در خاطرات زندانیان دوران پهلوی و اسناد موجود آمده است که بیش از ۹۰ نوع شکنجه در کمیته مشترک روی یک زندانی انجام میشد تا به اصطلاح خودشان اقرار گرفته شود.
براندازان پرویز ثابتی رئیس ساواک تهران را تطهیر میکنند، گویا شکنجهگر بودن او نه تنها برایشان اهمیتی ندارد بلکه از آن دفاع میکنند و به نظر میرسد چشم بستن بر ویژگی آنها تبدیل شده است.
در این گزارش قرار است یکی از آن دست وقایعی را توصیف کند که باورش سخت است؛ وقایعی که وقتی افراد مبتلا به آن ایام روایتش میکنند، چشمها و دهانها از تعجب باز میماند.
هنوز شکنجهگاههای ساواک ، فریادهای اسیرانش را از یاد نبرده و هنوز به نیمقرن نرسیده که مته و داغ و درفش و گلوله و طناب دار، جوانان و دانشجویان و نویسندگان ایران به کام مرگ فرستاده است.
شوک الکتریکی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری تنها یکی از شکنجههای زجرآور و دردناک بر تن نحیف «رضوانه دباغ» ۱۴ساله بود؛ شکنجهها آنقدر سخت بود که عوارض آن تا سالها در جسم و روان او باقی ماند.
میزبان رییسجمهور ایالات متحده شدن در سال نوی میلادی در ژوئن ۱۹۷۸ آنچنان سرخوشی را در محمدرضا شاه پهلوی ایجاد کرد که او بدون فکر کردن به عواقب تصمیمش از هیچ توهین و هتاکی و گستاخی به امام امت، دریغ نکرد.
آیت الله حسین غفاری، شهیدی که در زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی، سخت ترین شکنجه ها را تحمل کرد و حاضر نشد حتی بر روی کاغذ و در کلام علیه امام و انقلاب سخنی بر زبان براند.
نام «سید مصطفی میرخانی» فرزند سید ولی الله، از مداحان صاحب سبک هیئتهای مذهبی تهران، چندین بار در اسناد سازمان اطلاعات و امنیت حکومت پهلوی ( ساواک ) آمده است.