شبکه بی بی سی در گفتگویی با چند نویسنده و روزنامه نگار قدیمی اقدام به واکاوی اندیشه های جلال آل احمد به دلیل چرایی تعاریف رهبر معظم انقلاب از وی نموده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، حسن زرهی، رضا براهنی و عباس معروفی که چون منور الفکرهای زمان مشروطه هر ارزشی را فاقد اندیشه اسلامی و بومی می دانند، طی گفتگویی به اظهار نظرهایی درباره رویکرد آل احمد نسبت به نظام پرداختند. فضای این گفتگو یاد و خاطره میرزا ملکم خان و امثال او را در مرعوب شدن نسبت به غرب بار دیگر زنده کرده بود. این گفتگوی طولانی حاوی نکات جالب و گاهی تعجب برانگیز بود که مرور برخی از آنها خالی از لطف نیست.
براهنی در بخشی از این گفتگو اشاره کرد که آل احمد به سلطنت و سلطه امریکا گرایش داشته است!
در این بیان دو نکته جالب نهفته است. اول اینکه خود گوینده از عبارت سلطه در مورد قدرت های غربی یاد می کند و سعی در مثبت انگاری آن دارد! و از سوی دیگر وی مدعی شده است که آل احمد یعنی مبدع گفتمان ضد غربی تحت کلید واژه غرب زدگی گرایش به غرب دارد! «غرب زدگی» نام اثری از آل احمد است که آن را طی سال ها فعالیت اندیشه محور تحت تأثیر اندیشه ضد غربی احمد فردید نگاشته است. گرچه خود جلال خالق این ادنیشه نبوده است؛ اما تنها بانی گفتمان شدن آن با یکی از مهمترین کتب معاصر ما به همین نام به طور قطعی می باشد.
جالب این است که نکوهش غرب آنقدر در اندیشه فردید پر رنگ است که وی فلسفه اسلامی را به خاطر شباهت گزاره هایش به فلسفه یونان حاصل یونانی مابی دانسته و به کلی آن را مردود می داند. البته به این نگرش فردید اگرچه نقدهای بسیاری وارد است؛ اما به هر حال مبین این می باشد که غربی انگاشتن صاحبان و شاگردان این اندیشه امری است مشتبه و بسیار غلط.
یکی دیگر از این حضرات در جایی از صحبت های خود جلال را به عصبیت در نثر متهم می کند؛ حال آنکه او در ادبیات معاصر ما به لغزش روان قلم و شناور بودن لحن شهره است. وی پس از این اتهام بی جا به جلال وی را تحت تأثیر فردینان سلین و ملر نیز می داند! و عصبیت او را به خاطر تأثیری که از این مولفان دگماتیسم پذیرفته است، می داند. نکته مهم این است که این همه اتهام را به خاطر مورد تأیید رهبری بودن جلال به وی نسبت می دهند و بنای قلم نقد را از ابتدا بر غرض ورزی و کج روی گذاشته اند. این اتهام زنی تا جایی پیش می رود که سابقه توده ای بودن نیز به سوابق آل احمد افزوده می گردد!
نکته تعجب انگیز این نشست اتهام زنی به آل احمد، این است که منتقدان بر این امر متفّق هستند که آل احمد را نباید بر حسب آخرین اثر وی سنجید! تغییرات در اندیشه این اندیشمند معاصر و قرار گرفتن وی در مدار انقلاب اسلامی در آثار واپسینش به خوبی هویداست و البته نظر منتقدان بی بی سی، این بود که باید جلال را در آثار اولش جست و در واقع آثار آخرش را نادیده گرفت! هر نویسنده و یا اندیشمند پیوسته با تغییر و تحولاتی مواجه است که معمولا این امر بیش از هر چیز در آثارش نمود می یابد. اغلب نویسندگان در اثر طیران و تحول حرفه ای و یا ایدئولوژیکی که در طول حیات خود با آن مواجه می گردند، در قیاس با آثار اولیه خود تحولات جدی را تجربه می کنند و البته آل احمد هم از این موضوع مستثنا نیست. آنچه مهم به نظر می رسد این است که گرایش نهایی وی منتهی به نگاهی بومی و ایرانی اسلامی و ضد استکباری بوده است و هرگز وصله سلطه طلب بودن به او نخواهد چسبید.
در ادامه بارها بر ضعف داستان های جلال تأکید می گردد. این در حالی است که آل احمد از نویسندگان صاحب سبک زمانه ما بوده و معیار سنجشی برای رد کردن قلم وی از این جهت که منحصر به فرد است، مخصوصا برای منور الفکرهای بی بی سی وجود ندارد.
اگر جلال بود!
در پایان این نقد مغرضانه ی آقای معروفی، پس از آنکه هر آنچه در چنته داشته را نثار جلال می کند در نقش یک رمال منتقد سعی می کند امروز جلال را تصویر کند. که اگر جلال بود بی شک اکنون با نظام جمهوری اسلامی ایران همراهی نمی کرد! اول اینکه این امر در مورد یک شخص چون جلال با آن همه تحولات و سیل بودن اندیشه تقریبا غیر ممکن است و ثانیا اگر قرار به چیدن پازل های رفتگان تاریخی باشد باید گفت شیب گرایش و ارادت جلال اندیش های انقلاب و پارادایم های بومی چنان بود اگرچه اکنون در قید حیات می بود شاید حی یکی از افراد سیاسی در بدنه نظام هم می توانست باشد.

 

برچسب ها: بی بی سی ، جلال ، آل احمد
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.