دنبال ابراز شخصیت مستقل خود است و از یک سو به شدت نیازمند راهنمایی و توجه. هم روحیه عصیانگری بروز میکند و هم روحیه خودنمایی. برای دختران هم که مسئله ابراز وجود و مورد توجه قرار گرفتن یک مسئله ذاتی است، دوران نوجوانی، دوران اوج گیری این ویژگی شخصیتی است. طبیعی است در چنین دورانی بدحجابی به عنوان یک ابزار خودنمایی و نمایش استقلال مورد توجه نوجوانان قرار گیرد.
روش مواجه شدن با نوجوانان بدحجاب، مدارا و محبت است. نوجوان میخواهد به دلایل مختلف هویت خود را پیدا میکند و معمولا راحتترین روش این هویتیابی یک تقابل برساخته با پدر و مادر و جامعه و ... است. مسئله هویتیابی یک نیاز درست و دقیق است که باید یک پاسخ درست هم برایش تعریف کرد. حل کردن سوالات ذهنی، تشخص دادن اجتماعی، تعریف مسوولیتهای متناسب اجتماعی و ... میتواند بسیاری از مشکلات این دوره را حل کند.
دوم: اهالی مُد: افرادی هستند که دنبال زیبایی هستند. شیکپوشی و زیبا بودن و ... ویژگی این طیف است. این هم تمایل نادرستی نیست، البته میتواند به یک تمایل انحرافی تبدیل شود. در هر حال تمایل به زیبایی یکی از تمایلات درست انسانی است. روایتهای مختلفی از آراستگی ظاهری حضرت رسول در دسترس است که میتواند الگوی آراستگی برای بشریت باشد.
روش مواجه شدن با این طیف نیز اصلاح صنعت مد در ایران است. مسئلهای که قبلا رهبرانقلاب نیز از متولیان امر خواسته بودند تا توجه بیشتری به آن شود.
سوم: عرفی گراها: هم مقید هستند، هم خوش قلب هستند، و هم حتی به تعبیر رهبرانقلاب احتمالا دل در گرو اسلام و انقلاب دارند. اما به طور عرفی در جامعه شل حجاب شدهاند. در دل نیت به شل حجابی نمیکنند، اما پوشش عرفی جامعه را در این شیوه میبینند.
روش پاسخ به این طیف نیز آگاهی بخشی از عوارض عرفیگرایی در مسئله حجاب است. دل این افراد مریض نیست. شناخت از وضعیت و دلیل حجاب و فلسفه آن به همراه محبت و رفاقت راهگشا خواهد بود.
چهارم:کاسبان و مانکنها: شبکههای مافیایی که به دنبال سودهای اقتصادی هستند از برخی زنان به عنوان ابزار ترویج یک سبک پوشش استفاده میکنند. برخی زنان پول میگیرند تا یک نوع خاص از پوشش را ترویج کنند. این اتفاق هم دلیل اقتصادی دارد و هم دلایل ضدامنیت ملی.
روش مقابله با این افراد نیز کار دقیق اطلاعاتی و امنیتی است. شبکههای فساد اقتصادی باید به طور دقیق شناسایی و برخورد قانونی محکم با آنها انجام گیرد.
پنجم: بیعفتها: افرادی که امراض روحی و روانی دارند و مرزشان تا روسپیها هم ادامه پیدا میکند در این دسته قرار میگیرند. این طیف هم نه با نظام و انقلاب و اسلام کار دارند و نه با مخالفان و اپوزیسیون و کمپینسازان ضد اسلام.
این طیف هم باید جمعآوری شوند. هم نهادهای امنیتی باید ورود کنند و هم مجموعههای اجتماعی برای کنترل آسیبهای اجتماعی و عوارض ناشی از چنین پدیدههایی باید درگیر ماجرا شوند.
ششم: قانون شکنها: افرادی که به طور مستقیم و با نیت برخورد با قوانین اجتماعی میخواهند با بدحجابی کارشان را پیش ببرند. مسئله این طیف هم خود حجاب نیست. این طیف یک مسئله سیاسی در ایران دارند و آن مقابله با حکومت مستقر در ایران است. بدحجابی تنها یک بهانه است و در اصل آن اقدام سیاسی برایشان موضوعیت دارد.
پاسخ درست به این طیف نیز مواجهه قهری با ماجرا است. اینجا گشت ارشاد، قوه قضائیه و ... مسوول هستند و باید اقدام قاطع از خود نشان دهند.
از هویت بخشی به نوجوانان و جوانان تا اصلاح صنعت مد و لباس تا مبارزه با شبکههای مافیایی اقتصادی و برخورد با قانون شکنها طیف وسیعی از دستگاههای فرهنگی و قانونگذاری و نظارتی و امنیتی و انتظامی و ... را درگیر خود میکند. همه دستگاهها باید وظیفه خود را به درستی انجام دهند تا مسئله حجاب در کشور به مجرای درست خود برسد. نکته مهم این است که گشت ارشاد در این میان متولی نقش قهری در برخورد با بدحجابی است و نمیتواند جایگزین کارهای نکرده دیگر دستگاههای متولی قرار بگیرد.
منبع : فارس
بی حجابی و بدحجابی بی بندباری هرزگری آزادی خواهانه بل هواسانه ولنگارانه بی حد مرز فرهنگ غربگرایانه باعث سقوط و فروپاشی خانواده های اصیل ایرانی شده و کارشان را به طلاق طلاقکشی کشیده است خانواده که فروپاشی شود فرزندان طلاق بوجود می آیند و تبعات بسیار بدی برای هم فرزندان بوجود می آید هم برای پدر مادر طلاق گرفته زنان بل هوسبازی که از شوهر مومنشان برای آزادیهای بی حد مرز ولنگارانشون طلاق می گیریند فکر می کنند رها و آزاد و خوشبخت شدند ولی نمی دانند اولا طلاق به بهانه های مسخره فرهنگ غربگرایانه به لنجن و گندشان می کشد و آخرش به پوچی و تهی بودن می رسند و بر گناهان کبریه و صغیره شان در کارنامه اعمال سیاهشان می افزایند فروپاشی کردن کانون خانواده به بهانه های مزخرف بل هوسانه منفور خداوند جل جلاله است و تبعات بسیار بدی در دنیا و آخرت گریبانشان را خواهد گرفت چه آنان که مشوقش بودند در امر طلاق چه آنان که زن و یا مادر خانواده را به طرف فرهنگ غربگرایان سوق دادند تا کانون گرم خانواده را به جهنم تبدیل کند و از شوهر مومنش طلاق بگیرد ننگ مرگ جهنم اسفل سافلین بر ابلیس ملعون و لشکریان شیاطین جن انسی ملعونینش باد انشاءالله ......
ولی اینجا ول کن نیستن . چرا جاهای دیگه انقدر پیگیر نیستین