در مطلب زیر معمایی جالب از ماجرای ارثیه ۲ خواهر مطرح شده که از شما میخواهیم پیش از آنکه به پاسخ این معما نگاهی بیاندازید هوش خود را در این زمینه مورد آزمون قرار دهید.
کارمند سرش را پایین انداخت و گفت: «خیلی گرمم بود. سر راه یک یخ در بهشت خریده بودم و لیوان در آن دستم بود. میدانم سهلانگاری کردم حالا هم برای جبرانش حاضرم هر کاری انجام بدهم.