به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، سرهنگ بازنشسته ارتش ناصر جباری كه از همان دوران جواني به هنر مجسمهسازي
علاقه زيادي داشت به همين خاطر اولين فرصتي كه سال 68 پيش آمد نزد استاد
میربابایی رفت و فنون مجسمهسازی را آموخت و کار خود را از حمام گنجعلی
خان كرمان شروع کرد بعد از آن به عنوان مسئول بخش هنری ارتش به کار
مجسمهسازی پرداخت و ساخت تنديس سرداران شهید در ارتش و قهرمانان ملی و
مذهبی را به عهده گرفت. او همچنين یکی ازسازندگان مجسمه در موره عبرت است
که تنديس بیشتر شکنجه گران و شکنجه شدگان ساخته دست او است.
هرچند
ماحصل اين كار باعث شده بود تا مدتي ناراحتي روحي و افسردگي پيدا كند اما
آن را بهعنوان يك رسالت تلقي ميكند تا برای همیشه یاد و خاطره بد آن
روزهاي تلخ قبل از انقلاب برای آيندگان ماندگار باشد كه يادمان نرود اين
انقلاب را با چه مشقتهايي به دست آوردهايم و درحفظ ارزشهاي نظام بيشتر
كوشا باشيم.
در ادامه متن گفت و گوی ما با سرهنگ جباری تقدیم حضور مخاطبان گرامی می شود:
*مشرق: جناب سرهنگ کار نظامیگری در فضای ارتش با روحیات هنرمندانه شما متناقض نیست؟نه!
اتفاقا مسئولان درارتش همواره من را تشویق و همراهي کردهاند که تنديس
سرداران نامدار دفاع مقدس در ارتش را بسازم و این فضا را برایم ایجاد
نمودهاند تا با فراغ بال کار کنم.
*مشرق: گویا در نمایشگاههای داخلی و بینالمللی زیادی هم شرکت کردهاید درست است؟بله
به غیر از تهران در نمایشگاه های مناسبتی شهرهایی مثل زاهدان، کیش،
اصفهان، تبریز، شهرکرد، کرمان و... حضور داشتم و آثاری هم ارایه كردم. در
فستیوالهای بینالمللی هم کم و بیش حاضر شدهام مثل اربیل عراق که خودم
نتوانستم به دلیل حرفه نظامی بروم ولی مجسمه شهریارکه خیلی طبیعی است را
فرستادم با استقبال خوبی هم مواجه شد و از من خواستند تا در موره
مردمشناسی اربیل فعالیت کنم. درفستیوال مجسمه سازي یونان هم به دلیل حرفه
نظامی نتوانستم حضور داشته باشم.
*مشرق: چه شد که به یونان نرفتید؟در
نمایشگاه ایرانگردی و جهانگردی کیش با مجسمه شهریارحضور داشتم. سفیر یونان
جز بازدیدکنندگان نمایشگاه بود خیلی ازمجسمه طبیعی شهریار خوشش آمد. گفت
در حد آثار موزه لندن یا شاید قویتر است، وقتی درباره کار برای او توضیح
دادم به قدری شیفته شد كه از من دعوت کرد تا در موزه آتن یونان مجسمه
شخصیتهای یونان را بسازم؛ البته ارتش مخالفت کرد و اجازه خروجم از ایران
را نداد.
*مشرق: به تازگی در رسانهها مطرح شده که موزه جنگ تهران تقلید صرف از موزه یهود در آلمان است نظر شما چیست؟اولا
هنوز موزه جنگ راه نیفتاده و الان در دست تحقیقات و مطالعه هستند این
تنها باغ موزه است، ولی ببینید بحث تقلید مطرح نیست بلکه استفاده از تجارب
کشورهای دیگراست، زیرا هر کشوری سعی میکند تا قهرمانان و جنگاوران نظامي
خود را مورد تقدیس قرار و احترام قرار بدهد و در این کار بهترین آثار را
تولید ميکنند پس نبايد تصور كنيم تقليدي صورت گرفته است چه در ايران و چه
در كشورهاي ديگر فرقي نميكند مهم توليد آثار خوب و با كيفيت است.
*مشرق: چرا تندیس قهرمانان و شهدای دفاع مقدس به نسبت سایر مجسمهها در سطح شهرها کم است؟قبلا
شايد ولي الحمدالله این رویه در حال افزایش است. خود من 30 تا 40 مجسمه و
تندیس شهدا را در میادین شهرهای مختلف ساختهام. مانند صیاد شیرازی در
شهرهای اهواز، درگز، سنندج، مجسمه شهید باقری درجهرم و... چون خودم هم
نظامي هستم همواره احساس دین به این عزیزان میکنم و کمترین کاری است که
میتوانم انجام بدهم.
*مشرق: شما از جمله کسانی هستید که اکثر مجسمههای موزه عبرت را درست کردهاید. درست است؟برای
کار در موزه یک فراخوان دادند من هم شرکت کردم. بیشتر مجسمه سازان
نتوانستند کار را ادامه بدهند و تنها یک مجسمه ساختند هم به دلیل فضای سخت
روحی و روانی کار در موزه عبرت و هم کیفیت کارشان مناسب نبود و ضعیف بودند.
ولی چون کار من خوب و طبیعی بود از صد مجسمه موزه من توانستم بیست تاي
آنها را بسازم.
*مشرق: کدام مجسمه ها را ساختید؟مجسمه
شکنجه گرانی مثل کمالی، حسینی، آرش که هرکدام از شکنجه گران معروف ساواک
بودند و یا مجسمه مبارزانی مثل شهید صدوقی، شهید آیت الله سعیدی، عزت شاهی
روی تخت و...
*مشرق: چطور به این سطح از این باورپذیری در مجسمههای شکنجهگران رسیدید؟
سه
سال با موزه عبرت کار کردم؛ البته برای این که کار طبیعی باشد نياز به
مطالعه و تحقیق بود به خصوص این که هیچ تصویری از شکنجههای آن ساواکی ها
نداشتیم از روی خاطرات و صحبتهایی که با شکنجه شدهها داشتم كار
ميکردم. کتاب خاطرات مهین مهتاج «ساعت چهار آن روز» را چندین بار خواندم و
از تعاربف و گفتههای او هم استفاده کردم.
باید خودم را جای فرد
شکنجهگر یا شکنجه شده میگذاشتم تا آن حس و حال را بتوانم ترسیم کنم به
خاطر همین در طول این مدت شبانه روز یا به فکر شکنجه کردن بودم یا
شکنجهشدن برای همین بهقدری کارازنظر روحی وروانی روی من خیلی اثر کرده
بود که بعد از موزه عبرت افسرده شدم بود و تا دو سه سال سراغ کارهنری
نرفتم، میل به کار نداشتم واقعا شرایط مخوف و ترسناکی بود.
*مشرق: پس چطور کار را ادامه دادید؟چون
هم تعهد کاری داشتم و هم میخواستم تا یادگاری از خودم بهجا بگذارم تا
نسل فعلی با دیدن این صحنههای موزه عبرت بفهمند ما این انقلاب را به سادگی
بدست نیاوردیم و چه افرادی شدیدترین شکنجهها و اذیتها را شدند تا به
اين موقعيت برسيم.
*مشرق: خاطرهای هم از کار در موزه عبرت دارید؟کار
در موزه عبرت همه اش خاطره بود. به عنوان مثال وقتی میخواستم مجسمه
حسینی را بسازم باید میدانستم چه فیزیکی داشته از افرادی که توسط او شکنجه
شده بودند سوال میکردم یکی از آنها خانم دکتری بود که تعریف میکرد،
وقتی حسینی مامور شکنجه او بود فقط به آناتومی آن شكنجهگر نگاه میکرد که
چه موجودی است سر کوچک و هیکل درشت و نخراشیده. حتی دستهایش ده سانت
بالاتر از زانوهایش بود برخلاف يك آدم عادي و من از روی تعریفهای او و
بقیه زندانیان سعی کردم تا آن هیکل بزرگ و نخراشیده را بسازم یا وسط سقف
قلابی بود برای آویزان کردن متهم، یکی از دوستان ورزشکار را که قوی بود را
آویزان کردیم برای اینکه پاهایش اذیت نشود از ابر استفاده کردیم و از همه
جهت از اوعکس گرفتم بنده خدا یک دقیقه هم نتوانست طاقت بیاورد واقعا
چقدرسخت بوده برای افرادی که ساعتها براي شکنجه آويزان ميشدند ولی
اینقدر ایمانشان قوی بوده که لب به اعتراف نگشودند.
*مشرق: ساخت قفس با زندانی به چه صورت بود به نظر خیلی سخت میآید؟بله
خیلی سخت بود. قفس به صورتی بود که زیر آن را داغ میکردند و زندانی در
آن قرار میگرفته روی آن هم ورق آهنی بود که محكم ضربه می زدند تا اذیت
بشود من مجبورشدم یک نفر را درقفس شکنجه بگذارم بعد از حالتهایی که داشت
در جهتهای مختلف عکس بگیرم و بعد بازسازی کنم.
*مشرق: دوام این مجسمه ها تا چه مدت زمان است؟البته
هر مجسمهای بعد از یک مدت نیاز به بازسازی و ترمیم دارد. من کارم با ده
سال ضمانت است چون از مواد باکیفیت و خوب استفاده میکنم و فرمول انحصاری
دارم که با تحقیق و مطالعه چند ساله بدست آوردم. هم در مجسمههای سطح شهر و
هم مجسمههای موزه باید مواد و رنگها کیفیت داشته باشد تا دیرتر تخریب
شوند.
* مشرق: به نظر شما که در کار تندیس قهرمانان انقلابی ومبارز هستید ساخت مجسمههای انقلابیون وشهدا چه اهمیتی دارد؟ خیلی
اهمیت دارد ما مدیون آنها هستیم خود من وقتی کاری برای شهدا انجام
میدهم، وضو ميگيرم چون كار برایم مقدس است یک نوع احساس تکلیف دارم و هیچ
وقت هم به دنبال کسب درآمد از این طریق نبودهام و به انگیزههای مادی کار
فکر نکردهام این کمترین کاری است که برای ماندگاری یاد و خاطره آن عزيزان
انجام میدهیم افرادی مثل عزت شاهی که چطور 32روز روی آن تخت شکنجه میشد
ولی هیچ وقت اعترافی نکرد همه این ها قهرمانان بزرگی هستند که ما سعی
میکنیم با بازسازی بخش کوچکی از شکنجههایشان دین خود را ادا کنیم تا
هميشه بدانيم این انقلاب به راحتی بدست نیامده است.