مسئله این نیست که همه پزشکان علاقه‌مند به جمع‌آوری مجلات تاریخ گذشته باشند، واقعیت این است که نمی‌توانند مانع از غیب شدن مجلات نو در اتاق انتظار خود شوند.
اگر فقط نیمنگاهی به عکس‌های این منطقه انداخته باشید و یا از دوستان و آشنایان خود که به این منطقه سفر کردهاند پرس و جویی کرده باشید، درخواهید یافت که این منطقه بی‌شک بهشتی در قلب شمال کشور است.
زمستان سرد و سپید که در می‌زند مادربزرگ‌ها لباس‌های گرم‌شان را از صندوقچه بیرون می‌آورند، بساط کرسی را آرام‌آرام آماده و از پشت پنجره‌های بخار گرفته دانه‌های سپید برف را تماشا می‌کنند که آرام آرام خودشان را روی شانه‌های درختان پهن می‌کند.
«من غذای قرمز دوست ندارم»، «وای این بوی پیاز میده»، «من ماهی دوست ندارم»، «بازم خورشت؟!»، «من نون و پنیر و سبزی نمی‌برم مدرسه به جاش از بوفه ساندویچ می‌خرم»... این جمله‌ها برای بیشتر خانواده‌ها آشناست و شاید شما هم آنها را از زبان کودکتان شنیده باشید.
لذت دیدن یک مسابقه فوتبال، کشتی یا والیبال تا حد زیادی بستگی به این نکته دارد که چه کسی آن را گزارش کند. اگر صدای رادیو یا تلویزیون را ببندید صرفا با یک عده ورزشکار مواجه هستید که در قاب تلویزیون این طرف و آن طرف می‌روند یا فعالیتی را انجام می‌دهند.
«چند سالش است؟ شغلش چیست؟ اصلا خانواده‌شان به ما می‌خورد؟» کسی که آن طرف خط بود اما، با اصراری خیرخواهانه می‌گفت: حالا شما اجازه دهید این خانواده با شما آشنا شوند، دختر و پسر همدیگر را ببینند، این جزئیات را از خودشان بپرسید
عده‌ای به نام هنردوستی بی‌رحمانه بر پیکره هنر تاخته‌اند؛ به اسم مرتضی پاشایی، خاطرات تلخ سال 88 را بازآفرینی می‌کنند؛ برخی که برای خانواده داغدار یک هنرمند، دغدغه‌ای غیر از غم از دست دادن عزیزشان آفریده‌اند.
با ورود پنج قاضی سکوت در دادگاه حکمفرما می‌شود، بعد از خواندن کیفرخواست دختر جوان پای میز محاکمه می‌ایستد. او متهم به قتل پسرجوانی در ظهر هفتم مرداد 1390 است.
آن روزها نوجوانی که هنوز مویی در صورتش نروییده بود می‌گفت: «من می‌خواهم بروم جبهه! در روضه‌ها قصه حضرت قاسم(ع) را شنیده‌ام» و پیرمرد بسیجی‌مان هم می‌گفت: «تمام عمرم در روضه‌ها، آرزو می‌کردم همچون حبیب ابن مظاهر در کربلا بودم».
سالهاست که قاب عکس یک فرشته همدم لحظه‌های زندگی او شده است. وقتی یاد روزهایی می‌افتد که نفس‌هایش به شماره افتاده بود نگاهش را به قاب عکس پسر جوانی می‌دوزد که به او نفس دوباره‌ای داد.
خانواده، ابتدایی‌ترین بنیاد جامعه است و برای داشتن جامعه‌ای هدفمند و توانا، باید خانواده‌هایی شاد، پرامید و تلاشگر داشته باشیم.خانواده برای اعضای خود باید احساس امنیت را به همراه بیاورد تا آنها بتوانند خستگی هایشان را آنجا رفع کنند.
کروم از سرعت و امنیت مناسبی برخوردار است و بسیاری از کاربران از عملکرد این مرورگر رضایت دارند. یکی از قابلیت‌های این مرورگر (در دیگر مرورگرها نیز این قابلیت وجود دارد) ذخیره‌سازی نام کاربری و رمزعبور در حافظه آن و تایپ خودکار آنها هنگام مراجعه مجدد به سایت‌های مدنظر است.
متلک پرانی یکی از معضلات اجتماعی جامعه ماست که تاکنون تصمیمی خاص در این باره گرفته نشده است. افزایش این معضل در جامعه باعث کاهش احساس امنیت روانی در میان زنان شده است.
در کارنامه حرفه‌ای سیاوش طهمورث نقش‌های منفی یا ضدقهرمان‌های زیادی می‌توان یافت که همه بدخو، رند و دسیسه‌گر هستند؛ از نقش داروغه در سریال گرگ‌ها گرفته تا نقش یاوری در سریال برابر اصل که دو سطح متفاوت از توانایی طهمورث را نشان می‌دهد.
ساختمان قدیمی، وسط یکی از کوچه‌های بلند و باریک محله تیردوقلو میدان خراسان، شده جایی آشنا برای خانواده‌هایی که امیدشان اول به خداست و بعد به دست‌های بخشنده بندگان خدا.
یکی از نعمت های الهی از جانب پروردگار نسبت به بندگان خویش، نعمت بینایی است، که گاه شاهد آن می باشیم که قدرت بینایی در افراد رو به کاهش و نقصان می رود، اما جالب است اگر بدانید که مهار آن کاری بسیار ساده می باشد که به کررات در گفتار ائمه اطهار (علیه السلام) بدان اشاره شده است.
نه می‌توانند سر ساعت صبحانه‌شان را بخورند و نه ناهار و شام‌شان سر جای خودش است. ساعت‌هایی که انتظار می‌رود خواب باشند، بیدارند و برعکس وقتی همه بیدارند آنها بناچار در خواب هستند.