توقعات مادی در ازدواج یکی از گزینههای اصلی برای انتخاب و ازدواج است. از آنجایی که مخارج یک خانم همیشه دو برابر مخارج یک آقا است هنگام ازدواج باید به این نکته و توانایی تامین مخارج زندگی از جمله اجاره خانه و خورد و خوراک و رفاه نسبی را در نظر داشته باشید.
بیشتربخوانید
معمولا جوانانی که می خواهند در سن پایین ازدواج کنند باید از حمایت مالی پدرشان برخوردار شوند تا بتوانند مخارج زندگی را تامین کنند، ولی در صورتی که پدر شرایط مالی مساعدی برای حمایت از فرزندش نداشته باشد، ازدواج و تامین توقعات مادی همسر و تامین رفاه زندگی در سنین پایین کار چالش برانگیزی خواهد بود.
یکی از مشکلات اساسی زوجین این است که بدون توجه به یکی از ستونهای اصلی زندگی یعنی مادیات، ازدواج میکنند و هیچ برنامهای هم برای بهبود شرایط مالی ندارند.
خانوادههایی که معتقدند زندگی را میتوان با کم شروع کرد و اخلاقیات و عشق مهم است، باید بدانند که خیلی از افراد توان و بضاعت رشد ندارند و هدفشان از ازدواج این است که تا ابد جیره خوار خانواده داراتر باشند.
نبود امکانات مادی بعد از ازدواج در سطح خانواده قبلی به خصوص خانواده دختر در طول زمان اخلاق و عشق را از بین میبرد و رابطه فرزندتان را همراه با خشم، سرخوردگی، کلافگی، پرخاشگری و بی حرمتی اشباع میکند.
عشق و فداکاری چسب رابطه هستند، حوصله، مهارت، سیاست و مادیات، ستونهایی هستند که بنای خانواده را نگه میدارند و نقصان در هر کدام باعث میشود بنای خانواده محکوم به ریختن شود.
توقعات مادی در ازدواج خوب است یا بد؟
همیشه به ما گفته اند که مادی گرا بودن به خصوص در یک رابطه عاطفی، خصلتی نکوهش شده است. بعضی از ما به قدری در این زمینه نکوهش شنیده ایم که میترسیم قبل از ازدواج در این مورد سوالی بپرسیم یا توقعات خودمان را بیان کنیم، میترسیم در صورتی که در مورد توقعات مادی در ازدواج حرفی بزنیم، خواستگارمان برچسب پول پرست بودن به ما بزند و ترکمان کند.
ولی آیا واقعا داشتن توقعات مادی در یک رابطه عاطفی، کار اشتباهی است؟ آیا داشتن توقعات مادی به معنی مادی گرایی است و یک خواسته مذموم به حساب میآید؟
قبل از این که به این سوالات پاسخ بدهیم باید ببینیم که مادیات چه نقشی در یک رابطه عاطفی ایفا میکنند. مهمترین سوالی که در این زمینه باید از خودمان بپرسیم این است که ایا میتوان ازدواج را صرفا با عشق و محبت و صمیمیت نگه داشت و احساس خوشبختی نمود؟
آیا می توانید با خودتان تصور کنید که فقط به اندازه خوراک شب، پول داشته باشید، ولی از صبح تا شب به همسرتان عشق بدهید و همسرتان برای تامین سایر نیازهای مالی اش از خانواده خودش پول بگیرد و همچنان احساس خوشبختی کنید؟
اگر منابع مالی به اندازه سطح نیازهای یک فرد، وجود نداشته باشد، معمولا احساس خوبی از زندگی نخواهد داشت و بعد از مدتی حتی دیگر توان عشق ورزی را هم از دست خواهد داد. مسلما در هر خانوادهای نیازهای مادی، کم یا زیاد، وجود دارد و مسئولیت تامین این نیازها به عهده مرد یا مرد و زن همراه با هم است.
با وجودی که محبت، عشق، احترام، همکاری و فداکاری چسب کنار هم نگه داشتن اعضای یک خانواده است، ولی یک خانواده با تغذیه از بستر مالی که در نهاد خانواده جریان دارد میتواند به شکوفایی و بالندگی برسد، در واقع پول و مادیات بستری برای ثبات و رشد خانواده است.
طبیعتا اگر بستر مالی خانواده ضعیف باشد، استحکام خانواده تضعیف خواهد شد و هر چقدر با عشق افراد را به هم بچسبانیم همچنان در مقابل طوفانهای زندگی که فشار مالی بر اعضای خانواده وارد میکند، قابل از هم گسستن هستند. مانند گلی که در خاک کم عمق ریشه دوانده و با طوفانی از جا کنده میشود.
البته برعکس این مورد هم میتواند مصداق داشته باشید، پول زیاد و بادآورده و خارج از عرف مانند باتلاقی که آب زیادی به ریشه میرساند در نهایت باعث خشک شدن ریشه خانواده خواهد شد.
زمانی که میخواهیم زندگی مشترکی را شروع کنیم باید با توجه به قرار گرفتن هر کدام از طرفین در طبقه مالی خاص خودشان به حداقل نیازهای زندگی مان توجه داشته باشیم و اگر اختلاف طبقه مالی خیلی زیاد است و یکی از زوجین قرار است به کمتر از حد رفاه قبلی تن بدهد و قبول کند برای مدتی کمتر از چیزی که به آن عادت داشته است را دریافت کند، باید برنامهای برای بازگشت خانواده به سطح رفاه قبلی وجود داشته باشد.
به عنوان مثال تجربه ثابت کرده است، خانمی که با مردی از طبقه رفاهی پایینتر وارد زندگی مشترک میشود در طول زمان ازدواجش گرفتار طوفانهای شدیدی خواهد شد که منجر به طلاق عاطفی یا طلاق رسمی میشود. تنها راه برای این که این طلاق عاطفی یا رسمی در این ازدواجها اتفاق نیوفتد باید از میزان بضاعت رشد درآمد یکدیگر سنجش دقیقی انجام دهند و برنامهای برای رسیدن به سطح رفاه خانواده دختر داشته باشند.
اگر این برنامه به صورت دقیق و متناسب با قابلیت بضاعت رشد طرفین، قبل از ازدواج چیده نشده باشد، دیر یا زود، این خانمهای جوان عاشق که میگفتند حاضرند حتی در یک چادر با عشقشان زندگی کنند، نمیتوانند زندگی چندان موفقی داشته باشند مجبورند بعد از مدتی مجددا آویزان جیب پدر و مادرشان شوند.
دختری که در ابتدا درگیر و داغ عشق است باخودش تصور میکند میتواند روی یک زیلو زیر چادر، چای عشق بنوشد و نان عشق را بخورد و لباس عشق به تن کند، ولی در طول زمان، امیدش به این که قرار است به سطح رفاه خانواده پدری بازگردد کمتر و کمتر شده در نتیجه سرخورده و سرخوردهتر میشود.
مردی که بعد از ازدواج توان رشد نداشته باشد، باعث میشود که هر روز خشمی فروخورده نسبت به او درون همسرش که سطح مالی بالاتری داشته، رشد کند و هر روز حس درماندگی و خشم و توسرخور بودن و عقب ماندن از دیگر اعضای خانواده، عشق و محبت را از قلبش بیرون میزند.
قبل از ازدواج اگر با سطح اختلاف مالی فاحشی مواجه هستید، درباره بضاعت رشدی دو نفری که قرار است ازدواج کنند، سنجش دقیقی داشته باشید، دقیقا باید بدانید تفاوت سطح مالی شما قبل و بعد از ازدوج قرار است چقدر باشد.
حداقل باید دید درستی داشته باشید و اگر چشمتان به استاندار مالی بهتری است و میخواهید به آن سطح برسید یا در حال حاضر در آن سطح قرار دارید، واقعا چقدر انگیزه و استعداد رشد برای رسیدن به سطح مالی مورد توقع، در خودتان میبینید؟
امید واهی داشتن یکی از دلایلی است که میتواند بعد از ازدواج تنشهای بسیار زیادی ایجاد کند. حتی اگر درست بتوانیم تشخیص دهیم و بدانیم که با چه قدرت و سرعتی میتوانید به سمت سطح مالی مورد توقعمان حرکت کنیم باید یادمان باشد که نیاز به برنامه پیشرفت قابل اجرا برای هر دو نفر داریم.
منبع: بیتوته