ستاره جعفری، عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران گفت: در گذشته بُعد اجتماعی سلامت در مقایسه با سایر ابعاد آن کمتر مورد بحث و توجه بوده است؛ اما امروز سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامت، در کنار سلامت جسمی، روانی و معنوی، نقش و اهمیت گسترده ای یافته است. به گونه ای که سلامتی دیگر فقط عاری بودن از بیماری های جسمی و روانی نیست؛ بلکه چگونگی عملکرد انسان در روابط اجتماعی به عنوان معیارهای ارزیابی سلامت فرد در سطح کلان جامعه به شمار می رود. به بیان دقیق تر سلامت اجتماعی عبارت است از توانایی انجام مؤثر و کارآمد نقش های اجتماعی، ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با دیگران و گروه های اجتماعی. سلامت اجتماعی دارای ابعاد گسترده¬ای است و هر موضوعی که به سلامت جامعه مربوط شود را در بر می گیرد.
جعفری گفت: یکی از عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی، برخورداری افراد از حمایت اجتماعی است. از نظر وِلمن، شش نوع حمایت اجتماعی وجود دارد: «حمایت مصاحبتی، حمایت عاطفی، حمایت خدماتی و کاری، حمایت مالی، حمایت اطلاعاتی و حمایت مشورتی»
به طور کلی حمایت اجتماعی با کاهش احتمال ایجاد شرایط بیماری، به ویژه بیماری های قلبی-عروقی و سرطان در ارتباط است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد افرادی که روابط معنی دار و متقابل با خانواده و دوستان شان دارند نسبت به کسانی که ارتباط اجتماعی کمتری دارند، از طول عمر بیشتر و زندگی سالم تری برخوردارند. هاربر، حمایت اجتماعی را از شبکه اجتماعی جدا می کند و معتقد است که با یکدیگر متفاوتند. شبکه اجتماعی توسط پیوندهای اجتماعی و میزان برقراری تماس با دیگران مشخص می¬شود؛ درواقع به وسعت پیوندهای اجتماعی میان افراد اشاره دارد. کوب، حمایت های اجتماعی را براساس سودمندی های آن یعنی احساس محبوبیت، ارزشمندی و تعلق به یک شبکۀ ارتباطی و پیوندهای دوجانبه با دیگران تشریح کرده است.
این روانشناس افزود: یکی از مسائلی که به طور گسترده با سلامت اجتماعی در ارتباط است، امنیت اجتماعی است. هرچه اعتماد اجتماعی در بین افراد جامعه بیشتر باشد احساس امنیت اجتماعی نیز ارتقا خواهد یافت؛ نتایج برخی تحقیقات نیز نشان داده است که رابطۀ مستقیمی بین افزایش ناامنی و کاهش میزان سلامت اجتماعی در جامعه وجود دارد. احساس امنیت اجتماعی دارای تأثیر مثبت و معنادار بر سلامت اجتماعی است؛ این یافته موجب تأیید نظریه سلسه مراتب مزلو میشود که طی آن امنیت را پیش نیاز دست یابی به خودشکوفایی و سلامت اجتماعی دانسته بود. احساس ناامنی در طی زمان تأثیرات مخرب و منفی بر کیفیت زندگی دارد و منجر به مراقبت و محافظت غیر ضروری مردم از خودشان می-شود و آن¬ها را از فعالیت های اجتماعی باز ¬می¬دارد و میزان بی اعتمادی را در جامعه افزایش می دهد و همچنین موجب کاهش تعاملات اجتماعی و محدود شدن شبکه اجتماعی می¬گردد که تمام این عوامل منجر به کاهش سلامت اجتماعی می شود.
جعفری ادامه داد: کییز از صاحب نظرانی است که در ارتباط با سلامت اجتماعی سخن رانده است؛ او معتقد است که سلامت اجتماعی چگونگی ارزیابی فرد از عملکرد خود در اجتماع است. فرد سالم از نظر اجتماعی، اجتماع را به صورت یک مجموعۀ معنادار، قابل فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و نسبت به جامعه احساس تعلق می کند. کییز سلامت اجتماعی را دارای پنج مؤلفه می داند: شکوفایی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام احتماعی، پذیرش اجتماعی و مشارکت اجتماعی. لازم به ذکر است که نبود حس همبستگی اجتماعی در بالاترین سطح خود منجر به خودکشی می شود. همبستگی اجتماعی احساس اشتراک فرد با دیگرانی است که واقعیت اجتماعی او را می سازند، درواقع نام دیگر این بُعد انطباق اجتماعی است. انسجام اجتماعی بیانگر فهم کیفیت، ساخت و طرزکار جهان اجتماعی و شامل علاقه مندی و اهمیت به شناخت دنیاست. یکی از عواملی که در انسجام اجتماعی تأثیرات منفی دارد، بی اعتمادی است. پدیدۀ بی اعتمادی توان حرکت و خلاقیت را از فرد می گیرد و او را به موجودی بیتحرک و خنثی تبدیل می کند. پذیرش اجتماعی نیز نسخۀ اجتماعی پذیرش خود است؛ پذیرش اجتماعی شامل پذیرش متفاوت بودن دیگران، اعتماد به خوب بودن ذاتی آن¬ها و نگاه مثبت به ماهیت انسان¬ها است که تمام این ها باعث می شوند که شخص در کنار سایر اعضای جامعۀ انسانی، احساس راحتی کند. مشارکت اجتماعی بیانگر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود است، افرادی که واجد سطوح مطلوبی از این بُعد سلامت اجتماعی هستند، احساس می کنند عضو مهمی از جامعۀ خود هستند و می¬توانند چیزهای ارزشمندی به جهان ارائه کنند. مؤلفۀ شکوفایی اجتماعی نیز بیانگر ارزیابی فرد از مسیر حرکت جامعه و پتانسیل¬های آن است.
وی تصریح کرد: شادی و شادکامی را نیز می توان از جمله عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی در نظر گرفت؛ عوامل مؤثر بر شادی نیز عبارتند از ثروت، رضایت شغلی، سلامتی، جنسیت، وضعیت تأهل، مذهب، سن، گردش و اوقات فراغت، هوش، شخصیت، عزت نفس، فرهنگ، سرمایه اجتماعی، ارتباط و محیط.
بنابراین، تمام سیاست مداران و مدیران کشور برای ترفیع سلامت روانی – اجتماعی و بهزیستی شهروندان نیاز به اجرای طرح ها، راهبردها و فعالیت هایی دارند که میبایستی از مبانی نظری علم روانشناسی سلامت اجتماعی بهره مند گردند.
مثلا کارشناسی؟