سالروز آزادسازی خرمشهر بهانه خوبی برای سرککشیدن به تاریخ و زوایای دیگر اینواقعه تاریخی است. آزادسازی خرمشهر را نمیتوان تنها نتیجه عملیات بیتالمقدس دانست. بلکه چندعملیات سلسلهوار و پشتسر هم بودند که زمینه را برای انجام «الی بیتالمقدس» فراهم کردند؛ عملیاتهای طریقالقدس، ثامنالائمه، فتحالمبین و در نهایت بیتالمقدس بودند که منجر به آزادسازی بخشهای زیادی از خاک کشورمان از اشغال دولت بعثی عراق شدند. خرمشهر نیز بخشی از مناطق آزادشده بود.
عملیات ثامن الائمه با طراحی شکستن محاصره آبادان انجام شد و ثمربخش هم بود. اما یکی از فرماندهان اینعملیات، چهرهای مغفول دارد و بد نیست بهانهمان برای مطالعه تاریخ به درآوردن اینچهره از غبار غفلت بیانجامد.
سعید بحیرایی پژوهشگر و محقق در یادداشتی، به اینفرمانده نظامی و کارنامهاش پرداخته است.
مشروح متن اینیادداشت را در ادامه میخوانیم؛
در تاریخ نبردهای نظامی در جهان، جنگ بین دو کشور مسلمان و در عین حال همسایه یعنی ایران و عراق که در زمره طولانی ترین نبردهای نظامی به شمار می رود از جنبه های مختلف واجد بررسی های همه جانبه است؛ بهویژه از سوی طرف ایرانی به دلیل فروپاشی و از هم گسیختگی سازمانی در ارتش که یکی از تبعات انقلاب پنجاه و هفت در ایران بوده است. در خلال این گسست سازمانی وقوع جنگ بر مشکلات دامن می زند و آثار تسویه حساب ها و تعدیل و پاکسازی و اخراج نیروهای زبده و آموزش دیده و همچنین کاهش دوران خدمت سربازی آثار خود را روی روند جنگ نمایان می سازد.
بیشتربخوانید
این نوشتار بر آن است تا یادی کند از یکی از فرماندهان عالیرتبه ارتش ایران که در روزهای پایانی سال گذشته (۱۴۰۱) آسمانی شد و شرح دلاوری هایش در مناطق عملیاتی جنوب کشور در تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی تا ابد جاودان خواهد ماند.
«اینجانب شخصا به دلیل اینکه نتوانسته ام جواب شجاعت لیاقت و کفایت این افسر را در زمان فرماندهی خود بدهم متاسفم»
اینجملات در رسای فرمانده فاتح میدان نبرد سرتیپ دوم پیاده بازنشسته ستاد روانشاد سید شهابالدین جوادی فرمانده مقتدر لشگر پیروز ۷۷ خراسان در عملیات غرور آفرین ثامن الائمه، از زبان روانشاد سرلشگر قاسمعلی ظهیرنژاد ریاست ستاد مشترک ارتش در زمان جنگ بیان شدهاند.
سرتیپ دوم بازنشسته شهابالدین جوادی که بهدلیل مشکلات درمانی در خارج از کشور به سر میبُرد، بهدلیل بیماری و کهولت سن دور از دیار بدرود حیات گفت اما یاد و خاطرهاش همواره در ارتش ایران زنده و جاوید خواهد ماند.
شهابالدین جوادی در مهرماه سال ۱۳۱۳ خورشیدی در شهر تاریخی نهاوند پا به عرصه وجود نهاد و پس از اخذ مدرک دیپلم در اول مهرماه سال ۱۳۳۳ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶ با درجه ستواندومی پیاده فارغ التحصیل گردید دوره های مقدماتی و عالی رسته پیاده را در مرکز پیاده شیراز طی نمود و پس از آن در یگان های مختلف نیروی زمینی مشغول انجام وظیفه شد.
افسر مزبور به سبب کاردانی و لیاقت در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۵۶ جهت طی دوره دانشکده فرماندهی و ستاد به جمهوری عربی مصر اعزام و پس از طی دوره مذکور در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۵۷ به میهن بازگشت و در اوایل مهرماه سال ۱۳۵۸ به سمت فرماندهی لشگر ۷۷ پیاده خراسان منصوب شد و در اواخر مهر ماه سال ۱۳۶۰ به سبب تغییرات در فرماندهی های مختلف نیروی زمینی به ستاد مشترک منتقل و تا پایان دوران خدمت در ستاد ارتش انجام وظیفه میکرد. جوادی همچنین از سال ۱۳۵۱ تا پایان سال ۱۳۵۴ در لشگر ۸۱ زرهی کردستان انجام وظیفه کرد.
چندسطری که در ادامه میآیند، نظریه و شناخت امیر سرلشگر ستاد حسین حسنیسعدی جانشین فعلی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا در مورد سرتیپ دوم ستاد شهاب الدین جوادی در گفتوگویی کوتاه و صمیمانه با نگارنده مطلب است:
«در سال ۱۳۵۱ از مرکز پیاده شیراز به لشگر ۸۱ زرهی کرمانشاه منتقل شدم ستاد لشگر مرا به تیپ اسلام آباد غرب، گردان ۱۲۳ پیاده زرهی منتقل کرد. فرمانده این گردان سرگرد پیاده شهاب الدین جوادی بود و من به فرماندهی گروهان یکم گردان منصوب شدم و تا سال ۱۳۵۴ در آن گردان خدمت کردم.
آن زمان در منطقه کرمانشاه بین ایران و عراق درگیری مرزی وجود داشت در نقاط مختلف این منطقه در سال ۱۳۵۱ در منطقه سومار و نفت شهر، در سال ۱۳۵۲ در منطقه مهران کنجان چم ارتفاع ۳۴۱، در سال ۱۳۵۳ در منطقه باویسی، در سال ۱۳۵۴ برای اجرای قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر و تعیین خط مرزی به منطقه باویسی اعزام شدیم.
سرگرد جوادی افسری مدیر مدبر و شجاع بود که در این درگیری های مرزی با شجاعت گردان را هدایت و نتیجه درگیری ها همواره به نفع ایران بود و عراق نیز همه ساله به سازمان ملل شکایت و عناصر سازمان ملل برای بررسی صحنه به ایران می آمدند. گردان ۱۲۳ پیاده یکی از گردان های ورزیده و کارآمد لشگر بود و سرگرد جوادی گردان را به نحو شایسته رهبری و فرماندهی میکرد.»
پس از انقلاب نیز ایشان در سمت فرماندهی لشگر ۷۷ از بدو انتصاب با اعمال مدیریت صحیح و فرماندهی عالی نسبت به اداره و هدایت ارکان ستاد لشگر در جهت تجدید و تکمیل نمودن سازمان یگان های لشگر و بالا بردن سطح آموزش و روحیه و انضباط پرسنل همت گماشت.
و در این راستا آنچنان موفق بود که در آن زمان نیروی زمینی برای مقابله با نا امنی های شمال غرب و غرب کشور به لشگر ۷۷ پیاده که خود در منطقه شرق کشور مسئولیت حفاظت سرزمینی را عهده دار بود ماموریت اعزام یگان های رزمی به مناطق غرب و شمالغرب کشور را صادر نمود.
و بدین گونه لشکر ۷۷ پیاده تحت فرماندهی سرهنگ جوادی کمک شایانی به تقویت مناطق عملیاتی و یگان های مستقر در مناطق مذکور کرد. با صدور فرمان امام خمینی در ۱۴ آبان سال ۱۳۵۹ مبنی بر شکست حصر آبادان ستاد ارتش را که از قبل نیز در تهیه و تدارک طرح هایی بدین منظور بود موظف و مصمم تر کرد و به اینهدف سرعت بخشید و در اجرای این فرمان نیروی زمینی ارتش لشکر ۷۷ را مامور اجرای طرح کرد. در نیمه دوم اسفند ۱۳۵۹ قرارگاه لشکر ۷۷ در منطقه ماهشهر مستقر و مسئولیت منطقه از دارخوین تا شبه جزیره فاو را عهده دار شد.
مقرر شد کلیه یگانهای لشکر از مناطق غرب و شمال غرب کشور به قرارگاه ستاد لشکر در آبادان ملحق شوند. البته قبل از استقرار ستاد لشگر در منطقه ماهشهر یگان هایی از لشگر همانند تیپ ۲ قوچان در جزیره آبادان و گردان ۲۴۶ تانک در محور دارخوین به سلیمانیه به پدافند از منطقه اشتغال داشتند. با استقرار کامل یگان های لشکر ۷۷ در منطقه کلیه یگانهای حاضر از جمله نیروهای ژاندارمری و شهربانی و تکاوران دریایی و نیروهای بسیج و مردمی تحت کنترل عملیاتی لشکر ۷۷ در آمدند.
لشگر پس از شناسایی های روزانه و شبانه در اواخر خرداد سال ۱۳۶۰ طرح ریزی های خود را آغاز کرد و در این طراحی ها از راهنمایی های خردمندانه فرماندهی لشگر و ریاست ستاد مشترک و فرماندهی نیروی زمینی استفاده شد. برای این طراحی عملیاتی حدود ۲۵ جلسه مشورتی با حضور فرماندهان یگان های عمده لشگر برگزار گردید و طرح عملیاتی در ۱۵ شهریور آماده گردید. با ابتکار سرهنگ جوادی و هدایت ستاد لشکر بویژه رکن سوم تمرینات عملی در زمین های مشابه انجام داده شد. با پیشنهاد فرمانده لشگر در آخرین جلسه مشورتی که شهید فلاحی و شهید کلاهدوز و مرحوم ظهیرنژاد نیز حضور داشتند این عملیات با عنوان ثامن الائمه نامگذاری شد.
عملیات با رعایت اصول جنگ بهویژه وحدت فرماندهی و غافلگیری در پنجم مهر آغاز و در ساعت ۱۸ روز ششم مهر سر پل دشمن در شرق کارون که تحت اشغال یک لشگر زرهی تقویت شده بود به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و نیروهای دشمن مجالی برای عقب نشینی از شرق به غرب کارون نیافتند و ماموریت واگذار شده به لشگر از سوی نیروی زمینی که انهدام نیروهای دشمن در شرق کارون بود به نحو احسن انجام پذیرفت.
طی اجرای عملیات ۱۰ گردان پیاده سبک از سپاه پاسداران با گردان های مانوری لشگر ۷۷ ادغام و به کار گرفته شدند و از طرفی چون لشگر ۷۷ یک لشگر پیاده بود برای تقویت نیروهای زرهی دو گردان تانک از لشگرهای ۱۶ و ۹۲ لشگر ۷۷ را در اجرای این عملیات یاری دادند به اضافه پشتیبانی همه جانبه هوایی از سوی نیروی هوایی ارتش با استفاده از شکاری بمب افکن های اف ۴و اف ۵ مستقر در پایگاه های شکاری دزفول و بوشهر.
در نهایت اینعملیات با گرفتن سه هزار کشته و زخمی از نیروهای دشمن و ۱۷۶۱ نفر اسیر با موفقیت به پایان رسید و پس از پایان عملیات به دستور سرهنگ جوادی در ساعت ۱۶ روز هفتم مهرماه ۱۳۶۰ اسرای عراقی ابتدا از مقابل رییس ستاد ارتش و فرماندهی نیروی زمینی و دیگر همراهان شهید فلاحی رژه رفتند و سپس سرهنگ جوادی به زبان عربی برای اسرا سخنرانی نمود و اسرا را به لطف و عنایت دولت ایران امیدوار ساخت.
پس از پایان مراسم رژه فرماندهان حاضر در میدان باید به تهران منتقل میشدند جهت ارائه گزارش به حضور رهبر انقلاب که متاسفانه هواپیما در مسیر بازگشت دچار سانحه گردید و فرماندهان حاضر در هواپیما به فیض شهادت نایل گردیدند.
امید است دست اندرکاران ثبت و ضبط تاریخ جنگ به طرق مختلف به شناسایی و معرفی هرچه بهتر فرماندهان فاتح در میادین نبرد پرداخته و نسل های پس از جنگ را با این دلاور مردان آشنا سازند.
با آرزوی غفران و مغفرت الهی برای روح بلند فرمانده مقتدر لشگر پیروز ۷۷ خراسان سرتیپ دوم پیاده بازنشسته ستاد؛ سید شهاب الدین جوادی.
منبع: مهر
سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ افتخار سربازی ایشان را داشتم در مرکز آموزش پیاده ۰۲ شاهرود ، چهل دختر نیروی زمینی .
بین پرسنل وظیفه و کادر این مثال بود که اگر یک آهن ربای قوی پیدا بشود ، تیمسار را بخودش جذب میکند ، بخاطر اینکه از بس در بدن این دلاور ترکش وجود داشت . یادش بخیر امیر سرفراز . بیاد زمان رژه جلوی این سرفراز میگیم " درود تیمسار "