مرگ معمایی یک مادر سبب شد برای رازگشایی از علت مرگ، دستور نبش قبر صادر شود.

یاد مادر از دست رفته‌اش بر قلب او خنجر می‌زند و خاطرات تلخ و شیرین لحظه‌ای دست از سر او برنمی دارد. ناصر پرویزی در خانه مادری به دنبال عطر مادرش می‌گردد که کم کم دارد از همه چیز محو می‌شود.

وقتی مادرش را از دست داد گمان می‌کرد که شاید یک بیماری ساده گریبان او را گرفته و سرانجام او را از پای درآورده است. اما چند روز بعد وقتی برادر ناصر توانست گوشی مادرشان را باز کند راز یک جنایت فاش شده و پرونده قضایی به جریان افتاد.

رسیدگی به این پرونده در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران در جریان است.

وقتی مادر مرد!
ناصر پرویزی می‌گوید: یک سالی می‌شد که مادرم را ندیده بودم. از او دلگیر بودم و بحث‌هایی که بر سر مسائل مختلف پیش آمده بود باعث شده بود که سراغی از هم نگیریم. گمان می‌کردم صد سال فرصت دارم برای اینکه او را ببینم و باز هم با همدیگر خوش باشیم. درگیر روزمرگی شده بودم و روز‌های بی‌خبری از او پشت سر هم می‌گذشت.حالا هم بزرگ‌ترین حسرت زندگیم شده است. ای کاش سراغی از او می‌گرفتم.به درد دل غمگینش گوش می‌دادم. می‌دانم که در روز‌های آخر عمرش غصه زیادی در دلش بود. او یک فرشته بود و تصور اینکه با دل شکسته از دنیا رفت برایم دردآور است.۲۳ مرداد سال ۱۴۰۰ بود که با من تماس گرفته و گفتند حال مادرم بد شده و در بیمارستان بستری است. سریع خودم را از محل کارم در کرج به بیمارستان رساندم. در همه راه با خودم فکر می‌کردم که حتماً اتفاق بدی برایش افتاده است. نمی‌دانم چرا، اما بی‌جهت دلم شور می‌زد.

وقتی به تهران رسیدم و به بیمارستان رفتم متوجه شدم که مادرم چند ساعت قبل فوت کرده است. می‌گفتند مادرم به یکی از اقوام نزدیک گفته بود حالش خوب نیست و بعد از انتقال به بیمارستان تشخیص سکته قلبی دادند که منجر به فوت او شد. حال روحی خیلی بدی داشتم، اما در همان حال رفتار‌های مشکوک و پچ پچ‌های فامیل را متوجه می‌شدم. حتی همسرم هم این حس را کرده بود و از من می‌پرسید که برای مادرت قبل از فوت او چه اتفاقی افتاده بود؟ انجام کار‌های اداری برای برگزاری مراسم خاکسپاری خیلی سریع انجام شد، اما بعد از آن برادرم به من حرف‌هایی زد که باعث شد جرقه‌هایی از شک به علت فوت مادرم در ذهنم روشن شود.

نبش قبر مادر
برادر و خواهرم خارج از کشور زندگی می‌کنند. بعد از مراسم خاکسپاری مادرم بود که برادرم به من گفت وقتی به او خبر وخامت حال مادرم داده شده است، از یکی از نزدیکان خواسته بود مادرم را ببیند. آن فرد تماس تصویری برقرار کرده و برادرم در دقایقی قبل از فوت مادرم او را دیده بود.

برادرم می‌گفت صورت مادر کبود بود. علت این را از کسی که در کنار مادرم بود پرسیده بود و او گفته بود مادرت با صورت زمین خورد، با اینکه آن فرد می‌دانست علت کبودی صورت مادرم کتک‌هایی بود که از برادرش خورده بود، اما این موضوع را عنوان نکرد و دروغ گفت.

برادرم به کبودی صورت مادرم مشکوک شده و با اپل‌آی‌دی که خودش برای مادرم ساخته بود به اطلاعات گوشی مادرم دست پیدا کرده بود. در گوشی مادرم مدارکی از شکایت علیه برادرش وجود داشت که نشان می‌داد ۳ روز قبل از فوت مادرم، او با برادرش درگیر شده و در جریان درگیری برادرش او را کتک زده بود.

حدس اینکه این درگیری در مرگ مادرم مؤثر بوده اصلاً کار سختی نبود. بشدت عصبانی شده بودم و با افرادی که در جریان این ماجرا بوده، اما به برادرم دروغ گفتند یا به من حقیقت را نگفتند، تماس گرفتم و گفتم چرا به ما در مورد علت مرگ مادرم دروغ گفتید؟ آن‌ها می‌گفتند نباید در میان قوم و خویش آبروریزی می‌شد. حالا این حس به من دست داده بود که با جنازه مادرم برای خودشان آبرو خریده اند. نمی‌خواستم خون مادرم پایمال شود و باید حقیقت روشن می‌شد. برای همین اقدام به شکایت قانونی کردم و رسیدگی به پرونده در دادسرای جنایی تهران به جریان افتاد. وقتی مدارک شکایت مادرم را در اختیار بازپرس قرار دادم و همچنین فیلمی را که برادرم در آخرین تماس تصویری از صورت مادرم گرفته بود به بازپرس دادم، دستور نبش قبر صادر شد.

۴ روز از خاکسپاری مادرم گذشته بود که با حضور مأموران قضایی نبش قبر کرده و جسد مادرم را برای انجام معاینات لازم به پزشکی قانونی فرستادیم. تحمل صحنه بیرون کشیدن مادرم از قبر برای من به حدی سخت بود که هنوز هم حال روحی مساعدی ندارم. فردای آن روز بعد از اینکه معاینات پزشکی قانونی پایان گرفت دوباره جسد مادرم را به خاک سپردیم.

نظریه پزشکی قانونی

مدتی بعد نتیجه معاینات پزشکی قانونی اعلام شد که پزشکان تشخیص علت دقیق مرگ را به دلیل جمود نعشی و فساد جسد ممکن ندانستند. این اظهار نظر برای من خیلی عجیب بود. چطور ممکن بود با گذشت تنها ۴ روز این امر غیرممکن باشد؟ برایم سوال بود که برخی پرونده‌های جنایی وجود دارد که چندین ماه از قتل گذشته و علت مرگ تشخیص داده می‌شود. با این حال من روند رسیدگی به پرونده جنایی مادرم را دنبال کردم تا به نتیجه برسم.

با تحقیقاتی که انجام شد در ابتدا به دایی من اتهام مباشرت در قتل عمدی تفهیم شد. روز حادثه مادرم در خانه مادربزرگ و پدربزرگم بود. منزل مادرم واقع در محله پونک بود، اما خیلی وقت‌ها به پدر و مادرش سر می‌زد. مادرم از چند سال قبل با خانواده‌اش اختلافات مالی داشت و روز حادثه دو خواهر و یک برادرش بعد از مادرم به خانه مادربزرگم می‌روند. آن روز دعوای لفظی بین آن‌ها بالا می‌گیرد و مادرم در برابر توهین‌هایی که می‌شنود به برادر خود فحاشی می‌کند. برادرش هم او را بشدت مورد ضرب و جرح قرار می‌دهد.

کمیسیون پزشکی قانونی در نظریه خود اعلام کرد که آلام روحی ناشی از صدمات وارد شده سبب عارضه قلبی منجر به مرگ شده است.وقتی به این حال مادرم فکر می‌کردم، احساس می‌کردم با این حال به کام مرگ فرو رفتن مادرم صد برابر غم انگیز‌تر از این است که به خاطر اصابت ضربات فوت کرده باشد. یعنی او به حدی غصه خورده و تحت فشار روحی بوده که عمرش به دنیا قد نداده. به همین دلیل دایی من از اتهام قتل عمدی تبرئه شد و متهم به ۱۰ درصد تسبیب در قتل مادرم شد. اما من به این تصمیم اعتراض دارم، چون دایی من می‌دانست که مادرم بیماری قلبی دارد و اقدام به کتک زدن او کرد. من دنبال دیه یا حتی قصاص نیستم. فقط می‌خواهم حقیقت در پرونده مادرم مشخص شود. اتهام متهم پرونده ۱۰ درصد تسبیب در قتل تعیین شده است و رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در دستور کار قضایی قرار دارد.

برچسب ها: جنایت ، ضرب و جرح
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۲۱ ۲۹ تير ۱۴۰۲
به نظرمن خواهر به بدنامی برادرش در هیج شرایطی راضی نیست ونباید روحش را با این کارها اذیت کرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۲ ۲۸ تير ۱۴۰۲
سلام ،وقتی قدر مادر رو ندونی همینه به تو چه فرق میکنه ،برادرش اورا زده یا یکی دیگه زده !تازه یادت افتاده؟!؟شاید اگر نمی مرد و هنوز مانده بود بیشتر ین بی احترامی و ناراحتی و...تو براش باز وهم درست میکردی،چون فرزندی بخصوص پسر وقتی قهر یا دوری می‌کندمطمئن بی احترامی کردن به مادر و کم لطفی و به رویش داد کشیدن آب خوردن است ،میگن برادر و پسر !! باید و هست کوه تکیه گاه خواهر و مادر است یه عده شون دشمن خواهر و مادر هستند،الهم وعجل ولیک الفرج.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۲ ۲۸ تير ۱۴۰۲
نمیدونم اما من احساس می‌کنم تو دنبال دیه هستی والا کسی که یسال از مادرش خبر نداره الان شد کاسه داغ تر آش .
من متاسفانه خانمم گفت یا من یا مادرت من باعشق وافتخار مادرمو انتخاب کردم
اما کاش مردمان این دنیا بفهمن کاش قدرهم رو زنده ایم بدانیم.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۱۳ ۲۸ تير ۱۴۰۲
امان از مال دنيا كه همه رو به جون هم ميندازه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۵۴ ۲۸ تير ۱۴۰۲
تو انسان بدی بودی هستی که کسی که ترا بزرگ کرده و از آن مهمتر ۹ماه در شکم کسی بودی که آرزو داشته در زمان پیری در کنارش باشی ولی برای کسانیکه احساس ندارند با بعضی از حیوانات چه فرقی دارند تکرار می کنم با بعضی از حیوانات
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۰۲ ۲۸ تير ۱۴۰۲
واقعا تعجب اور و مایه شرم هس ک یک سال سراغی از والدین نگیرین


البته بین برادر و خواهر ام این افراد هس نه در حد یکسال قهر

ولی واقعا نمیدونم چی بگم
اینکه فقط فکر کنیم مادر فقط مال من فرزند هس درست نیس مادر ب همه فرزندان فکر میکند نباید پرتوقع بود

همانطورک فرزندان هم نباید فقط از یک خواهر یا برادر متوقع باشند در قبال خدمت ب والدین

منم تنهام کنار مادر و بقیه فقط مشغول زندگی خودشونن ب بهانه متاهلی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۴۶ ۲۸ تير ۱۴۰۲
خدای ناخواسته نمیخوام این معما رو توجیه کنم ولی برادر من بهتر نبود قدر مادرتون رو تا زمانی که زنده بود بیشتر میدونستی که حالا یه عمر افسوس نخوری؟
Iran (Islamic Republic of)
حمید
۱۳:۱۱ ۲۸ تير ۱۴۰۲
عجب دایی بی معرفت و بی رحمی داشته. چطور دلش اومده؟ البته مقصر فرزندان هم هستند. یکسال با مادرت قهر باشی؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۲ ۲۸ تير ۱۴۰۲
مرگ معمایی یک مادر سبب شد برای رازگشایی از علت مرگ، دستور نبش قبر صادر شود.