مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، فرح پهلوی، کریستین امانپور، فرناز فصیحی و ... لیستی از زنان ایرانیتبار هستند که در ایالات متحده آمریکا سکنا گزیدهاند.
شاید صحبتهای آنها را در رسانههای مختلف دیده یا شنیده باشیم؛ آنها معمولاً با کلیدواژههایی، چون اسارت زن ایرانی، خفقان و سرکوب زنان، نظام مردسالار و تمامیتخواه جمهوری اسلامی سعی بر تلقین این نکته دارند که در فضای مسموم و زهرآگینی که نظام اسلامی برای زنان ساخته است امکان حیات، کار و فعالیت، تحصیل و آزادی برای نیمی از جامعه ایرانی سلب شده است.
بیشتربخوانید
در فضایی که افراد این جریان به تصویر میکشند، زن ایرانی در محرومیت و محدودیت قرار گرفته و نمیتواند از پایهایترین حقوق خود بهره ببرد و بسیاری از اختیارات اساسی از آنها سلب شده است.
تأثیر این تصویرسازی سیاه، زنان را که مخاطب اصلی هستند، به فکر وامیدارد؛ آیا واقعاً فضا برای زنان ایرانی آنقدر سیاه است که از تمامی حقوق خود محروم هستند؟ آیا خود یا زنان دور و اطرافشان به دلیل فشارهای حکومت از تحصیل منع شدهاند؟ آیا نمیتوانند در شغل مناسب و موردعلاقه خود مشغول شوند؟ آیا حکومت آنها را مجبور میکند که ازدواج کنند و فرزند بیاورند؟
آیا در حساسترین زمان زندگی خود که باید موجودی زنده را در وجود خود حمل کنند، آن را به دنیا بیاورند و به او شیر بدهند حتی یک روز مرخصی نیز ندارند؟ و سؤالهایی از این دست که جوابهایی بسیار ساده دارند و میتوانند در میان خود و دیگر زنان ایرانی آن را بهوضوح ببینند و با تلاش و پشتکار به بسیاری از حقوق خود و هم رده یک مرد ایرانی به دست بیاورند؛ درحالیکه آمار و ارقام وضعیت مدعی اصلی دموکراسی در دنیا نسبت به ایران را جور دیگری نشان میدهد.
شاید برای برخی که ایالات متحده برای آنها کعبه آمال است، هضم این مسئله که مسیح علینژاد بهعنوان کارمند ارشد دولت فدرال آمریکا اگر بخواهد همین امروز زایمان کند حتی حق گرفتن یک روز مرخصی با حقوق را برای این روز مهم در زندگی خود ندارد، سخت باشد؛ در حالیکه در ایران طبق قانون جوانی جمعیت، کارمندان دولت از ۹ ماه مرخصی با حقوق و مزایای کامل برخوردارند و تا دو سال میتوانند برای شیردادن به فرزندان خود مرخصی ساعتی بگیرند.
یا اگر نازنین بنیادی، دختری در سن دبستان داشت، احتمال آن که دخترش از تحصیل در مدارس ابتدایی آمریکا محروم شود ۴ برابر یک دختر ایرانی بود.
سایر آمارها نیز برای عاشقان یانکیها جالبتوجه است؛ بر اساس گزارش مرکز بینالمللی مطالعات زندان، ۲۰۱۲۰۰ زن در ایالات متحده زندانی هستند که تقریباً یکسوم جمعیت ثبت شده زنان زندانی جهان تا سال ۲۰۱۳ را تشکیل میدهد و بر اساس همین آمار، ۶۴ درصد از زنان زندانی قبل از رفتن به ندامتگاه با فرزندان خود زندگی و از آنها مراقبت میکردند و به دلیل زندانیشدن این زنان، بسیاری از خانوادهها از هم فروپاشیدهاند و دلیل محکومیت اکثر این زندانیان زن جرایم غیرخشونتآمیز بوده است.
مرگومیر مادران در دوران بارداری یا ۴۲ روز پس از ختم بارداری در ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ حدوداً سه برابر مادران ایرانی بوده است که دلیل اصلی آن ضعف فاحش سیستم بهداشت و درمان آمریکایی است که مبتنی بر منفعت و سود سرمایهداران میچرخد.
شاید به دلیل القائات جریان رسانهای غربی ــ فمینیستی به نظر برسد میزان خودکشی زنان در ایران به دلیل جو سنگین و ملتهب و تیره حاکم بر ایران چندین برابر آمار آمریکای جهان اولی باشد، اما طبق آمارهای بینالمللی زنان آمریکایی ۳ برابر زنان ایرانی دست به خودکشی میزنند و هیچگاه این آمار حیرتآور در ایران اینترنشنال و صدای آمریکا برای مخاطبان ایرانیشان مخابره نمیشود.
مطرحکردن این آمار دلیلی بر سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف مسائل رفاهی، اقتصادی و اجتماعی زنان ایرانی نیست. گرچه در بهبود بسیاری از شاخصهای مربوط به زنان ایرانی دولت باید همت جدی و جهادی داشته باشد، اما در آمارهای پایهای که در این یادداشت به آن پرداخت شد چهبسا وضع زنان ایرانی بهمراتب بهتر از زنان قدرتمندترین اقتصاد دنیا باشد.
راهبرد دشمنان ایران همیشه نشان دادن یک چهره ضعیف، وابسته و بدون شوروشوق از زنان ایرانی بوده است در حالیکه ۶۰ درصد از دانشجویان ایرانی از زنان و دختران همین سرزمیناند و زنان خود را بهعنوان پیشقراولان و آیندهسازان این مملکت به جهانیان مطرح کردند و با همه سختیهایی که پیش روی آنهاست، کم نمیآورند و مانند همیشه بر مشکلات خود فائق خواهند آمد، بدخواهانشان را از میدان به درمیکنند و علاوه بر زندگی توأم با نشاط و سرزندگی، آزاده هستند و نیازی به آزادی به سبک غربی ندارند.
منبع: تسنیم