بر اساس برخی از منابع موثق و معتبر گوناگون، گویا در روز عاشورا دو کودک شیرخوار به شهادت رسیده اند که یکی از آنها عبدالله رضیع بوده که در همان روز عاشورا بدنیا آمده است و نام مادرش اُمّ اسحاق دختر طلحة بن عبدالله بوده است.
دیگری حضرت علی اصغر (ع) طفل شش ماهه که مادرش رباب دختر امرء القیس بوده است. البته قول دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که در واقعه کربلا، یک طفل شهید شده که نامش عبدالله رضیع و احتمالاً لقب ایشان علی اصغر (ع) بوده است و غالباً هم از یک طفل شیرخوار یاد شده است.
در زیارت ناحیه مقدسه این طور نقل شده است: «سلام بر عبدالله شیرخوار فرزند امام حسین (ع) که هدف تیر قرار گرفت و در خون خود غوطه ور شد و خونش به آسمان صعود کرد و سرش به وسیله تیر دشمن، در آغوش پدر ذبح شد و خداوند، قاتل و تیراندازه به سوی ایشان (حرملة بن کاهل) را لعنت کند.»
درمورد شهادت حضرت علی اصغر (ع) این طور نوشته شده است: «هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند، ندای غریبانه حضرت (ع) بلند شد:
«آیا حمایت کنندهای وجود دارد تا از حرم رسول خدا (ص) حمایت کند؟ آیا فریادرسی هست که برای امید ثواب، ما را یاری کند؟»
وقتی که این ندا به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام حسین (ع) کنار خیمه آمدند و به حضرت زینب (س) فرمودند: فرزند کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم، کودک را گرفتند و همین که خواستند حضرت علی اصغر (ع) را ببوسند، حرمله، تیری به سوی گلوی نازک ایشان رها کردند و آن تیر به گلوی طفل شیرخوار امام حسین (ع) اصابت و سر مبارکشان را ذبح کرد که در این خصوص، سید حیدر حلّی میگویند:
«امام حسین (ع) برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد. اما تیر قبل از امام حسین (ع) بر گلوگاه حضرت علی اصغر (ع) بوسه داد.»
امام حسین (ع)، کودک شیرخوار را به حضرت زینب (س) دادند و فرمودند: او را نگهدار و دستش را زیر گلوی کودک گرفتند، پر از خون شد و آن خون را به طرف آسمان پاشیدند و فرمودند: «چون خداوند این منظره را میبیند، آن چه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است.»
و در احتجاج آمده است: «امام حسین (ع) از اسب پیاده شدند و در کنار خیمه یا پشت خیمه با غلاف شمشیرش قبری کَند و کودکشان را به خونشان رنگین نمودند و دفن کردند.»
مشهور است که حضرت علی اصغر (ع)، شش ماهه بود، مادرش حضرت رباب (س) دختر امرءُ القیس است و حضرت علی اصغر (ع) با سکینه (س) از جانب مادر نیز برادر و خواهر بودند.
درمورد نام این طفل شیرخوار، علامه مجلسی رضوان الله علیه در جلاء العیون میگوید: «بعضی او را علی اصغر (ع) مینامند.»
در کتاب منتخب التواریخ نقل شده است که در یکی از زیارات عاشورا آمده است:
«و سلام بر فرزند تو علی اصغر (ع) که درمورد او مصیبت سختی بر تو وارد شد.»
گفته شده است: امام حسین (ع) نزد خواهرش اُمّ کلثوم (زینب صغری) آمدند و به ایشان فرمودند:ای خواهر! تو را درمورد نگهداری کودک شیرخوارم سفارش میکنم. زیرا او کودک شش ماهه است و به مراقبت نیاز دارد.
امّ کلثوم عرض کردند: برادرم، این کودک سه روز است که آب نیاشامیده است و از قوم برای او شربت آب بگیر.
امام حسین (ع)، علی اصغرش را در آغوش گرفتند و به سوی قوم رفتند و خطاب به قوم فرمودند: «شما برادر و فرزندان و یارانم را کُشتید و از آنها جز این کودک باقی نمانده است که از شدت تشنگی مثل مرغ، دهان باز میکند و میبندد و این کودک که گناه ندارد، نزد شما آورده ام تا به او آب بدهید.»
«ای قوم! اگر به من رحم نمیکنید به این کودک رحم کنید. آیا او را نمیبینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته میکند؟»
هنوز سخن امام حسین (ع) تمام نشده بود و به اشاره عمر سعد، حرملة بن کاهل اسدی، گلوی نازک حضرت علی اصغر (ع) را هدف تیر سه شعبه اش قرار داد که تیر به گلوی طفل شیرخوار امام حسین (ع) اصابت کرد.
«از شریان چپ تا شریان راست حضرت علی اصغر (ع) بریده شد و یا از گوش تا گوش او ذبح گردید.»
حضرت علی اصغر علیه السلام بلاشک در این زمان دارای سیمای مبارک پیامبر اکرم(ص) را دارا بودند،
در گذشته برعکس چیزهایی که در فیلم های و... نشان داده میشه،فاصله میانی بین امام حسین علیه السلام و کورآن دو عالم،فقط چند قدم بوده نه بیشتر و دقیقا چهره و سیمای حضرت علی اصغر علیه السلام قابل دیدن و رویت بوده،و...
تمام مصیبت های دنیا مثال یا مانندی در تاریخ و زمان داره اما تنها مصیبتی که تا روز قیامت هم بی مثال و عینق می ماند و هست،حادثه کربلاست،