پسر جوان وقتی فهمید نامزدش قصد دارد با استاد دانشگاهش ازدواج کند در اقدامی هولناک دست به قتل دختر جوان زد. این متهم که بعد از ۳ روز خودش را تسلیم پلیس کرد بعد ازمحاکمه به قصاص محکوم شد و با تأیید حکم از سوی قضات دیوانعالی حالا این متهم در یک قدمی مرگ قرار گرفته است.
باتلاش تیم صلح وسازش، اولیای دم به شرط پرداخت دومیلیارد تومان از حق قصاص خود گذشت کردند. این درحالی است که تاکنون فقط یک میلیارد و ۶۸۰میلیون تومان مهیا شده و تنها سیصدو ۲۰میلیون تومان لازم است که این متهم که حالا در زندان سر به راه ومتنبه شده است از قصاص حتمی نجات یابد. این متهم تنها دوهفته وقت دارد این پول را تهیه کند.
قتل دختری در اوج ناآرامیها
رسیدگی به این پرونده که با سروصداهای زیادی در رسانههای بیرونی همراه بود از وقتی شروع شد که دختر جوانی در اوج ناآرامیها به طرز مرموزی ناپدید شد.
در حالی که رسانههای معاند سعی داشتند ناپدید شدن این دختر را به رخدادهای سیاسی ارتباط دهند، اما طولی نکشید که مرد جوانی که نامزد این دختر بود خودش را به پلیس آگاهی معرفی کرد و مدعی شد که نامزدش را کشته است.
همین کافی بود تا راز ناپدید شدن مریم برای همه برملا شود و نقشههای شوم رسانههای غربی که سعی داشتند از این ماجرا به نفع اهداف پلید سیاسی خود سوءاستفاده کنند خیلی زود برهمگان مشخص شد.
پسر جوان پس از اعتراف به این جنایت هولناک در برابر میز محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت.
بازداشت مریم فرجی قبل از قتل
مریم فرجی، ۳۳ ساله، دانشجوی ارشد مدیریت بینالملل و مدیر مالی یک شرکت در شهریار استان تهران بود که در ۱۲ دی ماه سال ۹۶در جریان اغتشاشات بازداشت و به مدت ۱۰ روز زندانی بود.
فرجی که با قرار وثیقه بیرون از زندان به سر میبرد، به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.
آقاسی، وکیل مریم گفته بود که مریم فرجی روز ۱۴ تیر از خانه پدر خود در سرپل ذهاب، واقع در استان کرمانشاه، به سمت تهران حرکت کرده و پس از آن اطلاعی از او در دست نیست.
ردیابیهای پلیسی
در حالی که چند روزی از ناپدید شدن مریم گذشته بود، پلیس در ردیابی آخرین تماسهای وی دریافت که با فردی به نام مجید در ارتباط بوده است. همزمان با این موضوع بود که مجید ۲۹ ساله که نامزد مریم بود خودش را به اداره پلیس معرفی کرد و سرانجام به قتل اعتراف کرد.
نامزد مریم فرجی چه کسی بود؟
نامزد مریم که در بنگاه املاک در فردیس کار میکرد، پس از افشای راز جنایت درباره انگیزهاش از قتل گفت: ۷ سال قبل با مریم آشنا شدم و قرار بود با هم ازدواج کنیم، اما او ناگهان رفتارش تغییر کرد و گفت که از ازدواج با من پشیمان شده است.
روز حادثه با هم قرار گذاشتیم تا صحبت کنیم. او ادعا کرد یکی از استادان دانشگاه از او خواستگاری کرده و قصد دارد با وی ازدواج کند.
با شنیدن این حرف، کنترل خود را از دست دادم و خفهاش کردم و بعد از قتل جسدش را در باغ دفن کردم و در ادامه ماشین او را به تهران برده و رها کردم.
در دادگاه چه گذشت؟
پس از اعتراف به جنایت، کیفرخواست وی به اتهام قتل عمد صادر شد و این مرد جوان از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان البرز انتقال یافت و پای میز محاکمه ایستاد.
رسیدگی به این پرونده با حضور قاضی قیومی و قاضی رنجبردرشعبه یکم دادگاه کیفری انجام شد.
در آغاز جلسه پدر و مادر سالخورده مریم با طرح شکایت از قضات دادگاه خواستار قصاص متهم شدند. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من مریم را عاشقانه دوست داشتم و نمیخواستم او را بکشم.
من ومریم از سال ۹۳ رسماً نامزد کردیم و قرار ازدواج باهم گذاشتیم. من کارگر ساده بودم، اما هر آنچه که درمی آوردم خرج مریم میکردم، چون میخواستم با او زندگی کنم.
اما متوجه شدم او با مرد غریبهای در ارتباط است، ناراحت شدم و از او پرسیدم این مرد کیست؟
او گفت استاد دانشگاهش است و به خاطر پروندهای که داشته به او کمک میکند. ولی هر روز که میگذشت رفتار مریم بیشتر تغییر میکرد و با من سرد شده بود تا اینکه
یک روز پیامک داد و گفت که نمیخواهد با من ازدواج کند.
چند روز بعد قرار بود باهم صحبت کنیم، او را به باغی که تازه خریده بودم بردم با ماشین خودش آمد التماسش کردم که با من بماند، اما او گفت میخواهد با استاد دانشگاهش ازدواج کند.
این را که شنیدم خونم به جوش آمد و با روسری که روی سرش بود او را خفه کردم.
قاضی هدایت رنجبر رئیس دادگاه در مقام تفهیم اتهام از متهم پرسید: آیا اتهامت را قبول داری و متهم پاسخ داد:
بله من قبول دارم که مرتکب قتل شدم. اما تقاضای عفو و بخشش دارم از پدر و مادر مریم میخواهم به جوانیام رحم کنند، من ناخواسته مرتکب قتل شدم، باور کنید من مریم را دوست داشتم نمیخواستم او را از دست بدهم.
سپس در حالی که اشک میریخت به پای پدر مریم افتاد و از اوطلب عفو و بخشش کرد.
اما مادرمریم گفت: من داغدار دخترم هستم و هرگز نمیتوانم قاتل جگر گوشهام را ببخشم.
سپس قاضی از اولیای دم پرسید آیا توانایی پرداخت تفاضل دیه را دارید که آنها سکوت کردند.
پس از ختم جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند وبراساس ادله موجود درپرونده و درخواست اولیای دم متهم را به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند.
حکم این پرونده پس از مدتی از سوی دادرسان دیوانعالی مهر تأیید خورد و حالا پس از ارجاع به شعبه پروندههای خاص اجرای احکام دادگستری البرز متهم در یک قدمی اجرای حکم مرگ قرار دارد.
دراین مدت که متهم در زندان بوده پس از شرکت در کلاسهای فرهنگی و عضویت در دارالقرآن متنبه شده و تقاضای عفو و بخشش از خانواده مقتول دارد.
تیم صلح وسازش دادگستری البرز با تلاشهای مکرر سرانجام اولیای دم را راضی کردند که به شرط دریافت ۲ میلیارد تومان از حق قصاص خود گذشت کنند.
تاکنون یک میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان از دیه درخواستی اولیای دم جمعآوری شده و تنها ۳۲۰میلیون تومان مانده تا این جوان متنبه از قصاص نجات یابد. او از مردم درخواست کرد به خاطر جوانیاش به او کمک کنند.