سعید اسلام زاده، روزنامه نگار و گوینده کتابهای الکترونیکی و گویا، درمورد این کتابها در عصر مجازی بیان کرد: با توجه به تجربه تقریباً ۱۹-۱۸ سالهای که در زمینه تولید کتابهای صوتی دارم، یکی از نکات بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد این است که کتاب صوتی بدیل کتاب چاپی نیست و درواقع، یک مدیوم و رسانه مستقل است که اگر بخواهیم از لحاظ فلسفی، روانشناسی و...، نحوه مواجهه مخاطب با کتاب صوتی را درنظر بگیریم باید بگوییم که اگر کتاب چاپی در راستای چشم عمل کرده، کتاب صورتی در راستای گوش عمل میکند؛ مثل دوچرخهای که در امتداد پا عمل میکند. به همین دلیل، دو ماهیت کاملاً مجزا داریم.
به گفته او، در حال حاضر، بسیاری از کتابهای صوتی که تولید میشوند طابق نعل به نعل کتابهای چاپی موجود در بازار هستند و شرکت تولیدکننده یا رادیو، یا کتاب موردنظر را خلاصه کرده و یا این که همه آن را به صورت واو به واو اجرا میکند و میخواند و علاوه بر این، برخی از کتابهای چاپی قابل صوتی شدن را ندارند؛ نه به این خاطر که ارزش صوتی شدن را ندارند بلکه به این دلیل که مطلب به گونهای است که نمیتوان آن را به رسانه دیگر تبدیل کرد و این موضوع، حتی در رمانها و کتابهای تاریخی، روانشناسی و... وجود دارد.
اسلام زاده گفت: کتاب صوتی، رسانهای مستقل است که موضوعات آن باید درمورد خودش ساخته شود. زیرا با مقولهای روبرو هستیم که در دنیا، سابقه حدود ۷۰-۶۰ ساله دارد، ولی در دهه ۵۰ در ایران، برای نابینایان شروع به تولید این کتابها کرده اند و سپس، توقف طولانی تقریباً دو سه دههای داشته ایم تا از حدود نیمه دهه ۸۰، در رادیو به صورت جدی، این موضوع را شروع کرده ایم.
این گوینده کتابهای الکترونیکی و گویا ادامه داد: الان، یعنی در سال ۱۴۰۱، وقتی درباره کتاب صوتی صحبت میکنیم منظورمان کالای فرهنگی است که قابلیت خرید و فروش، دانلود و شکل فیزیکی دارد و میتوان این کالا را در فضای فرهنگی و تجاری عرضه کرد. به همین خاطر، با کالایی سر و کار داریم که باید مقتضیات بازار را بداند.
اسلام زاده، با اشاره به چگونگی ذات و ماهیت کتابهای صوتی و تفاوت و تمایز آنها با کتابهای چاپی و الکترونیکی تصریح کرد: کتابهایی وجود دارند که ما به عنوان خواننده و کاربر، حروف را میبینیم که حتی کتابهای پی دی اف و ابَر متن هم جزء آنها قرار میگیرند و حروف را مثل کتاب چاپی میبینیم و فقط به جای کاغذ، صفحه ال سی دی است. از اینرو، کتاب صوتی دارای ویژگی منحصر بفردی است که آن را به یک رسانه شنیداری تبدیل میکند. یعنی از یک رسانه چاپی و از کهکشان گوتنبرگ رها میشویم و در حقیقت، دو فضای متفاوت را تجربه میکنیم.
او بیان کرد: به نظرم، کتاب صوتی، یک مواجهه مدرن با محتوایی است که ممکن است در قرنها و هزارهها تولید شده باشد؛ به طوری که همین الان میتوان یک کتاب کهن بشری مثل گیلگمش را به اثر صوتی تبدیل کرد و در اختیار مخاطب قرار داد و به نظرم، این تفاوت اساسی بین کتابی است که فرد در دست میگیرد و مطالعه میکند و کاغذ دارد و خواننده میتواند یادداشت کند و کتاب صوتی که در هر نوع دستگاهی، از گوشی تلفن همراه گرفته تا لپ تاپ و کامپیوتر و... که با یک فلش میتوان آن را جا به جا کرد و هزاران دقیقه و صفحه از آن را گنجاند.
این گوینده کتابهای الکترونیکی و گویا گفت: تفاوت اساسی کتاب صوتی با کتاب چاپی در مواجهه گذار سنت به مدرنیته است و به همین دلیل، جامعه ما هنوز گرایش چندانی به کتاب صوتی ندارد و در این میان، نکته مهمی که در کتاب صوتی در مقایسه با کتاب چاپی وجود دارد، این است که ما، یک دوره بشری را به عقب برمی گردیم. یعنی دوباره در حال بازگشت به فرهنگ شفاهی هستیم و درحقیقت، به جای خواندن مکتوب کتاب، از طریق فردی به کتاب گوش میکنیم که خوانش کتاب را به صورت با کیفیت برعهده گرفته است و به هزارههای قبل و دوران شفاهی برمی گردیم و ما در کتاب صوتی، یک پیشامدرنیت را داریم، ولی با اتفاقی که در اینترنت در حال رخ دادن است اتفاق پسا مدرن را هم تجربه میکنیم.
اسلام زاده تصریح کرد: به نظر بنده، در تمام این سال ها، مانع اصلی برای کتاب نخواندن، سانسور بوده و این از گرانی هم پیشی گرفته و جزء دلایل پنهانی است که معمولاً در پژوهشها به سراغ آن نمیرویم چراکه کتاب همیشه با احساس نیاز همراه است. مثلاً حدود سال ۶۵ که در تهران موشک باران بود و خانوادهها دور هم جمع میشدند و نیاز به آرامش داشتند «هشت کتاب سهراب سپهری» جزء پُرفروشها بودند و این به دلیل آرامشی بود که ایجاد میکرد و در دو ماه گذشته، برخی از خبرنگاران حوزه کتاب ، تحقیق و پرس و جوی میدانی کردند و متوجه شدند کتابهای روان شناسی زرد و رمانهای سطح پایین دیگر فروش بالایی نداشتند و فروش به سمت کتابهای تاریخی، علوم سیاسی و کتابهایی رفته است که جهان مدرن و حتی پسا مدرن را به مخاطب ایرانی نشان میدهد.
او در رابطه با چرایی قابلیت صوتی نشدن بعضی از کتابها گفت: احساس نیاز جامعه به سمت یک کتاب در میزان فروش آن اهمیت دارد. مثلاً رمان «در جست و جوی زمان ازدست رفته» نوشته مارسل پروست، چند هزار صفحه دارد و یک تداعی و جریان سیال ذهن است که اگر قرار باشد به صوتی تبدیل شود دقیقه ۲۰ یا ۱۰ آن، مخاطب به خواب میرود و به آن گوش نمیکند. چون اثر دیداری است و افراد باید آن را بینند و با آن ارتباط بگیرند و توان خواندن هزاران صفحه را داشته باشند تا یک اندیشه را دنبال کنند و در مقابل، رمان «وداع با اسلحه» نوشته ارنست همینگوی به حدی قابلیت صوتی شدن دارد که فرد از سرعت خود برای مطالعه این کار حیرت میکند.
این گوینده کتاب های الکترونیکی ادامه داد: برای خوانش این نوع کتاب ها، انتخاب کتاب و گوینده بسیار مهم است چراکه نمیتوان یک گوینده طنز را برای خوانش کتاب روان شناسی یا تاریخی انتخاب کرد و علاوه بر این، پلتفرم فروش بسیار مهم است و در این راستا، باید سامانه بانکی و کار تبلیغاتی آن به درستی انجام شده باشد.
به گفته اسلام زاده، یکی از نکات مهم این است که بخش معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هیچ عنوان کتاب صوتی را در زمره خود قرار نداده و این یکی از بزرگترین مشکلاتی است که ناشران کتابهای صوتی دارند. زیرا این نوع کتابها در مجموعه رسانههای دیجیتال مجوز میگیرند، ولی رسانههای دیجیتال نمیتوانند با کتابهای چاپی برابری کنند، در حالی که اگر بازار کتابهای چاپی با بازار کتاب صوتی هم سو شوند، میتوانند جریان مخاطبی را فراهم کنند.
او افزود: باید کتاب بخوانیم. اثر «از کتاب رهایی نداریم» که اساس آن گفت وگو اومبرتو اکو و ژان کلود کریر و نوشته ژان فیلیپ دوتوناک است و این کتاب، درباره مواجهه انسان با جهان مدرن صحبت میکند و یکی از نکات مهم این است که با مجموعهای از اطلاعات روبرو هستیم که دسته بندی نشده اند و پراکنده هستند و به هیچ دردی نمیخورند و به آن دانش تبدیل نمیشوند که در نهایت، به این نتیجه میرسیم که کتاب را از قفسه کتاب خود برداریم و بخوانیم.