زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفقاند. این زوج با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام میگذارند و زندگی مالی مستحکمی بنا کردهاند. به خواستههای هم ارج مینهند و در نهایت زوج موفقی به نظر میرسند. در ذهنتان رویای زندگی بی تنش و دعوای این زوج را آرزو میکنید. اگر هم خودتان ازدواج کردهباشید، با کوچکترین بحث و اختلاف نظر با همسرتان ناامید میشوید و از آن الگوی خوشبختی در ذهن تان فاصله میگیرید.
این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتوگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج خوشبخت به هم میریزد! هرچه فکر میکنید نمیتوانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را میکاوید تا نشانهای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید، اما به نتیجه خاصی نمیرسید. غافل از اینکه آن زوج که فقط یک نمای ویترینی شاد و سرحال از خودشان برایتان به نمایش گذاشته بودند.
با «عاطفه صادق مسجدی» روانشناس بالینی به گفتگو نشستیم تا از یک رابطه زناشویی رو به رشد صحبت کند. در این مصاحبه در مورد رفتارهایی که زندگی زناشویی را سرد میکند و راهکارهای گرمتر کردن هم روابط صحبت کنیم.
چه رفتارهایی در رابطه بین زوجها احترام را به حاشیه میبرد و زندگی زناشویی را متزلزل یا حتی نابود میکند؟
۷ نکته وجود دارد که گرمترین رابطه و بهترین همسر را هم به راحتی تبدیل به سردترین و بدترین همسر میکند. فرقی هم ندارد خانم باشد یا آقا هر کدام اگر در مقابل هم این ۷ مورد را انجام دهند، بهترین رابطه را به بدترین رابطه تبدیل میکنند؛
۱-انتقاد کردن نا به جا
۲-سرزنش بی مورد
۳-شکایت مداوم
۴-غر زدن همیشگی
۵-تنبیه در جلوی جمع و همیشگی
۶-تهدید
۷-باج دادن
هر کدام از این آیتمها جای گفتگو دارد. اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که این ۷ آیتم سم روابط است و زندگی را نابود میکند.
از مواردی که رابطه را سرد میکند، گفتید، لطفا از نکاتی که منجر به گرمتر شدن روابط میشود هم بگویید. اینکه چطور زندگی مشترک را مانند روزهای اول گرم نگه داریم؟
به دنبال پختگی در رابطه باشید. این واقعیتها را بپذیرید که زوج پخته به دنبال زندگی بیتنش و بیدردسر نیستند. این زوجها حتما در زندگیشان خلاقیت دارند. اجازه نمیدهند که رابطه به سمت یکنواختی و روزمرگی برود. چه در روابط احساسی و عاطفی و چه در روابط دیگرشان. سعی میکنند رابطه را زنده نگه دارند. اجازه نمیدهند رابطه به سمت مردگی حرکت کند. این خلاقیت هم خودش گامهای مختلف دارد. این خلاقیت را باید در زندگی زناشویی داشته باشید. این نکته هم که بنشینید که همسرتان خلاق باشد، اشتباه است. از خودتان شروع کنید و بگویید من چه خلاقیتی میتوانم انجام بدهم و چه تنوعی بیاورم. منظور این نیست که یک کار عجیب غریب کنید. یک وقت تغییر در نحوه دکوراسیون خانه، آشپزی و نحوه آرایشی داشته باشیم یا تغییر در مسافرتها مثلا ما همیشه یک برنامه داریم که مسافرت برویم شمال! برنامهتان را متنوع کنید. معمولا خانمها بهتر میتوانند این مسائل را مدیریت کنند. اجازه بدهند آنها این نوآوری را به زندگی بیاورند.
این زوجهایی که بعد از چند سال همچنان برای هم جذاب و دوست داشتنی هستند، زوجهایی هستند که معمولا برای خودشان هدف و برنامه دارند. هم در زندگی شخصی و فردی شان هم در زندگی زناشوییشان.
زمانی احساس میکنیم که در زندگی زناشوییمان دچار رخوت و رکود شدیم که خودمان برنامهای نداریم. بعد نشستهام که همسرم بیاید مرا خوشبخت وخوشحال کند. معمولا زوجهایی که هرکدام برای خودشان برنامههای شخصی و اهداف و شغل و خواستههای نیازهای خودشان را دارند و در جهت آن قدم برمیدارند و شب دوباره به آن آشیانه گرم خود پناه میآورند و با هم دیگر داشتههای خودشان را تبادل میکنند یا تعامل قشنگی دارند اینها میتواند رابطه را گرم و زنده نگه دارد.
رابطه گرم رابطهای است که من خودم در بحث فردی احساس ارزشمندی میکنم. احساس مفید بودن میکنم و چقدر قشنگ است که همسرم کنارم هست و حمایتم میکند. ما یک وقتهایی خودمان هیچ برنامهای نداریم و صبح تا شب بیکاریم و همسرمان که سرکار هست مدام به او زنگ میزنیم و میگوییم چرا به من توجه نمیکنی؟ چرا به من زنگ نمیزنی چرا منو دوست نداری یا چرا نمیای با من بریم بیرون! اینجا شما بیکار هستید و همسرتان برنامه دارد و کار و اهداف خودش را دارد، به جای شما همراه او باشید یک جایی برای او مانع میتراشید و این باعث میشود که رابطه به سمت سردی و اختلاف قدم بردارد.
بیشتربخوانید
گاهی اوقات ما زندگی خوبی با همسرمان داریم، اما دوست و آشنا خواسته یا ناخواسته مسبب خراب شدن ارتباطات مان میشوند. به عنوان مثال به ما میگویند ازدواج فقط یک سال اول یا چند ماه اولش خوب است. این حرف خواه ناخواه انتظار یک رابطه معمولی و بد را بعد از یکسال برای ما ایجاد میکند.
اینکه دیگران این حرف را میزنند، به این خاطر است که خودشان هم یک روزی مثل شما بودند. متاسفانه ما قبل از ازدواج یک دنیای فانتزی و رویایی از ازدواج برای خودمان میسازیم و فکر میکنیم، ما با همه فرق داریم و طرف مقابل ما هم با بقیه فرق دارد. با این طرز فکر وارد فضای زناشویی میشویم بعد از اینکه مدتی میگذرد، واقعیت دنیای زناشویی برای ما هویدا میشود و، چون نمیخواهیم آن واقعیت را بپذیریم برایمان درد دارد، در صورتی که واقعیت هر رابطهای این است و بعد از یک مدت آن عشق آتشین رابطه ملایم میشود. ما فکر میکنیم که این واقعیت یعنی شکست و ناکامی. یعنی من خوشبخت نشدم و بعد این را به بقیه توصیه میکنیم که حالا دو سال دیگه تو را خواهیم داد. نه اگر ما از اول واقعیت خودم و طرف مقابلم را ببینم و بپذیرم مطمئنا نه بعد از دو سال که بعد از ۱۰ سال هم احساس ناکامی و ناامید نمیکنم.
وقتی میبینیم همسرمان یک آدم مهربان و دل رحم است، انگار داریم از او یک بت میسازیم که فقط در این زندگی فقط از این آدم مهربانی محبت ببینیم! این رویکرد اشتباه است، این آدم مهربان در جایی میتواند نامهربان باشد و درستش هم همین است. در رابطههایمان صفر و صدی نداریم. نمیتوانیم بگوییم یک آدم مانند فرشته است و یک آدم مانند شیطان. گاهی نگاه ما به رابطه مانند فیلمهای هندی است که یک آدم بد و یک آدم خوب میآیند برای ما ترسیم و تعریف میکنند.
آدمی که دل رحم و دلسوز است، ممکن جایی از دست تو عصبانی یا دلگیر شود. اینها واقعیت است و اگر ما این واقعیتها را بپذیریم، مطمئنا نه با شنیدن این حرفها بر ترسهایمان اضافه میشود و نه ناامید و ناکام میشویم. متاسفانه این حرفها و باورها را آن افرادی میزنند که خودشان درگیر یک دنیای فانتزی و خیالپردازی خودشان بودند، باب کردهاند.
با این اوصاف دعوا کردن و تنش داشتن در زندگی مشترک چیز بدی نیست؟ در چه حد باید باشد
دعوا و بحث اصولی نه تنها بد نیست که سازنده است. مراجعه کنندهای داشتم که در زندگی زناشویی خودشان به اختلاف رسیدند و میخواستند جدا شوند. چیزی که میگفتند این بود که ما چند سال است که زن و شوهر هستیم، اما حتی یک بار هم دعوا نکردیم! پرسیدم: شما چطور در این چند سال هیچ اختلافی نداشتید و دعوایی نکردید، اما امروز به جایی رسیدید که طلاق را چاره کارتان میبینید؟ خانم میگفت: من همیشه سعی میکردم جوری فضا را مدیریت کنم که کار به دعوا نرسد. گفتم: کار شما به دعوا نرسید، اما به جایش کارتان به طلاق رسید. خانم گفت:، چون دیگه خسته شدم. پرسیدم: حالا اگر در زندگی مشترکتان دعوا میکردید یا تنشی داشتید چه اشکالی داشت؟ چه اتفاقی میافتاد؟ گفت: نه این دیگه اسمش زندگی نبود.
آن چیزی که این زوج از آن به عنوان زندگی نام بردند عجیب و اشتباه بود. زندگیای نداریم که در آن تنش و اختلاف نظر نباشد. مگر اینکه دو تا مرده را کنار هم بگذارید که با هم هیچ اختلافی نداشته باشند! دو تا آدم زنده بالاخره یک جایی با هم به اختلاف و مشکل میخورند. مهم این است که ما بتوانیم این مشکل را حل کنیم. پس اینکه ما به دنبال یک زندگی بیتنش باشیم اشتباه است. یک روزی میرسد که خسته میشوید و میگویید من میخواهم قید این زندگی را بزنم. اما سوال اینجاست بیخیال این آدم میشوید و طلاق میگیرید، نفر بعدی را چطور میخواهید مدیریت کنید؟ اینکه در زندگی مشترک دعوا و بحث نداشته باشیم یک خطای ذهنی است.
گاهی زوجین از این میترسند که روال زندگیشان تکراری شود و از هم خسته شوند، چطور میتوان ازدواج را ارتقا داد و هرسال بهتر از سال قبل بود؟
سعی کنید بر روی مسائل فردی خودتان تمرکز کنید و خودتان را رشد بدهید و انگشت اشارهتان به سمت دیگری نباشد. یعنی منتظر نباشید که همسرتان برایتان کاری کند یا او تغییر کند. به خودتان اجازه بدهید که در این زندگی رشد کنید و اصلا ببینید قرار است در این دنیا چه کنید و برای چه خلق شدید. هرکدام از ما جداگانه یک زندگی فردی هم داریم، ما برای یک موضوع مهمی خلق شدیم. خدا کار عبث که انجام نمیدهد. خدا تو را خلق کرده است برای اینکه در این عالم یک ماموریتی را به عهده بگیری و از پس آن بربیایید که در کنار این ماموریت مهم ازدواج و فرزندآوری هم درگاههایی باشد که تو را رشد میدهد و به تو پختگی بیشتری میدهد.
حتما توجه داشته باشید روی خودشناسی و خودآگاهی خودتان کار کنید. اینکه خودتان چه چیزی میخواهید و آن چیزهایی که میخواهید را با همسرتان به اشتراک بگذارید و سعی کنید به یکدیگر در یک مسیر کمک کنید.
منبع: فارس