جام طلایی سه هزار و ۲۰۰ ساله حسنلو، اثری شگفتانگیز و خیره کننده است که وجود صنعتی بسیار ظریف و درخشان دراین منطقه را نشان میدهد؛ اثری که وقتی تیم آمریکایی به رهبری رابرت دایسون آمریکایی اقدام به کاوش این منطقه کرد، باور نداشت چنین گنجی را یافته است چنان که با دیدن آن ذوق و شوق وافری او را فرا گرفت.
جام طلایی حسنلو در آوار یک ساختمان سوخته در تپه دژ حسنلو در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ هجری شمسی) کشف شد؛ جایی که انگار زمان در آن متوقف شده بود؛ ۹۰۰ سال قبل از میلاد در این مکان آتشسوزی بزرگی روی داده بود و اجساد و اشیای زیادی در زیر لایههای خاکستر و آوار مدفون شده بودند.
بر روی بدنه این جام پرآوازه، نقشهای بسیاری نگاشته شده است که گمانمیرود داستانی حماسی را بازگو میکند. در پوشینه یا جلد نخست کتاب کهندیار که بخشی از مجموعه آثار ایران باستان در موزههای بزرگ جهان را به تصویر کشیده است، دربارهی این جام آمده است: در ردیف بالایی، ایزدی بالدار سوار بر گردونهای که یک گاونر آن را میکشد، به سوی کاهنی در حرکت است که جامی در دست دارد و در این حال از دهان گاو، رودی جاری است که احتمالا نماد حیات و باروری محسوب میشود؛ در ردیف پایینی و زیر گردونه حیات، پهلوانی در حال نبرد با موجودی نیمه انسان و نیمه اژدها است.
از تصاویر قلم زنی شده آن سوی جام میتوان به ایزدهای شاخدار سوار بر ارابه، کاهنانی که در حال حمل قوچهای قربانی هستند، پهلوانی که گرز و کمان در دست دارد، مردی که در حال رام کردن شیر است و پدر و مادری که در حال بازی با کودک خردسالشان هستند، اشاره کرد.
این جام که در زیر اسکلت مردی به دست آمده، ضربه خورده و کج شده است. کارشناسان بر این باورند که این مرد با در دست داشتن جام در حال فرار از دست سپاه مهاجمان بوده، و چون در حال فرار جانش را از دست داده جام زیر فشار بدنش ضربه خورده و کج شده است. این جام هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
و اما داستان هولناک در پس این جام زیبا
از زمان یافتهشدن جام طلایی حسنلو، برخلاف نقوش و حکاکیهای آن از داستان هولناک نهفته در پسِ این جام زیبا کمتر صحبت شده است.
شواهد حاکی از آن بود حملهای غافلگیرانه موجب فروپاشی شهر و دژ حسنلو شده است. سه سرباز بهخوبی میدانستند وقت چندانی باقی نمانده است. دژ حسنلو به محاصره دشمن درآمده بود. سربازان وارد ساختمان خزانه شدند و تمام آثار گرانبها و ارزشمند ازجمله جام طلایی بسیار نفیس، استوانه سنگی با سرپوشی از طلا، تندیسی عاجی و قبضه شمشیری از مِفرغ را برداشتند.
بااینحال وقتی از پلکان چوبی بالا میرفتند، دیوارها و سقف ساختمان طعمه حریق شد و کاملا فروریخت و سربازان بههمراه گنجینه زیر خروارها خاک و خاکستر دفن شدند آنها همانطور برای سههزار سال دستنخورده باقیماندند تا سرانجام کشف شدند.
وقتی خبر کشف بقایای اسکلتهای سربازان، بهویژه جام طلای حسنلو، بهدست مطبوعات رسید، طبق معمولِ کشفهای باستانی، هیاهویی بهپا شد و روزنامههای سرتاسر دنیا اخبار اکتشافات تپه حسنلوی ایران را پوشش دادند.
بعدها این کشف بهعنوان یکی از رویدادهای باستانشناسی مهم دهه نیز لقب گرفت و در پی آن، بسیاری از مورخان، هنرشناسان، باستانشناسان و دیگران حکاکیهای اساطیری روی جام را تفسیر و تعبیر کردند.
سال بعد، مجله لایف مقالهای با عکسهای تمامرنگی از این جام شگفتانگیز منتشر کرد ولی در میان این هیاهوی رسانهای و پوششهای خبری گسترده کسی به سربازان و هویت آنان توجهی نمیکرد؛ آیا آنها قهرمانانی بودند که شجاعانه از دژ محافظت کرده بودند و میخواستند گنجینههای شهر را پیش از افتادن بهدست دشمنان نجات دهند یا جنگجویانی از قبایل بیگانه بودند که پس از قتلعام اهالی شهر منازل و معابد را غارت کرده بودند؟
احتمالا این سه مرد سه سرباز بودند که در بحبوحه به آتش کشیده شدن این دژ، در حال غارت یک مجموعه چندطبقهای بودند؛ آنها این جام و اشیای با ارزش دیگر را از انبار طبقه دوم برداشتهاند، اما حین فرار با این غنایم، ساختمان خشتی ناگهان فروریخته است. البته یک احتمال دیگر هم این است که این سه مرد در واقع جزو محافظانی بودهاند که در آخرین لحظات سقوط قلعه، در حال خارج کردن ارزشمندترین اشیای آنجا بودهاند که در زیر آوار مدفون شدهاند.
جام زرین حسنلو آمیخته ای از هنر و اسطوره ساکنان این سرزمین
رضا حیدری باستان شناس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی می نویسد: جام حسنلو، یکی از مشهورترین اشیای تاریخی کشور به شمار می آید که در سال ۱۳۳۶ در کاوشهای باستان شناسی تپه ای تاریخی به همین نام در دشت سلدوز در نقده به دست آمد ،این اثر ۲۱ سانتی متر بلندی، ۲۵ سانتی متر قطر و ۹۵۰ گرم وزن دارد .
این جام در میان آوارهای ساختمان سوخته موسوم به I غربی، بخشی از مجموعه معماری دوره چهارم حسنلو در تپه مرکزی یافت شد. این ظرف که در کنار استخوانهای دست فردی قرار داشت که در زمان فروریزی ساختمان در سالهای پایانی قرن ۹ قبل از میلاد، به همراه ظرفی در حال فرار بود، تقریباً حدود ۲۸۰۰ سال بعد از آن حادثه توسط باستان شناس آمریکایی رابرت دایسون کشف می شود.
این یافته اثری بی بدیل و گرانمایه از هنرمندی طلاکاران باستان و همزمان تصویر گر حد اعلای مهارت فنی و طیف گسترده ای از موتیف های تزیینی بود و کلیدی برای فهم سنتهای مذهبی و اساطیری این محوطه می باشد، این جام به همراه اسکلت های سه مرد یافت شده است که همگی در اتاق جنوب شرقی، اتاق ۹ ساختمان سوخته "I غربی" میان لایه ضخیمی از نخاله های سوخته در قسمت پایین و انبوهی از آوارها در قسمت بالا گرفتار شده بودند. از این سه نفر، فردی که در پیشاپیش ۲ نفر دیگر بود شمشیری آهنی و خنجری با دسته طلایی با خود داشت نفر دوم که جام در دست راست او بود، ساعد بندی پوشیده بود که گواه آن ردیفهای متعددی از دگمه های برنزی است؛ فرد سوم نیز حامل یک گرز ستاره ای شکل، خنجر و شمشیر بود.
محققان تاکنون نتوانسته اند از روی دگمه ها یا سلاحهای یافت شده مشخص سازند که این سه فرد در زمان آتش سوزی حسنلو از مهاجمان محوطه بودند یا از مدافعان محلی، به سبب آنکه این جام پیش از یافت شدن له شده بود بازسازی دقیق فرم اولیه آن دشوار است. از ابعاد پایه و لبه این جام به وضوح می توان گفت دیواره های آن در اصل اندکی زاویه دار بود. این جام از داخل به صورت نیمه برجسته گوژ کاری شده و سپس بر روی سطح خارجی آن قلم زنی صورت گرفته و برروی پایه و دیواره های آن دسته ای از تصاویر در قالب شمایل اجرا شده اند.
کسانیکه این جام طلا را به طور کامل مطالعه کرده اند معتقد هستند که اثر کاملا خیره کننده ای است نه به خاطر این که یک کار بزرگ هنری است، زیرا بیش از حد پرکار بوده و فاقد یک ترکیب مجلل می باشد. نقشها به وسیله یک نوار دو تسمه ای در بالا ویک تک تسمه ای در پایین محدود شده اند، صحنه ها بنا بر اهمیتشان در یک یا دو ردیف که تنها با خط زمینة فرضی تقسیم شده اند، ترکیب یافته اند.
در بالاترین ردیف سه خدا هر یک سوار بر یک ارابه قرار دارند، دو تـا از ارابـه هـا بـه وسیله قاطر کشیده می شوند و یکی ازآنها با گاو نر، در برابر سومین خدا کاهنی ایستاده است که جام بلندی را بهدست دارد؛ به عکس نقش مردهای موبلند و ریش دار روی جام، این کاهن موی خود را در جلو پیشانی به طرف بالا شانه کرده است. گویا او یک قربانی از گوسفندانی را هدیه می کند که به وسیله دو مرد پشت سر وی آورده شده اند، سه خدا احتمالا عبارتند از خدای هوا که ممکن است به وسیله گاونری که ارابه او را می کشد و معمولا در مذهب آسیای غربی همراه با خدای هوا است مشخص شود؛ دیگر خدای زمین که کلاه شاخداری به سر دارد و سرانجام خدای خورشید که با دایره خورشید بالدار یا شعاع دار روی سرش قابل تشخیص است.
زیر پای خدای هوا بر ارابه اش نبرد نیرومندی در حال وقوع است، یک پهلوان بادستهای حفاظت شده به وسیله سپرهای کوچکی که به عنوان اسلحه نیز به کار می روند بر علیه هیولایی می جنگد که دارای سرو بالاتنه انسان بوده و پایین تنه اش در کوهی محاط شده است، کوهی که پشت آن در عقب به شکل ماری با سه سر سگ یا گرگ به سوی بالا انحنا می یابد. حباب ها در پیرامون نهر آب بالا می آیید و تا اطرف پشت هیولای کوه اسکیلا مانند را فرا می گیرند، احتمال می رود پهلوانی که با هیولای کوه می جنگد همان خدای هوا باشد.
گذشته از این مشخصات کلی، ویژگی های در این جام وجود دارد که به طور مشخص ایرانی بوده اند برای مثال طرزی که در آن کماندار کمان را بر روی پای خود نهاده حرکتی است که بعدها در هنر مادها و هخامنشی ها یافت می شود.
عقاب یا بازی که الهه ای را حمل می کند، مانند پرنده ایلام قدیم از شوش و تزیین دسته جدیدتری از حسنلو، از پایین دیده می شود. مشخص ترین آنها مشبک کردن بدن جانوران است به ویژه بدن شیر که مرکب الهه ای را با یک آیینه تشکیل می دهد؛ در این جا دایره های متحدالمرکز زانوها و آرنجها به وسیله خطوط موازی با هم پیوند داده شده اند، و خطوط موازی بیشتری به نقاطی که به وسیله یال جانور پنهان گشته اند، ادامه می یابند.
بی تردید آنچه از دیدگاه محققان این اثر را نامبردار می کند، تنها زرین بودن این اثر نیست تصاویر موجود بر روی جام به گونه جالب توجهی بیان کننده وجوهی از زندگی ساکنان این محل در خلال هزاره اول قبل از میلاد است که امروز دسترسی به تمام آن اطلاعات برای باستان شناسان ممکن نیست.
ابزار و ادوات، سلاحها، نوع پوشش جامعه، تفکرات مذهبی، تکنیکهای اجرایی و موضوعات مردم شناختی همه و همه بخشی از زیبایی های مستتر در این اثر ارزشمند تاریخی است؛ در یک کلام جام زرین حسنلو، آمیخته ای از هنر و اسطوره ساکنان این سرزمین تمدن خیز به شمار می آید.
جام حسنلو، قدمتی ۳۲۰۰ ساله دارد و اکنون در موزه ملی ایران نگهداری می شود.
جام حسنلو به لحاظ تاریخی به تمدن های پیش از مادها اختصاص دارد که در سال ۱۳۳۶ کشف شد و برای نخستین بار در سال ۱۳۷۷ در موزه ایران باستان به نمایش درآمد.
تپه حسنلو،تپه بزرگ و مدوری به قطر تقریبی ۲۵۰ تا ۲۸۵ متر و ارتفاع ۲۰ متر است. این تپه بین دو دهکده امینلو و حسنلو از طرف مغرب و مشرق قرار گرفته است. ساکنان اولیه تپه حسنلو احتمالا قوم مناعی (مانائی) بودهاند که تمدن وسیع و درخشانی از خود به یادگار گذاشتهاند. از اشیای مکشوفه دراین تپه چنین به نظر میرسد که آثار مفرغی آنها کاملا قابل مقایسه با آثار مفرغی لرستان یعنی قوم کاسی است و شاید خویشاوندی میان این دو قوم وجود داشته است. از قوم مناعی و محل سکونت آنها که سرزمینهای جنوبی دریاچه ارومیه بودهاست یادی در تورات شدهاست. و قوم مناعی را قوم «مان» هم گفتهاند.
تپه حسنلو ابتدا بوسیله یک هیات تجاری ایرانی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی کاوش شد و در سال ۱۳۱۵ بوسیله "اورل اشتین"دانشمند انگلیسی چندین گمانه در آن زده شد و مقداری هم شی به دست آمد.
در سال ۱۳۲۶ یک کاوش تجارتی بوسیله شخصی به نام فرهادی انجام گرفت و محمود راد، بازرس فنی این حفاری بود.
در سال ۱۳۲۸ از طرف اداره کل باستانشناسی مهندس علی حاکمی به اتفاق محمود راد ماور کاوش علمی در این تپه باستانی شدند و مقدار زیادی از اشیای حسنلو که امروزه در موزه ایران باستان دیده میشود بوسیله این هیات علمی به موزه تهران آورده شده است.