دختر جوانی که با دیدن آگهی استخدام در یک کانال تلگرامی به تهران آمده و به وسیله یک مرد به خارج از شهر برده شده بود، با شکایت پدرش بازداشت شد و تحقیقات درباره سرگذشت او در این مدت ادامه دارد.
به بهانه درس خواندن به خانه همکلاسیام میرفتم. مهناز دختر خوش سروزبانی بود. برای من که پدر و مادرم تمام وقت درگیر کار و ادامه تحصیلشان بودند، مهناز یک تکیه گاه عاطفی شد.
سیما 23 ساله است و دانشجوی ترم ششم کارشناسی رشته مدیریت بازرگانی.شاید هیچ وقت فکر نمیکرد که ارتباط و علاقهاش به یک سارق او را تا مرز نابودی پیش بکشد؛ درس را نیمهکاره رها کند، خانوادهاش او را طرد کنند و گرفتار اعتیاد و سرقت شود.
19 ساله است و برای ازدواج اجباری با رضایت پدر و مادرش مورد آزار و اذیت پسر دایی اش قرار گرفته است. سمیه پس از فرار از خانه با پسر همسایه، از روزهای تاریکش می گوید.
دو دختر جوان که پس از آشنایی از طریق تلگرام با 2 پسر اهل كرج،با تحریک آنان از منزل فرار کرده بودند توسط کلانتری 208 ترمینال جنوب از دامی که برای آنها پهن شده بود رهایی یافتند.
فکر نمی کردم یک آشنایی خیابانی ساده چنین روزگارم را سیاه کند که همه هستی خود را از دست بدهم و برای جلوگیری از آبروریزی، از شدت شرم مجبور به فرار از منزل شوم. البته این کار هم اشتباه بزرگ تری بود که به دنبال اشتباهات مکرر در زندگی ام، مرتکب شدم اما خوشحالم قبل از آن که در چنگ باندهای فساد و خلافکار گرفتار شوم، توسط مأموران انتظامی دستگیر شدم .
به گفته معاون امور اجتماعی "سازمان بهزیستی کشور" معمولاً ۶۰ تا ۷۰ درصد از دختران فراری به خانه بازمیگردند، اما در برخی موارد نیز خانوادهها از پذیرش فرزندشان امتناع میکنند.
تنها یک هفته حضور در تهران و چشیدن زهر دندان آدمهای گرگ صفت او را از تصمیمی که گرفته بود پشیمان کرد، اما راهی برای نجات نمییافت و فقط امیدوار بود هر چه زودتر پلیس و والدینش به کمک او بیایند و او را از زندانی که خودش با اشتباهات کودکانهاش برای خود ساخته بود رهایی بخشند.