پیانو سازی وارداتی است که ایرانیان در یک صد سال گذشته بسیار با آن عجین شدهاند و خوشبختانه، برخی از بزرگان موسیقی ایران توانستند این ساز را به شکل خودی درآورند و با فواصل و ریزپردههای ایرانی آن چنان با این ساز بنوازند که در مخاطب این احساس به وجود نیاید که پیانو صرفاً یک ساز وارداتی از غرب است.
موسیقی این قابلیت را دارد که در ابعاد چند فرهنگی، هنرمندان هر سرزمینی بتوانند برخی از آلات و فرهنگهای موسیقایی را در کنار هم ترکیب کنند و به فرمولها و راهکارهای جدیدی برسند که آن ساز را در فلات کشور خود در جایگاه و جغرافیا و در اقلیم کوچک یا بزرگ از لحاظ وسعت شنیداری و جمعیتی بتوانند اصوات شنیداری را موردنظر قرار دهند که آن ساز در رده سازهای ملی آن کشور قرار داده شود.
محمدرضا امیرقاسمی نوازنده و مدرس مکتب پیانو نوازی ایرانی درمورد پیانو نوازی در مکتب ایرانی بیان کرد: پیانو سالهای طولانی است که در خدمت موسیقی ملی ایران قرار گرفته است و در موسیقی ایران یک صدای جدیدی شده است به این خاطر که نسبت به تاریخ موسیقی ایران حضور پیانو جدیدتر است و میتوان حضور آن را از اواسط دوره قاجار جدیتر گرفت. مثل ویولن البته بنا به دلایل بسیار زیادی همانند این ساز نتوانسته است و یکی از دلایلش فیزیکی است که نمیتوان آن را براحتی حمل و نقل کرد و دشواریهای خاص خود را دارد و مسئله دیگر این است که در سازهای زهی، پردههای موسیقی ایرانی راحتتر میتوانند اجرا شوند در مقایسه با پیانو که نیاز به کوک دارد و ساختار آن به سختی میتواند در این زمینه با موسیقی ایرانی عجین شود. به هر حال، در این سالها ثابت شده است که پیانو به عنوان یک صدای جدید در کنار سایر سازهای ایرانی توانسته است حتی خدمت خوبی به موسیقی دستگاهی ما کند و چهرههای شاخصی به نواختن این ساز پرداخته اند که بزرگانی هستند و هم تراز نوازندگان سازهای ایرانی در این سالها خدمات زیادی به موسیقی ملی کرده اند.
او با اشاره به تاریخچه ورود پیانو به ایران گفت: در زمان فتحعلی شاه، ناپلئون پیانو را به عنوان هدیه میدهد، اما طبق روایتها و شنیده ها، خیلی نمی توانستند با پیانویی که به ایران آمده بود کار کنند و اولین معلمان پیانو اروپایی که به شیوه غربی و اصلی این ساز تدریس میکردند در دوره محمدشاه به ایران وارد کشور شدند. مثل مارکو ایتالیایی که معلم خاص دربار ایران در دوره محمدشاه بوده است، ولی اوج و شروع پیانو به شکلی است که امروز شاهد آن هستیم و پیانو نوازی ایرانی است.
این مدرس مکتب پیانو نوازی ایرانی تصریح کرد: ایرانی نواختن پیانو در دوره ناصرالدین شاه بوده است و نوازنده بزرگ سنتور، محمدصادق خان سرورالملک این ساز را به شیوه خاص ایرانی کوک کرده و شروع به تعلیم شاگرد کرده و بدین صورت بوده است که در عصر ناصری، پیانو در خدمت موسیقی ایرانی هم، قرار میگیرد. البته در همان دوره، اسامی از استادان خارجی داریم که پیانو را در ایران به شیوه غربی تدریس میکردند. اما محمدصادق خان سرورالملک اولین شخصی بوده است که کوک پیانو را تغییر داده و به نوعی، این ساز را به سمت موسیقی دستگاهی ایران برده است و صدای پیانو موردتوجه قرار میگیرد. هرچند که تعداد پیانو در آن زمان کم بوده است.
امیرقاسمی ادامه داد: مطلبی در تحقیقی خواندم که درمورد تعداد محدود پیانوهای حتی تا دوره مظفرالدین شاه و محمد علی شاه در ایران به ویژه در تهران نوشته بود. چون در رشت و تبریز هم گرایشهای دیگری از نوازندگی هرچند به صورت محدود و بیشتر تحت تأثیر موسیقی وجود داشته است. اما در تهران شاید حدود ۶-۵ پیانو وجود داشته است که مثلاً دو مورد از آنها در باغ آقای مشیر همایون شهردار وجود داشته است و ایشان یکی از اولین نوازندگان پیانو ایرانی و از نخستین افرادی بوده است که پیانو را به شیوهای نواخته اند که امروز به عنوان پیانو ایرانی یا کلاسیک ایرانی میشناسیم.
یکی از اولین معلمانی که پیانو ایرانی را بر اساس سیستم دستگاهی درس میداده است محمودخان مفخم ملقب به مفخم الممالک بوده که ایشان استاد آقای مرتضی خان محجوبی بوده است و ایرانی نوازی پیانو به نام ایشان ثبت شده است.
او درمورد تغییر کوک های پیانو گفت: بعضی از مواقع، در اصفهان و تا حدی در ماهور و بیشترِ همایون تغییر کوک انجام نمیدهیم. البته بستگی به نوع موسیقی دارد که اجرا میکنیم. به عنوان مثال؛ اگر بخواهیم کاری از مرتضی خان محجوبی بر اساس ردیف منتشر شده از ایشان یا ضربی هایشان اجرا کنیم در این صورت، حتماً باید کوک پیانو را تغییر داد تا به صدا و لحن موردنظر دست پیدا کنیم. اما اگر بخواهیم کاری از استاد جواد معروفی اجرا کنیم، نمیتوان کوک را تغییر داد. مگر این که بخواهیم ردیف یا قطعاتی را اجرا کنیم که در مایههای شور و سه گاه و افشاری نواخته اند.
امیرقاسمی افزود: کوک یک مسئله است و موضوع دیگر تاچ یا شیوه انگشت گذاریها و وزنی است که به کلاویههای پیانو وارد میکنیم چراکه بسیار مهم است و باعث میشود نواختن پیانو این اساتید بزرگ از یکدیگر متفاوت شود؛ به طوری که با وجود نواختن یک نغمه مشترک، نوازندگی هر کدام از آنها با دیگری تفاوت دارد و حسهای مختلفی را به مخاطب القاء میکنند و شاید از لحاظ تکنیک نگارش موسیقی، قطعه به نظر ساده باشد، اما وقتی با تاچ خاص نواخته میشود تأثیرگذاری بسیار زیادی دارد و این نمونه در پیانو نوازی ایرانی بسیار مشهود است و شاید یکی از مواردی است که باعث میشود خیلی از افراد خطا بروند و آن را با سیستم پیانو در موسیقی کلاسیک غرب مقایسه کنند.
این مدرس مکتب پیانو نوازی ایرانی با اشاره به آثار استاد جواد معروفی بر اساس کوک ایرانی تصریح کرد: استاد جواد معروفی آثار متعددی بر اساس کوک ایرانی دارند. یعنی ایشان مجموعههای بسیار زیادی در افشاری، سه گاه، شور، ابوعطا و... دارند که حتماً در آنها کوک پیانو نیاز به تغییر دارد. اما تفاوت سبک استاد جواد معروفی با استاد مرتضی خان محجوبی عموماً شیوه استفاده از دست چپها بوده است و سعی میکردند دست چپها هارمونی ملایمی داشته باشند و مشابه تنظیمهای ایشان برای برنامههای قدیمی گلهای رادیو ایران که بسیار زیبا بودند. به همین دلیل، اگر به پارتیتور و نت آنها نگاه کنید به ظاهر آسان هستند، اما در اجرا مشکل هستند و کار هر نوازندهای نیست که بتواند به حالت دقیق اجرا کند.
امیرقاسمی در پاسخ به این سوال که کدامیک پیانو نواز مکتب ایرانی بوده اند؟ گفت: به نظر بنده، هم آقای مرتضی خان محجوبی و هم آقای جواد معروفی هر دو پیانو نواز مکتب ایرانی بوده اند. زیرا گرایش هر دو استاد موسیقی ایرانی بوده است و حتی آثاری از استاد معروفی که بر اساس فضاهای بینابین موسیقی ایرانی - غربی نوشته شده اند و شاخص هستند و همه افراد در نسلهای مختلف به آنها علاقه داشته اند نشان میدهند که فقط یک ایرانی میتوانسته است بدین صورت ملودی بنویسد و خطوط ملودی مشخص هستند.
او یادآور شد: استاد مرتضی خان محجوبی ذوق فطری در نواختن ساز داشته است؛ به طوری که ایشان در سن ۱۱-۱۰ سالگی با عارف قزوینی بسیار سختگیر کنسرت گذاشته و این اتفاق نادر بوده است و دلیلش این است که حتماً توانایی جواب آواز دادن و همراهی با تصانیف را داشته که در این سن انتخاب شده است و شاید استاد دیدن به معنای رایج امروزی برای مرتضی خان محجوبی اتفاق کمی بوده است و آموزشها زیاد نبوده و در فرهنگ خیلی ناب ایرانی پرورش پیدا کرده است و ساز آقاحسینقلی و میرزاعبدالله و حسین خان اسماعیل زاده را شنیده است و در حقیقت، ساز افرادی را شنیده که به فرهنگ موسیقی ایرانی به شکل کامل وصل بودند و هیچ اثری از چیز دیگری در ساز آنها وجود نداشته است و همه اینها باعث شدند که آن تاچ شنیده شود. زیرا علاوه بر ذوق فطری، بار آمدن و تربیت شدن در یک فرهنگ موسیقایی کاملاً ایرانی نتیجه اش استادی، چون آقا مرتضی خان محجوبی میشود.