آخرین ساعتهای عصر اولین روز مرداد، وزارت اطلاعات در خبری مهم از شناسایی و دستگیری شبکهای از عوامل سازمان جاسوسی رژیمصهیونیستی توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) خبر داد؛ اعضای شبکهای که از طریق یکی از کشورهای همسایه با عوامل سازمان جاسوسی - تروریستی موساد در ارتباط بوده و از اقلیم کردستان وارد کشور شده بودند و با بهرهگیری از بهروزترین تجهیزات عملیاتی و ارتباطی و قویترین مواد انفجاری، قصد انجام اقدامات خرابکارانه و عملیات تروریستی بیسابقهای در برخی نقاط حساس و اهداف از پیش تعیین شده را داشتند.
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم جنگ در سایه با رژیم اشغالگر قدس به اوج خودش رسیده و آنچه در این جنگ پنهان، عیان است، اشراف اطلاعاتی و امنیتی طرف ایرانی است. از آنجا که چندی پیش شبکه سعودی اینترنشنال مدعی شد به اخباری از اعترافگیری یکی از نیروهای وابسته به سپاه در تهران توسط عوامل مرتبط با موساد دست پیدا کرده، به این بهانه میخواهیم به نقش و تحرکات مخرب اراذل و اوباش که نقش محوری در این اتفاق داشتند، بپردازیم و این شبکه نوظهور را به صورت دقیق ارزیابی کنیم.
در این سالها در حوزه مسائل ضد اجتماعی، فعالیت اراذل و اوباش پررنگتر از گذشته بودهاست. البته پدیده اراذل و اوباش موضوع جدیدی نیست. این پدیده در تاریخ کشور ما و بسیاری از کشورهای دنیا قابل ردیابی است. در حال حاضر هم بسیاری از کشورهای مترقی درگیر مسأله اراذل و اوباش هستند و با وجود چنین گزارهای، برنامهریزی منسجم برای تولید آشوب، بیثبات سازی امنیتی و اجتماعی در کشور ما هم شدت گرفته و بستر اصلی آن هم نارضایتی اجتماعی در دهه اخیر بودهاست. ناکارآمدی دولت گذشته در حوزه اقتصادی و تحریمها و نوع مواجهه با بیماری کرونا، بستر نارضایتی اجتماعی را گسترش داد و همین امر دشمن را برای انجام عملیات موثر تحریک کرد. طبیعی است اگر عملیاتی در شرایط ثبات امنیتی و اجتماعی و بالا بودن آستانه تحمل مردم، صورت گیرد، این عملیات خیلی موجآفرین و تاثیرگذار و تامین پذیر نیست.
قرارگاههای برونمرزی دشمن در کشورهای همسایه
مسأله دیگر ناظر به خارج از مرزهای ایران است، یعنی جنگی ترکیبی که همه ابعاد را علیه ایران در نظر گرفته و البته جمهوری اسلامی هم دست بسته نبودهاست؛ مثلا در سالهای اخیر قرارگاههای برون مرزی با هدف تولید ناامنی در کشورمان راهاندازی شده و رهبر انقلاب هم سال ۹۶ و ۹۸ که با موج اعتراضات نارضایتی اقتصادی روبهرو بودیم، این نکته را گوشزد کردند و گفتند برخی قرارگاههای برون مرزی در کشورهای همسایه ما تشکیل شده و هدفشان هم تولید ناامنی در کشور ما است.
به هرحال رویکرد جدید دستگاههای اطلاعاتی ضدانقلاب معطوف به ساماندهی یک لشکر نیابتی در ایران است و در تقلای چنین اتفاقی، آنها باید بتوانند افسرانی در داخل کشورمان برای پیش بردن عملیات نیابتی داشته باشند. کمااینکه برآورد آنها این است که اگر بتوانند از افسران نیابتی در داخل خاک ایران استفاده کنند، اولا هزینههای آن کم خواهدبود؛ چراکه ورود مستقیم یک افسر اطلاعاتی بسیار پرریسک و پرهزینه است و از سوی دیگر امکان ردیابی آنها کاهش مییابد. همین مسأله و گزاره اصلی سبب شده سازمانهای اطلاعاتی با تشخیص درست بر اراذل و اوباش متمرکز شوند تا پلن دشمن را در این مرحله و لشکرکشی نیابتی زمینگیر کنند.
سرمایهگذاری روی شبکه اراذل و اوباش
اما شاید این سؤال پیش بیاید که چرا دستگاه اطلاعاتی ضدانقلاب روی طبقه اراذل و اوباش تمرکز و سرمایهگذاری کردند؟ یک دلیل این است که این قشر پیوستگی هویتی و وطنپرستی با ثبات ندارد و عموما یک قشر بیکار و سرگردان هستند که برای امرار معاش حاضرند تن به هر کاری از جمله چنین پروژههای سودمندی بدهند. نکته بعدی هم این است که این گروه اهل ریسک هستند و به لحاظ شخصیتی به راحتی میتوانند چاقو بکشند و حتی مرتکب قتل شوند؛ لذا این ویژگیها سبب شده دستگاه اطلاعاتی بیگانه روی این قشر بییشتر سرمایه گذاری کند و در این طرف نیز دستگاههای اطلاعاتی- امنیتی کشورمان موضوع اراذل و اوباش را جدیتر از گذشته دنبال میکنند.
تقسیم کار سیا و موساد
نکته بعدی در این جنگ ترکیبی تقسیم کار است؛ به عبارتی، موساد کار ویژه خود را بیشتر تولید بی ثباتی، انجام عملیات نیمهسخت قرار داده و عملیات نرم زماندار و تدریجی را سازمان سیا دنبال میکند. این تفاهم خود را در عملیاتهایی که علیه امنیت کشورمان انجام دادند و حتی ترور شهید فخریزاده نقش خود را نشان داده و حتی در آن ترور رد پای اراذل و اوباش هم وجود داشت.
شناسایی و کشف افراد در سفرهای خارجی
در دنیای پیچیده اطلاعاتی و امنیتی الگوی ثابتی برای همه سرویسهای امنیتی دنیا وجود دارد؛ این که اول از وضعیت شناخت پیدا کند و بعد روی عناصر تمرکز میکند. سپس مستعدترین فرد را برای استخدام نشان میکند و دقیقا آن محیطی که برای نشان کردن مستعدتر است، جزو اولین اهداف سرویس اطلاعاتی است.
براساس این الگو نشانگاه مستعدتری برای استخدام اراذل و اوباش وجوددارد و یکی از زمینههای جذب آنها مسافران ترکیه، ارمنستان، آذربایجان و اوکراین است. البته چین و امارات هم عموما در تیررس هستند.
آَشنایی با ۴گروه اراذل و اوباش برای شناخت بهتر عملکرد دستگاههای اطلاعاتی
ضدانقلاب، خوب است ابتدا چهار سطحبندی برای رفتار ضد امنیتی اراذل و اوباش را مرور کنیم؛ سطح یک اراذل و اوباش لیدر و سرشبکه که تعداد زیادی نیستند و در هر استانی تعداد محدودی هستند. این افراد قدرت رهبری بالاتری دارند. شرارت بیشتری در پرونده شان ثبت شده مثلا محکوم به اعدام بوده، حبس ابد شده، اما به طریقی آزاد شده و از شبکه قوی هم برخوردار است. این سطح در حوزه موادمخدر، قمار و پولشویی فعال و به نوعی شرخرهایی خیلی جدی هستند. اراذل و اوباش سطح ۲ و ۳ هم با همین قالب یک درجه پایینتر هستند و دسته چهارم هم اراذل نوظهور هستند. به طور مثال در اعتراضات خیابانی۹۶ و ۹۸ این قشر حضور پررنگی داشتند و عمده مشکلات در حوزه ناامنی اجتماعی ناظر به همین سطح ۴ یا اراذل نوظهور است. این افراد طیف سنی ۱۵ تا ۲۵ سال دارند و عموما سابقهدار نیستند.
البته استخدام اراذل و اوباش بستگی به وزن عملیات هم دارد. بهطورمثال در اتفاقات بعد از حذف ارز ترجیحی و بازداشتهایی که صورت گرفت، عموم لیدرهای صحنه یا بیواسطه یا با واسطه با گروهک نفاق و جریان تجزیهطلب ارتباط داشتند.
شناسایی مهمترین هدف راهبردی دشمن
اما حالا باید این نکته را مرور کنیم که هدف راهبردی دشمن چیست و چرا به سمت استخدام اراذل و اوباش رفته است؟ به نظر میرسد تلاش برای شکست اقتدار امنیتی نظام و نشاندادن بیثباتی در داخل کشور با انجام سلسلهعملیاتهای ایذایی کمهزینه در داخل کشور هدف اصلی آنهاست. عنصر نیابتی دشمن یعنی اراذل و اوباش وقتی بازداشت هم میشود، منفک از حلقه قبلی است و اساسا نمیداند اصلا چه کار کرده است؟ ممکن است سرشبکه بداند که چه کار میکند، ولی حتما خودش نمیداند چه کار کرده است.
کمکاری برای کاهش دامنه فرهنگ اوباشگری
بنابراین باید بهواسطه این اتفاقات جدید بستر تولید اراذل و اوباش بهدقت شناسایی شود. در این زمینه ابتدا باید سراغ سرمنشأ یعنی آموزشوپرورش رفت. آمار آسیبهای اجتماعی در دوران متوسطه بالا میرود و بههمیندلیل آموزشوپرورش میتواند مطلع تولید این قشر باشد. در حوزه سلبی این موضوع هم ولنگاری فضای مجازی مدنظر است. فرهنگ اوباشگری بهراحتی در فضای مجازی ترویج میشود و گذشته از آن خریدوفروش سلاح و مشروب هم در جریان است. البته در چنین فضایی نمیتوانیم از نقش سلبریتیها و استفاده آنها از بادیگاردهایی که عموما از بین اراذل و اوباش هستند غافل شویم. هرچند خلأهای قانونی و نقص قانون مانع از برخورد جدی با اوباش شده است، اما در قوه مقننه هم خلأ قانونی و نقص قانون وجود دارد. بهطورمثال قانون حوزه امنیت عمومی بهویژه در حوزه برخورد با اراذل و اوباش بهروزرسانی نشده است و قانونی که برای ۴۰سال قبل بوده در شرایط جدید اثر بازدارندگی ندارد. بهطورمثال نهایت حکم فردی که سلاح به دست میگیرد و شلیک میکند، ۱۵ سال حبس است و سؤال این است آیا با این محکومیت فعالیت اوباشگرانه متوقف میشود؟
البته جدیترین شبکههای آموزش، ترویج فرهنگ اوباشگری، خریدوفروش موادمخدر و مشروبات همه در زندان هستند و با توجه به همه این نکات مسأله اصلی این است که مردم با هر گرایش سیاسی حوزه امنیتی برایشان مهم است و اراذل و اوباش را قبول ندارند و ازاینرو اگر سختترین اعمال قانون هم درباره این قشر صورت گیرد، رضایتمندی اجتماعی را به دنبال دارد. بههرحال مسأله اوباش در دوره جدید دامنه وسیعی دارد و برای القای تصویر ناامنی در ایران، ردپای این قشر در بسیاری از آتشسوزیهای عمدی و خفتگیریهای روزانه مشهود است که همین امر شناخت نظاممند، برخورد مسنجم و رصد مدام این جریان را ضروریتر از گذشته کرده است.
منبع: جام جم