فراتر از پیشرفت های فناوری بشر، نشانه دیگری موسوم به اثر فلین (Flynn effect) هوشمندتر شدن انسان مدرن را نشان می دهد؛ آزمون سنجش هوش به نام «جیمز فلین» پژوهشگر برجسته دانشگاه اوتاگو نیوزیلند نامگذاری شده است.
«فلین» دریافته بود، نسل های جدید در سراسر جهان نمرات بالاتری را در تست های قدیمی در مقایسه با آزمون اصلی کسب می کنند.
آزمون های سنجش بهره هوشی (IQ) طی یک قرن گذشته چندین بار مورد تجدید نظر قرار گرفته و استانداردسازی شدهاند تا اثر فلین را مورد بررسی قرار دهند.
«فلین» و بسیاری از محققان معتقدند، افزایش نمرات IQ منعکس کننده بهبود محیط مدرن است؛ بهره هوشی نیمی ارثی و نیمی دیگر تحت تأثیر محیط است، در این حالت تقویت و غنی سازی محیط اطراف کودک با فرصت های دیگری باعث افزایش ضریب هوشی در مراحل بعدی زندگی میشود.
تغذیه بهتر، امکان تحصیل بیشتر و افزایش تحریک میتوانند اثر فلین را توضیح دهند.
«مایکل وودلی» از روانشناسان دانشگاه اومئا سوئد تأکید می کند: اگر شما در قرن 19 در خصوص تفاوت بین سگ و خرگوش صحرایی از مردم سوال می کردید، افراد برای پاسخ دادن به این سوال از تجربه واقعی زندگی خود میگفتند؛ مثلا می گفتند که سگ خرگوش را شکار می کند، اما انسان مدرن در پاسخ به این سوال تفکر انتزاعی تری دارد و جوابی مانند هر دو حیوان پستاندار هستند را بیان می کند.
به گفته «وودلی»، همین ابتکارات و عادات تفکر بشر در نحوه پاسخگویی، باعث افزایش نمرات IQ شده است.
**انسان رو به کند ذهنی میرود
باوجود بالا رفتن نمرات بهره هوشی (IQ) انسان مدرن، برخی محققان بر این باورند که انسان نه تنها روند هوشمندتر شدن را در پیش نگرفته است، بلکه هر روز بسمت کند ذهنی پیش میرود!
در نوامبر 2012 میلادی «جرالد کرابتری» از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه استنفورد با انتشار دو مقاله در مجله Trends in Genetics عنوان کرد که هوش بشر بین دو تا شش هزار سال قبل به نقطه اوج خود رسیده است.
این ادعا بر پایه مطالعات ژنتیکی استوار است که نشان می دهد، حدود دو تا پنج هزار ژن کنترل هوش انسان را برعهده دارند.
محاسبات «کرابتری» نشان می دهد که طی سه هزار سال اخیر دست کم دو نوع جهش ژنتیکی مضر، این ژن های کنترل کننده هوش را تحت تأثیر قرار داده اند.
بعلاوه هوش برای انسان مدرن یک مسأله تکاملی محسوب نمی شود؛ هزاران سال قبل و پیش از مطرح شدن علم ایرودینامیک، انسان شکارچی آموخت که در صورت پرتاب نکردن درست نیزه بسمت شیر، قطعا به غذای این حیوان درنده تبدیل خواهد شد، اما انسان مدرن به ندرت با شرایط مانند مرگ یا زندگی مواجه است.
نظریه دیگری عنوان می کند که ظرفیت ژنتیکی بشر در بخش هوش رو به کاهش است و این مسأله ناشی از پدیده ای موسوم به جفت گیری مضر ژنتیکی (dysgenic mating) است.
از اواسط 1800 میلادی همبستگی منفی بین ضریب هوشی و نرخ زاد و ولد مطرح شد که نشان می داد، افراد باهوش تر، تعداد کمتری فرزند دارند؛ از آنجا که بخشی از هوش، ژنتیکی است، پس ضریب هوشی نیز باید با کاهش روبرو میشد که این مسأله تضادی با نظریه جفت گیری مضر ژنتیکی ایجاد می کرد.
**درک تناقض هوش
«وودلی» معتقد است که موفق به حل این تناقض شده است؛ برای بررسی هوش تاریخی انسان، محققان از زمان واکنش ساده (مدت زمان پاسخ به یک محرک) استفاده کردند که با ضریب هوشی (IQ) در ارتباط است.
زمان واکنش نشان دهنده توانایی فرد برای پردازش شناختی در مسائل بسیار ابتدایی و پایه است.
«سر فرانسیس گالتون» محقق انگلیسی در اواسط 1880 میلادی زمان واکنش را بر روی دو هزار و 522 مرد و 888 زن جوان در طیف گسترده ای از وضعیت اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد؛ بر اساس این آزمایش زمان واکنش مردان به یک محرک 183 میلی ثانیه و در زنان 187 میلی ثانیه بود.
پس از 1941 میلادی دوازده آزمایش مشابه آزمون «گالتون» انجام شد که نشان می داد، سرعت واکنش مردان به 250 و زنان به 277 میلی ثانیه افزایش یافته است؛ نتایج این یافته ها سال 2010 میلادی در مجله Psychology آمریکا منتشر شد.
«وودلی» تأکید می کند: کند شدن سرعت واکنش انسان در گذر زمان با این ایده سازگار است که زندگی با ثبات تر و فرهنگ متعادل تر در زندگی مدرن باعث کاهش ظرفیت هوش انسان می شود؛ یعنی با وجود افزایش ضریب بهره هوشی (IQ) با استفاده از امکانات آموزشی و بهداشتی، ظرفیت انسان برای هوشمندتر شدن رو به نزول است، اما هنوز دلایل مشخصی برای این مسأله پیدا نشده است.