امروز هشتم مرداد مصادف با ۱۲ محرم به روایتی سالروز شهادت سیدالساجدین (ع) است؛ امامی که در حدود ۴۰ سال در مصیبتهای خاندان اهل بیت در کربلا گریه کرد و بیش از این که به عبادت و مناجات مشغول باشد، دغدغه تغییر جامعه را داشت و با امید، فضای جامعه را تغییر داد.
معمولا اهالی منبر و رسانه در چنین روزهایی به ذکر مصیبتهای آن حضرت میپردازند؛ از این که بعد از فاجعه عاشورا، چه بر سر کاروان اسیران کربلا در کوفه و شام آمد و چگونه امام سجاد (ع) آن خطبه رسواکننده قاتلان سالار شهیدان را در برابر یزید قرائت کرد.
برخی برای بیان مقام و جایگاه امام سجاد (ع) در چنین روزهایی به دعاهای صحیفه سجادیه میپردازند و بعضی نیز رساله حقوق امام سجاد (ع) را بیان میکنند. بعضی نیز پیشنهاد میدهند که دعاهای امام سجاد (ع) در کتابهای درسی دانش آموزان و دانشجویان اضافه شود.
اگر همه این موارد به عنوان تولی و دوست داشتن امام مطرح میشود، باید جایی را برای تبری و دوری از دشمنان آن حضرت نیز قائل شد که برخی از عبارت دشمن شناسی یاد میکنند. اگر در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا میخواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد، در ادامه از پروردگار میخواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد یا در زیارت عاشورا خطاب به سیدالشهدا (ع) میگوییم انی سلم لمن سالمکم، با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و در ادامه میگوییم و حرب لمن حاربکم؛ با هر کسی که با شما در جنگ است، من هم در جنگم؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.
در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که ما منا الا مقتول او مسموم، هر یک از ائمه به شهادت میرسند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند. اگر در مظلومیت امام سجاد (ع) اشک میریزیم و در شهادت آن حضرت گریه میکنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگیهایی داشتند تا مفارقه لاخلاق اعدائک باشیم. مثلا قاتل امام سجاد (ع) بنا بر نظر برخی مورخان، ولید بن عبدالملک بوده که امام را مسموم کرده و بعضی نیز معتقدند آن حضرت به دست هشام بن عبدالملک، برادر خلیفه به شهادت رسیده، ولی به هر حال او نیز نمیتوانسته بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.
بیشتربخوانید
امام چهارم در دوران امامت خود با ۶ خلیفه، معاصر بود؛ یزید علیه اللعنه، عبدالله بن زبیر، معاویه فرزند یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبد الملک. در واقع دوران امامت امام سجاد (ع)، مصادف با یکی از سیاهترین حکومتها در تاریخ اسلام بود. گر چه پیش از آن حضرت نیز حکومت اسلامی دستخوش انحراف شد و به یک حکومت استبدادی و خود کامه تبدیل شده بود، اما زمان امام چهارم، این تفاوت را با دورههای قبل داشت که سر دمداران حکومت در این زمان، به صورت آشکار و بدون هیچ گونه پرده پوشی، به مقدسات اسلامی دهن کجی می کردند و آشکارا اصول اسلامی را زیر پا می گذاشتند و هیچ کس هم جرأت کوچکترین اعتراضی نداشت.
بیشترین دوران امامت امام سجاد (ع) مصادف با دوران خلافت عبدالملک بن مروان بود که ۲۱ سال طول کشید. مورخان از عبدالملک به عنوان فردی زیرک، با احتیاط و دور اندیش، ادیب، باهوش و دانشمند یاد کرده اند. او پیش از رسیدن به قدرت، یکی از فقهای مدینه به شمار می رفت و به زهد و عبادت و دینداری شهرت داشت و اوقات خود را در مسجد با عبادت سپری می کرد به طوری که به او کبوتر مسجد می گفتند. در کتابهای تاریخی نقل شده عبدالملک پس از مرگ پدرش، هنگامی که خلافت به او رسید، سرگرم خواندن قرآن بود، اما با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت اینک بین من و تو جدایی افتاد! و دیگر با تو کاری ندارم!
او از قرآن جدا شد و در اثر غرور قدت، چنان دستخوش مسخ شخصیت شد که مورخان از کارنامه سیاه حکومت او به تلخی یاد می کنند. مثلا سیوطی و ابن اثیر می نویسند در طی تاریخ اسلام عبدالملک نخستین کسی بود که غدر و خیانت ورزید. چون عمرو بن سعید بن العاص را پس از امان دادن، کشت و نخستین کسی بود که مردم را از سخن گفتن در حضور خلیفه منع کرد و نخستین کسی بود که از امر به معروف جلوگیری کرد.
او دو سال پس از شکست دادن عبدلله بن زبیر در مکه در سال ۷۵ هجری، در جریان سفر حج وارد مدینه شد و ضمن سخنانی خطاب به مردم گفت: من نه همچون خلیفه خوار شده (عثمان)، نه همچون خلیفه آسانگیر (معاویه) و نه مانند خلیفه سست خرد (یزید) هستم، من این مردم را جز با شمشیر درمان نمی کنم، شما از ما کارهای مهاجران را می خواهید، اما مانند آنان رفتار نمی کنید (ما را به پرهیزگاری می خوانید و خود به آن عمل نمیکنید) به خداسوگند از این پس هر کس مرا به تقوا امر کند، گردن او را خواهم زد!
عبدالملک بن مروان چنین جملهای را به این دلیل گفت که خطیبان و ائمه جمعه، هنگام خواندن خطبه، گفتار خود را با جمله «اتق الله» (پرهیزگار باش) آغاز می کردند و پیدا است وقتی کسی که خود را خلیفه پیامبر قلمداد می کرد، در شهر پیامبر و کنار مدفن او چنین سخنانی بگوید و بر سنت او اینگونه حمله کند، رفتار و گفتار مأموران او در ایالتهای دور افتاده چگونه خواهد بود.
وضعیت عبدالملک در مدت حکومت طولانی خود از نظر اخلاقی به جایی رسید که میگفت چنان شده ام که اگر کار نیکی انجام دهم، خوشحال نمی شوم و اگر کار بدی از من سر زند، ناراحت نمی گردم!
او معمولا با زنی بنام ام الدردأ گفتگو می کرد. روزی ام الدردأ به عبدالملک گفت شنیده ام پس از عبادت و تهجد، شراب نوشیدهای و او پاسخ داد نه تنها شراب که خون مردم را نیز نوشیده ام. او که روزی از لشکرکشی یزید به مکه برای سرکوبی عبدالله بن زبیر به خدا پناه می بُرد و ابراز نفرت می کرد، پس از رسیدن به حکومت، نه تنها این عملیات را ادامه داد، بلکه شخص سفاکی، چون حجاج بن یوسف ثقفی را مأمور این کار کرد و او مسجد الحرام و کعبه را که پسر زبیر در آنجا متحصن شده بود با منجنیق سنگباران کرد!
عبدالملک هنگام مرگ به فرزندش ولید اینگونه وصیت کرد که تو به سوی مردم برو در حالی که پوست پلنگ بر تن کردهای، بر منبر بنشین و مردم را به بیعت خود فرا خوان. هر کس از بیعت با تو خودداری کرد، او را با شمشیر بترسان.
ولید بن عبدالملک آخرین خلیفه زمان امام سجاد (ع) بود و اگرچه برخی از مورخان مانند طبری نوشته اند که ولید به سبب رفتارش، نزد مردم شام از بهترین خلفای بنیامیه بود، ولی حَجّاج بن یوسف ثقفی یکی از گماشتگان این خلیفه و خلیفه قبل از او یعنی عبدالملک بود که به قتل و خونریزی علاقه داشت و میگفت بیشترین لذت وی، در ریختن خون و ارتکاب اموری است که کسی تابهحال انجام نداده بود. حجاج هزاران نفر از اسیران دیر جماجم و زاویه را به قتل رسانید و بنابر نقل مورخان تعداد کسانی که توسط حجاج کشته شدند، بالغ بر ۱۳۰هزار نفر بوده که بسیاری از آنان از اشراف و بزرگان بودند و همچنین نقل شده ۵۰ هزار مرد و ۳۰ هزار زن در زندانهای او مردند.
حجاج در کشتن مخالفان چنان زیادهروی کرد که حتی عبدالملک بن مروان نیز این میزان خونریزی را نپسندید و به حجاج نامه نوشت که به این صورت ادامه ندهد. حضرت علی (ع) در سخنانی به دوره سیاه فرمانروایی حجاج و ظلم وستم او اشاره کرده و چنین گفته است: آگاه باشید سوگند بهخدا (بر اثر سستی و سهل انگاری در امر جهاد و جلوگیری نکردن از ستمگران کارتان بجایی میرسد که) پسری از قبیله بنی ثقیف (حجّاج ابن یوسف) بر شما (مردم کوفه) مسلّط خواهد شد که از روی تکبّر و تبختر جامه به روی زمین کشد و از حقّ رو گردانیده جور و ستم بسیار نماید، سبزه شما را میخورد (مالتان را تصرّف مینماید) و پیه شما را آب میکند (شما را همواره به ظلم و ستم گرفتار و رنجور سازد.
امام حسین (ع) نیز در روز عاشورا دوره حاکمیت حجاج را پیشگویی کرده و دشمنان را اینگونه نفرین کرده: خداوندا! باران را از آنان دریغ دار، و سالهای قحطی، بسان خشکسالی زمان یوسف، بر آنان پدید آور، و فرزند ثقیف [حجّاج بن یوسف ثقفی]را بر آنها مسلّط ساز تا جام زهرِ ذلّت و حقارت را بر کامشان فرو ریزد و کسی را در میانشان سالم وامگذارد تا آنجا که در برابر هر قتلی که انجام داده اند به قتلی و در برابر هر ضربهای که زده اند، به ضربهای گرفتار شوند و انتقام خون من و دوستان و اهل بیتم را از اینها بگیرد.
ولید را فردی ستمگر و تندخو خواندهاند. او در سخنانش قواعد زبان عربی را رعایت نمیکرد. همچنین درباره او گفتهاند لهو و لعب و شکار را دوست داشت و با نوازندگان و خوانندگان همنشینی میکرد. رهبر معظم انقلاب در این زمینه نوشتند: در یکی از تاریخها خواندم زمانی که ولیدبنعبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمعکردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتی بود، مردم کوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود؛ آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنی مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتی و امثال اینها حرف میزدند.
در برخی منابع آمده است ولید بسیار ازدواج میکرد و طلاق میداد و نقل شده که او با ۶۳ زن ازدواج کرد. البته در عصر ولید سرزمینهای بسیاری فتح شد و قلمرو اسلامی از شرق تا هند و ترکستان گسترش یافت و تا نزدیک چین رسید. ولید در فشار بر امپراطوری روم از سیاست پدرش پیروی کرد و با هدف فتح قسطنطنیه، قلعههای متعددی را تصرف کرد، ولی به هدفش نرسید. در شمال آفریقا نیز فتوحات به اوج خود رسید و مسلمانان بر مغرب میانه تسلط یافتند و از مهمترین فتوحات این دوره، فتح اندلس بود که طی سالهای ۹۲- ۹۳ هجری قمری انجام گرفت.
ولید را فردی مشتاق سازندگی و آبادانی دانستهاند. به دستور او به جادهها رسیدگی شد و چاههایی حفر گردید. او را نخستین کسی دانستهاند که در دوره اسلامی بیمارستان ساخت. به دستور او مسجد جامع اموی در دمشق در فاصله سالهای ۸۸ تا ۹۶ ساخته شد. همچنین گفتهاند او خراج هفت سال حکومتش را صرف ساخت این مسجد کرد و صنعتگرانی از هند، ایران، قسطنطنیه، مصر و مغرب گرد آورد و برای ساخت آن ۱۲ هزار کارگر به خدمت گرفت.
او که علاقه زیادی به ساختمانهای زیبا داشت، دستور داد تا برای توسعه مسجد النبی، خانههای همسران پیامبر تخریب و به مسجد افزوده شود و خانههایی که در طرف آخر مسجد بود نیز خریداری شود. پس از توسعه مسجد، مساحت آن به ۶ هزار و ۴۰۰ متر مربع رسید.
در برخی منابع آمده است ولید بن عبدالملک در سال ۹۴ یا ۹۵ امام سجاد (ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند.
منبع: ایرنا