دکتر امره دمیرالپ، محقق ارشد این تحقیق، توضیح میدهد: بهبود زندگی بدون دانستن اینکه آیا از جنبهای از آن غمگین یا عصبانی هستید، دشوار است. به عنوان مثال تصور کنید دستگاه نشاندهنده سطح بنزین خودروی شما کار نکند؛ دانستن اینکه چه زمانی باید برای پر کردن منبع ذخیره بنزین متوقف شوید، چالش برانگیز خواهد بود.
وی ادامه داد: هدف ما در این تحقیق بررسی این موضوع بود که آیا افراد مبتلا به افسردگی بالینی دارای معیارهای هیجانی هستند و یا آنان احساساتی با سطح خاص مشابه افراد سالم را تجربه میکنند.
از شرکتکنندگان در این مطالعه که نیمی از آنان افسردگی بالینی را تجربه میکردند، خواسته شد احساسات خود را در فواصل زمانی تصادفی در یک دوره یک هفتهای گزارش دهند.
هر بار آنان احساس خود را در ۱۱ حس مختلف گزارش کردند که شامل هفت احساس منفی شامل غمگینی، مشتاق بودن، خشمگین بودن، ناامیدی، شرمندگی، بیزاری و گناهکاری و چهار احساس مثبت خوشحال، برانگیختگی، هوشیاری و فعال بودن بود.
نتایج نشان می دهد که برای افراد افسرده تشخیص احساسات منفیشان مشکل است. در مقابل برای افراد غیر افسرده واضحتر بود که کدام احساسات منفی را تجربه میکنند.با این حال برای احساسات مثبت هر ۲ دسته شرکتکننده افسرده و غیر افسرده توانستند این احساسات مثبت را به خوبی تشخیص دهند.
دکتر دمیرالپ گفت: نتایج نشان میدهد تشخصی صحیح احساسات منفی ممکن است برای شما خوب باشد. شاید بهتر باشد از این فکر اجتناب کنید که به طور کلی احساس بد یا ناخوشایندی دارید. خاص باشید. آیا خشم، شرم، گناه یا احساس دیگری دارید؟ این راهکار میتواند به شما کمک کند تا آن را دور بزنید و زندگی خود را بهبود بخشید.
وی اضافه کرد: یکی از اهداف کلی ما بررسی رویکردهایی برای تسهیل این نوع هوش هیجانی در مقیاس بزرگ در سطح جمعیتهاست.