جمعی از شاعران کشور در سالروز شهادت مظلومانه شهید بهشتی و فاجعه هفتم تیر، تازهترین سرودههای خود را به این موضوع اختصاص دادند.
برای شهید بهشتی و ۷۲ شهید هفتم تیر:
یک روز، جان گرفت کسی در هوای او
پبرخاست عاشقانه پیِ رد پای او
از خود گذشت مثل امامش که قرن هاست
مقرون شده رضایت حق با رضای او
آنکه پیمبران، همه، مشتاق دیدنش!
انسانِ کاملی ست به زیرِ عبای او!
باید رها کند غمِ دینار... محض یار!
باید که مهزیار بماند برای او
هفتاد و دو مجاهدِ خودسازِ حیدری!
در عقل و عشق، لشکرِ خیبرگشای او
نورِ حسین، مشعلِ راه بهشتی اش!
پروانه بود و شد دمِ آخر، فدای او
عارفه دهقانی
*****
آمد از لبخند باران، آمد از اشراق رود
مردی از آئینه روشنتر، صداقت تار و پود
کیست این مجنون عاشق؟ کیست این روح غریب؟
کیست این اندوه پرپر؟ کیست این داغ کبود؟
کیست این؟ یک شمس دیگر، وارث تیغ و غزل
کیست این؟ یک روح شرقی، وارث عشق و سرود
یک سر ِ سبز و زبانی سرخ، جانی شعلهور
سهم این ققنوس آتش نوش طوفان گرد بود
یک شب آمد ُسرخ مردن را تبسم کرد و رفت
ما نفهمیدیم، اما، آن تبسم را چه سود!
مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید
تا که دل بستیم بر او، داغ او آمد فرود
مردی از خواب زمین کوچید، یک شب ناگهان
آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود
این «غزل - آتش» فقط یک جرعه از اندوه اوست
آه اگر میشد بنوشم داغ او را، رود، رود ...
تا زبانی سرخ دارد عشق در کام جنون
از «بهشتی» میتوان با لهجه غیرت سرود
غسل شهادت کرد و با شبنم اذان گفت
بعد از نماز صبح، ذکر آسمان گفت
بوسید روی لاله را هنگام رفتن
در گوش لاله راز، رازی جاودان گفت
هنگام رفتن سیب سرخ گونههایش
از سرخ ُمردن با شقایق داستان گفت
از خود برون زد مرد، با «الله اکبر»
بر شعله زد ققنوس وار و ناگهان گفت:
«من زنده عشقم، شهید جاودانم»
این جملهها را َمرد سرخ و بی زبان گفت
او رفت، اما تا ابد با لهجه عشق
ذکر بهشتی سیرتان را میتوان گفت
رضا اسماعیلی