این مثل در مورد افرادی که به قدرت و زورمندی خود می بالند به کار می رود. فی المثل فلان گردن کلفت به اتکای نفوذ و نقودش مالی را به زور تصرف کند و به هیچ وجه حاضر به خلع ید و استرداد ملک و مال مغصوبه نشود.
احسان و نیکوکاری با دین و مسلک تلازمی ندارد و بیچاره در هر لباس بیچاره است و گرسنه به هر شکلی قابل ترحم می باشد، این سرچشمه ای بوده است تا ضرب المثل ما به وجود آید.
اگرچه کسانی هستند که درعین ناداری و بیچارگی با سیلی صورت خویش راسرخ نگاه می دارند و منت نمی پذیرند ولی این گونه آحاد و افراد آدمی شاد و نادر هستند و مستمندان قاطباً دست نیاز و توسل به سوی این و آن دراز می کنند و از ارباب مکنت و ثروت برای دفع نیازمندیهای خویش استرحام و استمداد می کنند.
افرادی که حافظه بسیار قوی و نیرومند داشته باشند و مطالب و محفوظات را کمتر فراموش کنند به لوح محفوظ تشبیه و تمثیل می کنند و می گویند: فلانی لوح محفوظ است. یعنی آنچه در لوح ضمیرش نقش بسته هرگز زایل و زدوده نمی شود.
کسانی که در گشاده دستی ، اندازه نگاه ندارند و برای بخشندگی حدی قفی قایل نباشند این گونه افراد را حاتم صفت و عمل آنان را از باب تجلیل یا نکوهش به حاتم بخشی تعبیر و تمثیل می کنند
هرگاه قدرت مرکزی به ضعف وسستی گراید وحکام وعمال وصاحبان نفوذ و قدرت از تشتت وپراکندگی هیئت حاکمه سو استفاده کرده به حقوق دیگران تجاوز و تعدی نمایند اصطلاح خانخانی را به عنوان ضرب المثل وتکیه کلام به کار می برند
پزشکان حاذق و مردان خدا را که صاحب نفس و کرامات خارق العاده باشند مسیحا نفس یا عیسی دم می نامند و از این دو اصطلاح و نظایر آن به منظور تجلیل و بزرگداشت آنان استناد و استشهاد می کنند.
از ترکیب دو لغت خوان و یغما به مفهوم سفرۀ غارت و چپاول افاده معنی می کنند در حالی که چنین نیست و واژۀ یغما در این عبارت معنی و مفهوم دیگری دارد و عمل غارتگری و چپاول به هیچ وجه با معنی واقعی و تاریخی خوان یغما تطبیق نمی کند.
در بیان علت پیدایش ضربالمثل مشترک میان زبانهای مختلف باید بگوییم ضربالمثل، نتیجه تجارب تودههای انسانی است که نسل به نسل و سینه به سینه و در بستر تاریخ بشری شکل گرفته است.
آهسته و با تأنی راه رفتن یا غذا خوردن را اصطلاحاً در دهات و روستاها میرزا میرزا رفتن و میرزا میرزا خوردن گویند که پیداست به جهت وجود کلمۀ میرزا باید علت تسمیه و ریشۀ تاریخی داشته باشد.
بشر جایزالخطاست و از این رو بسیاری از اعمال و رفتار آدمی که ناشی از اشتباه یا علت جهالت و جوانی باشد قابل عفوو بخشایش است ولی بعضیها که لذت عفو را نچشیده اند در انتقام و کینه توزی چنان یکدنده و مقاوم هستند که به هیچ وجه حاضر نمی شوند ذره ای ازانتقامجویی خارج شوند
در این مقاله مطلب بر سر علت و موجب تلفیق و ترکیب دو واژۀ ناز و شست است که دانسته شود برای چه پاداش و پیشکشی در مقابل هنر نماییهای قابل تحسین و ستایش را نازشست می گویند و علت تسمیه و نامگذاری آن از چه واقعۀ تاریخی ریشه گرفته است.