همانطور که کودکان در سنین نوجوانی رشد میکنند، طبیعی است که آنها احساس استقلال کنند و بخواهند خودشان تصمیم بگیرند و خودشان فکر کنند، اما اغلب والدین وقتی فرزندشان به سن نوجوانی میرسد در مورد مسائل مختلف ابراز نگرانی میکنند و به همین خاطر سعی میکنند تا مثل یک کودک بر اعمال و رفتار نوجوانشان نظارت کنند.
در این میان، والدین متوجه تغییراتی نیز میشوند؛ بهطور مثال، کودکی که تا چند وقت پیش مطیع بود و همهچیز را با والدینش در میان میگذاشت، امروز با رسیدن به سن نوجوانی خیلی از مسائل را از والدینش پنهان میکند؛ به همین خاطر، والدین به خودشان اجازه میدهند تا در کوچکترین مسائل نوجوانشان نظارت کنند تا از زیروبم کارهای او سر دربیاورند و او را مثل دوران کودکی به فرزندی مطیع و حرفگوشکن تبدیل کنند، اما سؤال اساسی این است که چرا ارتباط نوجوان با والدینش به پنهانکاری ختم میشود؟ آیا والدین این حق را دارند که بر همه امور نوجوانشان ازجمله تنها ماندن، ارتباط با دوستان، ساعت رفتوآمد به منزل، درس نظارت داشته باشند؟
دکتر سجاد بهرامی، روانشناس نوجوان، استاد دانشگاه و عضو هیئتمدیره بنیاد رشد و بالندگی کودک و نوجوانبه این سؤالات پاسخ میدهد.
دکتر بهرامی درباره علت اصلی پنهانکاری در نوجوانان میگوید: «پنهانکاری و در میان نگذاشتن برخی مسائل برای خود نوجوان دردآور است، اما والدین اغلب با مچگیری و رفتارهای تحقیرآمیز و سرزنشگر نوجوانشان را مجبور به پنهانکاری میکنند، زیرا والدین تصورشان بر این است که نوجوانشان هنوز کودک است.» به گفته بهرامی، ازآنجاییکه مرز بین تغییرات دوران کودکی و نوجوانی بسیار باریک و بههمپیوسته است، والدین اغلب متوجه تغییرات نمیشوند و همچنان انتظارشان این است که نوجوانشان مانند دوران کودکی همه مسائل را با آنها در میان بگذارد؛ در این میان زمانی که نوجوان مسئلهای را با والدینش مطرح میکند و با واکنش منفی مواجه میشود، در دفعات بعدی برای اجتناب از هیجانات ناخوشایند والدینش از صحبت کردن و بیان واقعیت اجتناب میکند و کمکم به نوجوانی پنهانکار و دروغگوی ماهری تبدیل خواهد شد.
بیشتربخوانید
بهرامی میگوید تغییرات دوران نوجوانی برای برخی والدین نگرانکننده است: «والدین اغلب از تغییرات سنی فرزندشان احساس نگرانی میکنند و به همین خاطر همگام و همراه با فرزندانشان رشد نمیکنند. این دسته والدین، برخی تغییرات در نوجوانشان را تاب نمیآورند و به همین دلیل، شیوه کنترل گری را در پیش میگیرند.» این روانشناس ادامه میدهد: «والدین کنترلگر، چون نمیتوانند رفتار نوجوانشان را کنترل کنند، تلاش میکنند هیجانات خودشان را کنترل نمایند؛ درواقع والدین با پنهانکاری نوجوان، احساس ناخوشایندی پیدا میکنند و تلاش میکنند تا با کنترل گری از شر احساسات ناخوشایند خودشان رها شوند.»
بهرامی تأکید میکند: «باید توجه داشت که ما هیچگاه نمیتوانیم افکار و هیجانات خود و دیگران را کنترل نماییم و کنترل در این موارد بهتنهایی باعث ایجاد مشکلاتی خواهد شد.»
بهرامی در تعریف نظارت میگوید: «نظارت به معنای این است که والدین در ابتدا نسبت به هیجانات و ارزشهای خودشان آگاهی داشته باشند. والدین باید «تحلیل کارکردی» شامل پیشامد، رفتار و پیامد را بدانند و در برخورد با نوجوانشان از خودشان بپرسند "دارند چهکار میکنند، چرا دارند این کار را میکنند و در چه موقعیتی این کار را انجام میدهند".»
این روانشناس میگوید رفتار والدین بر اساس ساختار روانی شکل میگیرد: «زمانی که والدین به نوجوانشان، نسبتِ خودمختاری، دروغگویی، پنهانکاری و... میدهند، با این کار رفتارشان را بر اساس ساختار روانی شکل میدهند و فقط میخواهند از شر هیجانات منفی خودشان رها شوند؛ درحالیکه این امر منجر به رفتارهای کنترل گری شده و باعث میشود که والدین فراموش کنند که چه پدر و مادری هستند یا میخواهند باشند.»
بهرامی تأکید میکند: «کودکان علاوه بر نیاز به مدرسه، رفاه و تفریح خوب، به یادگرفتن روابط نیاز دارند و این امر با الگوبرداری از والدین محقق خواهد شد لذا والدین در عمل و رفتار باید به کودکشان جهت دهند و با آگاهی و کنترل هیجانات خود، بستر یک ارتباط خوب و پایدار را فراهم کنند.»
بهرامی میگوید نوجوانان به دلیل حس استقلالطلبی دوست دارند اوقاتشان را با دوستانشان سپری کنند: «درصورتیکه والدین نسبت به دوستان نوجوانشان و خانواده آنها شناخت داشته باشند و الگوهای رفتاری آنها را بشناسند، سپری کردن اوقات فراغت با دوستان مشکل خاصی ایجاد نمیکند و والدین در صورت نظارت و شناخت از دوستان نوجوانشان، نباید او را از ارتباط با دوستانش منع کنند.»
این روانشناس در خصوص نظارت والدین بر ساعات رفتوآمد نوجوان در خانه میگوید: «هر خانواده قوانینی دارد و اگر قانونی در خانه گذاشته میشود، همه اعضای خانواده باید به آن پایبند باشند؛ پدری که ۱۱ شب به خانه میآید و مادر حضور فعالی در خانه ندارد، نمیتوانند از نوجوانشان انتظار داشته باشند که ساعت ۹ شب خانه باشد.»
والدین باید توجه کنند که اجرای قوانین در خانه مثل دورهم غذا خوردن، استفاده نکردن از تلفن همراه، سروقت در خانه حضور داشتن و... بهیکباره امکانپذیر نیست: «نظارت باید از اوایل دوران کودکی شروع شود و در طول دوران کودکی ادامه یابد لذا در این دوران، والدین باید با ایجاد سبک زندگی سالم و برخی ارزشها برای خودشان سعی کنند اختلافات بین والد و فرزندی را به حداقل ممکن برسانند.» بهرامی تأکید میکند: «والدین دقت کنند که با رعایت الگوهای صحیح فرزند پروری نیز امکان تعارض بین والد و فرزند وجود دارد، اما ایجاد ارزشها و الگوهای فرزند پروری باعث میشود نوجوان با همدلی بیشتری با خانواده رفتار کند.»
آنچه والدین از فرزندشان در ذهن دارند، فرزندی مطیع و حرفگوشکن است که عادت داشت در کودکی همهجا همراه آنان باشد، اما با ورود به دوران نوجوانی، والدین بهیکباره با پافشاری نوجوان برای تنها ماندن در خانه مواجه میشوند؛ درباره اینکه آیا والدین باید بر تنها ماندن نوجوان در خانه نظارت داشته باشند یا خیر، بهرامی میگوید پافشاری نوجوان برای تنها ماندن در دفعات مکرر میتواند نشانه احساس تنهایی، افسردگی و انزواطلبی باشد: «اگرچه تنهایی نیز مانند ارتباط با دوستان به نوجوان حس استقلالطلبی میدهد، اما گاهی تنها ماندن نوجوان مسئلهساز میشود و والدین بهیکباره میبینند که نوجوانشان مهمانی نمیرود، ارتباطاتش ضعیف شده و حتی با دوستانش هم تعامل برقرار نمیکند.»
بهرامی ادامه میدهد: «پژوهشها نشان داده که ۷۹ درصد از نوجوانان زیر ۱۸ سال احساس تنهایی میکنند و به همین خاطر از حضور در جمعها اجتناب میکنند؛ در چنین شرایطی والدین باید نوجوان را تشویق به حضور در جمع نمایند تا بهمرورزمان احساس تنهایی و انزوا از بین برود.»
بهرامی در پاسخ به این سؤال که چه نوجوانانی بیشتر احساس تنهایی میکنند، پاسخ میدهد: «در خانوادههایی که روابط گرمی بین والدین وجود ندارد، نوجوان در معرض احساس تنهایی ادراکشده بیشتری قرار میگیرد؛ البته تکفرزندی هم ممکن است این احساس را در نوجوانان تشدید کند، اما چنانچه خانواده تکفرزندی، از روابط اجتماعی خوبی برخوردار باشند و اوقات فراغتشان را با برنامههای مختلف پر کنند، نوجوان در چنین خانوادهای احساس تنهایی نخواهد داشت.»
این روانشناس با اشاره به اثرات احساس تنهایی در نوجوان میگوید: «پژوهشها نشان داده نوجوانانی که احساس تنهایی میکنند اغلب افت تحصیلی پیداکرده و به سمت ترک تحصیل، مصرف مواد مخدر و اختلال روانشناختی میروند.»
از دیگر مسائلی که والدین خودشان را مسئول نظارت بر آنها میدانند، نظارت بر درس خواندن و همینطور نمازخواندن نوجوان است. گاهی والدین نوجوانشان را به دلیل قضا شدن نماز، اول وقت نخواندن نماز یا سهلانگاری در این امر سرزنش و تحقیر میکنند و با دعوا، زور و اجبار سعی میکنند تا نوجوانشان را تشویق به نمازخواندن کنند؛ بهرامی در خصوص نظارت والدین بر این مسئله میگوید: «نوجوان را اجبار به نمازخواندن نکنید و تنها یکبار از او بخواهید نمازش را بخواند و به بار دوم و سوم نرسد. همچنین برای نماز صبح اجازه دهید خود نوجوان با کوککردن ساعت بیدار شود و شما با بدرفتاری، فرزندتان را مجبور به خواندن نماز نکنید، اما در عمل، خودتان با انجام فرایض دینی کودکتان را تشویق به نمازخواندن کنید.»
این روانشناس تأکید میکند: «نماز یک ارتباط معنوی با خداوند است و این ارتباط بازور و اجبار ایجاد نخواهد شد. کودک و نوجوان زمانی جذب آموزههای دینی میشود که در عمل، اخلاق دینی را مشاهده کند.»
بهرامی میگوید درس خواندن اغلب چالشی است که بچهها به دلیل جبری بودنش، به آن علاقه ندارند: «درس خواندن برای نوجوانان معنایی ندارد و درست مثل نمازخواندن، نوجوانان باید خودشان لذت انجام آن را احساس کنند و این امر در صورتی ایجاد میشود که والدین بیشتر از نوجوان برای درس نخواندن حساسیت به خرج ندهند.»
این استاد دانشگاه میگوید اجازه دهید نوجوانتان از همان دوران کودکی بهصورت مستقل بیاموزد که چگونه درس بخواند و مسئولیت درس نخواندن را بپذیرد: «اگر نوجوانتان از درس خواندن اجتناب میکند، او را رها کنید چراکه او بهواسطه درس نخواندن باید در مدرسه پاسخگو باشد، اما زمانی که نوجوانتان درس میخواند به او توجه کنید و او را مورد تشویق قرار دهید.»
منبع: ایرنا